سلام
این آقا عصبانی و خسته است حالا یه چیزی داره می گه، شما دوستان به زور بهش گیر دادین که اعتقادات را عوض کن.
می گه افسردگی دارم حالم بده تصادف کردم ... درسهایی که صدبار تو مدرسه خونده براش تکرار می کنید که به کارکرد اعضای بدنت دقت کن یا ... ( ببخشید ستاره جان مثال شما را استفاده کردم)
همین که داره می گه از دست خدا ناراحتم ... یعنی اعتقاد داره.
حرفهای دوستان رو خوندم یاد شعر موسی و شبان افتادم
عزیزان ایشون همین که داره می گه از دست خدا عصبانیم ... داره با زبون خودش با خدای خودش حرف می زنه.
قهره باخداش ... چیکارش دارید
اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
مادر ترزا
علاقه مندی ها (Bookmarks)