سلام دوستان
اخرين تاپيك من مربوط ميشه به اسفند پارسال، بعد قهر حدود 2/5 ماهه خانمم(البته خونه بود و حرف نميزديم و اخر هفته ها تنهايي ميرفت خونه باباش) حدود 2هفته به عيد با پادرمياني خونواده اش آشتي كرديم، البته من حرفامو بهشون زدم، روزگار گذشت تا اواسط مرداد، كه دوباره سر يه مساله اي با هم بحث كرديم و خانمم زماني كه من خونه نبودم با پدر مادرش رفت خونه باباش و تا حالا كه دارم اين موضوع رو مي نويسم برنگشته. البته خودم ديگه اميدي به اين زندگي ندارم. حقيقتش احساس ميكنم كه زندگي وارد مرحله سختي واسه تصميم گيري شده، خانمم خيلي لجبازه و متاسفانه خيلي بهم بي احترامي ميكنه، به نظرم وارد نقطه اي از زندگيمون شديم كه ديگه برگشتش غير ممكن يا حداقل سخت شده، من واسه درست كردن اوضاع و زندگيمون خيلي تلاش كردم، ولي سيگنالهاي منفي و رفتارهاي بد تكرار شونده اميدم رو ازم گرفته. حالا برگشتم اينجا كه از دوستان اين سوال رو بكنم كه حفظ و ادامه زندگي توي اين شرايط منطقي هستش؟ واقعا اگه قرار باشه آرامشي وجود نداشته باشه اين زندگي ارزشش رو داره؟ ممنون ميشم اگه نظري داريد برام بنويسيد.
اينم تاپيك هاي قبليم:
قهر طولانی من و خانمم
آيا به زندگي با زن لجبازم ادامه بدم؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)