به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 شهریور 95 [ 02:00]
    تاریخ عضویت
    1394-2-16
    نوشته ها
    109
    امتیاز
    2,724
    سطح
    31
    Points: 2,724, Level: 31
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 138 در 51 پست

    Rep Power
    26
    Array

    راهکار برای اصلاح-برگشت از طلاق

    سلام ب همه.تاپیک جدید زدم تا ازتون کمک بخوام.امروز همسرم اومد و صحبت کردیم.نظرش ب جدایی بود چون میگف مشکلاتمون زیاده و حل شدنی نیست.بااین حال گف برو فکراتو بکن ب من خبر بده که چه کاری جز طلاق میشه کرد.به خلاصه از خودم میگم.من 25 سالمه.تک دخترم.دوتا برادر دارم ک ازدواج کردن.خخیلی به پدرو مادرم وابسته هستم.وونوادم شدیدا ب عروسامون میرسن و احترام میزارن و همه کار برای اونا میکنن.ارشد سراسری میخونم.وضع مالی پدرم خوب رو به بالاس.از لحاظ موقعیت خونوادگیم خوب.و ایشون 34 سالشه.دکترا میخونه.از لحاظ اجتماعی ادم معروفیه.هردو مذهبی هستیم.پدرشون فوت کردپارسال.مادرو خواهر و برادرش هم شهر دیگه زندگی میکنن.البته هردو تهرانی هستیم.ایشون خونواده شون اصلا شبیه ما نیس.اهل رفت و امد نیستن.مادرشون اهمیت نمیدن به دعوت کردن و ...البته ادم خوبی هستن و دخالتی نمیکنن ولی در بند اجرای خیلی موارد هم نیستن.همسرم یه ازدواج داشته که البته فقط یک ماه زندگی بوده.ادم مستقلیه و از 15 سالگی جدا زندگی کرده.بعد اون اتفاق با فامیلاش رفت و امد نکرده و به نوعی خودشو قایم کرده.اصلا و ابدا هیچ وابستگی به خونوادش نداره.هیچ وقت دلتنگشون نمیشه برعکس من.من دوس دارم کنار خونوادم باشم ولی ایشون برا خونواده خودشم دلش تنگ نمیشه.البته رابطه هش با خونوادا من وقتایی که بیاد خوبه.وقتاییم که من برم پیشش سعی میکنه خیلی باهام خوب شه که مثلا بیشتر برم.
    .ب طور خلاصه مشکلات و دل خوری هایی که از من داشت:
    -مدام من و با بقیه مقایسه میکنی
    -مدام ب من سرکوفت میزنی ک من ازدواج قبلی داشتم و کارهایی ک برای اون شخص انجام دادم و ب رخم میکشی
    -من تنها زندکی میکنم و دلم میخواد بیای پیشم ولی تو فقط فکر خونوادت و بودن با اونهایی
    -شرایط کاری منو درک نمیکنی و اینکه نمیتونم زیاد رفت و امد کنم و همش ناراحتی میکنی
    -کل کل میکنی و زود عصبی میشی
    -حساس و زود رنج و ضعیفی
    و حالا مشکلاتی که من با ایشون دارم:
    -زود عصبانی میشه
    -خیلی منت میزاره برا هرکاری که بکنه.نمونش من یک ماه خونوادم مکه بودن پیش ایشون بودم.هزار بار سرکوفت زد
    -کارهایی ک برای همسر سابقش میکرره برای من نمیکنه.میگه چون بهت اطمینان ندارم وگرنه همه کار برات میکنم
    -حس تکیه گاه بودن بهم نمیده مثلا ی درددل ساده هم بکنم بعدا تو دعوا میکوبه توسرم.
    -مثل خونواده من اهل رفت و امد نیس.چون خونواده خودش اینجوری نیستن و دعوت نمیکنن اینم دلش نمیخواد بیاد ک مثلا تحقیر شه جلو من
    -من دلم نمیخواد تو دوران عقد برم پیشش حس میکنم ارزشم میاد پایین.ایشونم میگه تا مطمین نشم زندگسو شروع نمیکنم.تو بیا که ببینیم میشه یا نه.
    لطفا راهنماییم کنین که الان بهترین کار چیه و برای اصلاح خودم چیکار باید بکنم؟
    ممنون

  2. #2
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دیروز [ 00:47]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,961
    امتیاز
    33,036
    سطح
    100
    Points: 33,036, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 54.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,372

    تشکرشده 6,343 در 1,786 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.دوران نامزدی دوران تکمیل شناخت هم هست.
    خیلی خوب نکات رو شمردی

    به جای اینکه مقایسه ش کنی احساست رو ازرفتاری که آزارت میده رو بهش بگو وانتظاری که ازش داری رو بدون مقایسه بگو.

    مثلا بهش بگو احساس خوبی بهم دست میده وقتی حس میکنم تکیه گاهمی وبهم توجه میکنی.

    همون بندهایی که گفتی ازت ناراحته رو اصلاح کن.


    با شرایطی که الان هست .قدم به قدم و بتدریج شروع کن وصمیمیت رو ایجاد کن.


    به نظرم بهتره با راهنمایی مشاوره حضوری این قدمها رو طی کنی و ببینی بازخوردش چطورمیشه
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.

  3. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 تیر 97 [ 17:25]
    تاریخ عضویت
    1393-7-06
    نوشته ها
    129
    امتیاز
    5,905
    سطح
    49
    Points: 5,905, Level: 49
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    369

    تشکرشده 377 در 121 پست

    Rep Power
    38
    Array
    سلام وقت همه دوستان عزيز بخير و شادى


    شما هنوز زير يه سقف نرفتيد دو تا تاپيك زديد كه امروز شوهرم گفت بايد بريم طلاق بگيريم تو تاپيك ديكه هم اشاره كرديد كه قبلا چند بار نظرش بر جدايى بوده ...


    يكى از دلايلى كه حق طلاق رو ميدن به مرد اينه كه مرد به نسبت زن كمتر تصميمات هيجانى و احساسى ميگيره، حالا در مورد شما جاى زن و شوهر عوض شده.
    و مدام بايد نازشو بكشى مثل الان، با ادامه دادن اين مسير خيلى زود پير ميشى.


    بعد فكر ميكنم مرد به نسبت زن قدرت تصميم گيرى بيشترى داشته باشه منظورم اينه كه مثل زن ريز بين نيست، يه شرايط كلى رو ميبينه و جلو ميره به خاطر همينم هست كه مرد نسبت به زن سريعتر به جمع بندى ميرسه كه طرف مقابلش گزينه مناسبى براى زندگى هست و ترس و اضطرابش براى ادامه مسير و شروع زندگى كمتره.
    باز در خصوص شوهر شما بر عكسه همش ترس از آينده داره.و نميتونه تصميم بگيره.
    به يه همچين شخصيتى چطور ميخاى تكيه كنى؟


    با شرايطى كه داريد اصرار شما به ادمه اين زندگى فقط باعث ميشه ارج و قربتون كم بشه و به شما به چشم يه دخترى كه وبال گردنش شده نگاه كنه.
    این همه لاف زن و مدعی اهل ظهور

    پس چرا یار نیامد که نثارش باشیم!

    سالها منتظر سیصد و اندی مردانیم ...

    آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم

    اگر آمد خبر رفتن ما را بدهید

    به گمانم که بنا نیست کنارش باشیم!!!

  4. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 20 آبان 96 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1394-5-30
    نوشته ها
    179
    امتیاز
    4,001
    سطح
    40
    Points: 4,001, Level: 40
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 149
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    33

    تشکرشده 208 در 97 پست

    Rep Power
    36
    Array
    رها جون با نظر جناب امیر مسعود موافقم
    به همچین آدمی نمیشه تکیه کرد.
    چرا فکر میکنی فقط تویی که مقصری؟ همه تو دوره نامزدی مشکل دارن ولی هیشکی نمیگه بریم جدا شیم میگه؟؟؟؟

  5. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 شهریور 95 [ 02:00]
    تاریخ عضویت
    1394-2-16
    نوشته ها
    109
    امتیاز
    2,724
    سطح
    31
    Points: 2,724, Level: 31
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 138 در 51 پست

    Rep Power
    26
    Array
    سلام ممنون از نظراتتون.اخه من ب دنبال جدایی نیستم.چون فکر میکنم همه از جمله خودم ایراد دارن.هیچ کس کامل نیست.این مدت هم هردوی ما تحت فشار زیاد دوری دورانوعقدو...بودیم و دوران پرتنشی داشتیم.اینو مطمیتم اگه جدا شم و با کس دیگه ای ازدواج کنم اون هم قطعا ایرلدهایی خواهد داشت.ب همین خاطر دنبال اصلاح هستم تا جدایی.چون ایشوت باتمام مشکللتش خوبی هایی هم داره:
    اهل نمازو روزه اس.حلال و حروم سرش میشه.شدیدا چشم پاکه و اصلا نگاه بد نداره.اهل دودو دن نیس.اهل دوس و رفیق بازی نیس.مهربونه.احساساتیه و...
    و نکته ای ک امیدوارم میکنه اینه که ی سری مسایل و دغدغه های زیاد من تو رفتوامدها حل شد.مثالش اینکه مثلا پارسال تولد من هیج کاری نکرد بااینکه ی هفته قبلش من ی تولد عالی براش گرفته بودم.اما تورفتوامد با خونواده ما یادگرفت و انسال حتی برا تولد مامانم کیک گرفت و ...یعنی ی سری اختلافایی که ناشی از تنهایی و عدم رفتواندش بود حل شد.ب همین دلیل امید دارم ک حل بشه.اما چیزی ک هست این مدت انقدر ما تنش داشتیم که میگه بریده و دیگه تحمل نداره.حتی گریه کرد ک من هنوز عاشقانه دوستت دارم ولی جدایی بهتره

  6. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 شهریور 95 [ 02:00]
    تاریخ عضویت
    1394-2-16
    نوشته ها
    109
    امتیاز
    2,724
    سطح
    31
    Points: 2,724, Level: 31
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 138 در 51 پست

    Rep Power
    26
    Array
    اومدم بگم دیشب همسرم اومد جلوی مادرم و منو شدیدا خورد کرد.بخاطر چنبار از خواب پریدن ب مادرم گفت دخترت تن لرزه داره و عصبیه و...با خودم خیلی بد دعوامون شد.ی جوری دیگه هیچ حدو حرمتی باقی نموند.اصلا نمیزاشت از خودم دفاع کنم فقط و فقط بدی های منو جلوی مادرم گفت.من قبول دارم خیلی جاها اشتباه کردم.ولی باید بین خودمون حل میشد.از اونطرف نمیزاشت من با مادرش صحبت کنم.خیلی دلم سوخت.من اشتباه خیلی داشتم و مشاوره میرفتم.بهشم گفته بودم چند ماه فرصت بده تا حل شه.اما متاسفانه دیشب ب مادرم گفت فقط طلاق.و خیلی حرفای زشت بهم جلوی مادرم زد.چندبارم ب مادرم بی احترامی کرد ک وقتی عصبانی شدم از مادرم عذرخواهی کرد.در هرصورت دیگه راهی باقی نگذاشت و با کوله باری از درد منو تنها گذاست.مهرمم 14 تاس ک گفتم میبخشم و نمیخوام.امروزم با مادرم تماس گرفت و گفت با مادرش میان تا با پدرمم صحبت کنن و بربم برای طلاق.دیگه کار از کار گذشت.من هنوزم دوستش دارم باهمه ی وجودم.و نمیدونم چجوری باید کنار بیام با ابن درد...فقط ازتون میخوام برام دعا کنین تا خدا بهم آرامش و صبوری عنایت کنه....

  7. کاربر روبرو از پست مفید raha_ashegh تشکرکرده است .

    یا مجیر (پنجشنبه 15 بهمن 94)

  8. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 20 آبان 96 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1394-5-30
    نوشته ها
    179
    امتیاز
    4,001
    سطح
    40
    Points: 4,001, Level: 40
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 149
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    33

    تشکرشده 208 در 97 پست

    Rep Power
    36
    Array
    رها جون خودتو اذیت نکن
    درکت میکنم منم خیلی دلم شکست وقتی نامزدم حرفای خصوصی بینمون رو جلو همه گفت یا وقتی که جلو همه گفت دخترتون ایراد داره.
    به خاطر چند تا بخیه.
    بعدش دیگه ناراحت تر از اونی بودم که بخوام به بخشش یا درست کردن رابطه فکر کنم.
    چون با آدمی طرف بودم که به طور ناگهانی منو رها کرد و رفت. روم ایراد گذاشت و بهم بی احترامی کرد. با همه ی اینا دیگه همه چی خراب شد.
    رها جان اگر میخوای همه چی درست بشه باید حساب شده عمل کنی. نباید عصبانی میشدی و باهاش دعوا میکردی. الانم اگر میگه جدا شیم فقط التماسش نکن که جواب نمیده. سعی کن به خودت مسلط باشی.
    واست دعا میکنم.


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:18 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.