سلام به اعضای همدردی
مدت نسبتا زیادی میشه که باکسی که باهاش رابطه دوستی داشتم قطع ارتباط نمودم ودلیلش خیانت بود هرچند دوستش داشتم اما خیانتش و رفتاری که درقبال من در انتها داشت دلیل قطع بود. دوسش میداشتم و چندماهی هم درحسرت و غم به سر بردم .اما دیگه نمیخوام بهش فکربکنم.اکثر چیزایی که بینمون بوده رو از خودم دور کردم(بجز چیزایی که نمیشه دوستان مشترکمون،فیلم هایی که به یادش دیدم.اهنگایی که به یادش شنیدم، بازیگرایی که به یادش دوست داشتم،سینمایی که سرراه همیگش من بود و من رو یاد اون مینداخت و...) و دیگه به خاطره هامون هم فکر نمیکنم.حالا که دیگه نیست ولی اگه هم بود چون بدترین کار رو یعنی خیانت در حقم کرد بهش برنمیگشتم.
اما مشل اینجاست که هنوز خیلی زیاد توی ذهنم هست وو بااینکه یاداوری خاطرات لحشظات شیرین یا تلخ رو خیلی خیلی کمتر دارم اما هنوز خودش مقابل من هست
چکارکنم که دیگه بهش فکرنکنم و توی خاطرم نیاد. ادم هوسباز و عوضی مثل اون ارزش این رو نداره که لحظه های زندگی من رو پربکنه و بخواد من رو غمگین بکنه اما ذهنم رو نمیتونم دربارش کنترل بکنم.چکار باید بکنم؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)