به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 فروردین 02 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-11-15
    نوشته ها
    132
    امتیاز
    8,905
    سطح
    63
    Points: 8,905, Level: 63
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 145
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 124 در 65 پست

    Rep Power
    26
    Array

    چطور برای همسرم مادر خوبی باشم؟؟

    سلام دوستان
    من ۲۶ سال و همسرم ۲۷ سالشه و تازه صاحب یک نی نی خوشکل شدیم
    مساله اینجاست که شوهرم از نظر عقلی بیشتر شبیه یک پسر بچه ۱۰ ساله ست تا یک مرد خانواده و یک پدر واین موضوع ریشه در کودکی های ایشون داره...البته این برداشت منه نمیدونم شاید اشتباه میکنم ولی بذارید براتون یکم شرح بدم....ایشون مادری دارن که به هیچ وجه برای تربیت بچه ها وقت نذاشتن و اینارو با کتک و توی کوچه خیابون فرستادن بزرگ گردن از نظر تغذیه اصلا به اینا نرسیدن از نظر روحی و عاطفی هم همینطور و همچنین خودشون یک شخصیت منزوی و گوشه گیر دارن که همین باعث شده بعد ۵۰ سال هیچ دوستی نداشته باشن و رفت آمد به خونشون صفر باشه عملا (اینا همه رو از قول همسرم و مشاهدات خودم میگم)خب طبیعتا اگر مادر و همسر خانواده ای همچین زنی باشه مرد خانوده که پدر شوهر من باشه از خونه فراری میشه و وقتشو با دوستاش و تفریح و گردش در طبیعت با اونا میگذرونه...پدر شوهرم یک مرد فوق العاده اجتماعی و بیش از حد مهربون و با گذشت هستند و روابطشون با همه بجز همسرشون خیلی خوبه(اول من فکر میکردم کارشون درست نیست باید بیشتر به مادرشوهرم توجه کنن اما با رفتارایی که از مادر شوهرم دیدم فهمیدم که پدر شوهرم یک عمر صبوری کردن ...واقعا تحمل چنین زنی کار هر کسی نیست)...و باید بگم متاسفانه متاسفانه بچه هاشون اصلا به پدرشون نرفتن و کاملا شبیه مادرشونن...مخصوصا شوهر من....ایشون به گفته خودشون در ترس و استرس شدید بزرگ شدن ترس از مریض شدن میکروب گرفتن کثیف بودن مواد غذایی کلا وسواس زیاد(جوری که همسرم وقتی چیزی میخوره ازش لذت نمیبره چون همش داره توشو میگرده یک وقت چیزی توش نباشه که مریضش کنه!!) و استرس شدید برای درس خوندن داره و از نظر اجتماعی هم کاملا منزوی هست جوری که حتی یک دوست هم از دوران دانشگاه یا مدرسه یا محیط کاری نداره و از رفت و آمد بیزاره فقط دلش میخواد بره خونه پدرو مادرش و اونا ام با ما رفت و آمد کنن همین...پدرو مادر منم طبقه پایین ما ان هر روز میبینمشون....به گفته خودش دوست داره تنها ورزش کنه تو خونه(چون من اصرار کردم بره باشگاه) کلا تنهایی رو دوست داره چون یک عمر تنها بوده...و مشکل بزرگ تری ام که داره اینه که از ۱۰ سلگی خودارضایی میکرده اونم به صورت افراطی و فیلم های ناجور نگاه میکنه و این براش عادت شده که شاید ۶-۷ ساعت یا بعضی وقتا یک روز کامل مشغول دانلود فیلم های ناجورشه (ما در این رابطه کلی بحث کردیم اما بالاخره من کم آوردم و تسلیم شدم ...الانم هر وقت میخواد بره توی اون سایت ها کلی با من مهربون میشه و خواهش التماس که بذارم بره تو اون سایت ها منم اجازه میدم!)ولی خود ارضایی نمیکنه دیگه...
    کلا تو خودشه و این از نظر اجتماعی من فکر میکنم مانع پیشرفتش میشن مخصوصا اینکه با اطرافیانش به راحتی کنار نمیاد و هر کسی رو قبول نداره و فکر میکنه همه کاراش درست هست(مثل مادرش)و اینکه از این موضوع خیلی ضربه خورده
    حالا دوستان سوال من اینه که چکار کنم تا اینو دوباره از نو تربیت کنم و شخصیتشو تا حدودی تغییر بدم تا خودش راحت تر باشه؟
    آها اینم بگم که همسرم اصلا اهل عشقو عاشقی نبود و به گفته خودش هدفش از ازدواج این بود که یک دختر خوش اندام و زیبا پیدا کنه تا یک دل سیر س ک س داشته باشه(البته من چیزیو دریغ نکردم)از زمانی که ازدواج کردیم تا الان خیلی تغییر کرده خیلی با محبت تر شده ...اصلا اوایل خیلی ببخشید وحشی بود انگار فقط توی یک اتاق فیلم دیده بود و خودارضایی کرده بود همین!!....
    من خیلی بهش توجه میکنم ولی از شما چه پنهون خودمم خیلی به توجه احتیاج دارم چون قبل از ازدواج خانوادم مخصوصا پدرم خیلی به من توجه و محبت میکردن اما الان....احساس میکنم مادر همسرم هستم تا همسرش...احساس میکنم ازون بزرگ ترم احساس پیر بودن میکنم کنارش...دلم میخواد خودمو لوس کنم باز مثل قبل شیطنت کنم اما با وجود همچین همسری انگار محاله
    دوستان شما بگید چکار کنم؟؟؟
    ممنون

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 اردیبهشت 96 [ 07:07]
    تاریخ عضویت
    1394-7-04
    نوشته ها
    273
    امتیاز
    4,637
    سطح
    43
    Points: 4,637, Level: 43
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsOverdrive1 year registered
    تشکرها
    270

    تشکرشده 319 در 160 پست

    Rep Power
    52
    Array
    سلام روز بخیر

    اشتباه نکن عزیز مردا از خانمی که براشون مادری کنه بدشون میاد

    روند زندگیت خوبه ادامه بده منتها باید غیر مستقیم اگه رفتاری ازش دیدی که بچه گانه هست پوشش بدی و

    رفتار خوب را جایگزین کنی

    بایستی همیشه در رفت امد باشی تا شوهرتم اجتماعی تر بشه یه جوری خودتو مشتاق نشون بدی از این که مهمان داری

    یا اینکه با دوست فامیل واشنا ارتباط داری

    شما اصلااااا به رفتار مادرش فکر نکن

    میتونی یه نقطه مثبت ببینی برا خودت که باعث بشه در شوهرت درستش کنی اونم با محبت کردن بهش واحترام متقابل

    یه جوری نشه که شخصیت مردونگیش خورد بشه همیشه غرورشو در نظر بگیر

    سعی کن به چشم یک مرد کامل بهش نگاه کنی تاییدش کنی در کاراش اونم باورش بشه که میتونه توانایی داره

    اینکه میگی فکر میکنه همه کاراش درسته و هیچ کسو قبول نداره خوب این یک پوئن مثبت برا شماست عزیز خودت متوجه نیستی

    از این راه وارد شو بگو مثلا یه جایی خاست برات کاری کنه بگو میدونم شما از همه بهتر انجامش میدی حتما موفق میشی

    درسته این نوع طرز فکر برمیگرده به یک رفتار وسواس گونه منتها خطر ناک نیستش اگه شما درست وبه جا عمل کنی

    چون شوهرتون همیشه سعی میکنه کاری که قراره انجام بده همه جوانب را در نظر میگیره واحتیاط لازم را میکنه این ازوسواسش نشئت میگیره

    و شما باید خوشحال باشی از این موضوع چون عزیز بعضی اقایون که به نظر عاقل معقول میان یه کارای اشتباهی میکنن

    تازه خودشون مرد میدونن این دستها اعتماد به نفس کاذب دارن که خدارو شکر همسر شما از این دسته نیست

    شما از امروز در ذهن خودت اونو یه مرد کامل بدون کسی که قراره تمام ارزو هاتو براورده کنه و کسی که شما باهاش خوشبختی

    این صوت را حتما گوش کن کلید مرد دکتر حبشی بهت کمک میکنه به شوهرت اقتدار بدی از همین الان اقتدارشو توخونه حفظ کن تا بعدا فرزندت بزرگ

    شد این اقتدار باشه وفرزندت ازش حساب ببره لطفا بادقت بخون اینایی که گفتم

    موفق باشین

  3. 2 کاربر از پست مفید سها** تشکرکرده اند .

    ammin (یکشنبه 25 بهمن 94), ستاره زیبا (پنجشنبه 01 بهمن 94)

  4. #3
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اینکه مامان خوبی باشه واسه شوهرت بقیه بهتر میتونن کمک کنن.

    فقط یه مسئله هست این آدم یک مامان داشته حالا صاحب یه مامان جدید میشه ولی همسر نداره!! پس میره دنبال همسر میگرده

    معادله ساده ای هستش
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  5. 2 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    ammin (یکشنبه 25 بهمن 94), ستاره زیبا (پنجشنبه 01 بهمن 94)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 فروردین 02 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-11-15
    نوشته ها
    132
    امتیاز
    8,905
    سطح
    63
    Points: 8,905, Level: 63
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 145
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 124 در 65 پست

    Rep Power
    26
    Array
    و باید به یک تفاوت خیلی عمیق خودم و همسرم اشاره کنم که ایشون قبل از ازدواج به هیچ وجه با جنس مخالف(چه غریبه چه آشنا)حتی صحبت هم نکردن و خواهر هم ندارن ولی من با پسر ها بزرگ شدم و در دانشگاه هم با پسر ها دوست بودم(البته فقط دوست!!)و دو تا رابطه عاشقانه ام داشتم(مربوط به دوران جوانی میشه)و از همه این ها خبر دارن و همیشه میگن خوشبحالت کاش منم با یک دختر دوست میشدم یا میگن جوونیم به هدر رفت همش خودارضایی میکردم و فکرم فقط س ک س بود(اینم بگم که پدرشون سخت گیره و به اینا اجازه نمیداده حتی بیرون تیشرت بپوشن!!)
    من هرچقدر میگم بیا و از الان افکار جنسیتو بریز دور و عاشق شو و از زندگیت لذت ببر تا ۳۰ دیگه باز حسرت نخوری...اصلا به گوشش نمیره این حرفا...آخر هفته که میشه مثل پسر بچه ها خواهش و التماس میکنه که بذار برم تو اون سایت ها...
    دوستان لطفا راه حل عملی بدین؟؟؟

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 فروردین 02 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-11-15
    نوشته ها
    132
    امتیاز
    8,905
    سطح
    63
    Points: 8,905, Level: 63
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 145
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 124 در 65 پست

    Rep Power
    26
    Array
    حتما باید بگم میخوام خودکشی کنم که یکی راهنماییم کنه؟؟؟
    لطفا کمک کنید دوستان موضوع جدیه...

  8. #6
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    امروز [ 00:31]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,968
    امتیاز
    33,342
    سطح
    100
    Points: 33,342, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.1%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,392

    تشکرشده 6,370 در 1,793 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط tommy نمایش پست ها
    ولی من با پسر ها بزرگ شدم و در دانشگاه هم با پسر ها دوست بودم(البته فقط دوست!!)و دو تا رابطه عاشقانه ام داشتم(مربوط به دوران جوانی میشه)و از همه این ها خبر دارن و همیشه میگن خوشبحالت کاش منم با یک دختر دوست میشدم یا میگن جوونیم به هدر رفت همش خودارضایی میکردم و فکرم فقط س ک س بود(اینم بگم که پدرشون سخت گیره و به اینا اجازه نمیداده حتی بیرون تیشرت بپوشن!!)
    ؟[/FONT]
    سلام .چه دیالوگ اشتباهی با همسرت داشتی!آسیب زا ومخرب ...خیلی تندرفتی

    همسرت نیازبه اعتبار داره تا مادری.اول او رو همونطور که هست بپذیر.اما تو حرفات بهش اعتبار بده.میدونم تو مرد قوی ای هستی همین که دست از خودارضایی برداشتی نشانه قدرتته.مطمئنم در آینده هم اراده کارهای بزرگ رو داری بعدش بهش میدان بده تا خودش رو بروزبدهد زیاد براش نسخه نپیچ وچیزی بهش دیکته نکن فقط مثل مشاور هدایش کن به سمت کار درست ماهرانه ولطافت طوری که فکر کنه خودش اون کارو انجام داده.


    توی کارهایی که میتونی از پسش بر میاد ازش کمک بخواه ودر آخر ازش تشکر کن مثلا اگه خودت میتونی بری خرید بهش بگو کمکم کن امروزمیخوام برم خرید بعد کم کم کارهای مهم تر تاجایی که بتونی دست بذاری رو استعدادهاش

    این که بیا عاشق بشیم.به نظرم جمله ای که به زبون آوردنش انسان رو خنثی میکنه.منظورم اینه بیشتر این روبا سیاست ودرایت ایجاد کنی یه عشق ملایم وقابل عملی شدن.
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.
    ویرایش توسط ammin : یکشنبه 25 بهمن 94 در ساعت 15:36

  9. 2 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    mercedes62 (یکشنبه 25 بهمن 94), سها** (دوشنبه 26 بهمن 94)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. من برگشتم و یه کار خلاف قوانین تالار کردم.چیکار کنم؟؟
    توسط Somebody20 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: جمعه 16 خرداد 93, 18:23
  2. نمی دونم دوسش دارم یانه!؟؟ و البته اونم منو دوست داره!؟؟
    توسط ramin_ad در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: سه شنبه 22 بهمن 92, 00:16
  3. رفتارهاي كلي من در برابر خانواده ي شوهرم چه جوري باشه؟؟
    توسط مريم.م در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 مهر 90, 00:51
  4. آیا به یه خاین حق میدین؟؟
    توسط sogand در انجمن تعدد زوجات، چند همسری، صیغه موقت
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: چهارشنبه 16 شهریور 90, 23:01
  5. چکار کنم شوهرم یار و همراهم بشه؟؟
    توسط مهسان-م در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 21
    آخرين نوشته: شنبه 10 مهر 89, 21:22

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:39 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.