کمکم کنید لطفا همسرم اکثر حرفارو به خانواده اش می زنه اما من دوست ندارم هرکاری میکنم باز کار خودشو میکنه دیگه نمیدونم همش دعوامون میشه کمکم کنید لطفا
تشکرشده 13 در 12 پست
کمکم کنید لطفا همسرم اکثر حرفارو به خانواده اش می زنه اما من دوست ندارم هرکاری میکنم باز کار خودشو میکنه دیگه نمیدونم همش دعوامون میشه کمکم کنید لطفا
تشکرشده 11,395 در 3,444 پست
درود بانو
مقداری صبور باشید لطفا
ولی لطفا قبلش عنوان تایپیک را تصحیح نمائید.
چه مدته ازدواج کردید؟و اینکه ایشون از اول هم بدینگونه رفتار میکردن یا خیر
لطفا عنوان را بر اساس مشکلي که داريد تغيير بديد.
دوستان تا وقتي عنوان گوياي مشکل کاربر نيست از گذاشتن نظرات خود داري کنيد
کاربر گرامي لطف کنيد از طريق تماس با ما (بالاي سايت) يا پايين کادر روي مثلث مشکي(کنار کلمه تشکر) کليک کرده و عنوان مناسب را به مديريت سايت اطلاع دهيد با سپاس
اينکار سه تا حسن داره يکي اينکه مديران و مشاورين سايت به تاپيک شما سر ميزنن
دوم اينکه شما با فکر کردن و متمرکز کردن افکار خودتان دليل اصلي مشکل خود را بيان ميکنيد اينجوري متوجه مي شويد واقعا مشکل شما چيست و خودش خيلي به شما در حل جواب کمک ميکند
و دليل سوم با مشخص شدن دقيق مشکل کاربران سايت بهتر مي توانند شما را راهنمايي کنند
چند سال دارید و ایشون چند سال دارند؟
میزان تحصیلات شما و ایشون؟
فرزند چندم خانواده هستید شما و ایشون؟
آیا این رفتار ایشون فقط در مورد مسئله زندگی شماست یا نه در برخورد با بقیه هم بدینصورت رفتار میکنن حرف را پیش دیگران بردن منظورمه؟
حرف بردن پیش خانواده اش بیشتر بخاطر مشورت گرفتن توی مشکلات و مسائل روزمره هستش؟
و سوال اخر برخورد خانوادش در مواجهه با این اخلاق ایشون چجوریه؟
شما کاری که میتوانید بکنید.سعی کنید تا جای امکان خبر یا موضوعی هست توی زندگیتان کمتر شوهرتان را در جریان بگزارید یا این مسئله را در لحظات آخر بیان کنید.
محبتت را نسبت به شوهرت بیشتر کن اعتماد بنفسش را تقویت کن بهش نزدیکتر بشو.اگر خبری از طرف خانواده خودش نزد شما آورد بهش اجازه بازگو کردنش ندید.خودتان جلوی ایشون خبری از جایی نقل نکنید.تشویق کردن فراموش نشه مخصوصا در مواقعی که ایشون راز داری میکنند.با داد و بیداد و دعوا کردن چیزی درست نمیشه بلکه باید همراه با احترام و قاطعانه باشه اینکه عنوان کنید این رفتارشان باعث ناراحتی شما میهش و باعث میشه که بینتان فاصله بوجود بیاورد.از ظرافت های زنانه هم استفاده کنید بعضی وقتها بهتره با مردها با زبان احساسات جلو رفت.
دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !
ویرایش توسط khaleghezey : شنبه 10 بهمن 94 در ساعت 16:16
پری. (دوشنبه 12 بهمن 94)
تشکرشده 11,395 در 3,444 پست
این مقاله امروز داشتم مطالعه میکردم خیلی خیلی جالب و خواندنی و کارگشاست مطالعه بفرمائید بانو
http://www.hamdardi.net/thread-41278.html#post404406
دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !
تشکرشده 13 در 12 پست
با سلام خدمت شما دوست عزیر مرسی که وقت گذاشتید و پاسخ دادید و کمکم می کنید ما 3 ساله ازدواج کردیم هر دو مون بچه بزرگ خانواده هستیم تحصیلاتم من فوقم رو تموم کردند ایشون هم دارن پایان نامه شونو کار می کنن البته بهتره بگم من کار میکنم من 26 سال و ایشونم 30 سالشونه، هر چیزی رو دوست دارن توضیح بدن به خانواده اشون، ولی وقتی ازدواج کردیم ازش خواستم نگه که اگه ازشم می پرسیدن یا به دروغ چیزی میگفت یا راستشو می گفت. بیشتر می خواد خانواده اش بدونن ما چیکار داریم می کنیم نه مشورت گرفتن، خانوادشم دوست دارن که از همه چیمون باخبر باشن بدونن کجا میریم ار کجا میایم چرا رفتیم چرا نرفتیم البته بگم ما تو یه ساختمونیم و خوراک مثل گوشت برنج اینارو اونا می دن، ساختون برا خودشونه
من از خانواده ام دورم یه شهرستان دیگه ان اونا، همه جوره باهاش حرف میزنم اما.....
کمکم کنید الان از دیروز باهاش دو کلوم حرف نزدم اونم نیومده که حرف بزنه
کمکم کنید لطفا
تشکرشده 422 در 187 پست
خب مگه چى ميشه كه بدونن، به نطرم انقد مشكل بزرگى نيس كه بخواى به خاطرش قهر كنى، نا خوداگاه وقتى با اونا زندگى ميكنين اين چيزارو ميفمن ديگه، كارايى كه خاله قزى گفتن انجام بده اما به نطر من ارزش اعصاب خوردى نداره.
يا راهي خواهم يافت
يا راهي خواهم ساخت
تشکرشده 11,395 در 3,444 پست
بانو پری گرامی
شما وقتی ازدواج میکنی یعنی اعلام استقلال کردی توی زمینه اقتصادی بخصوص و استقلال در تصمیم گیریها شما از یکطرف ادعای مستقل بودن دارید و عنوان میکنید زن و شوهر هستید ولی از یکطر در منزل مادرشوهر و پدرشوهرتان هستید و توی یک ساختمان و مسئله بعدی اینکه عنوان شد در نوشته شما
این اصلا خوب نیست شما میخوای مستقل باشی و ناراحت میشی خوب سعی کن کمک مالی کمتری از خانواده شوهرت بگیری بقول معروف نمیشه هم خر رو داشت هم خرماخوراک مثل گوشت برنج اینارو اونا می دن،
با قهر کردن به جایی نمیرسی من نمیگم کار شوهرت درسته ولی بهتره مستقلتر باشید توی همه ی زمینه ها چون وابستگی ضعف میاره و ناخوداگاه باعث میشه بقیه در زندگیتان تصمیم گیری کنند و نظر بدهند یا مثل شما رد جریان باشند.
مقاله ای که معرفی شد بخوانید.
دلایلی که باعث دخالت خانواده همسر در زندگی زوجین می شود
و همینطور مقاله زیر:
http://www.hamdardi.net/thread-40315.html#post396770
استقلال بیشتری میخوای خوب پس توی مسئله مالی سعی کن وابستگی خودت را کمتر کنی.
این متن 1000 بار از روش بنویس
قهر کردن ممنوع
بحث کردن ممنوع
داد و بیداد و پرخاشگری ممنوع
حرف نزدن و غذا نپختن و جا عوض کردن و بی احترامی ممنوع
پ.ن:دفعه آخری باشه که توی تایپیک هات نوشتی با شوهرم قهر کردم اوکی؟ دیگه تکرار نشه
دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !
تشکرشده 13 در 12 پست
درسته حق با شماست ولی میدونین چرا بابتش ناراحت شدم به خاطر اینکه من از اول مهر تو دانشگاه مشغول به تدریس شدم و اینا شهرستان بودن کارم که اوکی شد همسرم بهشون گفت اما انگار نه انگار چیزی به روم نیاوردن اما بعدش از همسرم پرسیده بودن کجا میره کدوم دانشگاه و اینا
وقتی من فهمیدم ناراحت شدم گفتم پس چرا از من چیزی نمی پرسن حتی به روم نمی یارن
علاوه بر دانشگاه جای دیگه ای مشغول شدم اما قرارداد نداشتم تا اینکه دی قرارداد بستم نمی خواستم بفهمن چون معلوم نبود اینجا باشم یا نه
گفتم بعد از اینکه اوکی شد خودم میگم
که 2 3 هفته پیش رفته گفته اونم من نمیدونستم پریروز بهم گفت بازم ناراحت شدم از اینکه اونا می دونن اما اصلا چیزی به روم نیاوردن جوری که من نفهمیدم وقتی به همسرم گفتم چرا گفتی چرا الان به من می گی کاش پیش من بهشون می گفتی یا از این حرفا گفت که کار خوبی کردم من همه چی رو از این به بعد بهشون می گم چرا خانواده تو بدونن خانواده من ندونن و اینا
واقیتش دلم ازش شکسته اخه الان هرکاری بکنن خوبن اما من نباید نه اعتراضی بکنم نه حرفی بزنم و نه ....
خب از دستش ناراحتم می خوام که بدونه کارش بد بوده
البته اینم بگه تا الان تو این سه سال هر حرفی دعوایی بینمون شده زود برطرفش کردم نذاشتم کش پیدا کنه حتی اگه من مقصر نبودم رفتم عذرخواهی کردم اما این کارش واقعا بهم برخورد
- - - Updated - - -
به همه چیزمون دخالت می کنن فلان کارو بکن فلان غذارو بپز فلان چیزو بپوش
و مهم تر از همه اینکه مسخره میکنه پدرشورم الان که دارم تدریس میکنم همش از همه می پرسه که چقدر حقوق میدن درگیر اونه بعد همش تو حرفاش (نه به من) با کسایی که حرف میزنه میگه ارزش نداره و از این حرفا خب منم نارحت میشم به کسی ربطی نداره من این کارو دوست دارم رفتم دنبالش از بیکاری که بهتره هرچقدرم کم بدن
تشکرشده 13 در 12 پست
کمکم کنید لطفا
به کمک شما بزرگواران نیاز دارم دارم دیوونه میشم می خوام سر به تنم نباشه با این زندگی که دارم همش زور
تشکرشده 11,395 در 3,444 پست
بقول فردوسی پور
بعضی وقتها میخوام سرمو بکوبم به دیوار از دست مراجع کننده ها مخصوصا خانوما
دختر تو 26 سااااااااالته!!!بقول خودت داری دانشگاه تدریس میکنی یک بانوی امروزی که توی اجتماع فعاله
این پست آخریت واقعا میخوانم شک برم میداره که واقعا 26 سالته و استاد دانشگاهی؟!!
یک مسئله که باید عنوان کنم اینجا درسته اسمش همدردی هست ولی یک سایت کاملا تخصصی در زمینه روانشناسی محسوب میشه اینجا کلاس درس نیست تا پست میزنم بعدش سریع دستات رو میاری بالا و پشت سر من جواب میدی!!
مقاله بهت معرفی میشه بخوان نکات مهمش را یادداشت برداری کن و توی زندگیت بکار ببر یکم صبور باش خواهشا عجول نباش بانو کم کم جلو میریم اگه غر داری بیا همینجا بنویس ولی جلوی شوهرت یادت باشه غرغر کردن ممنوع پشت سر خانوادش اصلا چیزی نگو یادتب اشه جلوی خانواده شوهرت هم از اخلاق های خوب شوهرت بگو بیارش بالا تشویق و تائیدش کن همراهیش کن اگر کار خوبی انجام داد بزرگش کن یک ذره بین بگیر دستت و چندین برابرش کن و نقاط منفی شوهرت را کوچ کن یا اصلا نبین.
نوشته بالا را با دقت بخوان شده توی در یخچال یا دیوار یا جایی نصب کن جلوی چشمات باشه.
وقتی از دیگران انتظار و توقع دا ری دو حالت پیش می آید ، 1 - برآورده میشود 2 - برآورده نمی شود
نتیجه هر کدام از این حالات به نسبت توقعی که داری این است :
1 - وقتی برآورده شود ، خیلی به حالت فرقی نمیکند و احساس درونیت معمولی خواهد بود ، چون انتظارش را داشته ای
2 - اگر برآورده نشود ، سرخورده و غمگین میشوی ، چون انتظار و توقعی داشته ای که انجام نشده .
وقتی از دیگران هیچ انتظار و توقعی نداشته باشی هم دو حالت پیش می آید :
1 - دیگران در قبال شما وظیفه خود را به جا میاورند یا محبت های خارج از وظیفه بهت دارند .
2 - کاری برای شما انجام نمیدهند و توجه ندارند .
نتیجه آن :
1 - در حالت اول ( برای بی توقعی ) چون شما هیچ انتظار و توقعی نداشته ای حتی اگر وظیفه ای در مقابلت داشته
اند و به جا آورده اند ، برای شما لذت بخش است و گویی آنها هیچ وظیفه ای نداشته اند و محبت خاص بهت
داشته اند .
2 - در شکل دوم آن تاثیر تألم برانگیزی در شما بجا نخواهد گذاشت و شما حال و هوای عادی و معمول را
خواهی داشت و سرخورده و غمگین نمیشوی چون انتظار و توقعی نداشته ای
به نظرت کدامیک آرامش ما را در پی دارد و حتی به ما روحیه ای قوی می بخشد ؟؟
شما در کدام وضعیتی ؟؟
مقالات بالا را با دقت فراوان بخوان یادداشت برداری کن تیو زندگیت بکار ببر صبور باش و امیدوار و نکته بسیار مهم روی شوهرت تمرکز نکن فقط روی خودت حساب باز کن اوکی؟اصلا کار یبا رفتارهای اون نداشته باش برای یکمدت فقط خودت را تقویت کن.اینو اول بخوان
کارگاه خانواده موفق - مرد مقتدر / زن لطیف
کارگاه آموزشی - آداب گفتگو را با هم یاد بگیریم
این مقاله را حتما بخوان نکات کاربردی در زندگی متاهلی
(:) نکته های کاربردی عمومی >>>
لینک های مهارت های ارتباطی و رفتار جراتمندانه
چگونه منفعل نباشیم؟
اینا هم تاپیک های she هستش.
مشاوره تخصصی با جناب sci
کارگاه آموزشی - رفتار جرات مندانه
برای اولین بار جراتمندانه حرف زدم و کارم به طلاق کشیده
و از همه مهمتر این لینک
تفاوت بین زن و مرد از نظر دیدشان نسبت به مسائل مردهای منطقی و بانوان احساسی
استقبال از شوهر، چرا؟
نیاز دارید از ظرافت های زنانه خودتان بیشتر استفاده کنید بانو این خیلی کمک میکنه به شما برای اینکه رابطه بهتری با شوهرتنان برقرار کنید و حرفتان را همب زنید و نتیجه هم بگیرید.
خیلی کارایی داره.
لطفا با دقت بخوان مقالات را ادامه دادن تایپیک یکچیزی من بنویسم شما بخونی یا شما بنویس و من بخوانم یا بقیه دوستان فرقی نداره میخوای زندگیت بهتر بشه بسم الله از خودت شروع کن یه یاعلی بگو و برو جلو
دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !
آرامش باران (پنجشنبه 15 بهمن 94)
تشکرشده 319 در 160 پست
سلام روزتون بخیر
یه خاطره برات تعریف میکنم یکی از دوستام همچین مشکلی داشتن
تعریف میکرد یه روز میرفتن سفر یکی دوروزه با همسرش بعد مادر خانمه
باهاش تماس میگیره زمانی که در ماشین بودن خانمه جواب میده خلاصه جویا میشه که کجایین
اونم میگه در حال رفتن به سفریم اون وقت شوهرش بهش میگه
مگه شما به مادرت نگفتین که داریم میریم سفررررر
خانمه میگه نه
قرار نیست که همه از زندگیمون خبر داشته باشن لزومی ندیدم عنوان کنم
برا من تعریف کردش گفت دیگه همون شد که بره به خانوادش چیزی بگه
موفق باشین
ویرایش توسط سها** : سه شنبه 13 بهمن 94 در ساعت 14:46
khaleghezey (چهارشنبه 14 بهمن 94), آرامش باران (پنجشنبه 15 بهمن 94)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)