سه ساله ازدواج کردم یه دختر دوساله دارم،طبقه بالای خونه پدر شوهرم زندگی میکنیم.شوهرم خیلی با زبونش بهم ابراز علاقه میکنه اما در عمل اینطور نیست،چند تا مثال میزنم،مثلا روزای تعطیل از صبح میره خونه پدرش تا شب دخترم هم با خودش میبره،مثلا میگه خیلی دوستم داره ولی روزای تعطیل میگه پاشو آماده شو ببرمت خونه مامانت چند روزی بمونی،اصلا با من بیرون نمیاد حتی خرید،میگه چون خوشگلی دوس ندارم کسی نگات کنه،من حق تنها بیرون رفتن ندارم مگه اینکه با خواهر یا مادر اون یا خودم،حق سرکار رفتن ندارم در صورتی که تو خانواده ای بزرگ شدم که از مادرم گرفته تا خواهرام و عروسامون همه شاغل هستن.حتی نمیذاره من رانندگی کنم،یه عیب بزرگ دیگه که داره اینه که هرروز مشروب میخوره و عصرا معمولا پیش دوستاشه اگه من اعتراضی کنم حتی به خوبی بهش بگم که از این وضع ناراحتم بهم میگه تو منو زندان کردی.هرکاری کردم که به خونه موندن پایبند بشه با محبت با سرگرم کردنش اما درست نشد که نشد.حالا تو دوراهی موندم نمیدونم با وجود اینکه دوستش دارم طلاق بگیرم یا نه؟میترسم بخاطر دخترم بعدا پشیمون بشم.خواهش میکنم کمکم کنین
علاقه مندی ها (Bookmarks)