به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 21
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 05 آذر 95 [ 12:43]
    تاریخ عضویت
    1394-11-12
    نوشته ها
    98
    امتیاز
    1,231
    سطح
    19
    Points: 1,231, Level: 19
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    71

    تشکرشده 58 در 35 پست

    Rep Power
    0
    Array

    6 دوران عقد هستیم و متاسفانه داریم متارکه میکنیم

    محمد هستم نوشته های اکثر دوستان رو مطالعه کردم مشکل من در زندگیم و یا دوران عقد بهتر بگم همسرم برای هر بحثی که به نفعش نبود یا خانواده خودش مطرح بود خیلی راحت از جملات برام مهم نیست جدا بشی، ما که بالاخره جدا میشیم بی پروا استفاده میکرده ، خیلی جاهام تو اوج خوشحالی من این حرف براش لذت بخش بود حقارت به تمام معنایی رو احساس کردم


    الان هم رفته دادخواسته مهریه با نفقه داده که شکر خدا نفقه رو دیده نمیشه پس گرفت خودش رو به نسبت به من به بیتفاوتی میزنه تا من سرد کنه جالبه سه ماه قبل از عقد باهم بودیم بهونه گیری میکنه جواب بدی مقصری جواب ندی بازم مقصری این که الان شیش ماه رفت و امد نداریم چون نمیدونم چی بگم تا حرف میزنم میگه ما میخوایم جداشیم زبونمو بسته گللگی کنم به خانوادش چون گلگی کردم باید جدا شیم خیلی دوسش دارم نمیدونم باید به اون کمک کنم یا به خودم همه کار براش کردم کوتاه اومدم هدیه دادم یا قهر کردم که به خودش بیاد اصلا الان واقعا در مونده شدم از طرفی دلمه یه عمر نگهش دارم تا تجربش زیاد شه که بدونه که ادم که گلگی میکنه چاره ای نداره ناراحتش میشه

    چون در بروش بستست و مهمه براش بازش کنن حال ادمو بفهمه خانوادش خانواده محترم ولی ریس همه خانومه منه کسی حرف نمیتونه بزنه اونام راحت میگن جداشیم منم چون از روز اول میدونستم این خانمم فوق لج باز و غرور و بزن بهادره و از طرف کوتاه اومدن تو خونش نیست محبتم رو درحقش تموم کرد م الان دوست دارم به خانوادش بگم زنم زنمه فکر نکنن دختر چهارده سالست اونا دنبال من بدون از طرفی دیگه ابرو برام مهمه نمیتونم تمکین دختری که ازدواج رسمی نکرده روبزنم

    من 32 سالمه مهندس ....خانمم دیپلم مادرش میگه ما دختر با چوب ادم میکنیم من دست بزن ندارم چیکار کنم من خیلی تو دعوا و بحث منطقی و ارومم ولی چند بار برا این که بدونه هرکس تحملی داره جوابش رو دادم که کوتاه بیاد بدترش کرد

    میخوام برش گردونم میدونم میشه صد بار با گل و شیرینی دنبالش رفت چون با محبته ولی اینقدر نمیخوام و دوست ندارم گفته که انگار میخوام برم جهنم الان موندم چیکار کنم همه میگن طلاقش بده من میگم زندگی ارزش داره خودش میگه نه برام مهم نیست ولی الان تصورش اینه صد درصد طلاق میگیره میگه ایندم برام مهمه با این من چه کنم از بی تفاوتیوتیش به زندگیمون دارم میمیرم راهنمایی میخوام می دونم طلاقش بدم اسوده میشم ولی بی معرفتیه
    ویرایش توسط ammin : پنجشنبه 15 بهمن 94 در ساعت 03:09 دلیل: ویرایش شکلی واشتباه املایی

  2. 3 کاربر از پست مفید mohanad28 تشکرکرده اند .

    hamdardiuser (شنبه 24 بهمن 94), mohamad.reza164 (چهارشنبه 14 بهمن 94), آرامش باران (پنجشنبه 15 بهمن 94)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 آذر 98 [ 23:02]
    تاریخ عضویت
    1394-1-24
    نوشته ها
    762
    امتیاز
    26,356
    سطح
    97
    Points: 26,356, Level: 97
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 994
    Overall activity: 57.0%
    دستاوردها:
    OverdriveRecommendation Second ClassTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,761

    تشکرشده 2,595 در 691 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    215
    Array
    سلام دوست من

    چه کار خوبی کردی مشکلت رو اینجا بازگو کردی. قطعا دوستان مجرب به کمک شما خواهند آمد.

    -------------------

    دوست من خیلی سخت بود تا بتونم متن شما رو بخونم. خیلی غلط املایی داشتی. میشه دوباره اصلاحش کنی؟

    خانوم چند سالشونه؟

    خانوم نکته ای در وجودشون هست که احساس کنن باعث برتری شون هست؟ مثل زیبایی، ثروت، تحصیلات، شغل و یا غیره

    ای کاش به جای این هم گل خریدن و غیره، کمی وقت میگذاشتی با خانوم حرف میزدی، خانوم رو بهتر میشناختی، مشکل اش رو ریشه یابی میکردی

    دلیل دوست داشتن زیاد شما چیه؟

    خودت فکر میکنی دلیل سرد شدن خانوم از شما چیه؟

    مشاوره رفتی؟


  4. #3
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 21 فروردین 03 [ 14:14]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,963
    امتیاز
    33,192
    سطح
    100
    Points: 33,192, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,385

    تشکرشده 6,356 در 1,788 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام به تالار همدردی خوش امدی

    اول از همه سعی کن آرامش وخونسردی خودت رو حفظ کنی تا بتونی قدمهای درست رو برداری

    یه نکته مهم اینه در ارتباط با خانمها (همسر)باید آنلاین بود.یعنی قبل ازاینکه از یک رویه احساس خستگی کنه خودت تشخیص بدی.منظورم دونکته مهم درفتارشون هست یکی نکته سنجی وریز بینی دوم نیازشون به هیجان وتازگی در زندگی.یعنی اگه موقع صحبت زیادی در مورد یک موضوع صحبت کنی یک خانم زودتر از یک مرد خسته میشه واحساس میکنه باید بحث عوض بشه یا صحبتها تموم بشه.همینطور در مورد لباس وظاهر اگه مدت زیادی یه لباس رو بپوشی حتی اگه کهنه نشده باشه اگه همش یه نو خاص موسیقی گوش بدی یا همش مثلا دم از اخلاق یا کار بزنی یعنی هرقت میشینید صحبت میکنید لقلقه زبانت اینها باشه خسته میشه وجذابیتت پایین میاد


    ضمن اینکه این نسل فعلی بیشتر از همه میپسندن همسرشون بانشاط وشادتر باشه

    از این مقدمات که بگذریم سعی کن کیفیت ارتباطاتت رو بهتر کنی هر وقت کنارش هستی بهش بگو دوستت دارم ومیخوام تو هم احساس خوبی داشته باشی اما در نهایت یک انسان ازاد هستی و حق انتخاب داری(از گفتن این حرف نترس) گاهی تنهاش بذار و اجازه بده بیشتر با خودش فکر کنه

    توی دفعات بعدی که میری پیشش سعی کن دیگه در مورد موضوع صحبت نکنی و کمی بدون گفتن برنامه خاصی پیشش باشی.اجازه بده از رفتارهات خودش نتیجه گیری کنه که مناسب ادامه دادن هستید نه اینکه همش تو اینو گوشزد کنی.


    اگه مشاوربالینی خوبی سراغ داری حتما اول خودت حضوری برو پیشش احتمال زیادی وجود داره با مراحل مشاوره حضوری بتونید مشکل رو حل کنید


    ................
    پ ـن.لطفا پستهات روبا فاصله انداختن بین پارگرافها و بااشتباه تایپی کمتر ارسال کن
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.
    ویرایش توسط ammin : پنجشنبه 15 بهمن 94 در ساعت 03:36

  5. 3 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    Hadi99g (سه شنبه 27 بهمن 94), mohamad.reza164 (پنجشنبه 15 بهمن 94), آرامش باران (پنجشنبه 15 بهمن 94)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 05 آذر 95 [ 12:43]
    تاریخ عضویت
    1394-11-12
    نوشته ها
    98
    امتیاز
    1,231
    سطح
    19
    Points: 1,231, Level: 19
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    71

    تشکرشده 58 در 35 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    دوستاي خوبم تشكر
    واقعا براي صحبتاتون كه دلكرم كنندست و اميدوار كننده براي قدمي دوباره برداشتنه تشكر


    خانمم راه ارتباطي مونو بسته و مدام به تموم شدن فكر ميكنه و اين رو بهترين راه ميدونه . البته بهش حق ميدم اخه يكسال نيم هست داره تلاش ميكنه منو سرد كنه

    اوايلش بخاطر اين بود منو بسنجه ولي بعدها راي جملاتي كه ميكفت بايد دليل ميورد كه بخاطر جي اين حرفا رو زده

    من هم الان سرد شدم نه از عشق ورزي و زندكي بلكه صحبت باهاش جون ميترسم بكه همون جملاتي رو كه قدرت رو از طرف مقابلش برا جنكيدن ميكيره


    ديروز شرو كرو بعد از يك هفته به نفرين كردن و ,,,,,, تا منو عصبي و نا اميد كنه من محترمانه جواب ميدادم


    متاسفانه الان همسرم ارامش و خونسردي منو به خودش توهين فرض ميكنه و يا اينكه من براش نقشه دارم

    نميدونم با اين طرز فكرش جه جوري برخورد كنم كمك واقعا



    الان متوجه شده با دادكاه راه به جايي نميبره و بيشتر عصبي شده كمك واقعا



    همش ىنبال اثبات ناسازكاري بينمون هست كه من بكم اوكي ولي من معتقدم با مشاوره همه جيز درست ميشه كمك اخه جه جوري به مشاوره ببرمش


    الات نوبته منه كه ىاىخواست هاي متقابلم رو به دادكاه بىدم و اون نكرانه همين موضوع هست و ميكه ماونجوري فيزكي به زندكي برميكردم اخه صبر كنم يعني ؟؟؟؟؟؟؟؟؟




    من بيش اون كوجيك شدم جون مدام راهكلر ميدم كه باهم شروع كنيم و اين بحث بيخود نخواستن رو از بينمون برداريم همه جيز عالي ميشه


    ديشب كفتم منم نميخوام خسته شدم بريم تمومش كنيم با وكيلت هماهنك كن حالا منتظرم ببينم اطلاع ميده

  7. #5
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 21 فروردین 03 [ 14:14]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,963
    امتیاز
    33,192
    سطح
    100
    Points: 33,192, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,385

    تشکرشده 6,356 در 1,788 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با رفتارت باهاش حرف بزن.


    کلن از بحث طلاق وجدایی پیشش بیا بیرون.کاملا عادی رفتار کن. میری پیشش کارهای روتین انجام بده گاهی گلی و هدیه ای ببر.این کارها لازمه که اگه رفتی مشاوره کارو بدتر نکرده باشید که بازگشت و درست کردنش سخت تربشه.

    مشاور اول باخودت حرف میزنه نگرانی چطور مطرح کردن قضیه یا چطور دعوت کردنش به مشاوره رو بذار به عهده مشاور نه خودت.
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.

  8. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 05 آذر 95 [ 12:43]
    تاریخ عضویت
    1394-11-12
    نوشته ها
    98
    امتیاز
    1,231
    سطح
    19
    Points: 1,231, Level: 19
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    71

    تشکرشده 58 در 35 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام ممنونم از حرفتون
    ولي ما دادكاه رفتيم همسرم وكيل دارن
    مسمم براي جدايي اخه من ججوري ميتونم مشاوره برم وقتي زير بار نميره
    و مدام ميكه نميخوام

    از ءرفي همراهشو خاموش كرده من اون خءش رو دارم ولي جون به كسي نداده و اؤ خودشم نكرفتم نميدونم اخه
    ميكين شما با مشاوره مظرح كنم خودشون تماس بكيرن يعنني

    ذهنم دركيره نميودونم براش شرط بزارم كه جداشيم ولي يه فرصت بده باهم درست كنيم ميدونم زير بار نميره اينم

    بلاتكليف موندم همه ميكن جرا تمكين نميزني به نظرتون بجه ها كار درستيه منم برم تو دعوا


    اون شرو كرده به هر طريقي رو اعصاب من راه رفتن كه بفهمونه من نميخواد و با هم نميسازيم

    من ميدونم اينو

    ولي جيكار كنم يه فرصت دوباره بزاره
    من نه اعتياد دارم
    نه بد زبونم ه كتك زن نه خرجي نده عاشق مهموني رفتن اينور اونور اون مدام سردم ميكنه الان تو اوج دعوا و ...... هستيم
    زىه به سرم به وكيلش بكم بريم تفاهمي باشه وزلي يه عمر داغون ميشم حداقل بخاطر اينكه يه فرصت اكاهانه دو نفرمون به هم نميديم

    هرجا ميشينه حرف ميزنه همه بهش حق ميدن تا من ميبينن ميكن خوشي زده زير دلش فاميلاش ميكن مقصره همينه كه داره جو سازي ميكنه ارام برخورد كرىن من بيشتر حرصش ميده

    همه بهم فشار ميارن بده بره ولش كن بخدا بريدم كمك

  9. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    من به شخصه ماجرای زندگی شما را از اونجا به بعد متوجه شدم که در حال جدایی هستید.

    اما چرا دارید جدامی شوید رو دقیقا مشخص نکردید.

    می شه با نمونه چند مورد از مشاجراتتون رو که کار را به این مرحله رسونده توضیح بدید.

    صورت مساله نامشخصه.

  10. 2 کاربر از پست مفید بی نهایت تشکرکرده اند .

    mercedes62 (یکشنبه 25 بهمن 94), ستاره زیبا (جمعه 17 اردیبهشت 95)

  11. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 بهمن 95 [ 14:54]
    تاریخ عضویت
    1394-11-17
    نوشته ها
    48
    امتیاز
    1,368
    سطح
    20
    Points: 1,368, Level: 20
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    39

    تشکرشده 72 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود دوست گرامی...
    پیش از اینکه نظرم را بگویم می خواستم بدانم چطوری شما با ایشان اشنا شدین و عقد کردین؟؟
    چیزی که از نوشته شما می شه برداشت کرد اینکه همسر تون بی دلیل و با بهانه گیری یک سال است که می خواهد جدا شود که بنظر شما در روز های نخست بهانه گیری ایشان در حال امتحان شما بوده هر چند که بنظر بنده اگر این برداشتی که گفتم درست بوده ایشان از روز نخست نیت جدا شدن را داشته فقط در روز هایی اول شاید بخاطر رو در واسی عملش و کارش را امتحان شما عنوان می کرده( هر چند که اگر این حرفش هم درست بوده باشه کار کاملا اشتباهی کرده است) باید منطقی به این جریان نگاه کنید کسی که یک سال است مدام و با جدیت حرف از جدای می زند و شخصیت شما را خرد می کند و تا جای پیش می رود که به دادگاه مراجعه کرده فردی نیست که بتوان با کمی تغییرات در زندگی بتوان زمان درازی در کنارش زندگی مشترک داشته باشید ....
    من پیشنهاد می کنم به عنوان اخرین راه حل به ایشان پیام بدهید ( اگر دردسترس نیست از طریق خانواده اش) که همراه شما پیش مشاوره بیاید تا دلیل اصلی کار و رفتارش مشخص شود و به ایشان قول دهید در صورتی که مشاوره ادامه زندگی مشترک شما را درست ندانست دوستانه و با توافق از هم جدا شوید در غیر این صورت هم شاید مشاوره بتواند به شما کمک کند...
    و یک نکته خیلی مهم سعی کنید که ایشان را بیشتر سر لج نیندازید چرا که بنظر ایشان ادم به شدت لج بازی هستند باید بدانید قوانین بیش از اینکه به نفع شما باشند به نفع ایشان هست و خیلی راحت می توانند اینده شما را برای همیشه تاریک کنند هر چند که زمان طولانی روند جدای شما طول بکشد.....

  12. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 05 آذر 95 [ 12:43]
    تاریخ عضویت
    1394-11-12
    نوشته ها
    98
    امتیاز
    1,231
    سطح
    19
    Points: 1,231, Level: 19
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    71

    تشکرشده 58 در 35 پست

    Rep Power
    0
    Array
    صورت مسعله

    قبل از عفد سه ماه قبلش به هم از ءرف فاميل معرفي شديم و ادامه داديم

    تو اون موفه هام مدام ميكفت ممكنه نشه جوري كه من بهم برميخورد

    روز عقد در كوشم كفت ممكنه تا 10 روز ديكه ججىاشيم ها با خنده

    هر اتفاقي تاكيد ميكنم هر اتفاقي اين خانم رو اعصاب بود اين حرفش مشاوره اي كه خودم رفتم كفت از ترد شدن ميترسه
    والا من خانومم اصلا اؤين نكران نيست

    برا مساعل خودش خيلي فهميده برا من اوج ........ اره


    اولش خوب بود باز ولي او شدت كاراش كه خواستم متوجه اش كنم كلا بد برداشت كرد
    جند بار سرزده رفتم منزلشون اشك ميريخت كه شكه شدم

    هميشه هم اصرار بر تفاهمي جوري كه به مرور زمان من خلع صلاح شدم و تو خودم ميريختم

    اوايل مشكلات خانواده خودش رو م\رح ميكرد واسه جدايي كه قبلا كفتم


    همين الان هم سر تفاهم بحث بود
    كه من كفتم باشه باهم بريم
    بازم ميكه تو برو من اون وكيلمه البته راست ميكه . اكه تو شرايط نباشين حرف منو درك نميكنين كه سخته

    اقا بكم قلط كردم باورتون نميشه . نميدونم دوستش دارم يا بخاطر ابرو هستش يا بخاطر حس ترد شدكي يا اينكه نميخوام از دستش بدم تا الان موندم


    ظلمي كه دالره ميكنه ورو من بيش خدا ميبرم
    همه جا ميكه بريم تفاهمي ولي نميكه هروقط كفته من با هر ناراحت شدني كفتم باشه


    دوست داره فخر بفروشه

    موندم جه فخري اخه سواد كه من رتبه يك كنكور ازاد دارم با 73 سراسرس

  13. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 05 آذر 95 [ 12:43]
    تاریخ عضویت
    1394-11-12
    نوشته ها
    98
    امتیاز
    1,231
    سطح
    19
    Points: 1,231, Level: 19
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    71

    تشکرشده 58 در 35 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    فشار سختي از طرف همه بهم وارد ميشه

    خانمم عصبي شده يا داره كاري ميكنه من عصبي كنه از كوره در برم

    از طرفي علاقه دارم بهش زياد
    از طرفي ديكه فكرشو ميكنم ميبينم علاقه به جي دارم شايد به بي محلي هاش

    همه جيز زندكيمونو ميدونم سو برداشته و دست بيش

    حالا جه كنم همه تحريكم ميكنن كه جدا شم

    موندم تنها

    تنهايي عجيبي
    حتي يه واسط هم ندارم ميدونم خودم برم بهتر كه نميشه اهيج
    اينقدر با اعصابم بازي ميكنن كه تمومش كنم مثل كسايي كه ميخوان خودشون رو نجات بدم

    شرايط جوري به هم بيجيده كه اميدم فقط خداست بعضي وقتب ميمونم خدا كي دست به كار ميشه

    يكي ميطه تلاش نكن بكش كنار حرفش راحته ولي انجامش سخت
    يكي ميكه كم نيار جوابشو بده

    يكي ميكه مدارا كن مدارا ميكنم ميكه خودت رو به شخصيت بازي نزن
    درمونده شدم

    خدا اين حق طلاق جي بود دست مرد دادي ميدادي به خودشون راحت ببرن

    حرفش درسته ميكه نميخوام به هر دليل ولي بس نفر مقابل مكه شخصيتش و عمرش ارزش نداره
    شايد دليل موجه من برا جدا نشدن همينه كه بايد درسا رفتار بشه اخه عمر و احساس من هم دركيره


    هركي ميخونه يه جيز بكه صبرم تمومه يه متن مينويسم همش غلط املايي


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. کی فلوکستین و سرترالین مصرف کرده ؟
    توسط ar1 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 09 مرداد 95, 05:58
  2. آیا ازدواج موقت کار درستیه ؟
    توسط poke_1024 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 29
    آخرين نوشته: دوشنبه 04 شهریور 92, 17:45
  3. در شرف جدا شدن هستیم
    توسط mahan31 در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: یکشنبه 12 تیر 90, 19:55
  4. تا چه سنی مسئول کار بچه ها هستیم؟!
    توسط ani در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: چهارشنبه 09 دی 88, 20:02

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:37 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.