به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7

Hybrid View

  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 شهریور 00 [ 16:19]
    تاریخ عضویت
    1394-6-10
    نوشته ها
    262
    امتیاز
    9,650
    سطح
    65
    Points: 9,650, Level: 65
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 400
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    431

    تشکرشده 376 در 164 پست

    Rep Power
    53
    Array

    حس میکنم دچار طلاق عاطفی شدیم

    سلام
    من 24سال سن دارم و تحصیلاتم کارشناسی حسابداری هست.فرزند اول خانواده هستم
    همسرم 26سال سن دارن و تحصیلاتشون دیپلم حسابداری و دومین فرزند خانواده
    هر دو شاغلیم
    ویژگی های مثبت همسرم:
    مهربون-دست و دلباز-خیلی دوستم داره-حمایتم میکنه-خونسرد-اهل سفر و تفریح-کاری-احساساتی...
    ویژگی های بد:کمی لجباز-یکمی کمبود احساس و اینکه به رسمیت شناخته شه داره و علتش کودکی و رفتار خانواده شه-کمی رفتارش کودکانه ست-در سال چند مرتبه مثلا7روزه میره تو خودش و انگار افسرده میشه...
    ویژگی های مثبت من:عاشق شوهرمم-احساساتی-دست و دلباز-مهربون-کاری-قانع-حامی...
    ویژگی های منفی:خیلی حساس-قهر میکنم-زود بهم بر میخوره-زود گریه م میگیره و مغرور...
    من و همسرم هردو ساکن یک شهر هستیم.3سال باهم دوست بودیم و 2سال عقدیم
    خانواده همسرم نه تنها من بلکه به همسرمم بی احترامی میکنن و اصلا ازشون راضی نیستم و خیلی اذیتمون کردن و من یه مدت افسرده شدم بخاطر رفتارشون اما با کمک دوستان و اراده خودم خودمو نجات دادم و در حال حاضر دیگه مشکلی باهاشون ندارم.یعنی کلا سعی کردم بدیهاشونو فراموش کنم و دیگه رفتارشون به چشمم نیاد.بهشون به چشم بیمار نگاه میکنم
    خانواده من همسرمو خیلی دوست دارن و رابطشون باهم خوبه
    حالا مشکل من:
    ما رابطمونو با عشق شروع کردیم و تا الان از طرف هیچ کس نه حمایت مالی شدیم و نه حتی روحی.کلی زحمت کشیدیم تا تو این 5سال پس انداز کردیم و خداروشکر بهترین امکانات رو برای خودمون مهیا کردیم و ماه بعد خونه می گیریم.همیشه احترام همو نگه داشتیم و همدیگرو دوست داشتیم.قهر و بحث زیاد داشتیم ولی همیشه همسرم پا پیش گذاشته و اشتی کردیم.تازگی باهم بحث داشتیم و همسرم بهم گفتن اینقدر پشیمونم که اگه جراتشو داشتم جدا میشدیم چون هردومون داریم عذاب میکشیم.منم ناراحت بودم ولی نه اینکه به جدایی راضی شم.کلی باهم بحث کردیم و در اخر ایشون ایراداتمو بهم گفتن و عنوان کردن علت بی انگیزگی برای این زندگی رفتارای اشتباه من بوده.منم با اینکه کامل حقو بهشون نمیدم ولی گفتم همرو قبول دارم و میخوام تغییر کنم و به ایشون گفتم منم ازشون انتظار احترام و محبت دارم.مشکلم اینه که همسرم دمدمیه و به قول خودش یه خردادیه و میگه هروقت من ازین حرفا بهت زدم تو منو بذار تو حال خودم و باور نکن توکه میدونی من خردادیم... من واقعا نمیدونم مشکلش چیه که در سال چندبار اینجوری میشه و ازین حرفا میزنه و میره تو خودش و نمیدونم این ایراد بزرگیه؟ازونجاییم که من حساسم و احساساتی همه حرفاشو به دل میگیرم و متاسفانه هیچوقت یادم نمیره فقط میبخشم.نمیدونم با این اوصاف و این حرفی که زد ادامه این زندگی به صلاحمونه؟یعنی فقط چون جراتشو نداره که جدا شه با منه؟ممکنه بیماری داشته باشه؟تو این دوره ها هم اصلا بهم محبت نمیکنه و واقعا داره باورم میشه خردادیا اینجورین.این بحث مال هفته پیش بود که بهم گفتن اگه جراتشو داشتم جدا میشدم که منم به دل گرفتمو گفتم باشه خودم با پدرم صحبت میکنم که جدا شیم چون من زندگی زوری و بدون عشق نمیخوام بعد اینقدر بحث کردو حرفو پیچوند و گفت من این حرفو زده بودم نه خودش و فردا شبش که سالگرد عقدمون بود با دسته گل اومد خونمون و شام رفتیم بیرون و معذرت خواهی کرد و قول دادیم اصلاح شیم.باز من به مناسبت سالگردمون تو اینستاگرام عکس دوتامونو گذاشتن اما ایشون هیچ واکنشی نشون نداد در حالی که تو همون ساعات مدام تو اینستاگرام بود و عکس سگ و گربه میدید.من بروش اوردم و ایشونم بهانه اورد و گفت من ازین حرفا بلد نیستم بزنم و بهانه الکی دراورد و من ناراحت شدم و با ناراحتی خوابیدم باز صبح چون از دلم در بیاره زوری منو برد صبحونه حلیم خوردیم... واقعا نمیدونم چشه منو دوست داره؟بیماره؟چرا اینقدر دمدمیه؟تازگیم میگه من حرفای محبت امیز بلد نیستم فکم قفل میکنه ولی میدونم که دروغ میگه چون قبلا بد بود.من کلی لحظه شماری کردمو منتظر این روز بودم ولی حالا ذوقم کامل کور شده نمیدونم چیکار کنم حس میکنم دوستم نداره و فقط میترسه از اینکه با جدایی رو به رو شه.شاید مشکلم در برابر بقیه کوچیک بنظر بیاد ولی روحمو درگیر کرده همش سرش تو گوشی و بازی و تلوزیونه و خوابشو برا من میاره مگر اینکه بخواد منت کشی کنه و برام وقت بذاره بعد وقتی حس کنه بخشیدمش باز روز از نو روزی از نو.من پای همه چیش بودم فقط چون دوستم داشت و بهم توجه میکرد ولی زندگی بدون عشق و بی تفاوتی رو نمیدونم
    وقتی درمورد خونه وسایلا ازش نظر میپرسم میگه چقدر عجولی حالا تا اون موقع ببینیم کی زنده ست کی مرده منظورم اینه که خیلی سرد و بی ذوق شده و حس میکنم یه چیزیش هست منم میرم تو خودمو بهم میریزم و تصمیم گرفتم رهاش کنم به حال خودش نه کاری براش انجام بدم نه ازش توقعی داشته باشم دقیقا مثل طلاق عاطفی
    ویرایش توسط ZENDEGIBEHTAR : یکشنبه 25 بهمن 94 در ساعت 12:09

  2. کاربر روبرو از پست مفید ZENDEGIBEHTAR تشکرکرده است .

    dariush233 (یکشنبه 25 بهمن 94)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 بهمن 95 [ 14:54]
    تاریخ عضویت
    1394-11-17
    نوشته ها
    48
    امتیاز
    1,368
    سطح
    20
    Points: 1,368, Level: 20
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    39

    تشکرشده 72 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانوی گرامی...
    این خیلی خوبه که شما بخش های مثبت و منفی خودتان و همسرتان را می شناسید و بهتر این است که تلاش کنید تا نکات منفی خودتان را از بین ببرید این مواردی که گفتین(
    ویژگی های منفی:خیلی حساس-قهر میکنم-زود بهم بر میخوره-زود گریه م میگیره و مغرور..
    .
    ) موارد بدی هست که اگر جلویش را نگیرد نه تنها در زندگی مشترک بلکه در موارد دیگر باعث جدایی ،دعوا و جر و بحث های بی خودی می شود. بحث های که می تواند پایه های قوی ترین زندگی ها را نابود کند همیشه باید این نکته را یادمون باشد که نگذاریم بحث های ساده تا جای پیش برود که باعث گفتن حرفهای خدای نکرده بد و یا خدای نکرده ناسزا و یا حرف های شود که بوی جدای می دهد...

    این رو باید همیشه یادتون باشه بخشیدن همراه با فراموش کردن باید باشد وگرنه شما تنها زبانی کسی را بخشیده اید. اینکه بگوید من می بخشم ولی همچنان در فکر و دل تان باشد که دیگر است ،بخشیدن نیست....
    سعی کنید با فکر کردن به خوبی های همسرتان و ارزش زندگی مشترکتان و تلاش های که کردین واقعا اورا ببخشید
    نگذارید حرف ها و چیز های کوچک کاری کنند که زندگی بزرگ تان را خراب کنند
    در مورد تغییرات همسرتان در زمانی از سال باید این نکته را یاد اور بشوم که همان گونه که زن ها دوره ی ماهیانه دارند مرد ها هم دوره های ماهیانه ویژه خودشان را دارند که در ان تغییرات هورمونی صورت می گیرد اما از انجای که نمود و نشانه همچون بانوان ندارند بیشتر مردم این موضوع را نمی دانند. جدا از این مرد ها ساختار متفاوتی با زن ها دارند انها گاهی احتیاج به تنهایی دارند بر خلاف زن ها که در این گونه موارد احتیاج به گوش شنوا دارند مرد در بیشتر وقت ها( نه همیشه) احتیاج به کمی تنهای و یک جورای بازسازی دارند این را در نظر بگیرد که بیشتر مرد ها مشکلات روزمره را در خود می ریزند در صورتی که زن ها با گفتن و یا درد دل های کم قسمتی از آن بار را کم می کنند.....

    و یک موضوع جدا از این چیز های که به شما گفتم رو باید همه همسر ها در نظر بگیرند تا می توانید برای هم خاطرات شیرین و یا عشقانه بسازید این خاطرات حتما نیاز به کار های عجیب و غریب و یا خرج های سنگین ندارد با کوچک ترین چیز ها می شود کاری کرد که زندگی رویایی داشته باشید هر چقدر خاطر و زندگی عاشقانه تری برای خودتان بسازید درازای زندگی و کیفیت ان را افزایش می دهید تا می توانید از بحث ها بی خودی دوری کنید تا استانه تحمل خودتان و همسرتان پایین نیاید سر هر چیز بی خودی بحث نکنید تا زمانی که موضوع های مهم پیش می اید علیه هم جبهه گیری نکنید و بتوانید منطقی و در ارامش مشکلات تون حل کنید......
    ویرایش توسط dariush233 : یکشنبه 25 بهمن 94 در ساعت 12:53

  4. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 شهریور 00 [ 16:19]
    تاریخ عضویت
    1394-6-10
    نوشته ها
    262
    امتیاز
    9,650
    سطح
    65
    Points: 9,650, Level: 65
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 400
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    431

    تشکرشده 376 در 164 پست

    Rep Power
    53
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط dariush233 نمایش پست ها
    درود بانوی گرامی...
    این خیلی خوبه که شما بخش های مثبت و منفی خودتان و همسرتان را می شناسید و بهتر این است که تلاش کنید تا نکات منفی خودتان را از بین ببرید این مواردی که گفتین(
    ویژگی های منفی:خیلی حساس-قهر میکنم-زود بهم بر میخوره-زود گریه م میگیره و مغرور..
    .
    ) موارد بدی هست که اگر جلویش را نگیرد نه تنها در زندگی مشترک بلکه در موارد دیگر باعث جدایی ،دعوا و جر و بحث های بی خودی می شود. بحث های که می تواند پایه های قوی ترین زندگی ها را نابود کند همیشه باید این نکته را یادمون باشد که نگذاریم بحث های ساده تا جای پیش برود که باعث گفتن حرفهای خدای نکرده بد و یا خدای نکرده ناسزا و یا حرف های شود که بوی جدای می دهد...

    این رو باید همیشه یادتون باشه بخشیدن همراه با فراموش کردن باید باشد وگرنه شما تنها زبانی کسی را بخشیده اید. اینکه بگوید من می بخشم ولی همچنان در فکر و دل تان باشد که دیگر است ،بخشیدن نیست....
    سعی کنید با فکر کردن به خوبی های همسرتان و ارزش زندگی مشترکتان و تلاش های که کردین واقعا اورا ببخشید
    نگذارید حرف ها و چیز های کوچک کاری کنند که زندگی بزرگ تان را خراب کنند
    در مورد تغییرات همسرتان در زمانی از سال باید این نکته را یاد اور بشوم که همان گونه که زن ها دوره ی ماهیانه دارند مرد ها هم دوره های ماهیانه ویژه خودشان را دارند که در ان تغییرات هورمونی صورت می گیرد اما از انجای که نمود و نشانه همچون بانوان ندارند بیشتر مردم این موضوع را نمی دانند. جدا از این مرد ها ساختار متفاوتی با زن ها دارند انها گاهی احتیاج به تنهایی دارند بر خلاف زن ها که در این گونه موارد احتیاج به گوش شنوا دارند مرد در بیشتر وقت ها( نه همیشه) احتیاج به کمی تنهای و یک جورای بازسازی دارند این را در نظر بگیرد که بیشتر مرد ها مشکلات روزمره را در خود می ریزند در صورتی که زن ها با گفتن و یا درد دل های کم قسمتی از آن بار را کم می کنند.....

    و یک موضوع جدا از این چیز های که به شما گفتم رو باید همه همسر ها در نظر بگیرند تا می توانید برای هم خاطرات شیرین و یا عشقانه بسازید این خاطرات حتما نیاز به کار های عجیب و غریب و یا خرج های سنگین ندارد با کوچک ترین چیز ها می شود کاری کرد که زندگی رویایی داشته باشید هر چقدر خاطر و زندگی عاشقانه تری برای خودتان بسازید درازای زندگی و کیفیت ان را افزایش می دهید تا می توانید از بحث ها بی خودی دوری کنید تا استانه تحمل خودتان و همسرتان پایین نیاید سر هر چیز بی خودی بحث نکنید تا زمانی که موضوع های مهم پیش می اید علیه هم جبهه گیری نکنید و بتوانید منطقی و در ارامش مشکلات تون حل کنید......
    از اینکه وقت گذاشتین و بخاطر توضیحات مفیدتون واقعا سپاسگذارم.حق با شماست منم در جایی این مطلب رو خونده بودم که اقایون در ماه دچار این مشکل میشن اما چقدر خوب بود اگه علامت داشت.منم سعیم همینه که فقط خوبیهای همسرم و زندگیمونو ببینم اما متاسفانه خیلی حساسم که طبق فرمایش شما باید رو خودم تمرکز کنم تا روش و نگرشم به زندگی تغییر کنه.اما کاش اقایون متوجه این موضوع میشدن که خانما جز قلبشون هیچی ندارن کاش فقط از این نظر راضی نگهشون میداشتن و هواشونو داشتن.میتسرم که نکنه واقعا پشیمونه و الان نمیتونه بروز بده چون به قول خودش جراتشو نداره و بعدا این موضوع براش بزرگتر شه و یهو سرباز کنه اونم وقتیکه کار از کار گذشته باشه.سعی میکنم بیشتر درکش کنم و همسر بهتری براش باشم.منم اشتباه زیاد داشتم اما متوجه نبودم و دارم اصلاحشون میکنم اما کاش ایشونم بامن صادق باشن و وقتی اشتباهاتشونو بهشون میگم صادقانه بگن فعلا روحم ناراحته و عشق باید خودش بیاد و منم درک میکنم نکه بگه من ازین حرفا بلد نیستم در حالیکه بلده

  5. کاربر روبرو از پست مفید ZENDEGIBEHTAR تشکرکرده است .

    dariush233 (یکشنبه 25 بهمن 94)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 بهمن 95 [ 14:54]
    تاریخ عضویت
    1394-11-17
    نوشته ها
    48
    امتیاز
    1,368
    سطح
    20
    Points: 1,368, Level: 20
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    39

    تشکرشده 72 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط miss-golegandom نمایش پست ها
    از اینکه وقت گذاشتین و بخاطر توضیحات مفیدتون واقعا سپاسگذارم.حق با شماست منم در جایی این مطلب رو خونده بودم که اقایون در ماه دچار این مشکل میشن اما چقدر خوب بود اگه علامت داشت.منم سعیم همینه که فقط خوبیهای همسرم و زندگیمونو ببینم اما متاسفانه خیلی حساسم که طبق فرمایش شما باید رو خودم تمرکز کنم تا روش و نگرشم به زندگی تغییر کنه.اما کاش اقایون متوجه این موضوع میشدن که خانما جز قلبشون هیچی ندارن کاش فقط از این نظر راضی نگهشون میداشتن و هواشونو داشتن.میتسرم که نکنه واقعا پشیمونه و الان نمیتونه بروز بده چون به قول خودش جراتشو نداره و بعدا این موضوع براش بزرگتر شه و یهو سرباز کنه اونم وقتیکه کار از کار گذشته باشه.سعی میکنم بیشتر درکش کنم و همسر بهتری براش باشم.منم اشتباه زیاد داشتم اما متوجه نبودم و دارم اصلاحشون میکنم اما کاش ایشونم بامن صادق باشن و وقتی اشتباهاتشونو بهشون میگم صادقانه بگن فعلا روحم ناراحته و عشق باید خودش بیاد و منم درک میکنم نکه بگه من ازین حرفا بلد نیستم در حالیکه بلده
    خواهش می کنم ....
    این خیلی خوبه که می خواهید زندگی تون بهتر کنید و متوجه شدین که اشکال کار کجاست من براتون اروزی موفقیت می کنم...
    در مورد مردها باید این بدونید که مرد ها بر خلاف ظاهر خشن و برداشت خشنی که از انها می شود بسیار لطف و احساسی هستند ولی نوع و روش بیان متفاوتی با زن ها دارند این تفاوت های بین زن و مرد هست که باعث سو تفاهم می شود .سعی کنید مستقیم با خودش حرف بزنید حرف که می زنید حتما نمی خواهد حالت رسمی داشته باشد از ویژگی های معجز اسایی زنانه خود استفاده کنید محبت نوازش و.... در هنگام حرف زدن مانع از جبهه گیری و جر و بحث می شود همسرتون در شرایط متفابل خودتون قرار ندین...
    سعی کنید زیاد حرف های مرد تون پیچیده نکنید مرد ها ساده حرف می زنند مطمئن باشید وقتی ایشون اون حرف زده منظورش پایان دادن به بحث بوده نه اینکه کلا از زندگی مشترک پشیمان هست ولی نباید کار به اینجا می رسید که این حرف بزند برای همین سعی کنید با کمک هم درستش کنید مدیریت اینکار از دست شما بر میاد چون زن هستید برای همین هست که واژه زن در زبان فارسی در ابتدای زندگی امده چون این زن هست که خانواده و زندگی رو سروسامان می دهد ....
    به این هم توجه داشته باشید اجتماع خوبی نداریم پر از استرس و فشار های عصبی مرد هم هر روز در حال پر شدن از استرس ها و فشار زندگی و چیز های دیگر هست شما می توانید با محبت و عشق با کمک همسرتون همه چیز درست کنید.....

  7. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 شهریور 00 [ 16:19]
    تاریخ عضویت
    1394-6-10
    نوشته ها
    262
    امتیاز
    9,650
    سطح
    65
    Points: 9,650, Level: 65
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 400
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    431

    تشکرشده 376 در 164 پست

    Rep Power
    53
    Array
    آقای داریوش عزیز خیلی ممنونم از شما بابت راهنماییهاتون
    من درکش میکنم که ممکنه فشار کارش زیاد باشه تو این ماه های اخر سال و همه سعیم این بوده که بهش ارامش بدم هر روز براش متن های انرژی مثبت و محبت امیز میفرستم خدا شاهده تو این یک هفته از گل نازکتر بهش نگفتم اما...
    دیروز میگه من خیلی دوستت دارم میدونم که باور نمیکنی اما من حوصله خودمم ندارم گفت پس من بحال خودت رها میکنمت هروقت حوصله داشتی یا کمکی ازم بر میومد بهم خبر بده گفت تو فقط به من گیر نده اما منکه بهش گیر نمیدم
    بعد از اون باز خودش بهم پیام داد عزیزم خسته نباشی تو راه خونه مواظب خودت باش باز شب که اومد خونمون دیدن پدر بزرگم خیلی خوب تحویلشون گرفت باز موقع خواب اخم کرده بود به من و من اصلا علتشو نفهمیدم.باز صبح منو بوسید و من بیدار شدم.داشتیم سوار ماشین میشدیم یه دفتر ازدواج تو خیابون بود گفتم یادته اینجا عقد کردیم؟با خنده گفت طلاقم میگیرن اینجا؟بعد تابلوشو دید گفت نه نمیگیرن تو عقد نامه نگاه کنم ببینم تاریخ انقضاش کیه؟منم ناراحت شدم و گفتم هروقت دوست داری بعد تو ماشین دستمو گرفت و نوازش کرد...
    من نمیفهمم چش شده نمیدونم چیکار کنم من دارم افسرده میشم نه ولم میکنه بره نه میچسبه به من درست.منو انگار بازی میده من یه زنم با کلی امید و ارزو اما الان دارم دق میکنم افسرده شدم نمیدونم چیکار کنم دلم میخواد عروسی رو بندازم عقب ولی چه بهونه ای بیارم برا خانواده م؟اگه بو ببرن نمیذارن ازدواج کنیم.5سال جون کندیم برا این زندگی حالا چرا باید اینجوری شه؟
    از طرفی هم ما یه پولی به مادرش قرض دادیم و ایشونم گفتن برج 12بر میگردونم حالا همسرم بهشون یاداوری کرد میگن نمیتونم بدم فعلا همینجا موندگارین.بعد میخوان سرامیک حمام و سرویس بهداشتیشونو تعویض کنن.من سعی میکنم اصلا تو این موضوع دخالت نکنم خودشون میدونن و خانواده شون
    اما موضوع اینه من از این زندگی دلسرد شدم

  8. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 بهمن 95 [ 14:54]
    تاریخ عضویت
    1394-11-17
    نوشته ها
    48
    امتیاز
    1,368
    سطح
    20
    Points: 1,368, Level: 20
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    39

    تشکرشده 72 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود دوست گرامی ...
    یه مقداری زیاد حساس شدین چیزی که ایشون ذر مورد تاریخ انقضا و طلاق و این حرف ها به شما زده بنظر فقط شوخی میاد بعضی مرد ها در این مورد شوخی می کنند که بهتر وقتی همسر شون حساس هست این کار نکنند.
    و یا اینکه می گوید آخر شب کمی ناراحت شده شاید چیز خاصی و یا موردی به ذهنش امد که مربوط به مسائل کاری خودش بوده و کمی ناراحت شده گاهی پیش می اید ادم به فکر فرو می روند و متوجه نیست که ظاهرش از بیرون چه جوری شده..
    اما چیزی که از کلیت رفتار ها و حرف های ایشون می شه برداشت کرد این هست که در کل شما را دوست دارد ولی شاید راه و روشش را بلد نیست و شاید روزمرگی زندگی نمی گذارد انچه در دلش هست را به شما نشان دهد من می توانم درک کنم برای شما که ادم حساس و احساسی هستید تحمل بعضی چیز ها سخت است ولی به کلیت فکرش و احساسش توجه کنید که شما را دوست دارد..

  9. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 شهریور 00 [ 16:19]
    تاریخ عضویت
    1394-6-10
    نوشته ها
    262
    امتیاز
    9,650
    سطح
    65
    Points: 9,650, Level: 65
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 400
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    431

    تشکرشده 376 در 164 پست

    Rep Power
    53
    Array
    اقای داریوش عزیز
    همسرم بهم گفت من خیلی دوستت دارم و میدونم که تو باور نمیکنی.گفت من این روزا فشار کارم زیاده و بهم فرصت بده به موقعه ش باز خودم مثل قبل میشم.شب اومد دنبالم و رفتیم بیرون و درمورد اینده و خونه و اینا صحبت کریدم و حتی رفتیم رو میزی دیدیم.مدام از خونمون صحبت میکرد.من میدونم که دوستم داره منم خیلی دوستش دارم مشکل منم که زیادی حساسم و زوم میکنم زو رفتارش شاید علتش اینه که همیشه زیادی بهم توجه میکنه و من توقعم ازش زیاد شده و وقتی خسته و بی حوصله هست من زود متوجه میشم.
    میخوام رو خودم کار کنم منم دیگه اینقدر بهش سخت نمیگیرم دارم برای خودم تفریح و کار دستی تو خونه درست میکنم که هم وقتم پر شه و به این مسائل فکر نکنم هم ازین کار انرژی میگیرم.یکم دیره اما متوجه شدم فقط خسته ست خاطر حجم کارش تو این روزا
    حق با شماست اقایون خیلی علاقه دارن ازین مدل شوخیا کنن و خانما هم واقعا متنفرن ازین مدل شوخیای لوس
    اما منم به خوبیاش میبخشم
    خیلی سپاسگذارم و براتون ارزوی موفقیت و خوشبختی دارم

  10. کاربر روبرو از پست مفید ZENDEGIBEHTAR تشکرکرده است .

    dariush233 (چهارشنبه 28 بهمن 94)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:15 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.