از مقایسه های مادرشوهرم خسته شدم

[حیاط خلوت]

سلام.
چندین سال بود که به صورت خاموش سایتتان را دنبال می کردم خیلی چیزها ازش یاد گرفتم مخصوصا در ارتباط با همسر
مشکل من مادرشوهرم بود و هست تکه هاش خیلی برای من زجرآور و برای بقیه خنده داره ....بماند (در هر مراسمی مادرزن باید خدمت مادرشوهر برسد-برا خنده گفتمااااااحساس نشید)

اما مشکل الان من اینه که ایشون از ابتدای ازدواج من و همسرم ( من از همسرم 2/5 سال بزرگترم) همش می خواد بهم بفهمونه که من سنم بالاست.(من 32ساله)

نمونه اش اینکه تازه که ازدواج کرده بودیم بهم گفت فلانی را میشناسی گفتم آره ( فک کردم مهندس نقشه کش رو میگه) گفت زنش از تو کوچیکتره ...منم گفتم دیدمش چندسالی از من کوچیکتره و خیلی نازه...اونم گفت همکار بابا بوده .تازه فهمیدم مامان مهندسه رو میگه (جالبه مهندسه از من 4 سال بزرگتره -حساس شدم رفتم قرار داد رو نگاه کردم) بعد گفت از من خیلی بزرگتره هاااااااااااا

تقریبا تا حالا 100 بار آدم ها رو با من مقایسه کرده رنج همشون هم بین 40 تا 60

دیشب هم جلوی همسرم میگه فلانی از زنت خیلی کوچیکتره ...همسرم گفت کی گفته خیلی هم بزرگتره از بس آرایش کرده ......(من چادری هستم و اصلا آرایش نمیکنم)

منم دیشب کلی دلم گرفت ...همش فک می کنم خیلی زشت و پیرم

درحالیه که به یکی از خواستگارام تو دانشگاه وقتی گفتم متولد 62 هستم باور نکرد میگفت فک کردم 65 هستین
خسته شدم از این حرفش ...چی جوابشو بدم تا دیگه نگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

[maral569]

لزومی نداره جواب خاصی بدی ، هیچ نیازی نیست خودتو به کسی اثبات کنی ، مهم همسرت هست که همه جوره قبولت داره ، مادرهمسرت هم در مورد هرکی پیشت حرف زد ، بگو به سلامتی ، خدا برای خانوادش نگه داره و . . . .

یه بار دیگه اینجوری کرد ، بگو خودت چند سالته :|
یا جملات خودشو به خودش برگردون
این روش یکم موذیانه هست ولی خوب جواب میده

- - - Updated - - -

الان یکی میاد میگه اینجا قراره با مشاوره دادن به حل مشکل دوستان کمک بشه ، نه روش های موذیانه رو آموزش بدیم :|

[حیاط خلوت]

ممنون عزیزم
خودش 67 سالشه ولی میگه شناسنامه ام 10 سال بزرگتر گرفتن یعنی اولین بچه اش رو تو 9 سالگی زاییده...

مشکل اینه که وقتی چند بار جلوم این حرفها رو میزنه منم حساس میشم
به نظرم این حرفاش رو همسرم در بلند مدت اثر بد بزاره
میدونی روز عروسیم آرایشم سبک و ساده بودن همه می گفتن چقد قشنگ شدییییییییییی
اون بهم گفت ...از تو خیلیییییییییییییی بهتر شده .....
امروز داشتم فک می کردم برم دماغمو عمل کنم و لنز بگیرم( از این کارها متنفرم)

[khaleghezey]

خدا این عروس و مادررر شوهررررررر هارو از سایت همدردی نگیره داستانی هستن برای خودشون

خدایی یکدقیقه کامل خندیدمااااااا واقعا ممنون بخاطر تایپیکی که زدید

مادرشوهرت 67 سالشه! شما میشینی گوش میدی به حرفهای یک پیرزن اینکه چی میگه بهت بعدش از اون جالبتر بخاطر این فرد ناآگاه و بیسواد حرصم میزنی؟!!!تو دختر مگه با مادرشوهرت زندگی میکنی؟نهایت هفته ای یکبار یا دوبار میری و میبینیش خلاص چرا داری اعصاب خودت را خورد میکنی چرا اینقدر روی خودت فشار وارد میکنی که بخاطر یک چنین فردی که بخاطر کمبود و مشکلاتی که تیو زندگیش داشته با اینجور حرفها دیگران را آزار میده که بنده نظر شخصیم اینه افرادی که تحقیر میکنن تیکه میندازن و مسخره میکنن واقعا مشکل روحی دارن و بیمار هستند بعد شما بخاطر حرف چنین آدمی میخوای بری بینی خودت را عمل بکنی و لنز بزاری؟!!!!

شما ازدواج کردی شوهر داری و شوهرت هم دوست داره و بهت علاقه داره و از نظرش هم زیبا هستی خوب حالا دیگران هرچی میخوانب گن به ته پات بزار اینقدر بگن تا جونشون بالابیاد تو چرا اهمیت میدی اخه؟ حرف رو باد میبره اصلا مهم ینست چه بخوان ازت تعریف کنن چه بخوان ازت بد بگن بزار بگن این شما هستی که تصمیم میگیری روت تاثیر بزاره یا نه.

ایندفعه نشستی گفتش مثلا عروس فلانی از شوهرش 10 سال کوچیکتره بگو آره عروسش دیدمش 10 سال کوچکتره از شوهرش!!! هرچی بهت گفت تائیدش کن و جمله آخرش رو بگو و یک لبخند هم چاشنیش کن خلاااااااااص

من امتحان کردم با افراد اینچنینی و افرادی که سواد کمی دارن و میخوان حرفهای غلطشان را به آدم ثابت کنن جواب میده واسه چی وقتت و عمر باارزش و اعصابت را هدر بدی با اینجور افراد مریض و نادان بحث کنی که مثلا قبول کنه یا نکنه؟!! میخوام صدسال سیاه قبول نکنه.نفع و ضررش برای من چیه اخه, طرز فکرشون اینه خوب بزار پس توی جهالت خودشان باقی بمانند.

پس یادت نره دفعه بعدی اولا مجسمه باش خیلی خوبه عاشقشم نه میبینه نه میشنوه نه اینکه روش تاثیر میزاره حرفهای دیگران.اگرم از عروس بقیه تعریف کرد شما بگو آره عروسش خیلی خوشگله و نازه سنش رو گفت بگو آره سنش کوچیکه

لطفا حواست به شوهرت باشه جلوی شوهرت به ماردش بی احترامی نکن پشت مادرشم پیش شوهرت غیبت نکن اصلا خودت را حساس نشان نده بعدشم دوری و دوستی فراموش نشه.

[حیاط خلوت]

ممنون خاله قزی
مشکل من اینه که تو یه این شهر غریبم و جز خونه مادرشوهرم جایی ندارم برم
خونه جاری ها که اصلا ....سالی یکبار همدیگه رو می بینیم

و همسرم هرچند از خونواده اش تاثیر نمیپذیره

ولی اگه هر شب نریم خونشون ازم دلخور میشه و بد رفتار میکنه
خیلی منو اذیت کرد نمی بخشمش ولی به روی همسرم هم نمی آرم
ولی این کارش خیییییییییییییلی رو اعصابمه

جالبه بدونین خودش 3 سال از پدرشوهرم بزرگتره....

[khaleghezey]

2تا کار میتوین بکنی:

1.ادامه دادن همین مسیری که داری میری
2.راهکاری که بهت پیشنهاد دادم و راهکارهایی همسو با این پیشنهاد

قرار نیست همه باب میل مان رفتار کنند و حرف بزنند هر فردی خصوصیات مخصوص بخودش را داره خوب یا بد شخصیتش شکل گرفته ما هم میتوانیم انتخاب کنیم همین نمیتوانیم همه را تغییر بدهیم شما بجای اینکه کل منزلتان را رنگ سبز بزنید بهتره عینک سبز به چشمتان بزنید!

موفق باشید

[حیاط خلوت]

سلام خاله قزی
جات خالی
دیروز خیلی به حرفات فک کردم مخصوصا به جمله :"2 تا کار میتوین بکنی:

1.ادامه دادن همین مسیری که داری میری
2.راهکاری که بهت پیشنهاد دادم و راهکارهایی همسو با این پیشنهاد "


دوباره دیشب مادرشوهرم شروع کرد به گفتم همون حرفها فلانی رو میشناسی منم عین بز سرمو تکون دادم از تو خیلییییییییی کوچیکتره منم گفتم اهههههههههههههههههههههه .چه جالب

یه دفعه پدرشوهرم بهش گفت زنیکه تو حرف دیگه ای نداری شناسنامه همه زیربغل توهههههههه اونی که میگه تو تظاهرات اول انقلاب بوده این بچه من مگه چند سالشه ...دیگعه مادرشوهرم ساکت شد

بزن دست قشنگه واسه باباجونم که اندازه دنیا می خوامشششششششششش برای سلامتیش

[khaleghezey]

این ربطی به مسائل روانشناسی نداره

لطفا از بی احترامی به مامی شوشو خوشحال نباش
من اصلا کاری به گفتار ور فتار مامی شوشو ندارم شما لطفا اخلاقمدار باش نه بخاطر دیگرانب خاطر خودت و اینکه یک انسان هستی

پ.ن:آی بدم میاد از این سوسول بازیها میگن مامی شوشو

[حیاط خلوت]

خاله قزی
فقط یه دردل :
اون شب من رفتم خونه مادرشوهرم شام نداشتن براشون شام گذاشتم ، ظرف هاشو شستم ( کوزت ایرانی ،ورژن 94 )بعد کمکش کردم تا از بین پارچه هاش یکی رو برا چادر عید انتخاب کنه. بعد حق من این حرفههههههههه

جای من بودی چه حالی میشدی
خدا شاهده عروسای دیگش سال تا سال نمیان خونش
نوه های دیگش اصلا اینو ندیدن
اون وقت من به بچه ام یاد دادم بهشون بگه عزیزجون و آقاجون ....
هر سال تو خونه تکونی ،واسه ماه رمضون و عید غدیر و...کمک حالش هستم ( حکایت زندگی من فیلم کتاب قانونه - دیدیش؟ اونجا که پرویز پرستویی میگه به همه خوبی کرد و قد یه کف دست خوبی ندید..)



در مورد احترام هم هر کسی خودش باید احترام خودش رو نگه داره .............

[maryam240]

سلام من داشتم تایپیکت و میخوندم این فکر به ذهنم رسید که چقدر واقعا این رفتارها آزاردهنده ست.
من اگه یه روزی ازدواج کنم دلم میخواد مادرشوهرم دوسم داشته باشه ، منم دوستش داشته باشم و بهش احترام بذارم
اگه قرار باشه به خاطر سنم که مثلا از شوهرم بزرگترم نوک و نیش بشنوم همه ش اصلا نمیتونم تحمل کنم.

به ذهنم رسید اگه من جای تو بودم و از همون اول این رفتارهارو از مادر شوهرم میدیدم به شوهرم میگفتم که تو باید به من
میگفتی که مادرت خیلی براش مهمه که عروسش از پسرش کوچیکتر باشه ، چون من همیشه آرزوم بوده که رابطه ی خوبی
با مادر شوهرم داشته باشم و اون منو دوست داشته باشه. اگه اینو میدونستم قطعا روی تصمیمم و انتخاب تو به عنوان
همسرم تاثیر داشت. نه به مادرش توهین میکردم نه چیزی فقط بهش میفهموندم که این رفتار مادرش ناراحتم میکنه و
اونم به هر حال سعی میکرد یا از مادرش بخواد که این رفتارهارو تکرار نکنه یا به من حق بده که دوست نداشته باشم زیاد
به خونه ی مادر شوهرم رفت و آمد کنم.

البته فکر کنم برای شما چون چند ساله از ازدواجتون میگذره این راهکار الان دیگه تاثیری نداره و همون اوایل ممکن بود
جواب بده.