به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 تیر 95 [ 22:38]
    تاریخ عضویت
    1394-11-12
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    55
    سطح
    1
    Points: 55, Level: 1
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    خواستگاری کنم یا نه؟

    سلام. من پسری 26 -7 ساله هستم. دارای مدرک کارشناسی ارشد کامپیوتر هستم.امیدوارم راهنمایی های خوبی از شما دریافت کنم.

    من توی یک آموزشگاه دوره های تخصصی مربوط به رشته خودم رو تدریس میکنم و این اموزشگاه مال یکی از دوستای صمیمیم هستش. در حین برگزاری یکی از دورهها، رفت و آمد خانمی به اون اموزشگاه توجه اولیه ام رو جلب کرد. و متوجه شدم که بخاطر این که ترم آخر کارشناسی بود برای مشکلات مربوط به پایان نامش به اونجا مراجعه میکرد. همه اینها باعث شد که من بیشتر به این خانم دقت کنم و با دوستم که صاحب آموزشگاه هست در میون بذارم و دوستمم اطلاعاتی در مورد این خانم به من داد.

    یه روز که من اونجا کلاس داشتم اون خانم به اموزشگاه مراجعه کرده بود. دوستم منو صدا زد و از من خواست که به اون خانم در مورد پایان نامش باهاش همکاری کنم منم از خداخواسته قبول کردم و این شروع اشنایی ما بود. خلاصه توحوزه پایان نامش کلی باهاش همکاری کردم. حتی اواخر پایان نامش میخواست بابت کارایی که مربوط به پایان نامش انجام داده بودم به من وجهی پرداخت کنه که من گفتم بخاط پول و اینا اینکارو انجام ندادم و هدفم فقط کمک کردن بوده. این گذشت. تا اینکه با تشویق دوستم تو یکی از دورههایی مه من اونجا برگزار میکردم شرکت کرد(الانم این دوره در حال برگزاریه)
    در حین دوره، بهش پیشنهاد کار کردن تو یک محیط آموزشی رو دادم که لازمه اش گرفتن یک سری مدارک بود که تو گرفتن اون مدارک هم باهاش همکاری کردم و اگه به مشکلی برمیخورد به خودم میگفت. خلاصه همه جوره هواشو داشتم. البته همیشه رابطمون و حرف زدنهامون چه تلفنی وچه توی پیام رسمی بود. فقط یه بار که سرکلاس متوجه شدم مثه همیشه نیست و حالش خوب نیست، فرداش ازش پرسیدم که مشکلی پیش اومده بود؟ اونم گفت نه و چیز خاصی نیست و تشکر کرد.

    من با توجه به اینکه موقعیت شغلیم ثبات کافی نداشت و از نه شنیدن هم میترسیدم نمیتونستم جلو برم. یکی از خانمها که از اشناهای نزدیکمون بود گفتم که بهشون نزدیک بشه ببینم قصد ازدواج داره یانه؟ که اون اشنامون به این نتیجه رسیده بود که قصد ازدواج نداره خصوصا اگر با طرف مقابل رابطه شاگرد استادی داشته باشه. البته این دخترخانم اصلا متوجه نشده بود که اون خانم از طرف منه.خلاصه من کم کم سعی کردم کمتر بهش فکر کنم و تا حدودی هم موفق بودم. و موقعیت کاریم هم کم کم حل شد و اگه خدا بخواد دیگه حل شدست.

    ولی چن روز پیش دوستم بهم زنگ زد گفت اگه میخوای کاری بکنی زودتر برو جلو چون یه بنده خدای دیگه ای میخواد ازش خواستگاری کنه. اخه این بنده خدا هم در مورد این دختر خانم از دوستم پرسیده بود و اون اینطوری متوجه شده بود. منم مسئله رو با خانوادم(داداش بزرگم) در میون گذاشتم ولی اون گفت که عجله نکن و فعلا صبر کن
    به نظر شما باید چیکار کنم؟ صبر کنم؟ خودم مستقیم با اون دخترخانم حرف بزنم؟ البته از طرفی هم میترسم واقعا قصد ازدواج نداشته باشه و الکی کوچیک بشم.. این رو هم اضافه کنم کنم چن بار باباش اومده بود دنبالش و من با باباش برخورد داشتم و با هم سلام و علیک داریم.ببخشید طولانی شد. ممنون میشم اگه راهکاری ارائه بدین...

  2. کاربر روبرو از پست مفید M1368-2020 تشکرکرده است .

    khaleghezey (دوشنبه 12 بهمن 94)

  3. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    توی این مورد بهتره بانوان تالار همدردی نظر بدن.

    ولی بشخصه نظر من اینه ایشون حقشونه احساسی که نسبت بهش دارید را بیان کنید و اقدام کنید حالا روشش بخودتان مربوطه ولی اگه واقعا فکر میکنی فرد مناسب هستش و دوطرف هم تا اینجا عاقلانهر فتار کردید و شناخت نسبت به هم داردی خوب برو جلو یا جواب مثبت میدن ایشون یا منفی و در اینصورت یا دوباره بعد چند مدت میری جلو یا کلا بیخیال میشی.

    در هر صورت قرار نیست بخاطر اینکه احتمال شکست وجود داره پا پس بکشی دوست من
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 18 آبان 98 [ 14:04]
    تاریخ عضویت
    1394-10-02
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    3,380
    سطح
    36
    Points: 3,380, Level: 36
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    121

    تشکرشده 37 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام،
    ینظرم تردید رو کنار بزارید و اقدام کنید. به نظر میرسه شما از وقتی که ایشون رو دیدید، با هدف نزدیک تر شدن و به دست آوردن شناخت نسبی از ایشون پیش رفتید. موضوع رو با خودشون مطرح کنید، بدترین حالت این هست که قبول نکنن، که در این صورت چیزی از شما کم نمیشه. شما و ایشون، هر دو، حق انتخاب دارید. اگر در این مرحله هم جوابشون مثبت باشه، احتمالاً به معنی پذیرفتن "آغاز شناخت رسمی و جدی" هست. چنانچه شرایط ازدواج رو دارید، اعتماد به نفس داشته باشید، و با توکل به خدا پیش برید.
    موفق باشید

  5. کاربر روبرو از پست مفید sara1394 تشکرکرده است .

    خبرخوش (دوشنبه 12 بهمن 94)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 تیر 95 [ 22:38]
    تاریخ عضویت
    1394-11-12
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    55
    سطح
    1
    Points: 55, Level: 1
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    ممنون که وقت گذاشتین و پاسخ دادین. من این کارهارو کردم که ایشون متوجه بشن که من بهشون حسی دارم و اگه چراغ سبز نشون داد برم جلو متاسفانه چراغ سبزی ملموسی رو دریافت نکردم اگرچه همیشه ارتباط داشتیم ولی فقط تو حوزه های مشکلات و کمک های درسی بود. حالا به نظر شما ایشون متوجه علاقه من به خودشون تو این مدت شدن؟ یا اینکه نه نشدن و کمک های من رو به حساب چیزای دیگه گذاشتن؟ ممنون میشم اگه خانمها خصوصا خانم sara1394 هم جواب بدن..

  7. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 خرداد 95 [ 19:12]
    تاریخ عضویت
    1394-9-26
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    269
    سطح
    5
    Points: 269, Level: 5
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 17 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    از نه شنیدن هم میترسیدم نمیتونستم جلو برم.
    دقیقا مشکل همین جاست
    شما میگید میخوام خواستگاری کنم و از جواب نه میترسم
    چرا میترسی؟
    اگر بگه نه مگه چی میشه
    خب اون موقع بهتر میتونی از فکرش در بیای.

  8. کاربر روبرو از پست مفید خبرخوش تشکرکرده است .

    آرامش باران (پنجشنبه 15 بهمن 94)

  9. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 تیر 95 [ 00:51]
    تاریخ عضویت
    1394-11-08
    نوشته ها
    53
    امتیاز
    935
    سطح
    16
    Points: 935, Level: 16
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 65
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    19

    تشکرشده 65 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array

    User

    سلام حتما حتما دوستتون رو واسطه قرار بدین که بهشون بگه آقای فلانی قصد داره از شما خواستگاری کنه و مطمین باشید پشیمون نمیشید… نهایتش اینه که دوستتون و اون دختر خانوم فهمیدن شما یه درخواست خواستگاری دادین… عیچ اتفاق دیگه ای نمیوفته… آخ از دست شما پسرا… اصلا من مشکوکم که اون دختر خانوم بهتون نظر داشته که اینقدرواضح به اون خانوم گفته قصد ازدواج نداره… چون خیلی وقتا دخترا قصد ازدواج دارن خوبشم دارن ولی فقططط با کیسی که تو ذهنشونه… این نظر منه و توصیه میکنم زودتر انجامش بدههههه
    درضمن خانوما خیلی تو این زمینه تیزتر از این حرفان که نفهمن کی بهشون چراغ سبز میده و چرا
    ویرایش توسط n@f@s : شنبه 24 بهمن 94 در ساعت 18:02

  10. کاربر روبرو از پست مفید n@f@s تشکرکرده است .

    بارن (شنبه 24 بهمن 94)

  11. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 بهمن 95 [ 14:54]
    تاریخ عضویت
    1394-11-17
    نوشته ها
    48
    امتیاز
    1,368
    سطح
    20
    Points: 1,368, Level: 20
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    39

    تشکرشده 72 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط M1368-2020 نمایش پست ها
    منم مسئله رو با خانوادم(داداش بزرگم) در میون گذاشتم ولی اون گفت که عجله نکن و فعلا صبر کن
    چرا برادرتون گفتن صبر کنید؟


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:59 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.