به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 12 مهر 95 [ 10:44]
    تاریخ عضویت
    1394-11-26
    نوشته ها
    76
    امتیاز
    1,642
    سطح
    23
    Points: 1,642, Level: 23
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 58
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 27 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    خانم هایی که طلاق گرفتین به کمک تون احتیاج دارم

    دوستان من کل این مقاله هایی که بهم معرفی کردین و خوندم،حتی اون صوت کلید مرد رو گوش دادم ولی روی شوهر من اثر چندانی نداشت،به نظر خودم بهترین راه بعد از اینهمه تلاش طلاقه،با اینکه میدونم بعد از طلاق هم شرایط کاری خوبی میتونم داشته باشم هم حمایت خانوادم،ولی بازم ترس از طلاق نمیذاره واسه اینکار قدمی بردارم،میترسم پشیمون بشم،چندبار به شوهرم پیشنهاد دادم یمدت بدون هیچ رابطه ازهم باشیم ،ولی اون قبول نمی کنه.سر دوراهی بدی موندم،میخوام از تجربه اونایی که جدا شدن استفاده کنم آیا با وجود یه دختر دو ساله طلاق تصمیم درستی هست؟

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 آبان 95 [ 10:25]
    تاریخ عضویت
    1394-7-15
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    1,439
    سطح
    21
    Points: 1,439, Level: 21
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    57

    تشکرشده 47 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خانمی
    بابا شما دیگه کی هستین عزیزم شما کی همه این مقاله هارو خوندی بعد کی اجرا کردین و کی به این نتیجه رسیدین که تو زندگی شما جواب نمیده
    منظور از خوندن مقالات این نبود که روخوانی کنی بعد بگذرین شما توی این مدت خیلی کم به این نتیجه رسیدین و این نشانه عجول بودن شماست خود شما توی رفتاراتون خیلی ایرادا داشتین که اول از همه باید روی خودتون کار میکردید مثلا شما به قدری روی شوهرتون زوم کرده بودین که هم خودتون و هم دخترتون رو از یاد برده بودین
    من نمیگم طلاق بده یا خوب ولی آخرین راه حله شما بهتره یه کم صبر به خرج بدین ببینین کجا خودتون اشتباه کردین کجاها شوهرتون اشتباه کردن بعد تازه نتیجه گیری کنین تو کدوم راه قدم بذارین
    شما که به طلاق فکر می کنین ببینین متونین تمامی عواقب بعد طلاق رو بپذیرین مثلا بعد از 5 سال دخترتونو نبینین همه چی امکان داره
    به نظر من کمی صبور باشین و دوباره مقالاتو بخونین

  3. 3 کاربر از پست مفید دل آرا تشکرکرده اند .

    hamdardiuser (شنبه 08 اسفند 94), نارجیس (شنبه 08 اسفند 94), ستاره زیبا (دوشنبه 10 اسفند 94)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 12 مهر 95 [ 10:44]
    تاریخ عضویت
    1394-11-26
    نوشته ها
    76
    امتیاز
    1,642
    سطح
    23
    Points: 1,642, Level: 23
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 58
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 27 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دل آرا جان ببین شوهر من یه ضعف هایی داره که درست شدنی نیست و منم نمیتونم کنار بیام،مثلا اینکه زن نباید حتی تا در خونش تنها بره یا نباید درس بخونه یا نباید رانندگی کنه یا نباید با جنس مذکر هرچند محرم صحبت کنه،اینا تو خانوادشون بصورت یه فرهنگه،دختر من اگه تو این خانواده بزرگ بشه حتی اجازه دانشگاه رفتن نداره،اینا رو که نمیشه درستش کرد یا تغییر داد،پدر شوهر من شصت سالشه هنوز با همین افکار زندگی میکنه،یا اصلا مشروب خوردنشون که واسشون خیلی عادیه مطمئنا دختر منم بزرگ بشه براش عادی میشه.من نمیخوام دخترم تو همچین محیطی بزرگ بشه،نمیخوام هرروز شاهد دعوا یا فحش دادن پدر بزرگ و مادر بزرگش بهم دیگه باشه.جاری من با یه بچه چندروزه طلاق گرفت رفت الان میگه خداروشکر که تونستم بچه م و از این محیط دور کنم.

  5. 2 کاربر از پست مفید E_Aysan تشکرکرده اند .

    hamdardiuser (شنبه 08 اسفند 94), دل آرا (دوشنبه 10 اسفند 94)

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 دی 01 [ 17:36]
    تاریخ عضویت
    1393-3-15
    نوشته ها
    430
    امتیاز
    13,817
    سطح
    76
    Points: 13,817, Level: 76
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    833

    تشکرشده 422 در 187 پست

    Rep Power
    64
    Array
    تقريبا ٦٠درصد ما زنا داريم همينكارو ميكنيم، همه فكر و ذكر و انرژيمونو ميذاريم رو شوهرامون، تا درستشون كنيم، بكنيم همون حيزى كه دوس داريم، غر ميزنيم، غر ميزنيم، خودخورى ميكنيم.... اخرشم اونارو خسته تر از خودمون ميكنيم، و همه چيزايى كه داشتيم سعى ميكرديم اتفاق نيوفته يه دفعه اتفاق ميوفته...
    من هرروز به تاپيك از گذشته هام ميخونم، چقد اشتباه چقد اشتباه، اما نميفهميدم، ميخوندم و ميرفتم
    شايد هنوزم نميفهمم، تو اخرين تاپيكمم درسته پيشرفت كردم اما صددرصد نبود.
    مثه الان شما، اگه عالم و ادم بيان بگن فلان كارو كن،
    شما فقط اون جمله اى كه تاييد كنه شوهرت بده و بى فايده ست و جدا شو رو ميفهمى...
    يوقت ميفهمى چى ميگم كه ديگه ديره

    اين خيلى خوبه كه شرايط طلاق رو دارى، اما روزى به كارت مياد كه كار درستو كرده باشى و شوهرت نتيجه غلط بهت داده باشه، روزى كه راهى نمونده باشه نرفتى، من خودم الان كه پشتمو نيگاه ميكنم ميگم كاش حرف گوش ميكردم، ارن همه حساسيت و وحشت و لجبازى، اخرش مارو رسوند جايى كه ميترسيدم، كاش حداقل از خودم راضى بودم اين وسط

    يا راهي خواهم يافت
    يا راهي خواهم ساخت
    ویرایش توسط Somebody20 : شنبه 08 اسفند 94 در ساعت 14:32

  7. 3 کاربر از پست مفید Somebody20 تشکرکرده اند .

    hamdardiuser (شنبه 08 اسفند 94), بدنبال خوشبختی (یکشنبه 09 اسفند 94), ستاره زیبا (دوشنبه 10 اسفند 94)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 12 مهر 95 [ 10:44]
    تاریخ عضویت
    1394-11-26
    نوشته ها
    76
    امتیاز
    1,642
    سطح
    23
    Points: 1,642, Level: 23
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 58
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 27 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان یه سوال میگم انصافا بگین جای من بودین چیکار میکردین،البته ببخشید این موضوع رو اینجا مطرح میکنم،دیشب شوهرم که اومد خونمون ساعت ده و نیم چند دقیقه بعدش باباش اومد منم لباس خیلی لختی پوشیده بودم،صدای در شنیدم رفتم توی اتاق خواب لباسم و عوض کنم پدرشوهرم با بی شرمی تمام بدون اینکه در بزنه در اتاق و باز کرد و اومد تو اتاق(کلا خونه آدم و بررسی میکنن که ببینن تمیز و مرتب هست یا نه)من اون لحظه آب شدم،شوهرمم ناراحت شد ولی یک کلمه به باباش نگفت زنم داخل اتاقه،مرد 60ساله اینقدر شعور نداره که تو اتاق خواب نباید بری یا اگه رفتی در بزنی پسرشم که بدتر از خودش،بعد که باباش رفت شروع کرد به غر زدن که چرا کاری کردی که ابروم پیش بابام بره،منم فقط سکوت کردم،چون اصلا حوصله حرف زدن ندارم این روزا،نشستن مشروب شون و خوردن مامانه هم اومد بعد از گیر دادنای الکی که به پسرم نمیرسی دارو نمیدی سرفه میکنه و لاغرش کردی و میخوای بکشیش که ارث بهت برسه و این حرفا گذاشتن رفتن،حالا شما بگید جای من بودی چیکار میکردی


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نتیجه پذیرش سختیها
    توسط بی دل در انجمن رنج
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: دوشنبه 11 دی 96, 10:39
  2. من با این سابقه ی ژنتیکی , می تونم جراتمند باشم؟
    توسط اسکارلت در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: جمعه 04 بهمن 92, 13:39
  3. گفتین آزادش بذار اینم نتیجش!!! حالا چیکار کنم ؟؟؟
    توسط sara62 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: سه شنبه 17 مرداد 91, 13:45
  4. به یک مشاور خوب احتیاج دارم می تونین معرفی کنین
    توسط shabetarik در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: چهارشنبه 09 شهریور 90, 17:06
  5. مشکلات کوچک و بزرگ زندگی من(به کمکتون احتیاج دارم)
    توسط الهام90 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: سه شنبه 25 مرداد 90, 04:30

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:16 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.