نمیتونم تصمیم درست بگیرم

[3zar]

سلام دوستان

من 29 سالمه الان تقریبا دو سالی هست دنبال ازدواج هستم
ولی دیگه کلافه شدم مغزم داره منفجر میشه
اول اینه 50 تا خواستگاری رفتم تو این 50 نفر حدود 5 نفرشون ب جلسات دوم و سوم کشیده شده
حالا مشکلم هیچ کدومشون حداقل ظاهرشون اونجور ک باید ب دلم نشنسته
اون چند موردم با اصرار خانواده که این یکی دیگه خوبه ادامه پیدا کرده
(یه جورایی میخان کلکو بکنن تموم شه بره خسته شدن فکر کنم )
حالا وقتی اشنایی ادامه پیدا میکنه حال بسیار بدی پیدا میکنم استرس شدید میگیرم جوری هست وقتی کنسل و تموم میشه انگار راه تنفسم تازه باز میشه
خودم فکر میکنم دلیلش اینه که طرف مقابلم اونجور ک باید دلمو نبرده
بعضیارو میبینم انچنان مشتاقانه ادامه میدن ولی من از خدامه بهم بخوره
اینم بگم شرایط مالیم خوبه و ترس از مخارج ندارم
بعضیا میگن تو دیگه خیلی سخت پسند شدی ولی اینجوریا هم که میگن نیست
حالا ممنون میشم اگه یه خورده راهنماییم کنید

[khaleghezey]

درود .

معیارهای انتخاب همسر که در نظر داری با توضیحات کانل بنویس بر اساس اولویت بندی هم باشه لطفا

مثلا
1.زیبایی: ...... توضیحات
2.تحصیلات:.......... توضیحات
3.خانواده:............ توضیحات
اخلاق:................... توضیحات
و الی اخر با دقت و کامل بنویس بهشون خوب فکر کن بعد بنویس

[3zar]

درود .

معیارهای انتخاب همسر که در نظر داری با توضیحات کانل بنویس بر اساس اولویت بندی هم باشه لطفا

مثلا
1.زیبایی: ...... توضیحات
2.تحصیلات:.......... توضیحات
3.خانواده:............ توضیحات
اخلاق:................... توضیحات
و الی اخر با دقت و کامل بنویس بهشون خوب فکر کن بعد بنویس

ممنون از پاسختون

زیباییی برام اهمیت داره دروغ نمیتونم بگم البته زیبایی استاندارد خاصی نداره بیشتر به دل نشستن مهمه (ظاهر خودم جوری هست تا اونجا که فهمیدم این همه خواستگاری رفتم اونا راضی بودن)

تحصیلات دیپلم داشته باشه واسم کافیه بالاترم بود بازم فرقی نمیکنه (اینم بگم خودم مهندسی دارم)

خانواده برام مهمه با آبرو باشن چهار چوبا تو خونشون رعایت بشه البته سطح مالی اصلا برام مهم نیست

اخلاق معلومه که همه ادم خوش اخلاق میپسندن کسی از ادم بی اخلاق خوشش نمیاد

واقعا کسیو میخام که زندگیش از همه چی براش مهمتر باشه و چیزیرو به زندگیش ترجیح نده

درک و منطق و انعطاف پذیری ب نظرم خیلی مهمه تو زندگیه مشترک

و چیز بسیار مهم نجابت اونم نه ظاهری بلکه از ته قلبش