به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 09 بهمن 94 [ 10:50]
    تاریخ عضویت
    1394-11-07
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    34
    سطح
    1
    Points: 34, Level: 1
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    با خانواده ام مشکل دارم

    سلام . پارسا هستمو 17 سالمه .
    اگه جای اشتباهی زدم تایپکا دیگه ببخشید زحمت انتقالش با مدیر.
    .
    دوستان من کلا ادمی نیستم که مشکلاتمو با کسی درمیون بزارم حتی معمولا بعد این که بیش از حد ناراحت و افسرده میشم بیشتر از قبل میخندم و پنهونش میکنم . همیشه سعی میکردم فراموش کنم یا اهمیت ندم . اما چند وقتیه واقعا نمیتونم تحمل کنم حتی به جایی رسیده که فکر فرار از خونه را کردم( هر چند هنوز دلیل کاملا منطقی پیدا نکردم و عواقب بعدش را هم نمیتونم کنترل کنم)
    خودکشی هم توی ذهنم بوده .
    اما مشکلات: اولین چیزی که باعث شده به نظرم د این حد به هم بریزم استرس کنکور هست( چون درس خون نیستم کلا). بعدش فشار خانواده به خصوص مادرم هستش . به همه چیز من باید گیر بده . از درس بگیر تا مثلا چرا اینو تو اتاقت اینطوری گذاشتی . یا ... یعنی برخودر کاملا سردی با من داره . حس میکنم براش مث یه روزمرگی شدم . یه خواهر کوچک ترم دارم اما حسادت فکر نمیکنم باشه .
    از طرف پدرم وضعیت خیلی بهتره(یکی از نکاتی که باعث شد از فکر خودکشی و فرار بیرون بیام) . از طرف دیگه به طرز عجیبی احساس تنهایی میکنم . فقط یه دوست صمیمی دارم . اخلاق عجیبی دارم و به راحتی با افراد صمیمی نمیشم . از نظر خانواده که خب تنهایی شدید حس میشه . و از نظر دوستام هم که گفتم . همینطوره .
    شما به اینا مشکلات و بدبختیایی که توی جامعه ادم هر روز میبینه و حس میکنه را , با استرس اینده خودمو هم اضافه کنید و بگید من باید چیکار کنم؟ حتی من الان اینارو مینوسیم احتمالا تا 2 . 3 ساعت دیگه از این کارم پشیمون میشم .
    تنها چیزی که میتونه یکمی ارومم کنه اهنگ گوش میدم . همین .
    ببخشید اگه پیوسته نبود . یا زیاد شد

  2. #2
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 اردیبهشت 03 [ 18:46]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,966
    امتیاز
    33,290
    سطح
    100
    Points: 33,290, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.1%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,390

    تشکرشده 6,365 در 1,791 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.

    احساسات شما قابل درک و احترام هست .بخصوص دراین سن احساسات ظریف و حساسی از یک نوجوان ظهور میکنه.

    نگرانی شما به وضعیت کلی در آینده یک نگرانی موقته. فطرت زندگی براساس رشد وامیدهست هرچه با این فطرت همسو تر بشی به حقیقت نزدیکتر شدی.

    اما در مورد کنکور؛اول مشخص کن در حال حاضر نمیتونی آماده بشی برای کنکور یا اینکه کلا به فن وشغل دیگه ای علاقه داری؟

    چون وقتی واقعا علاقه به ادامه تحصیل نداری یکی دوسال دیگه ممکنه خدمت سربازی رو در پیش داشته باشی و شغلی که از همین حالا نیازه مهارتهاش رو یاد بگیری .حالا اگه در تعیین این مساله داری با خانوادت مشورت کن

    پیشداوری کمکی بهت نمیکنه بارها نیاز به گفتگووصمیمیت بیشتر با خانوادت ومادرت داری تا احساست رو بیشتر درک کنن و بدونن به چه نوع کمکی نیاز داری.

    در مورد تنهاییت هم ؛اگر در انتخاب دوستان زیادی سخت گیر باشی و تصویرت از دوست یا دوستان خوب زیادی آرمانی باشه ممکنه بیشتر تنها بمانی
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 09 بهمن 94 [ 10:50]
    تاریخ عضویت
    1394-11-07
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    34
    سطح
    1
    Points: 34, Level: 1
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    والا از لحاظ کنکور خودم اصلا مشکلی ندارم . از طرف دیگران فشار وارد میشه که استرس و فکرای عجیب میاد به ذهنم
    ولی مشکل عمده ی من درسی نیست .
    احساس میکنم توی خانواده بهم اهمیت داده نمیشه . و بله توی انتخاب دوست کسایی که از نظر روحیات و اخلاق باهام یکمی مچ نباشن را اصلا دوست نمیشم .
    در واقع خیلی موقع ها حتی خودم نمیدونم مشکلم چیه و اما احساس ناراحتی و نارضایتی عجیبی دارم . و درمورد صحبت کردن با دیگران . اصلا نمیتونم انجامش بدم در مورد این احساساتم.یعنی همین که تونستم و اینجا مشکلمو نوشتم هم احساس عجیبی دارم

  4. کاربر روبرو از پست مفید parsa-m تشکرکرده است .

    ammin (چهارشنبه 07 بهمن 94)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:45 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.