سلام
کم و بیش بچه های قدیمی من و میشناسن و همیشه لطف داشتن و خیلی خوب راهنماییم کردن اما هنوز یه چیزایی هست که توو زندگیم حل نشو و خیلی آزارم میده...
من 21 سالمه و 2 سال عقد کردم و انشالله بعد از کلی استرس و اعصاب خوردی دارم دیگه میرن خونه ی خودم...
خونم و گرفتم وسایلمم اکثراٌ خریدم... با همسرم قرار گذاشتیم که عروسی نگیریم دلیل اول چون پول نداشتیم ترجیح دادم اون پولی و که خانواده همسرم واسه مراسم کنار گذاشتن و بگیرم بذاریم رو پول پیش خونه دلیل دوم خرج اضافه است به نظرم یه مهمونی ساده و یه مسافرت خیلی بهتره و قراره که البته اگه پولی بمونه همین کارو بکنیم...بگذریم مشکل اصلی من رفتارای همسرم و دعواهای الکیمون اگه در طول روز من زنگ نزنم اون زنگ نمیزنه، وقتاییم که من زنگ میزنم با بی حوصلگی جواب میده قبلاٌ اصلاٌ ایجوری نبود اما الان شده یه رباط فقط کار میکنه همین هر وقتم که باهاش درمورده این موضوع حرف میزنم و میگم چرا برام ارزش ائل نیستی و ... میگه وقت ندارم یا مثلاٌ دیشب گفت ببین مشکل کجاست خودت این چند روز مشکل و راه حلش و پیدا کن آخه اینکه نشد زندگی که شب تا صبح فقط جفتمون دنبال پولیم ....
چند روز پیش دعوامون شد آقا قهر کردن رفتن خونه مامانشون تا 5 روز یه زنگم نزدن این همیشه عادتشه که مثل زنا وسایلشو جمع میکنه و فرار میکنه خیل یعذاب میکشم از این رفتارش یعنی وقتی بریم خونه ی خودمونم یا من و از خونه میندازه بیرون یا خودش میره؟؟؟؟
البته دعوا جوری بود که خانواده ی من فهمیدن اونم گفت تو باعث شدی من جلوی خانوادت کوچیک بشم .تازه بعدش که آشتی کردیم یه سوال ازم کرد که واقعاٌ بهمم ریخت پرسید اگه یه روز دعوامون بشه پولی که به بابات دادم باهاش کار کنه چی میشه؟؟؟؟
ما یه پولی م و به بابام دادیم اونم عوض هر ماه یه مبلغی و میده تا ما قسطامون و بدیم و واقعاٌ خیلی کمک میکنه بهمون، خیلی از سوالش ناراحت شدم یا تا کجا فکر میکنه؟/ بعدشم بابام فقط واسه کمک به ما پول و گرفته حتی از چند برابر سود بانکم بهمون میده !!!
من فقط میخوام بودنم مشکل واقعآ کجاست؟؟ حالا که دارم میرم خونه ی خودم میترسم از دعوای بعدی و عکس العمل همسرم؟؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)