به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 05 آبان 02 [ 04:00]
    تاریخ عضویت
    1393-1-20
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    7,226
    سطح
    56
    Points: 7,226, Level: 56
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 124
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 6 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    6 سو تفاهم و خواستگاری

    با سلام خدمت دوستان عزیز
    من حدود یک سال پیش پستی در قالب خواستگاری مطرح کردم، و دوستان راهنمایی‌های خوبی انجام دادند؛ من 24 ساله هستم. دو سال پیش تصمیم گرفتم به یکی از همکلاسی‌هایم پیشنهاد ازدواج بدهم. در ابتدا موضوع را با خانواده‌ام مطرح کردم؛ با مشورت آن‌ها تصمیم گرفتم خودم به ایشان پیشنهاد داده و شماره تلفن منزلشان را بگیریم تا مادم با آن‌ها تماس بگیرند. من پیشنهادم را مطرح کردم ایشان در پاسخ گفتند بهتر است مادرتان زنگ نزنند؛ من باز اصرار کردم که دلیل این موضوع را جویا بشوم. گفتند بهتر است کسی فعلا به خواستگاریم نیاید ( پدرشان دچار مریضی سختی بودند البته چیزی از دلیل این حرفشان نگفتند.). بعد از آن روز من خداحافظی کردم. و هر وقت همدیگر را میدیم عادی رفتار می‌کردیم.
    چند ماهی گذشت. یک شخص واسطه و مسن که قابل اطمینان هر دو نفر ما بود به من پیشنهاد داد که من با اون دوباره موضوع را مطرح می‌کنم. من هم قبول کردم. موضوع را به ایشان مطرح کردند ابتدا مخالفت کرده بودند ولی بعد از اون قبول کرده بودند که به مادرشون موضوع را مطرح کنند. با پیشنهاد واسطه قرار شد یک جلسه من و ایشان صحبت کنیم البته در حاضور واسطه! ایشان در ابتدای جلسه شورع کردند به این موضوع که شما مشکل سربازی و کار دارید و خانواده‌ام موافقت نمی‌کنند و اجازه صحبت کردند به من نمی‌دادند و حرف‌هایی راجع به شخصیت من می‌کردند که اصلا با شخصیت من سنخیتی نداشت. ( ایشان مدتی با من در کاری پاره‌وقت همکار بودند.) سوالی که برایم پاسخش مبهم بود این‌که اگر حرف‌هایشان این‌ها بود و جواب منفی چرا اصلا قبول کردند جلسه‌ای باشد؟

    بعد از مدتی کوتاه جلسه را ترک کردند؛ من سعی کردم آرامش خودم را حفظ کنم. واسطه که حضور داشت از رفتار ایشون ناراحت شدند. چند روز بعد دوباره با او حرف زدند و در مورد رفتارشون حرف زدند که نامناسب بوده و ... ایشان هم گفته بودند شما می‌گویید چه کنم؟ واسطه هم گفته بود این مورد خوبی است بهتره یک جلسه با مادرت و مادر ایشون و دو نفری بیرون قرار بگذارید و صحبت کنید. ایشون با مادرشون مطرح کرده بودند. مادرشون گفته بودند خودتان دو نفر به توافق رسیده‌اید که جلسه را بگذاریم یا خیر. اگر نه فعلا صلاح نیست! به واسطه موضوع را گفتند و ایشون هم گفته بود دیگه هر طور صلاح میدونید. قرار شد بهم خود اون خانم پیامک بدند. چند روز بعد پیام دادند. من خوب فکرهایم را کردند من و شما به درد هم نمیخوریم و خداحافظ.

    من جوابی ندادم ولی همون موقع گشتم دانشکده تا ایشون را پیدا کنم و همین اتفاق هم افتاد. من با ایشون صحبت کردم قرار شد ایشون یک فرصت دیگه به من بدند که اگر حرف جدیدی دارم بزنم من هم خیلی خوشحال شدم.
    من پیامکی به ایشان دادم که یه سر یه موضوعی حرف بزنیم که بهتر آشنا بشویم. بعد از چند روز ایشون پیام دادند. ما به درد هم نمیخوریم و بهتره حرفی جایی زده نشود. خداحافظ.
    دلیل اینکه یک مرتبه حرفشون عوض شد برای من روشن نیست!

    مدتی گذشت و رابطه ما باز عادی شد و من عید را به ایشان تبریک گفتم! و ایشان هم جواب دادند.
    پس از چند ماه در فیس بوک یک اکانت مشابه ایشون ساخته شده بود پیام دوستی به من داد. من قبول کردم. البته ایشون ازقبل جز دوستان من بودند( پیج اصلیشون).
    ایشون پیامی روی صفحه رسمیشون گداشتند و به من هم پیام خصوصی دادند که این شخص را پاک و بلاک کنم. چون صفحات خ مشابه بود من پیامک دادم که مطمین بشم کدوم صفحه مال خودشون هست.
    گذشت بعد یک ماه. یک روز اتفاقی دیدم من را از فیس بوکشون خذف کردند. من عادی رفتار کردم. گذشت و گذشت. ایشون رفته بودند پیش همون واسطه که یه مطلبی هست می‌خواند مطرح کنند. گفته بودند کار فیس قلابی کار من بوده و شخصی به ایشون گفته من بودم و حاضره ثابت بکنه! ایشون هم پیش خودشون باور کرده بوده که چون جواب منفی داده به من پس کار من بوده. ولی واسطه گفته بود که ازش می‌پرسم ولی کار اون نبوده.
    منم قسم خوردم. قسم مادرما. ایشون هم بهشون گفته بوده و گفته بوده منم حاضرم قسم بخورم! خانم گفته بوده حتی عکس هایم را فتوشاپ کرده و کارای غیراخلاقی شما مطمین هستی ایشون نبوند. ایشون هم گفتند: بله! اون خانم گفته بود به واسطه بهشون بگید منا از سرشون بیرون کنند. واسطه هم گفتند ایشون پیله هستند و دوست دارند و به قسمت اعتقاد داری یا نه! گفته بوده آره. واسطه هم گفته شاید همین قسمتت باشه اونم چیزی نگفته و رفته!
    خلاصه من تصمیم گرفتم با ایشون حرف بزنم ولی از رو به روم که رد شدند سرشون پایین بود و با نارحتی رد شدند و منم روم نشد. من که آخه کار نکردم باید تقاص چیه پس بدم!


    این اولین باری نبوده که زیر آب من را زدند و حتی دو سال قبل که بهش اس ام اس دادم بهم پیام داد که کم و بیش حرفایی به گوشم رسیده و نمیخام رابطمون بیشتر همکلاسی باشه. که جند روز بعدش دوباره اس ام اس داد خودش. گداشتم آروم بشید . پیام دادم. پیش هر پستی حرف نزنید. من تعجب کردم میشه بگید چی گفتند. گفت کفتند بهتون اعتماد نکنم و شما آدم درستی نیستید!

    خواهشا بگید چیکار کنم. دوسش دارم خیلی. ممنون ایشون تصوری اشتباه از من دارند.
    ببخشید سرتون را درد اوردم.

  2. 2 کاربر از پست مفید shadman تشکرکرده اند .

    danger (پنجشنبه 06 اسفند 94), hamdardiuser (چهارشنبه 05 اسفند 94)

  3. #2
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    امروز [ 00:31]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,968
    امتیاز
    33,342
    سطح
    100
    Points: 33,342, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.1%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,392

    تشکرشده 6,367 در 1,792 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.

    ایشون در قدم اول موقعیت ظاهری شما رو میبینند مثل کار وسربازی و موجه بودن از نظر اجتماعی....اما کار رو به فیس بوک وپیامک کشیدن از هر دو طرف اشتباست.

    شما وقتی ازش درخواست میکنی که ملاقات کنید ومیخوای موضوع خواستگاری رو مطرح کنی دیگه بهش پیامک نده.دوباره بهش بگو منتظرم در مورد این مساله باهاتون صحبت کنم.به فکر اینکه در مورد موضوعی بخوای حرف بزنی واینجوری بخوای شخصیتتون رو به همدیگه ثابت کنید نباش.بعد موافقت با خواستگاری فقط از طریق خانواده برید جلو.
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.

  4. کاربر روبرو از پست مفید ammin تشکرکرده است .

    danger (پنجشنبه 06 اسفند 94)

  5. #3
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام

    شما چندین بار خواسته تون را مطرح کردید و ایشون هر بار گفتند "نه"
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  6. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    danger (پنجشنبه 06 اسفند 94), آنیتا123 (پنجشنبه 06 اسفند 94)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 05 آبان 02 [ 04:00]
    تاریخ عضویت
    1393-1-20
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    7,226
    سطح
    56
    Points: 7,226, Level: 56
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 124
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 6 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام . ممنون. ایشون رابطه خوبی با من داشتند ولی به خاطر دو به هم زنی های بقیه ذهنیتشون عوض شده.

  8. کاربر روبرو از پست مفید shadman تشکرکرده است .

    danger (پنجشنبه 06 اسفند 94)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 19 مهر 98 [ 21:23]
    تاریخ عضویت
    1392-4-12
    نوشته ها
    105
    امتیاز
    6,968
    سطح
    55
    Points: 6,968, Level: 55
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 182
    Overall activity: 39.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    700

    تشکرشده 145 در 78 پست

    Rep Power
    27
    Array
    منظورتون از رابطه خوب چیه ؟ ایشون که هربار به شما نه گفتن.
    من فکر میکنم ایشون هنوز نمیتونند درست تصمیم گیری کنند واکنشهای دمدمی واحساسی دارند وبه بلوغ ازدواج نرسیده اند شماهم به نظر همینطور میایید.

  10. کاربر روبرو از پست مفید danger تشکرکرده است .

    shadman (پنجشنبه 06 اسفند 94)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 05 آبان 02 [ 04:00]
    تاریخ عضویت
    1393-1-20
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    7,226
    سطح
    56
    Points: 7,226, Level: 56
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 124
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 6 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از دوستان. انتخاب یه حق هستنش. و من به نظرشون احترام میگدارم. ولی مشکل اینجاست ایشون بنابر واقعیت ها تصمیم نگرفتند و رابطه ما را خراب کردند با کارهایی که انجام دادند. من حرف این هستش. قبل از این اتفاقات جدایی از هر جوابی که دادند به هم خیلی احترام میگداشتیم

  12. #7
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    امروز [ 00:31]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,968
    امتیاز
    33,342
    سطح
    100
    Points: 33,342, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.1%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,392

    تشکرشده 6,367 در 1,792 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط shadman نمایش پست ها
    ممنون از دوستان. انتخاب یه حق هستنش. و من به نظرشون احترام میگدارم. ولی مشکل اینجاست ایشون بنابر واقعیت ها تصمیم نگرفتند و رابطه ما را خراب کردند با کارهایی که انجام دادند. من حرف این هستش. قبل از این اتفاقات جدایی از هر جوابی که دادند به هم خیلی احترام میگداشتیم
    هر کسی یه معیارها واصول وشرایطی داره که همه اونا توی تصمیمش دخالت داره...اگر باز شک داری مشخصا به خودش بگو احساس میکنم جدی به پیشنهاد خواستگاری من فکر نکردید...اگر هم مطمئنی دیگه جوابش منفیه شما هم فراموش کن.

    خودت رو به دست خودت توی آب نمک نخوابون.
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.

  13. 2 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    khaleghezey (جمعه 07 اسفند 94), هلیاجون (پنجشنبه 06 اسفند 94)

  14. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 05 آبان 02 [ 04:00]
    تاریخ عضویت
    1393-1-20
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    7,226
    سطح
    56
    Points: 7,226, Level: 56
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 124
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 6 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نمیدونم کامل حرفام را خوندید یا خیر. ذهنیت ایشون را نسبت به من خراب کردند. من معیارهای ایشون را تقریبا دارم. حتی کار ایناام حل شدند. فقط بخاطر اون دهنیت فکر میکنند من معارهای را ندارم1

  15. #9
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خیلی کوتاه مینویسم برات و نظر شخصیمه

    کلا بیخیالش بدرد زندگی کردن نمیخوره طرز فکرش خیلی پائینه عقلش هنوز رشد نکرده برای مشا هم زوده هنوز ازدواج کردن فعلا برو دنبال مجردی کردن و ایجاد شرایط برای ازدواج. کلی بگم دورش رو یک خط قرمز بکش فدات شم اصلا بهم حس خوب ینداد نوشته شما
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  16. کاربر روبرو از پست مفید khaleghezey تشکرکرده است .

    کلانتر جو (پنجشنبه 10 اسفند 96)

  17. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 05 آبان 02 [ 04:00]
    تاریخ عضویت
    1393-1-20
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    7,226
    سطح
    56
    Points: 7,226, Level: 56
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 124
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 6 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من کارم اوکی شده و با دو روز کار کردن در هفته حدود ماهی 1 تا 2 میلیون درآمد دارم. به ایشون هم خیلی علاقه دارم. اگر مادرم تلفنی باهاشون حرف بزنند موثره؟ بین ما فقط سو تفاهم ایجاد شده

  18. کاربر روبرو از پست مفید shadman تشکرکرده است .

    danger (شنبه 08 اسفند 94)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. سو استفاده همسرم از نقاط ضعف من
    توسط بهاربرفی در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: شنبه 09 خرداد 94, 08:42
  2. همسرم از صبوری من سو استفاده میکنه
    توسط sheyda123 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 تیر 92, 21:45
  3. حس می کنم از مجبت من سو استفاده می کنه
    توسط naz goli در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 29 خرداد 90, 10:17
  4. سو ء استفاده همسرم
    توسط seda در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 21
    آخرين نوشته: شنبه 26 بهمن 87, 11:32
  5. +آيا اين آدم قصد سو استفاده از من رو داره ؟
    توسط maji در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 23
    آخرين نوشته: یکشنبه 01 دی 87, 05:06

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:15 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.