جاری بد جنس

[Zahragh]

من یک جاری دارم که خیلی با سیاست و بدجنس هست. ایشون در حضور همسرم و خانواده همسرم خیلی خوب با من برخورد میکنند ولی به محض اینکه مرا تنها گیر بیاورند بسیار بد با من برخورد میکنند و حرفهایی از روی غرض میزنند که دل مرا واقعا میشکند و این باعث میشود من از ایشان متنفر شوم. من بر خلاف ایشان باطن و ظاهرم یکی است و نمیتوانم در حضور بقیه با اشان خوب بر خورد کنم و به ایشان محل نمیدهم انگار که وجود ندارد. من عروس جدیدم و ایشان تقریبا۱۶ سال عروس ای خانواده ودر ضمن خواهر زاده مادر شوهرم هستن. مادر شوهرم هم همش طرفدار ایشون هستن در حالی که حق با من است و دائما ایشونو میزنن تو سر من میگن اون خوبه تو بدی. در حالی که این جاری من فقط خود شیرینن و واقعا ذات خوبی ندارن. همسرم دائما اصرار داره بریم خونه برادرش و من چون جاریم اینجوریه دوس ندارم برم چون دوباره منو تنها گیر میاره و سعی میکنه اذیتم کنه آخه بعضی اوقات شوهرم و برادر شوهرم با هم جایی میرن و من مجبورم با جاریم تنها باشم. من به شوهرم اینو گفتم میگه اون خوبه همه میگن تو بدی. در ضمن من همین یک جاری را دارم به نظرتون چی کار کنم. در ضمن دوستام میگن من خیلی آدم بیشیله پیله ای هستم ود در واقع ساده

[هلیاجون]

سلام به همه دوستان خوب همدردی
و سلام به شما زهرا خانوم عزیز و به تالار خوش امدین

نمیدونم چرا این روزها امار شکایت از این مادر شوهرها و خواهر شوهر ها و جاریها بالا رفته مثل اینکه این قوم الظالمین دست بردار نیستن. همه با هم دارن دست به ی توطئه جدید میزنن تازه عروسها رو اذیت کنن.

حیف ک تاپیکی ک روزها ی اول زدم برام حل شده وگرنه دوبار ه فعالش میکردم به حمایت از قوم الظالمین

زهرا خانوم عزیز

حالا ک عضو تالار شدین خوبه ک همدردی رو دنبال کنید . اینجا مسائلی از این دست زیاده. بالای صفحه اگر قسمت جستجو سرچ کنید تاپیک های مشابه براتون میاد مطمئنم خیلی کمکتون میکنه.

ولی حالا تا اینجا ک اومدیم اجازه بدین رو حرفهاتون نظرمو بگم.

من یک جاری دارم که خیلی با سیاست و بدجنس هست. ایشون در حضور همسرم و خانواده همسرم خیلی خوب با من برخورد میکنند ولی به محض اینکه مرا تنها گیر بیاورند بسیار بد با من برخورد میکنند

خب سعی کنید کمتر باهاش تنها بشید
و حرفهایی از روی غرض میزنند که دل مرا واقعا میشکند و این باعث میشود من از ایشان متنفر شوم.

عزیزم میتونید بگید چه حرفهایی تا بیشتر بتونیم کمکتون کنیم
من بر خلاف ایشان باطن و ظاهرم یکی است
این خیلی خوبه کل دنیا هم جمع شدن دست از این کار درست برندارید

و نمیتوانم در حضور بقیه با اشان خوب بر خورد کنم و به ایشان محل نمیدهم انگار که وجود ندارد. من عروس جدیدم و ایشان تقریبا۱۶ سال عروس ای خانواده ودر ضمن خواهر زاده مادر شوهرم هستن.
اوه اوه اوه پس نه اینکه شما رو نخوان با ایشون بیشتر بودن یعنی میخوام بگم جاش تو دل اونها محفوظه.
16 سال زمان زیادیه. این تقصیر شما نیست طبیعیه ک ایشون از شما بیشتر قلق خانواده همسرش اومده دستش.
قلقشون چیه ؟از چه کارهایی خوششون میاد؟ از چه کارهایی بدشون میاد؟ مگه اون جاریتون چی کار میکنه ک اونها خوششون میاد؟

مادر شوهرم هم همش طرفدار ایشون هستن
گاهی این طرفداری به این دلیله ک بگن ما عروس دوستیم. احترام عروس بزرگه رو داریم اصلا تو فاز رقابت باهاش نرید تا مادر شوهر بیچاره مجبور بشه طرف یکی رو بگیره و در نهایت هم اون عروس باسابقه است پس اون میبره
درسته ادم باید طرف حقو بگیره و لی باور کن این شرایط سخته
ببینم عزیزم شما خودتون عروس دارید؟
در حالی که حق با من است و دائما ایشونو میزنن تو سر من میگن اون خوبه تو بدی.
واقعا!!؟؟با همین صراحت؟؟


در حالی که این جاری من فقط خود شیرینن و واقعا ذات خوبی ندارن. همسرم دائما اصرار داره بریم خونه برادرش
الان اقای خاله قزی بودن میگفتن "دختر بچسب به زندگیت ادم جلوی همسرش از خانوادش بد نمیگه"
و من چون جاریم اینجوریه دوس ندارم برم چون دوباره منو تنها گیر میاره و سعی میکنه اذیتم کنه آخه بعضی اوقات شوهرم و برادر شوهرم با هم جایی میرن و من مجبورم با جاریم تنها باشم.
خب شما جوابشو اصلا نمیدی؟؟

من به شوهرم اینو گفتم میگه اون خوبه همه میگن تو بدی.
پستهای خانم ستاره زیبا رو بخونید . ایشون خیلی خوب میگن ک چطوری این جور موقع ها باید حرف زد
در ضمن من همین یک جاری را دارم
یدونه ک دیگه لازمه پس خونه مامانش ادم میره غیبت کی رو بکنهخوش به حالتون جای عروسهای مابودین چی؟
به نظرتون چی کار کنم.
عزیزم حتما تاپیک های ومقاله های تالار رو بخون
در ضمن دوستام میگن من خیلی آدم بیشیله پیله ای هستم ود در واقع ساده
اطلاعات و مهارت ها تونو بالا ببرید میتونید با سیاست رفتار کنید این با بد جنسی فرق میکنه

شاد باشید

[khaleghezey]

درود بانو

بازم دعوا عروس و قوم الظالمین

1. دوری و دوستی سعی کن توی موقعیت که تنها باشید باهم کمتر قرار بگیرید
2.بقول عمه خدا بیامرزم اگه راستی خوب بود روده اینهمه پیچ و خم نداشت!!!!
با سیاست رفتار کردن مساوی با بدجنسی نیست بلکه بیان کلمات و بروز رفتارها به بهترین نحو محسوب میشه مثلا تصور کن مهمون دعوت کردی خوب پس بهترین و شیکترین ظروف و قاشق و چنگال های خودت رو میاری سیاست هم همینه وگرنه توی ظرف چوبی با نقره ای فرقی نداره مزه غذا.

یکم توی تالار سرچ کنی مقالات سیاست زنانه رو پیدا میکنی.

پست بانو خلیل خوب بود

[آرامش خیال]

سلام
دنبال این نباشید که به بقیه ثابت کنید ایشون آدم خوبی نیستن.اینکار نه فایده ای برای زندگیتون داره و نه اصلا اونقدر مهمه که بخواید براش وقت بزارید.
ولی میتونید برای اینکه رفتارش اذیتتون نکنه ارتباط خودتون رو باهاش محدود کنید.یا وقتایی که مجبورید باهاشون تنها باشید سعی کنید رفتار رسمی داشته باشید.
در کل به کارها و رفتارش اهمیت ندید بالاخره خودش خسته میشه.هرچقدر شما بی تفاوت تر باشید و اهمیت ندهید جاریتون هم انگیزه اش برای اذیت کردنتون کمتر میشه.
آقایون هم خیلی خوششون نمیاد خانومش همش بشینه از بقیه بد بگه.جتی اگر اون آدم واقعا بد باشه.و اینجوری فقط همسرتون رو به خودتون بدبین میکنین.
در کل فکر میکنم در زندگی مسائل خیلی مهم تری که هست که بهش فکر کنید.اوقات خودتون و همسرتون رو به خاطر رفتارهای جاریتون که اصلا مهم نیست تلخ نکنید.

[حیاط خلوت]

کاملا عادی برخورد کن
فک کن سینما سه بعدیه
گاهی وقتها هم که یه چیزی گفت سرتکون بده و یا بگو اه هههههههه ویا نمیدونم
طرف میخواد ببینه تو چی میگی خبر ببره اگه فحشتم داد عادی برخورد کن به قول بچه ها فحش نه درد داره و نه آدما شکل فحش میشن
اینقده که بی محلی ادمها رو عصبی می کنه، موج انفجار نمیکنه
کلا جاری های بزرگتر این حس رو دارن که جاری کوچیکه خیلی زرنگه و فلان کار رو براش کردن و...درحالی که خودشون رو یادشون نیست

اولین بار که جاری شماره 6 (شماره دادم یادم نره) منو دید خیلی ناراحت و بغ کرده بود و تو دوران عقد هم آتیش بیار معرکه .بعدها فهمیدم کوکش میکردن و اون ساده هم اجرا .حالا خیلی با هم خوبیم .اولا ازش متنفر بودم .طبیعیه فک می کنن اومدیم جاشون رو بگیریم.در حالی که خودشون هم جایگاهی ندارن هاااااااااااا توهم زدن


یه همکاری داشتم بهم میگفت در جواب بچه های فلان شعبه هرچی گفتن سه تا جواب بده
1. نمیدونم
2.دقت نکردم
3.حواسم جای دیگه بود

خیلی جواب میده .امتحان کن

[عاطی گلی]

من تازه عد کردم 3 تا جاری دارم یکیشون تو واحد روبه رو واحدی که ما میخوایم بریم زندگی کنیم
وقتی میاد میگه حق نداری فلان و فلان کار رو کنی.منم فقط نگاش میکنم و لبخند میزنم .البته این لبخند چند معنی داره
خودش فکر میکنه مسخرش میکنم چون قیافش یه جوری میشه ، مادر شوهرم فکر میکنه من سادم و فکر میکنم جاریم داره باهام شوخی میکنه که من لبخند میزنم
البته تجربه شخصیم : شوهرم که میبینه داره بهم امر و نهی میکنه و من فقط لبخند میزنم میگه تو هم جوابشو بده منم میگم نه این ذاتش خوبه فقط (کارایی رو که کرده میگم) بعدش میگم آدم کامل که وجود نداره اینم نقص اینه



در کل عزیزم بی تفاوت باش نسبت بهش همه چی به نفع تو میشه