به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 اسفند 02 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1394-2-06
    نوشته ها
    339
    امتیاز
    15,253
    سطح
    79
    Points: 15,253, Level: 79
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    700

    تشکرشده 557 در 227 پست

    Rep Power
    69
    Array

    اعتمادبنفسم صفرشده فکرمیکنم زشتم

    من به سامان مسیج دادم جواب داد تبریک گفت بهش زنگ زدم یه تلفن گویا گفت تلفن مشترک موردنظر به علت پرداخت بدهی امکان انتقال مکالمه موجود نمیباشد
    ینی خطشودایورت کرده رو خط دیگه؟
    ینی مسیجارو کسی دیگه جواب میده؟
    میخواد ازم بتیغه برم قبض گوشیشو پرداخت کنم؟
    یا انداخته منوریجکت لیست؟
    توروخدا بگید چرا جوابمو میده ولی نمیخاد باهام صحبت کنه تلفنی؟
    وای ینی ازمن زشت ترم هس؟
    من فکرکردم چون دکترا رفتم اون کاردانی بدبخت خدماتی شاید نظرش عوض شه بازم داره ناز میکنه طردم میکنه
    بچها برم پوست صورتمولیزر کنم ؟
    شایدم سوتفاهمه
    شایدم میخواد ازدواج کنه باهام
    اخه قبلنا جوابمو نمیداد
    بچها اصلا انگیزه واس ثبتنام دکترا ندارم
    امروز با دوستم رفتیم بیرون بهم گف ساناز چرا توفکری افسرده شدی ب سرم نگاکرد دید موها سرم سفید شده ازغصه
    چقدبدبختم
    دختره دیپلمه چون خوشکله شوهرش پولدارو دکتره تازه منتشم میکشه
    اما من چقد تلاش کردم التماس اون عوضیومیکنم نازمیکنه چون ازچهرم خوشش نمیاد
    این منصفانس؟؟؟؟؟
    اخه نمیدونم به کی بدی کردم این سرنوشتم شده
    بقران پدر مادرم ازم راضین بخاطراونا ازاد تهرانو قبول کردم که پیششون باشم وگرنه من بهترین شهرا سراسری قبول شده بودم
    حق کسیم نخوردم
    خدا چرا این حقارتوسرم میاری؟
    برم مشاوره؟بهم چی میگه مگه
    برم روانپزشک؟ بهم دارو میده من همینجوری بدون داروخوابم چه برسه با دارو
    دلتون میاد من مثل مرده متحرک بشم؟ هی میگیدبرو پیش روانپزشک بهم کلی دارو میده همه پراز عوارض تمرکزو میاره پایین پسچجوری درس بخونم سرم شلوغه
    کاش یکی میومد منو میدید بهم میگف ایراد چهرم چیه که اون انقدازم متنفره؟

  2. 2 کاربر از پست مفید zzzz تشکرکرده اند .

    miss seven (جمعه 16 بهمن 94), mohamad.reza164 (پنجشنبه 15 بهمن 94)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 آذر 98 [ 23:02]
    تاریخ عضویت
    1394-1-24
    نوشته ها
    762
    امتیاز
    26,356
    سطح
    97
    Points: 26,356, Level: 97
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 994
    Overall activity: 57.0%
    دستاوردها:
    OverdriveRecommendation Second ClassTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,761

    تشکرشده 2,595 در 691 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    215
    Array
    سلام خانوم zzzz

    واقعا من تو کار شما یه نفر موندم!
    چرا خودتون رو قبول ندارید؟!

    بابا لیاقت شما یه دکتر یا یه تحصیل کرده مثل خودتونه!

    مگه رو زمین موندین؟

    سنی هم که ندارین؟!

    اگر از تنهایی به این مشکل دچار شدین، خوب راه داره!

    باور کنید الان خیلی از بچه های همین تالار دوست دارن همسری با شرتیط شما گیرشون می اومده.

    یکم خویشتن دار باشین.

    شما هزار تا روانپزشکم برید، تا اراده نکنید هیچ اثری نداره.


    بهترین دکتر خودتون هستید.

    شما که توانایی استخدام و دکتری قبول شدن دارید، قطعا توانایی بهبود خودتون هم دارید.

    ماشالله که درآمد خوبی دارین، اونجور که دوست دارین زندگی کنید. تفریح سالم، ورزش و .... برید . تو اجتماع ظاهر بشید، با اولین ورود به عرصه دکتری، هزار تا خواستگار پیدا میکنید که هم سطح شما هستند. بعدش افسوس میخورید چرا سر این سامان وقتتون رو هدر دادید.

    در ضمن منظور شیدا خانوم این نبود که برید، قرص بخورید، منظورش این بود که برید پیش مشاور، راهای برونرفت از این مشکل رو نشونتون بده. خود واقعیتون رو بهتون نشون بده. اعتماد به نفستون رو قوی کنه جای عمل زیبایی.

    در ضمن، شما یکی غصه ظاهرتون رو بخورید، اون دختر بنده خدا دیپلمه بیکار که سی و خورده ای سنش هست هم غصه ظاهرش رو بخوره؟!


    در اخر ممنون که اومدید تاپیک زدین. فقط منتظر خیل عظیمی از هجمه ها باشید که به تاپیکتون میشه


  4. 3 کاربر از پست مفید mohamad.reza164 تشکرکرده اند .

    miss seven (جمعه 16 بهمن 94), zzzz (جمعه 16 بهمن 94), آی تک (جمعه 16 بهمن 94)

  5. #3
    Banned
    آخرین بازدید
    جمعه 23 بهمن 94 [ 15:40]
    تاریخ عضویت
    1394-11-07
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    692
    سطح
    13
    Points: 692, Level: 13
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 83.0%
    دستاوردها:
    7 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    80

    تشکرشده 83 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    خانم zzzz بابت قبولی بهتون تبریک میگم
    یه چیزی بگم این که شما رو نخواست ربطی به این که شما خدایی ناکرده زشت هستید نداره
    وقتی از یکی سیر شد میره دنبال بعدی حالا چه زیبا باشه چه زشت!
    کاملا هم مشخص هست هدفشون چیه !
    علت علاقه ی شما به اون آقا چیه؟! وقتی مدام ازش طرد میشید؟!
    چه چیز مثبتی در این آقا وجود داره؟!
    شما خانم باهوش و مهربانی هستید و ناراحت کننده ست وقتی قدر خودتون را نمی دونید و خودتون رو آزار میدید

  6. 3 کاربر از پست مفید یا مجیر تشکرکرده اند .

    miss seven (جمعه 16 بهمن 94), zzzz (جمعه 16 بهمن 94), آی تک (جمعه 16 بهمن 94)

  7. #4
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 اسفند 02 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1394-2-06
    نوشته ها
    339
    امتیاز
    15,253
    سطح
    79
    Points: 15,253, Level: 79
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    700

    تشکرشده 557 در 227 پست

    Rep Power
    69
    Array
    اقا محمدرضا من دنبال شوهرنیستم
    من اون پسرو دوس دارم همین

  8. کاربر روبرو از پست مفید zzzz تشکرکرده است .

    miss seven (جمعه 16 بهمن 94)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 آذر 96 [ 12:08]
    تاریخ عضویت
    1394-11-09
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    1,718
    سطح
    24
    Points: 1,718, Level: 24
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 23 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام، حقیقتا از خوندن نوشته ها و پستاتون جا خوردم...

    فقط همینو میگم: "متوجه باشید کی هستید... لطفا متوجه باشید...."

    نوشته هاتون باور نکردنیه، شوخی می کنید یا واقعیه؟ فقط توی این یه مورد اعتماد به نفستون اینجوریه؟! چون توی مصاحبه ی دکتری و این داستانا.... نمی دونم چی بگم...!

  10. 3 کاربر از پست مفید me!!! تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (سه شنبه 22 تیر 95), miss seven (جمعه 16 بهمن 94), zzzz (جمعه 16 بهمن 94)

  11. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 22 اردیبهشت 02 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1393-10-26
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    15,299
    سطح
    79
    Points: 15,299, Level: 79
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 91.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    526

    تشکرشده 1,129 در 328 پست

    Rep Power
    101
    Array
    سلام ساناز جان.خوبی؟


    از وقتی میشناسمت احساس میکنم یجورایی از بعضی جهات شبیه هم هستیم.دقیقا نمیدونم از چه جهات ولی مطمئنم حسم اشتباه نمیکنه.


    یه چیزی که من تا حد زیادی ازش مطمئنم و دوس دارم خودت تایید یا تکذیبش کنی اینه که تو از سر تنهایی هستش که انقد خواهان سامانی و اگه کیس دلخواهت پیدا بشه حتی یه ثانیه هم به سامان فکر نمیکنی؟درسته؟

    اینو از این جهت گفتم که خود من دقیقا این طوری هستم.یعنی بعضی وقتا و از جمله این روزا انقد احساس تنهایی میکنم که بعضی وقتا یه افرادی بهم پیشنهاد آشنایی میدن که به سرم میزنه برای رفع تنهایی باهاشون وارد آشنایی بشم ولی با شناختی که از خودم دارم مطمئنم بعدا پشیمون میشم.

    حالا ساناز به نظرم تو یجوری باید کیس دلخواهت رو پیدا کنی تا هم یه ازدواج خوب داشته باشی هم از افکار آزاردهنده در مورد سامان راحت بشی.دقیقا نمیدونم کیس دلخواه چجوری پیدا میشه، اگه بلد بودم خودم تا این سن عزب نمی موندم


    ساناز بذار من یه تجربه ای که از دوستم داشتم رو بهت بگم.اینو همون موقع ها که تو تاپیک زده بودی میخواستم بنویسم ولی حس تنبلیم نمیذاشت هم اینکه نمیخواستم بدآموزی داشته باشه،ولی الآن میگم.

    من یه دوستی دارم که الآن متاهله،این دوستم واقعا زیباست.ما دانشگاهمون جدا از هم بود ولی خبر داشتم که تو دانشگاهشون هم به عنوان یه دختر خوشگل معروفه.تا اینکه دقیقا مثل قضیه شما با پسری تو نت آشنا شد.

    این پسر ارشد داشت و خوش قیافه بود و یه کار پاره وقت با حقوق خیلی کم داشت و از نظر وضع مالی کلا صفر بود.خلاصه این پسره اول به دوستم گفته بود بیا به قصد ازدواج آشنا شیم ولی بعدها دقیقا مثل سامان پیشنهاد رابطه جنسی بهش داده بود و دوستم رد کرده بود. دوستم دقیقا حس و حال تو رو داشت.مدام میگفت مگه من زشتم که ولم کرد و از خود پسره هم پرسیده بود که مگه تو نگفتی هدفت ازدواجه حالا چرا پیشنهاد رابطه میدی؟ اونم در جواب گفته بود قیافت در اون حد لازم نیست که بخوام به ازدواج باهات فکر کنم.در حالیکه دوستم باورش شده بود زشته و من بارها بهش بی تعارف گفته بودم تو واقعا خوشگلی ولی باز قبول نمیکرد.


    خلاصه من یه پیشنهادی به دوستم دادم(بد آموزی که بالا گفتم به این خاطر بود و از همین تریبون بابت انجام این کار سخیف از همه عذر میخوام ولی برای بهتر شدن حال دوستم و اینکه ثابت کنم زشت نیست اینکارو کردیم).



    اون پیشنهاد این بود که:



    تو اون سایتی که اونا با هم آشنا شده بودن ما یه آیدی فیک و قلابی ساختیم و به این پسره درخواست دادیم مارو ادد بکنه.خلاصه برای اینکه پسره روراست باشه من خودم رو یه دختری که تازه نامزد کرده معرفی کردم و ازش در مورد اینکه نامزد یا دوس دختر داره و اینا پرسیدم که گفت اره با دختری آشنا شده (مشخصات دوستم رو گفت) .بعد گفتم خب حالا دختره چجوری بود؟ گفت دختره زیبایی بی نظیری داشت و من مات زیباییش شده بودم ولی چون بهم پا نداد ولش کردم(دقیقا این عین جمله اش بود) بعد من گفتم خب چرا باهاش ازدواج نکردی برگشت گفت چون اصلا شرایط مالیشو ندارم و آدم مسئولیت پذیری هم نیستم ولی میخواستم این دختره رو هم از دست ندم و به عنوان دوس دختر داشته باشمش ولی قبول نکرد.


    خلاصه میخوام بگم تو از کار بعضی از این پسرا سر در نمیاری.شاید سامان هم واقعا خودشو در حد تو نمی بینه چون هم تحصیلات و هم کارش ازت پایین تره ولی خب پسره دیگه غرور داره نمیاد که بگه به این دلیل من نمیخوامت، الکی میگه قیافت خوب نیس و ال و بلی.مثل همون قضیه دوستم که پسره به خاطر غرورش نگفته بود وضع مالیم برای ازدواج مناسب نیس و گفته بود قیافت در اون حد لازم نیست.

    خلاصه دوست من بعد از اون کار سخیف من اعتماد به نفسش رسید به سقف و الآن هم با یه پسر خوب ازدواج کرده.


    ساناز خیلی مشتاقم ببینم چه شکلی هستی که انقد میگی زشتم ولی مطمئنم داری اغراق میکنی.من خودم بارها شده که احساس کردم چقد زشت شدم یا مثلا بیرون رفتنی همش خودمو با بقیه دخترا مقایسه میکنم در حالیکه بارها خیلیا بهم گفتن تو خیلی خوشگلی منم اعتماد به سقف شدم.خواستم بگم کلا آدمیزاد یکم خودشو دست کم میگیره.


    از یه جهت هم که مطمئنم شبیه هستیم، اونم اینه که منم مثل خودت اهل تاتو و ابروی شیطونی و قیطونی و قیاقه های عروسکی و مصنوعی نیستم.اتفاقا یه نفر بهم گفت تو قیافت کاملا فانتزی و معصومه.منم گفتم یعنی چی؟گفت یعنی بیشتر به عنوان یه معشوقه بهت نگاه میشه تا یه دختری صرفا با جاذبه جنسی.حالا مطمئنم تو هم دقیقا همین شکلی هستی.پس بیا از این فانتزی بودنمون لذت ببریم.


    در مورد اون دختر خوشگل و دیپلم و شوهر دکتر و پولدارش دست رو دلم نذار که خونه.من به این نتیجه رسیدم کلا شانس تو ازدواج خیلی دخیله، الآنه که باغبان بیاد بگه نه شانس مهم نیستش.یه تاپیکی هستش چهل نکته تو پیدا کردن همسر که مدام لینکش رو میذارن، میتونم بگم من همه اون فوت و فن هارو فوت آبم ولی هچنان اندر خم یه کوچه ام.پس نتیجه می گیریم شانس تو ازدواج خیلی دخیله.



    در مورد مراجعه به روانپزشک هم امروز با مامانم داشتیم پیاده از یه جایی برمی گشتیم.بهش گفتم مامان من بدجور احساس پوچی و افسردگی میکنم میخوام برم پیش روانپزشک حتی دارو هم داد میخوام استفاده بکنم.مامانم گفت خب فرض کن من روانپزشکم مشکلاتتو بهم بگو منم میگفتم، مامانمم عین روانپزشکا جواب میداد(جالب اینه که مامانم اصلا تحصیلات بالایی نداره)خلاصه من انقد خندیدم . با خودم گفتم مامانم با همین سوادش چقد حرفای خوبی میزنه ولی امثال من که خیلی هم ادعامون میشه همش مینالیم از همه چیز.


    یعنی من تو برنامم هست که برم پیش روانپزشک و خودمو آماده کردم برای مصرف قرصهای ضدافسردگی.من قبلا رفتم پیش مشاور ولی هیچی بلد نبود


    تو هم نترس خواستی یه سر به یه مشاور خوب یا روانپزشک بزن.

    موفق باشی ساناز جان
    ویرایش توسط آی تک : جمعه 16 بهمن 94 در ساعت 01:27

  12. 5 کاربر از پست مفید آی تک تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (سه شنبه 22 تیر 95), hamdardiuser (چهارشنبه 28 بهمن 94), miss seven (جمعه 16 بهمن 94), zzzz (جمعه 16 بهمن 94), آرامش باران (جمعه 16 بهمن 94)

  13. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 اسفند 02 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1394-2-06
    نوشته ها
    339
    امتیاز
    15,253
    سطح
    79
    Points: 15,253, Level: 79
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    700

    تشکرشده 557 در 227 پست

    Rep Power
    69
    Array
    سلام آی تک جان
    دقیقا راست میگی هرموقع پست میزاری انگار داری از زبون من مینویسی
    اره منم ازهمه دوستام میپرسم راستشوبگیدقیافم چجوریه اونام میگن خیلی خوبی

    درباره تنهاییم که میرم سراغ سامان شایدم یه بخشش همینه تنهام

    یچیز بگم ؟این حرفتوقبول ندارم که میگی چون سامان فکرمیکنه درحد من نیس قیافموبهونه اورد تا ردم کنه
    هرکسی چه دختر چه پسر دوس دارن برای ازدواج با بهترین کیس که از خودشون بالاتره ازدواج کنن
    انگاریه پسر بیاد خواستگاری من ازمن سرتر باشه بگم زشته الکی چونکه ازمن بالاتره خخخخ
    اون پسرهم الان ناراحته که چرا من ب دلش نمیشینم چون ملاکش زیباییه ولی پیش خودش میگه کاش این ساناز خوشکل بود همچیشم که عالیه
    درباره چهرمم شاید راس بگی شایدخوشکل باشم فکرمیکنم که زشتم نمیدونم

    دیشب باز مسیج دادم جواب داد ازین جواب دادنشم میترسم اینجوری نبود
    اخه قبلا ب خدا میگفتم کاش مهرمنومینداختی توقلبش
    یه سوال کنم؟
    اگه سامان بیادخواستگاری من حتی بخاطر شغل وتحصیلاتم ایا باهاش ازدواج کنم به مشکل میخورم؟

  14. کاربر روبرو از پست مفید zzzz تشکرکرده است .

    miss seven (جمعه 16 بهمن 94)

  15. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 22 اردیبهشت 02 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1393-10-26
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    15,299
    سطح
    79
    Points: 15,299, Level: 79
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 91.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    526

    تشکرشده 1,129 در 328 پست

    Rep Power
    101
    Array
    ساناز جان در مورد این جمله ات: "این حرفتوقبول ندارم که میگی چون سامان فکرمیکنه درحد من نیس قیافمو بهونه اورد تا ردم کنه"

    در جوابت میگم که بعضی از پسرا برای حفظ غرورشون حتی حاضر به تخریب اعتماد به نفس طرف مقابل هم هستن، پس اینو خیلی چیز عجیب و غریبی ندون.البته حق میدم درک این مساله شاید واست سخت باشه چون من و تو دختریم و قادر به درک احساس یه پسر نیستیم.آره اکثر دخترا دوس دارن با یکی که از خودشون سرتر باشه ازدواج بکنن ولی این مساله خیلی در مورد پسرا صدق نمیکنه به خاطر همون غرور مردانه و ترس از اینکه این دختر با این همه امتیاز ممکنه بعدا بهشون سرکوفت بزنه.


    مثلا فرض کن تو یه دختر با مدرک دکترا با در آمد بالا با پسری فوق دیپلم با یه درآمد کم یا متوسط ازدواج کردی، حالا با هم رفتید خرید،خب اون مرده و طبق خصلت های مردونه دوس داره از همسرش ساپورت مالی بکنه و همسرش دست رو هر چی میذاره با پول خودش واسش بخره ولی آیا پسری که حقوقش کمه میتونه این کارو واسه تو انجام بده؟مگه اینکه از این مردهای خیلی ضعیف باشه که بخواد همسرشو تلکه کنه.این جور مردها که هیچ جذابیتی برای من ندارن و من مردانگی ای تو وجودشون نمی بینم.



    این فقط یه مثال خیلی کوچیک بود.مطمئن باش همین خیلی سرتر بودن دختر از پسر بعدها باعث خیلی از مشکلات میشه.


    حالا در مورد سوال آخرت که میگی آیا با ازدواج با سامان به مشکل میخوری یا نه؟

    من جواب این سوالتو با در نظر گرفتن مشابهت هامون و چیزایی که ازت میدونم میگم:
    مثلا من خودم با توجه به معیارایی که دارم هیچ وقت با یه پسر فوق دیپلم که کارش خدماتیه ازدواج نمیکنم هر چند که عاشقش هم باشم(الآنه که یه عده بیان بگن معیارای آی تک خیلی سطحیه).اصلا قصد توهین به این قشر زحمت کش رو ندارما.منظورم اینه بین این دو نفر تناسب تو معیارهای اولیه وجود نداره.شاید اولش ازدواج با فردی که کلی واسم جذابیت داشته(علی رغم تحصیلات و شغل پایینش) شیرین باشه ولی به مرور اون معیارهایی که داشتم و واسم مهم بودن و عشق کر و کور کننده مانع از توجه من بهشون شده بود خودشون رو پر رنگ جلوه میدن.



    مثلا رفتیم یه مهمونی که همکارا و دوستام هستن.با شناختی که از خودم دارم حس خوبی بهم دست نمیده بگم شوهرم کارش خدماتیه.آیا تو این جوری نیستی؟میتونی خیلی راحت ایشون رو به دوستات معرفی کنی.مگه اینکه بخوای خودت رو کاملا ایزوله بکنی و رابطه ات رو با همه کات کنی که اینم چیز محالیه.

    حالا فرض کنیم تو مثل من معیارات سطحی نیستش و به معیارهای مهم تری توجه میکنی و به این آقا سامان جواب بله میدی.حالا با اون چیزایی که در مورد گذشته اش میدونی میتونی بهش اعتماد بکنی؟


    شاید لازم باشه مدام چکش بکنی که مبادا سر و گوشش بجنبه.این سایت رو بخون پر شده از تاپیک هایی که خانما میگن همسرشون از طریق تلگرام و ...بهشون خیانت میکنه،خانم هایی که همسرشون رو در حد یه معصوم مبرا از این خطا میدونستن ولی الآن با این واقعیت شوک آور مواجه شدن،حالا تو که این همه چیزای منفی در مورد گذشته سامان میدونی چجوری میخوای بهش اعتماد کنی؟



    بعدش یه نکته مهم این که معمولا خانم ها به خاطر روحیه و عواطفی که دارن تو یه رابطه بیشتر از آقایون خواهان توجه و محبت و ناز کشیدن توسط همسرشون هستن.ولی با این چیزایی که در مورد گذشته سامان گفتی اگه با هم ازدواج کنید تو برای حفظ ایشون در صراط مستقیم و منحرف نشدنش به سمت خانم های دیگه مدام باید بهش سرویس بدی و افراطی محبت کنی،اون وقت نیاز تو به ناز کردن و محبت چی میشه؟


    یه لحظه همچین زندگی ای رو تو ذهنت تصور کن:زندگی ای که مدام به سامان شک داری و مدام باید بهش سرویس بدی؟من که هیچ احساس آرامشی تو این زندگی نمی بینم.


    شاید بگی خب من سامان رو سر به راهش میکنم، و فرض کنیم اونم سر به راه بشه ولی اینو مطمئن باش آدما خیلی سخت تغییر میکنن.شاید اوایلش برای رسیدن به منافعشون خودشون رو تغییر بدن ولی بعدا این تغییر واسشون سخت میشه و برمیگردن به ذات اولیه شون.


    تغییر کردن این آقا سامان هم یه چیزی تو مایه های معجره هستش.

    اینا چیزایی بود که به ذهن من رسید و امیدوارم به دردت بخوره.
    ویرایش توسط آی تک : جمعه 16 بهمن 94 در ساعت 12:45

  16. 4 کاربر از پست مفید آی تک تشکرکرده اند .

    hamdardiuser (چهارشنبه 28 بهمن 94), miss seven (جمعه 16 بهمن 94), mohamad.reza164 (جمعه 16 بهمن 94), zzzz (جمعه 16 بهمن 94)

  17. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 دی 98 [ 10:41]
    تاریخ عضویت
    1394-3-12
    نوشته ها
    76
    امتیاز
    3,976
    سطح
    40
    Points: 3,976, Level: 40
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 174
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    11

    تشکرشده 58 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من با حرفای آی تک موافقم
    به نظرم که ایشون به خواستگاری شما نمیاد و احتمالش خیلی کم هست

    فقط یک سوال دارم اگر اومد خواستگاری آیا پدر و مادر شما ایشونو میپذیرن؟

    - - - Updated - - -

    من با حرفای آی تک موافقم
    به نظرم که ایشون به خواستگاری شما نمیاد و احتمالش خیلی کم هست

    فقط یک سوال دارم اگر اومد خواستگاری آیا پدر و مادر شما ایشونو میپذیرن؟

  18. کاربر روبرو از پست مفید آترین65 تشکرکرده است .

    miss seven (جمعه 16 بهمن 94)

  19. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 مرداد 01 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-9-10
    نوشته ها
    1,022
    امتیاز
    36,001
    سطح
    100
    Points: 36,001, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    5,272

    تشکرشده 2,946 در 958 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    258
    Array
    سلام ساناز خانم...
    امیدوارم حالتون خوب باشه...

    همین دیشب داشتم دوباره به این موضوع فکر میکردم که چرا ما آدما با اینکه میبینیم تجربیات تلخ دیگران رو در زندگی ولی برامون عبرت نمیشه و درس نمیگیریم ؟ با اینکه میدونیم این راهی که قدم توش بذاریم اشتباهه ولی باز ادامه میدیم و تا خودمون تجربه نکنیم و سرمون به سنگ نخوره متوجه نمیشیم... انگار بیشتر از همه داریم سر خودمون رو کلاه میذاریم ... داریم از خودمون هم فرار میکنیم... مگه چقدر تو این دنیا زنده ایم که بخواهیم مرتب تجربه اشتباه داشته باشیم و یه عمری را هم صرف برگشت کنیم... تا چشمتو بر هم بزنی میبینی تموم شده... یه واقعیتی رو بهتون بگم و البته خودتون هم بار ها بهش فکر کردین ولی اینبار میخوام جدی تر بهش فکر کنید و با خودتون به نتیجه برسید:

    *هیچ کس بیشتر از خودت نمیتونه بهت کمک کنه... مطمئن باش... ببین تو چه راهی قدم گذاشتی و یه نیم نگاهی به آخرش هم بنداز...
    از خودت بپرس من که دارم واقعیت این شخص (سامان) رو میبینم پس چرا اینطوریم؟

    یه خواسته ای ازتون دارم:
    یه برگه کاغذ بردارید و تو خلوت شروع کنید به نوشتن ... بررسی کنید شرایط رو ... خیلی از مسائل از طریق همین نوشتن حل میشه و به حقایقی ممکنه پی ببرید که تاحالا بهش فکر هم نمیکردید و این بهتون آگاهی بیشتری میده.

  20. 2 کاربر از پست مفید miss seven تشکرکرده اند .

    hamdardiuser (چهارشنبه 28 بهمن 94), mohamad.reza164 (جمعه 16 بهمن 94)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. بی اعتمادی به شوهر
    توسط sayeh_m در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: سه شنبه 30 آبان 91, 11:47
  2. چه طور دوباره اعتماد کنم؟
    توسط a.a در انجمن تعدد زوجات، چند همسری، صیغه موقت
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: یکشنبه 07 آبان 91, 14:43
  3. چگونه به همسرتان اعتماد کنید
    توسط eghlima در انجمن شوهران و زنان از یکدیگر چه انتظاراتی دارند
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 31 تیر 91, 13:58
  4. بي اعتمادي و بدبيني نسبت به ديگران (شناخت، اعتماد)
    توسط parse در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: پنجشنبه 29 مهر 89, 19:16

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:30 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.