به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 مرداد 95 [ 00:03]
    تاریخ عضویت
    1392-10-10
    نوشته ها
    135
    امتیاز
    4,066
    سطح
    40
    Points: 4,066, Level: 40
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    305

    تشکرشده 145 در 59 پست

    Rep Power
    28
    Array

    چطوری بعد از ناراحتی با شوهرم اشتی کنم؟

    سلام
    امروز همسر من دقیقا سر اذان ظهر بیدار شد یه دو ساعتی میوه و تلویزیونو ... بعد گفت سرم درد میکنه و میرم بیرون یه دوری بزنم از اونجایی ک نمیتونه زیاد چیزیو ازم مخفی کنه معلوم شد میخواد با دوستاش بره باغ!!
    من غذای مورد علاقشو درست کرده بودم خیلی ناراحت شدمو بهم برخورد
    یه مدتی هم هست کم کم روابطش بادوستاش بیشتر شده!!!

    بگو مگومون شروع شد و من گفتم این همه وقت گذاشتم غذا درست کردم تو میخوای....؟
    ک گفت نه نمیخوایم اونجا غذا بخوریم و اینا... الکی گفت چون ظهر تا 7 عصر اونجا بودن!!!
    بعد هم بهش گفتم کم کم داره رفیق بازیت زیاد میشه و... و من اصلا خوشم نمیاد اونم گفت نه اسم اینا رفیق بازی نیست مگه من میرم قمار کنم یا خلاف کنم و...
    من کف اشپزخونه نشستم و داشتم گریه میکردم اونم خیلی راحت رفت... تازه خداحافظیم کرد...اخه چه رویی

    بعد ک برگشت سلام کرد تحویل نگرفتم یه ساعتی گذشت من خواب بودم ظرفا رو ک ار صبح مونده بود شست و نشست رادیو گوش دادن الان که اومدم بخوابم اومد و بغلم کرد ولی هیچز نگفت منم خیلی ناراحت بودم ازش اصلا واکنشی نشون ندادم چند دقیقه بعد رفت کنار دوبار دیگ اومد بغل کرد باز رفت کنار الانم رفته بیرون از اتاق...

    حالا نمیدونم چطوری باهاش اشتی کنم ک مشکل هم حل بشه؟
    ک سبک نشده باشم؟
    ک دیگ تکرار نکنه و فکر کنه بایه بغل و بوس همه چی تموم میشه؟
    یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند ٬ طلب عشق ز هر بی سروپایی نکنیم.....

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    سلام عزیزم کلا هر وقت از شوهرت خاسته ای داری حتما تو خوشیایکم اول از خوبیاش بگو تعریف تمجیدش کن بعد خاستهات رو بگو با نرمی
    اینکه بغلت کرده شما هم باید دفعه سوم یه واکنش حتی گوچیک نشون میدادی و شما هم بغلش میکردیو اروم اروم دلخوریت رو با نرمی میگفتی
    یادت باشه بعد اینکه شوهرت میاد اشتی کنه اگه بیش از حد خودتبگیری دفعات بعد برا اشتی پیش قدم نمیشه
    البته من الان پستهای قبلیت یادم نیست ولی با همسرت بهتوافق برسین مثلاتو ماه یه باربا دوستاش باشه ولیقبلش باهات هماهنگ کنه

  3. 4 کاربر از پست مفید ستاره زیبا تشکرکرده اند .

    یاس پاییزی (یکشنبه 13 دی 94), yasna1990 (شنبه 12 دی 94), خبرخوش (شنبه 12 دی 94), سها** (شنبه 12 دی 94)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 اردیبهشت 96 [ 07:07]
    تاریخ عضویت
    1394-7-04
    نوشته ها
    273
    امتیاز
    4,637
    سطح
    43
    Points: 4,637, Level: 43
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsOverdrive1 year registered
    تشکرها
    270

    تشکرشده 319 در 160 پست

    Rep Power
    52
    Array
    سلام روز بخیر

    شما هم میتونستی تواین فاصله بری با دوستانت بهت خوش بگذره حتی کمی دیر تر می مدی خونه تا اون دنبالت بگرده بهت زنگ بزنه بعدم که

    اومدی خیلی خوشحال تر بودی چون به شما هم خوش گذشته

    خوب الان هم دیگه به روش نیار چون اگه زیاد به یه مسئله گوش زد کنی ممکنه جواب برعکس بگیری اون مثلا بخاد لجتو در بیاره

    سعی کن برنامه تفریحی داشته باشی با خانوادش و خانواده خودت یه جوری سرشو گرم کنی که همیشه هردو باهم باشین

    البته اقایون گاهی وقتا نیاز دارن تنها باشن یا با رفیقای قدیمی هم صحبت بشن این حدو براش بزار وقتی که رابطه تون بهتر شد بگو عزیزم بیا قرار

    بزاریم با خانواده دوستانت اشنا بشیم اون ئقته که اونم خوشحال میشه ببینه شما اهمیت میدی

    ممکنه دوستانش مجرد باشن یا بخان مجردی بدون خانواده باهم باشن پس سخت گیری نکن

    در کل خوبه که واکنش نشون دادی معلومه که منفعل نیستی ستاره خانم خوب راهنماییت کردن

    موفق باشین

  5. 2 کاربر از پست مفید سها** تشکرکرده اند .

    yasna1990 (شنبه 12 دی 94), خبرخوش (شنبه 12 دی 94)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 خرداد 95 [ 19:12]
    تاریخ عضویت
    1394-9-26
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    269
    سطح
    5
    Points: 269, Level: 5
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 17 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام


    از این ناراحت نباش که با دوستاش قراره برن باغ ...اگر دوستاش آدم های خوبی باشن اتفاقا خوبه...
    هر کسی نیاز داره به دوست های هم جنس داره ..
    خیلی به ارتباط با دوستانش گیر نده ....

    فقط زن و شوهر هم به با هم بودن و تفریح های دو نفره نیاز دارن ... از تفریح های با تو نزنه


    و من بدی ماجرا رو در این می بینم که با تو هماهنگ نکرده البته اگر از قبل برنامه ریزی کرده بودن

    خب اگر به تو می گفت تو هم برنامه ریزی ات فرق می کرد .... اون غذا رو درست نمی کردی و برای خودت یه برنامه دیگه می ریختی ....

    جوری نباش که همسرت نتونه بهت بگه میخوام برای خودم فلان برنامه رو داشته باشم
    اون وقت که همسرت تو رو تو عمل انجام شده قرار میده ... و باهات هماهنگ نمیکنه

    گناه داره بنده خدا اذیتش نکن حالا یه روز می خواست بره باغ!!!
    الان هم با همسرت قهر نباش فقط بهش بگو که اگر از قبل با تو درمیون می زاشت
    تو برنامه ریزی دیگه ای داشتی


    ویرایش توسط خبرخوش : شنبه 12 دی 94 در ساعت 17:44

  7. 2 کاربر از پست مفید خبرخوش تشکرکرده اند .

    yasna1990 (یکشنبه 13 دی 94), سها** (یکشنبه 13 دی 94)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 مرداد 95 [ 00:03]
    تاریخ عضویت
    1392-10-10
    نوشته ها
    135
    امتیاز
    4,066
    سطح
    40
    Points: 4,066, Level: 40
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    305

    تشکرشده 145 در 59 پست

    Rep Power
    28
    Array
    مرسی از پاسختون
    من اشتی کردم

    ولی مشکل دقیقا اینجاست!!
    مثل اینکه از قبل قرار نذاشتن .همون موقع دوستش زنگ زد و اینم قبول کرد. .. اصلا براش مهم نبود ک من تو چه وضعیتی هستم...حالا سرش درد میکرد خب یه نیم ساعتی میتونست بره بیرونو بیاد ..

    ویه مشکل بزرگتر اینه ک به دوستاش هیچ اعتمادی ندارم ... منم فکر نمیکنم ک میرن اونجا کار خلاف میکنن ولی این دوستاش اکثرا ادمای درستو حسابی هم نیستن
    یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند ٬ طلب عشق ز هر بی سروپایی نکنیم.....


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. وقتی ناراحتم به سختی می تونم حرف بزنم(دوستان قدیمی لطفا باهام صحبت کنید)
    توسط ستاره آشنا در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: یکشنبه 01 مهر 97, 23:46
  2. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: دوشنبه 09 بهمن 96, 14:47
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 مهر 94, 23:08
  4. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: یکشنبه 11 آبان 93, 00:32
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 30 فروردین 92, 11:55

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:12 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.