به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 شهریور 96 [ 08:55]
    تاریخ عضویت
    1394-11-10
    نوشته ها
    64
    امتیاز
    1,871
    سطح
    25
    Points: 1,871, Level: 25
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    3

    تشکرشده 13 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Posticon (5) چه جوری همسرم رو راضی کنم؟؟؟

    سلام دوستای خوبم یه کمک و راهنمایی می خواستم ازتون

    من چندساله که ازدواج کردم و چون دور از خانواده ام هستم هرساله عید با خانواده ام هستیم. بهتره براتون تعریف کنم چون باید یه چیزایی رو بدونین
    سال اول که نامزد بودیم عید دیدنی ما اومدیم خونه همسرم اینا و عیدی اوردیم (به جای اینکه اونا بیان خونمون) و بعد باهم رفتیم شهرستان چند روزی شهر ما بودیم بعد رفتیم شهر اونا سیزده بدر باهم بویم
    سال دوم که میشه پارسال ما (من و پدرشوهرم و خواهر شوهرم و مادرشوهرم) رفته بودیم کربلا اسفند ماه رفتنی فقط بابام اومده بود بدرقه چون مامانم شاغله و داداشم هم مدرسه داره نذاشتم بیان حتی برگشتش بابام هم نذاشتم گفتم عید نزدیکه (10 روز مونده بود به عید ) ما میایم شما نیاین
    سال 93 که تحویل شد ساعت 8 همسرم برا 10 بلیط گرفته بود که بریم اما مامانش بدجوری ناراحت بود خلاصه ما رفتنی اوردن سوغاتی گرفته بودن دادن دستم که ببر برا مامان اینا( من نمیبردم میگفتم خودتون میدید اما به زور همسرم ورداشتم)

    خلاصه ما رفتیم رسیدیم روز بعدش زنگ زدیم احوالپرسی مادرشوهرم دادو بیداد که چرا رفتین نباید می رفتین ما رسم داریم پسر باید روزای اول خونه پدرش باشه و از این چرت و پرتا (ماهم خیلی رسم داریم اما چه فایده عمل نکردن صدامونم درنیومد) خلاصه گوشی رو من گرفتم داد و بیداد و حرفای که به شوهرم زدن دوباره به من گفتن

    بعد مامانم گفت بدین تشکر کنم بابت سوغاتیا که گرفت داد و بیدادشون تموم نشده بود که به مامانم هم کردن پدرشوهرم می گفت من عروسی و پسری به این اسم ندارم و مادرشوهرم گلایه که رسم ما فلان و و فلان و ...که این کارشون رو نذاشتیم بابای من بفهمه اما روز اول عیدمون اینجوری شد اینم بگم که دیگه خانواده همسرم خونه پدرم نرفتن پارسال تازه قهر کرده بود که چرا نیومدن پیشواز ما، خودش بهم این حرف رو زد. اخه بابا بخدا خودشون زن عموم و شوهر عمه ام فوت کرد یه سر نرفتن اما انتظارشون بیجا بخدا

    همون سال بعد چند روز من و همسرم رفتیم شهرشون خونه شهرستانشون که همه انگاری باهامون قهر بودن پدرشوهرم که باهام اصلا حرف نزد دو روزی موندیم که دیگه خود همسرم عاصی شد نمی تونست تحمل کنه برگشتیم روزی که خواستیم برگردیم پدرشوهرم داد وبیداد که سیزده بدر اینجا باشید بعد شروع به فحش که اون درسی که خوندین بخوره توسرتون و خیلی فحشای بدی داد بعد گفت تو کارگردانی و شوهرت بازیگر و از این حرفا که دیگه ما دوباره رفتیم خونه بابام اینا تا 13

    امسال پدر و مادر من روز قبل تحویل اومدن خونه ما، سال تحویل شد یه روز بعدش ما رفتیم مسافرت با خانواده من تا 10 ام ،
    الان همسرم شروع کرده که اگه میخوای بریم اونجا یا زودتر بریم سال تحویل و دو روز اول عید رو اونجا باشیم برگردیم با اینا باشیم یا نه روز سوم عید بریم اونجا تا 13 میگه من دو ساله خونه خاله هام نرفتم خونه فامیلم نرفتم

    منم میگم قبل عید کاری ندارم برم اونجا اول عیدم نرم به خانواده ام سر بزنم که دیگه هیچی
    تازه کل سال ما پیش خانواده همسرم هستیم هر روز داریم می بینیمشون اما خانواده من چی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ با این همه ناراحتی هایی که سالای پیش برامون درست کردن
    ما دو تا بچه ایم یه خواهر و یه برادر دارم که 10 سال ازم کوچیکه اما همسرم اینا 4 تا ان که فقط این ازدواج کرده بقیه هستن
    پیش خودم فکر میکنم دلم نمیاد پیش مامانم اینا نباشم اخه فقط عید می تونیم یه 10 روزی باا خیال راحت پیششون باشیم بخدا من امسال 3 بار رفتم دیدن خانواده ام به خاطر مسائل مالی و نبود مرخصی و درس و دانشگاه و اینا

    الان از شما کمک میخوام چی بگم به همسرم تا راضی شه زودتر بریم و کل عید باهم باشیم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    نمی خوام حرفی بزنم که لج کنه می خوام خودشم راضی باشه

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    سلام
    پری جان در موقعیت شما چند سالی بودم و حس شما رو درک می کنم. در شهرخانواده همسرم چند سالی بودم هرچند الان شهری دور از اونها و دورتر از خانواده خودم هستیم
    دو چیز رو در نظر بگیر
    1- عید یک زمان عادی نیست یک زمان خاص هست که هر کسی دوست داره بچه هاشکنارش باشن مخصوصا بچه های ازدواج کرده اش
    2- این موضوع اصلا ارزش جر و بحث نداره تعدادروز کمتر با دل خوش برو خیلی بهتره

    روزعید رو فراموش کن و همون استراتژی که روز سوم برید شهر شما رو اجراکن از دلخوری های کنارش دوری کن

    یادمه یک بار وقتی ما روز سوم عید رفتیم خونه مادر شوهرم و همسرماعلام کرد سه روز هم اینجا می مونیم خواهرشوهرم گفت شما که نصف عید رو اونجا بودید تا 13 به در هم باید اینجا بمونید نه بایک لحن شاد و با شوخی خیلی جدی و خشن
    خوب ما دو ونیم روز در شهر من بودیم و اون معتقد بود اگر 10 روز اونجاباشیم عدالت رعایت شده

    از سال بعدش طوری برنامه ریختم که دقیقا خود روز عید خونه مادر شوهرمباشم نه به خاطر اینکه ترسیدم یا کوتاه اومدم فقط خواستم هیچ بهانه ای برای خردکردن اعصاب خودم و همسرم نداشته باشه

    ارزش نداره یه مدتطولانی به خاطر همچین چیزی اعصاب آدم خرد باشه

    البته در این مورد حق رو تا حدی به خانواده همسرت میدم نمیشه چونروزای عادی اونجا هستید اونا هیچ سهمی از عید شما نداشته باشن شما خودت میگی قبلعید ارزشی نداره برات که بخوای شهرتون باشی برای اونا هم همینطوره اونا حضور شمارو توی عید میخوان نه قبلش یا بعدش

    از طرفی هم برنامه بریز بیشتر به خانوادت سر بزن که در چنین مواقعیاحساس نیازت به دیدنشون به این شدت نباشه که نتونی منطقی نگاه کنی

    موفق باشی
    پرواز کن آنگونه که می خواهی
    وگرنه پروازت می دهند آنگونه که می خواهند

  3. 2 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    بارن (دوشنبه 19 بهمن 94), صبا_2009 (دوشنبه 19 بهمن 94)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 شهریور 96 [ 08:55]
    تاریخ عضویت
    1394-11-10
    نوشته ها
    64
    امتیاز
    1,871
    سطح
    25
    Points: 1,871, Level: 25
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    3

    تشکرشده 13 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خیلی ممنونم دوست خوبم
    دقیقا من با اینهمه دلخوری که سالهای پیش درست کردن برام اصلا نمی خوام که فکر کنن بخاطر حرفشون موندم اخه همیشه یه جورایی زور میگن و فکر میکنن حرف حرف خودشونه فقط

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 شهریور 96 [ 08:55]
    تاریخ عضویت
    1394-11-10
    نوشته ها
    64
    امتیاز
    1,871
    سطح
    25
    Points: 1,871, Level: 25
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    3

    تشکرشده 13 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چرا دیگه کسی نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    دوستان کجایید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  6. #5
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,051
    امتیاز
    146,648
    سطح
    100
    Points: 146,648, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,651

    تشکرشده 35,973 در 7,399 پست

    Rep Power
    1091
    Array
    با سلام

    عنوان تاپیک شما باهام دارد و گویای مشکل شما نیست .... عنوانی که گویا باشد را تنظیم نموده از طریق گزارش پست ارسال دارید تا جایگزین عنوان کنونی شود و تاپیک باز گردد.

    با تشکر





  7. کاربر روبرو از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده است .

    khaleghezey (چهارشنبه 21 بهمن 94)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آیا من مقصرم یا اون؟؟؟
    توسط bluee در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: جمعه 08 مرداد 95, 17:41
  2. امیدم به زندگی کم شده ( چرا من ؟؟؟ کمکم کنید)
    توسط ab96 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: پنجشنبه 05 شهریور 94, 13:47
  3. به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
    توسط rama25 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 33
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 شهریور 91, 09:00
  4. چطور بهش بگم ؟؟؟
    توسط amir_irani در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: دوشنبه 13 دی 89, 19:33
  5. با شوهر بچه ننه ام چه کنم؟؟؟
    توسط sara62 در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: شنبه 10 مهر 89, 12:08

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:03 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.