به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 49
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 فروردین 97 [ 23:21]
    تاریخ عضویت
    1392-5-26
    نوشته ها
    85
    امتیاز
    4,283
    سطح
    41
    Points: 4,283, Level: 41
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran
    تشکرها
    3

    تشکرشده 17 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array

    بی ثباتی خلقیو پرخاشگری و بی احترامی های شوهرم

    با سلام خدمت دوستان.چند ماه پیش تاپیکی داشتم با عنوان دلخوری وکینه و نا امیدی به خاطر توهین و رفتارهای بد شوهرم
    نتونستم ادامش بدم.و بسته شد
    مشکلات زیادی با همسرم دارم که دوباره تکرار میکنم
    همسرم پرخاشگر و عصبیه و سر کوچکترین چیزا که هیچ مردی حتی بهش فکر نمیکنه ناراحت و عصبانی میشه
    بی احترامی میکنه که بسیار باعث دلخوری و دلسردی من شده و حتی احساسم دبگه مثل قبل و عمیق نیست
    ادم بسیار منفی هستش و مدام در حال قضاوت و شکایت از دیگرانه البته این دیگران خانواده و اقوام من هستن
    اصلا ثبات نداره 2 روز خوبه و 2 روز بد و خلقش مشکل داره
    لجبازه و رفتارهاش بچگانه و باعث خجالته.یه ادم بی ثبات گنده دماغ از خودش به دیگران نشون داده جوری که همه میگن فلانی 0 تا 100 یعنی یا خوب یا بد.الان شاده 2 ساعت دیگه دگرگون میشه و واقعا از اینکه اینجوری خودشو به جمع معرفی کرده ناراحتم
    از هیچ چیز رضایت نداره مدام از من و کارهام و تک تک اعضای بدنم از چشم و بینی و ابرو .....تا دست و پا و....ایراد میگیره
    لجبازه و رفتاراش زشت و زننده است و اصلا بالغانه نیست
    مثلا داشت توی گروه تلگرام پیام میداد زنگ زدم بهش تولدشو تبریک بگم میگه خواب بودم و با بدخلقی و تندی جوابمو داد قطع کرد
    بعد ساعت 3.5 زنگ زده منو بیدار کنه واسه تلافی
    همه تو گروه بهش تبربک گفتن بعد جای جواب دادن گروهو ترک کرد منم واقعا خجالت کشیدم.کلا مشکل داره نرمال نیست
    همه حس و انگیزمو میگیره.پارسال تولدش واسش کارت درست کردم حتی بعد 1 سال متنشو نخونده دیگه امسال هدیه هم نگرفتم کیک هم درست نمیکنم
    همیشه اخمو و بدخلقه و پیش همه خودشو ضایع کرده
    من 33 سالمه و دیگه داره دیر میشه واسه بارداری اما هنوز مرددم واسه ادامه
    تا مشکلی ایجاد میشه میگه بریم جدا بشیم
    خیلی اذیت میشم از رفتارهای تند و بی احترامی و قلدری و تهدید هاش و از طرفی احساس ناامنی میکنم تو این رابطه وقتی مدام میگه جدا شیم
    واقعا خسته شدم و ناامید.احساس میکنم حرمتم بارها شکسته و فایده نداره مقاومت
    از روانشناس و روانپزشک گفتن باید دارو مصرف کنه به خاطر خلقش
    اما اصلا استفاده نمیکنه با اینکه خودش قبول داره مشکل داره
    واقعا رفتارهاش غیرقابل تحمله
    واقعا تصمیم به جدایی گرفتم بعد از 5.5 سال خودم دارم نابود میشم و از دست میرم و مدام استرس دارم و از استرس خوابم نمیبره و دچار عوارض گوارشی میشم و اشتها ندارم
    ازش میترسم گاهی و به خاطر خوشایندش کارهایی خلاف میلم میکنم و حتی گاهی موجب ناراحتی خانوادم میشم
    مهارت کلامیش پایینه
    تمام اینا مثال داره
    اگر میشه بگین کجا وقیقا سوالمو مطرح کنم که کارشناسای بیشتری جواب بدن

  2. کاربر روبرو از پست مفید مایکا تشکرکرده است .

    hamdardiuser (چهارشنبه 28 بهمن 94)

  3. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 فروردین 97 [ 23:21]
    تاریخ عضویت
    1392-5-26
    نوشته ها
    85
    امتیاز
    4,283
    سطح
    41
    Points: 4,283, Level: 41
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran
    تشکرها
    3

    تشکرشده 17 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    پس چرا هیچکس حتی یک جوابم نمیده به من

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 28 اردیبهشت 98 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1392-7-08
    نوشته ها
    160
    امتیاز
    6,982
    سطح
    55
    Points: 6,982, Level: 55
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 168
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    116

    تشکرشده 84 در 51 پست

    Rep Power
    30
    Array
    سلام عزیزم اگر پسته من(اصلا امیدی برای اصلاح....) رو هم خونده باشی میبینی که همسر من هم خیلی شبیه همسر شماس..من تنها تجربیات خودم رو میتونم در اختیارت بزارم اینکه سعی کن بیشتر بشناسیش و رفتارهاش رو موشکافانه تر بررسی کنی... ببین چه چیزایی عصبیش می کنه و یا میتونه تحریکش کنه (میدونم شاید خیلی پیش و افتاده باشه دلایله عصبانیتش) سعی کن اون موقعیت ها به وجود نیاد....سعی کن خودت خیییییییییلی محترمانه باهاش صحبت کنی که یه جورایی حداقل تو وجوده خودش شرمنده بشه...بهش تو خوشیتون بگو من که احترام قایل میشم تو هم احترام بزار اگه بچه داری به اون قسمش بده بگو به خاطر اون فحاشی نکن.....نمیدونم مفید بود حرفام برات یا نه ولی امیدوارم کارساز باشه و مشکلاتمون حل بشه

  5. 2 کاربر از پست مفید abs تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 02 اسفند 94), paria_22 (پنجشنبه 30 اردیبهشت 95)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 فروردین 97 [ 23:21]
    تاریخ عضویت
    1392-5-26
    نوشته ها
    85
    امتیاز
    4,283
    سطح
    41
    Points: 4,283, Level: 41
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran
    تشکرها
    3

    تشکرشده 17 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون عزیزم پست های شمارو خوندم
    از اینکه وقت گذاشتی ممنونم

  7. کاربر روبرو از پست مفید مایکا تشکرکرده است .

    khaleghezey (دوشنبه 03 اسفند 94)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 فروردین 97 [ 23:21]
    تاریخ عضویت
    1392-5-26
    نوشته ها
    85
    امتیاز
    4,283
    سطح
    41
    Points: 4,283, Level: 41
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran
    تشکرها
    3

    تشکرشده 17 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چرا هیچکس منو راهنمایی نمیکنه

  9. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 11 دی 95 [ 09:45]
    تاریخ عضویت
    1391-12-20
    نوشته ها
    343
    امتیاز
    5,466
    سطح
    47
    Points: 5,466, Level: 47
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    59

    تشکرشده 378 در 207 پست

    Rep Power
    53
    Array
    عزيز شخصيت همسرت شكل گرفته
    براي اصلاح رفتارش بايد خيلي وقت بزاري
    نبايد حساسش كني . يا عصبيش كني.

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 فروردین 97 [ 23:21]
    تاریخ عضویت
    1392-5-26
    نوشته ها
    85
    امتیاز
    4,283
    سطح
    41
    Points: 4,283, Level: 41
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran
    تشکرها
    3

    تشکرشده 17 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ببخشید دوستان من باید چکار کنم یکی یه راهنمایی درست به من بده.مشاوران سایت فقط در صورت پرداخت حق اشتراک جواب میدن یا به به کاربران عادی هم مشاوره میدن?
    من دارم به مرز جدایی میرسم کمکم کنید از همسرم جدا نشم

  11. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 شهریور 00 [ 12:26]
    تاریخ عضویت
    1390-1-14
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    12,728
    سطح
    73
    Points: 12,728, Level: 73
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    640

    تشکرشده 935 در 291 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    71
    Array
    وقت بخیر.
    خب خانم مایکا نحوه سوال کردن شما ناخودآگاه مراجعه کننده رو از دادن پاسخ منصر میکنه ... مثلا سوالتون بطور کلی این شکلیه که "شوهرم رفتار مناسبی نداره به من راهکار یا راهنمایی مناسب بدین" و مراجعه کننده هم شاید به ذهنش راهکاری برسه ولی احساس میکنه که نظرش شاید اصلا با مشکل شما ارتباطی نداشته باشه به خاطر همین منصرف میشه از نظر دادن ... اگه موردی و مصداقی و دونه دونه مشکلات رو مطرح و بررسی کنی و دنبال راهکار و مطالعه باشی خیلی بهتر از اینه که کلی مسئله رو ریشه یابی و براش راهکار پیدا کنی ...
    .
    شاید هم مشکل شما از عدم ارتباط صحیح با شوهرتون ریشه میگیره .. شاید خلقیات روحی و روانی شما با شوهرتون متفاوت هست و فقط شما از همدیگه صرفا انتظار متقابل دارین بجای اینکه روی ویژگی های شخصی همدیگه شناخت پیدا کنین...
    مثلا تو مصداق گرامی داشت تولد که شما خلاقانه براش هدیه و مایه گذاشتین و انتظار داشتین که قدر این زحمات شما رو میدونست و زحمت های شما رو می دید و سیستم اخلاقی شوهرتون جوری بوده که این کارهارو بچه بازی دونسته و اهمیتی بش نداده و شما رو از خودش دلسرد کرده.
    میخام بگم که اول از همه شناخت دقیقی از روحیات و ویژگی ها و شخصیت خودتون داشته باشین بعد مطمئن بشین که شوهرتون چه تیپ آدمیه (از بابت روانشناسی) و سعی در نزدیک کردن مشترکات و علایق همدیگه داشته باشین.
    شاید در طول این 5 سال شما فقط انتظار اصلاح رفتار و ناله و شکایت حرص خوردن از رفتار شوهرتون سپری شده و تلاش هدفمندی برای اصلاح رابطه تو این مدت انجام ندادین... چی شده که تا تقی به توقی میخوره فکر جدایی تو ذهن تازه ازدواج کرده ها میوفته ؟

  12. 2 کاربر از پست مفید saeeded تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (چهارشنبه 09 تیر 95), ستاره زیبا (پنجشنبه 03 تیر 95)

  13. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 مهر 02 [ 02:24]
    تاریخ عضویت
    1395-4-03
    نوشته ها
    57
    امتیاز
    6,162
    سطح
    51
    Points: 6,162, Level: 51
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 188
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    20

    تشکرشده 92 در 43 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خانم مایکا با سلام. مطلبی که براتون مینویسم رو دقیقا مطالعه کنید و پیش برید
    در بررسی دراز مدت زندگی ذوجین یکی از کارهای مفید اینه که هر از چند گاهی زندگی ذوجین یه ارزیابی از زندگیشون انجام بدن و موارد و فاکتورها رو صادقانه امتیاز دهی کنند. نتیجه این ارزیابی فقط در اختیار شماست و قرار نیست به فرد دیگه ای غیر از شما ارائه بشه پس ادقانه و درست ارزیابی کنید. زندگی مشترک برای آرامش و به کما رسیدن زن و مرد تشکیل میشه و اگر تبدیل به یک صحنه نزاع بی انتها بین این دو بشه هیچ چیزی به جز آفت های رفتاری و روحی برای زن و مرد نداره. و اگر فرزندی این میان باشه که دیگه بدتر. پیشنهاد من به شما اینه که رفتارهای خوب و بد همسرتون رو صادقانه برای خودتون بنویسید. امتیازات و خوبی هایی که در زندگیتون وجود داره رو صادقانه بنویسید. همه چیزهایی که به این زندگی ارزش تلاش و جنگیدن میده و همچنین همه چیزهای منفی و نادرستی که در زندگیتون وجود داره بنویسید. همه خصوصیت های خوب و رفتارهای مشترک با همسرتون و ..... . البته گذشته هم نباید فراموش بشه. منظورم اینکه فقط به مواردی که در حال حاضر در جریان زندگیتون وجود داره محدود نشید. این کار که انجام شد بعد با بررسی همه اینها تصمیم گیری کنید. جدایی همیشه فاجعه نیست. گاهی اوقات راه حله.
    اما به عنوان آخرین تلاش ها برای حفظ زندگی مشترکتون اگر میتونید مشکل ایشون رو ریشه یابی کنید و اگر ایشون قبلا اینطوری نبوده ببینید چه عواملی باعث بروز این مشکل شده. شما سوالتون رو خیلی ناقص مطرح کردید. نگفتید آیا همسرتون همیشه اینطور بوده یا نه. وضعیت کاری و اقتصادی همسرتون هم برای من مجهوله. ارتباط همسرتون با خانواده خودش و دوستان نزدیک خودش خانواده و دوستان شما هم درج نشده. تحصیلات شما و ایشون هم نامعلومه. برای طرح مشکلتون اینها حداقل مواردی بوده که باید مینوشتید. اینطوری که شما نوشتید همسر شما گویا از اختلال دوقطبی رنج میبره. این اختلال که یک دوره افسردگی و شیدایی به همراه میاری در هر فرد دارای دوره زمانی متفاوتی هست. در بعضی ماهیانه هست. در برخی هفتگی و برخی مرتب در حال سوییچ روی این دو حالت هستند. پیشنهاد میکنم برای بررسی دقیتر مشکلتون تمام شرایط و موارد موجود در زندگیتون از جمله مواردی که در بالا ذکر کردم در اینجا بنویسید. به امید خدا مشکلتون حل میشه.

  14. کاربر روبرو از پست مفید زندگی بهتر تشکرکرده است .

    خانم مهندس (یکشنبه 09 آبان 95)

  15. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 فروردین 97 [ 23:21]
    تاریخ عضویت
    1392-5-26
    نوشته ها
    85
    امتیاز
    4,283
    سطح
    41
    Points: 4,283, Level: 41
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran
    تشکرها
    3

    تشکرشده 17 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و ممنون از توجهتون
    من 33 ساله و همسرم 36 ساله هستن.هر دو لیسانس رشته فنی هستیم.سنتی ازدواج کردیم.همسرم کارمند نفته.یک هفته در میون شهرمون هستن.و اون یک هفته که نیستن در شهر محل کارشون هستن.البته 2 سال هست که به شهرمون برگشتیم.از ابتدا با هم توی شهر محل کار زندگی میکردیم.از لحاظ اقتصادی در رفاه هستیم.ایشون از ابتدا کمی تند اخلاق بودن که به مرور بیشتر شده.دوست خاصی در واقع ندارن.ارتباطشون با خانوادشون معمولیه.صمیمیت نسبی دارن و بیشتر محترمانه و دوستانست.با خانواده من هم ارتباط خوبی دارن.اما گاها حساسیتها و قضاوتهای درستی نسبت به اونها ندارن.که این یه مسئله هست که باعث ازارم میشه.مخصوصا مقایسه من با خواهر کوچکترم.ریز شدن در ارتباط من و خواهرم با خانواده.احساس تفاوت بین من و خواهرم حتی مسایل مجردی که به ایشون مرتبط نیست.به واقع تفاوتی بین ما نیست البته.به گفته خودشون از دیدن خواهر من حالش بد میشه.و دوست ندارن در جایی که ایشون هست حضور پیدا کنن.
    پرخاشگری و تندی و بد دهانی و بدرفتاری ایشون به مرور بیشتر شده و استانه تحملشون کمتر شده.
    مشکل عمده من پرخاشگری و تندی و مخصوصا مخصوصا بد دهانی ایشونه.
    گاها چند روزی خوب هستن.اما با کوچکترین مسئله بر میگردن به روال سابق.
    ایشون خصوصیات مثبت زیاد دارن صادق درستکار باهوش مسئولیت پذیر مهر بان اهل مشارکت و .... هر دو به هم علاقمندیم.علایق و تفریحات مشترک زیاد داریم.
    اما متاسفانه فکر میکنم از خیلی جهات منفی هم شبیه هم هستیم.هر دو حساس و زود رنجیم.من هم مقداری تندخو هستم که به مرور بیشتر شده.و گاها دچار بی پروایی در رفتارم میشم و دلم میخاد مثل خودش رفتار کنم.خصوصیت منفی دیگه من اینه که حرفاش مدام توی ذهنمه و حالمو بد میکنه نمیتونم از حرفاش بگذرم.دچار تهوع استرس بی اشتهایی و دردهای عضلانی و دلپیچه و سر درد میشم.
    نمیتونم بپیذیرم که مسئله ای که با گفتگو حل میشه حتی اگر اشتباه من باشه به جنجال و توهین کشیده میشه.من قصد جدایی ندارم احساس میکنم که مشکلمون قابل حله.دوست دارم تکنیک های رفتاری رو با توجه به نوع شخصیت همسرم اجرا کنم که باعث تنش کمتر و مرتفع شدن مشکلاتمون بشه
    پس به طور کلی بگم.بزرگترین ناراحتی من از ایشون پرخاشگری و عدم مدیریت خشم و ناسزا گویی هست.برای اینکه بهتر نتیجه بگیرم و روی یک موضوع تمرکز کنم میخام در وهله اول این رفع بشه

    برای این منظور میخام روی رفتار خودم در ابتدا تمرکز کنم.
    چطور پیشگیری کنم از پرخاش هاشون
    موقع عصبانیت واکنشم چطور بشه که بحث به توهین کشیده نشه
    واکنشم در قبال حرفای بیمنطق و یا ازار دهنده و قضاوتها و کنایه هاشون نسبت به خانواده خودم چطور باشه
    اگر سوالی هست بازم در خدمتم.سپاس
    ویرایش توسط مایکا : جمعه 04 تیر 95 در ساعت 00:28


 
صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. شوهرم میگه منو با این زندگیو نمیخواد
    توسط پروانه 71 در انجمن عقد و نامزدی
    پاسخ ها: 21
    آخرين نوشته: شنبه 12 اردیبهشت 94, 10:34
  2. نمی دونم دارم با یک فرشته زندگی می کنم یا یه دیو
    توسط poopak111 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: شنبه 21 تیر 93, 16:00
  3. وقتی عصبیو نا آرومم نمیتونم خودم رو کنترل کنم
    توسط پونیو در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: شنبه 27 اردیبهشت 93, 11:01
  4. بیو گرافی
    توسط sara_star در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 21
    آخرين نوشته: شنبه 16 آذر 87, 19:55

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:37 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.