همچنان سر دو راهی ادامه یا طلاق

[*مونا*]

سلام دوستان خوبم
این دومین تایپیکم هست که در اینجا ایجاد میشه.
شما دوستان خوبم در تایپیک قبل کمک های زیادی به من کردید.من چیزهای زیادی یاد گرفتم ولی هنوز نتونستم نتیجه گیری کنم.
امید وارم در این تایپیک به کمک خدا و شما به نتایج درستی برسم.

قرار بود فردا من و همسرم با هم بریم مشاوره وقت هم گرفتم ولی امشب به همسرم که یادآوری کردم گفتن فردا نمی تونن و مرخصی ندارن.
خیلی ناراحت شدم.از واکنش ایشون حس کردم که یادشون رفته و به من داره دروغ می گه که مرخصی نداره.آخه همسرم زیاد دروغ گفته بهم.
به همین دلیل با هم بحثمون شد و دوباره بعد از شش روز آشتی قهر کردیم.
زندگیه من شده دوهفته قهر یه هفته آشتی.
الان دارم به این فک می کنم که اصلا این زندگی ارزشش رو داره که من به خاطرش تلاش کنم؟

اینم لینک پست قبلیم برای دوستانی که تازه واردن
http://www.hamdardi.net/thread-38873.html

[mohamad.reza164]

سلام خانوم مونا



عذر خواهي بنده رو پذيرا باشيد كه تاپيك قبلي شما رو نديده بودم/

امروز كه تاپيك جديدتون رو ديدم، رفتم كل تاپيك قبلي رو خوندم/

بهتون تبريك ميگم كه داريد تمام تلاشتون رو ميكنيد تا زندگي تون رو بسازيد/

نكته مثتبي هست كه خيلي از زوجين ازش غافل هستن، و با اولين مشكل دلسرد ميشوند/

خيلي باريك الله دارين/


------------------------------------

حانوم مونا از تاپيك قبلي چه نتيجه اي گرفتين؟

چه مواردي رو اجرا كردين؟

و چه بازخوردي داشت رفتار هاي شما؟

چون نزديك شش ماه از شروع تاپيكتون گذشته بود و دوستان خيلي خوب راهنمايي كرده بودن، دوست دارم بگيد شرايط چه تغييري كرده نسبت به گذشته؟

چند درصد پيشرفت داشتين؟

كدوم راهنمايي بيشتر به دردتون خورد؟

--------------------------------------------------------

خانوم مونا، يه سوال برام پيش اومد! الان جاري شما و برادر شوهرتون كه متاسفانه هشت سال هست كه ......... هستن، چه زندگي دارن؟

-----------------------------------------------------

اگر اسم تاپيك قبلي تون رو ميزاشتين، من چه طور زندگي ام رو درست كنم، خيلي بهتر بود تا استفاد از كلمه اي با بار منفيه ط ل ا ق .

------------------------------------------------

[*مونا*]

با سلام به برادر خوبم و ممنون از اینکه برام پست گذاشتین
نتیجه ای که از تایپیک قبلی گرفتم این بود که همسرمو همراهی کنم و بهش اعتماد به نفس بدم.
راستش اکثر چیزایی که دوستان گفتن رو اجرا کردم نتایجی هم گرفتم ولی هنوز کاملا نه.
و همچنان من و همسرم یه سری مشکلاتمون رو داریم
تنها پیشرفتی که داشتیم این بوده که متقاعد شده بیاد مشاوره ولی امروز و فردا می کنه.
علت اینکه اسمه تایپیکم طلاق بگیرم یا زندگی کنم بود به این دلیله که من سر دوراهی موندم
هنوزم نمیدونم باید چکار کنم چون همسرم همکاریه لازم رو ندارن باهام برای حل کردن مشکلاتمون.
امروز که قرار بود بریم مشاوره نیومد و من تنها رفتم قول داده هفته آینده بیاد.
مشاور بهم گفتن مشکلتون حل شدنیه ولی ایشون هم باید حضور داشته باشن.



نهایت تشکر رو دارم از همه دوستان خوبم

از فرشته مهربان هم ممنونم که منو راهنمایی کردنن تا مهارت های ارتباطی رو مطالعه کنم.
هنوز نصفش مونده برم مطالعه

[عشق آفرین]

سلام..
عزیزم تا زمانی که شما درتردید هستید بمونید یا جدا بشید، اوضاع به همین منوال ادامه خواهد داشت.
بایستی ابتدا پاسخ خودتون رو بدید که هدفتون چیه؟
اگر میخواین بمونید ساختن زندگی بحث یک دو روز نیست. اینکه آشتی و عذرخواهی کنید و به همان روش قدیمی تداوم ببخشید چیزی رو حل نمیکنه. اگر قهر و آشتی فایده ای داشت الان نتیجه گرفته بودین . ساختن زندگی تحمل و صبوری میخواد، فکر میخواد، سیاست میخواد،
همه مردم شطرنج بلدن، اما فقط تعداد کمی فکر میکنن و مهره هاشون رو حرکت میدن. بقیه هرجور شرایط ایجاب کنه.

من نسخه وپیشنهادی واسه حل مشکلتون ندارم. اما فقط یه توصیه میکنم:

اگر هدفتون ماندنه بی گدار به آب نزنید.
اگر هم هدفتون جداییه باز هم بی گدار به آب نزنید .

[باغبان]

سلام

اگر ما بخوایم بریم یه وسیله ای بخریم ، به صاحب اون وسیله میگیم ، دفترچه راهنما داره این وسیله شما - کار کردن با اون چه جوریه !!

به نظرم در ازدواج هم همینه - شما باید دفترچه راهنمای هدایت همسرتون را داشته باشید - باید با سیاست همسرتون را مدیریت کنید !! ( جوری که هم شما برنده باشید و هم اون ! )

برای رسیدن به اون دفترچه راهنما باید خوب همسرتون را آنالیز کنید - هیشکی مثل خود شما نمی تونه به اون دفترچه برسه !!!

به نظرم اگر برسیم به این مهم ، بهتر می تونیم زندگی خودمون را مدیریت کنیم .

[امیر مسعود]

سلام وقت همه دوستان بخير


خيلى گذرا تاپيك قبلیتون رو خوندم. خيلى پراكنده و به مرور مشكلاتتون رو مطرح كرده بوديد .



پيشنهاد ميكنم ابتدا يه جمع بندى كلى از مشكلاتتون رو مطرح كنيد.


مشكلات:


١: ظاهر ايشون
٢: سرد مزاج بودن
٣: كم توجهى به نظر شما

4: ...
.


.
گام بعدى اينكه مشكلات رو اناليز كنيد .

به طور مثال ميتونيم مشكل اول رو يه مقدار ريز بشيم.


به نظر میرسه اين مشكل با باشگاه رفتن واینکه یه مقدار به تیپ خودشون برسن تا حد زیادی قابل حل باشه.


.پس سوال اولى كه بايد به اون پاسخ داد اینه که چرا ایشون اراده و اقدام جدی و حداقلی برای حل موضوع نداشتن ؟ و دوستان چه راهکار و پیشنهادی برای ترغیب ایشون برای اقدام و حل مشکل دارن؟


به نظر میرسه شما به حرف دیگران بیش از اندازه توجه میکنید
به خاطر حرف دیگران به این وصلت دلسرد و ناامید شدید

باز به خاطر صحبت مادرتون و ترس از آبرو پای سفره عقد نشستید

.
.

سوال دوم چرا حرف دیگران اینقدر برای شما اهمیت داره تا جایی که به راحتی نظرتون رو در خصوص یکی از مهمترین تصمیمات زندگیتون عوض میشه و یا تردیدمیکنید؟ يا حتى حريمى براى خودتون تعريف نميكنيد كه ديگران به هر موضوعى ورود پيدا نكنن؟و دوستان براى اين مشكل چه پيشنهادى دارن؟



معمولا گفته میشه ظاهر اشخاص بعد گذشت یه مدت برای طرفین عادی میشه ولی برای شما عادی نشده.



سوال سوم چرا بعد گذشت یه مدت طولانی هنوز ظاهرش برای شما عادی نشده؟ ریشه این مشکل ظاهر همسر شماست یا نه مشکلات دیگه باعث شده که این موضوع برای شما پررنگ بشه؟ و یا نه اصلا همچین موضوعی برای همه صادق نیست و هیچ وقت ظاهر طرف مقابل عادی نمیشه





گام بعدى اينكه مشكلاتتون رو اولويت بندى كنيد و براى هر مشكل يه بازه زمانى براى رسيدن به هدفى كه تعريف ميكنيد مشخص كنيد.


مثلا مشكل اول زودتر به نتيجه ميرسه ميشه يه بازه ٨ ماهه براش تعريف كرد. ولى مشكل دوم شايد ٢٠ ماه زمان ببره.

حالا نياز نيست حتما ٢٠ ماه صبر كنيد بلكه بايد هر ٣ ماه اون شاخص ها رو بررسى كنيد ببينيد چقدر پيشرفت داشته. اين طورى میتونید دورنماى اين مسير رو پيش بينى كنيد و اگه ضعف هايى هم باشه در صدد رفع اون بر بيايد.



گام بعدى اينكه اگه واقعا قصد و اراده جدى براى حل موضوع داريد بايستى آستانه تحملتون رو بالا ببريد و اجازه بديد به جاى اينكه لحظه اى و هيجانى تصميم بگيريد، اين سيستمى كه تعريف كرديد به شما جواب درست رو بده.
يعنى بايد صبر كنيد ببينيد بعد مثلا ٣ ماه چقدر اين شاخص ها رشد داشتن. و بر اون اساس تصميم بگيريد.


اينكه ميگيد هر هفته با هم قهر و آشتى ميكنيم يعنى صبر و تحملتون كمه . اگه دنبال نتيجه گرفتن هستيد با اين روحيه به نتيجه دلخواه نميرسيد.
مضاف بر اون ، اين چنين تصمياتى نظم و داده هاى اين سيستم رو به هم ميزنه. منظور اينكه اگه دنبال جواب از اين سيستم هستيد بايد عكس العمل هاى احساسى و هيجانى رو كنار بزاريد.



سوالى كه باز بايد به اون جواب بديد اينه كه شما هميشه هيجانى تصميم ميگيريد؟
مثلا اگه يه توافقى با يكى از اعضاى خانواده خودتون داشتيد( فرض برادر) و يه بد قولى از ايشون ميديد هم به همين اندازه واكنش نشون ميداديد و قهر ميكرديد؟



جواب مثبت به اين سوال بيانگر روحيات و شخصيت احساسى شما رو ميرسونه
و جواب منفى نوع نگاه شما به اين موضوع.
توى مورد اول به نظر ميرسه شما از ظرفيت هاى لازم براى تعاملات اجتماعى برخوردار نباشيد.
ولى درمورد دوم ،هر چند يه ضعف به حساب مياد ولى اصلا به حساسيت مورد اول نيست.



موفق باشید

[*مونا*]

با سلام به تمام دوستانم
ممنونم که منو همراهی می کنید برای بهتر شدن
در جواب برادر خوبم اقای امیر مسعود باید بگم که :خودم قبول دارم حرف مردم برام خیلی مهمه و یکی از ضعفای منه.ولی ظاهر ایشون هنوز کسی چیزی نگفته بود هم برام خوب نبود و با حرف های دیگران بد ترم شد احساسم.و برای همین هم با گذشت چند سال برام عادی نشده چون همش از دیگران به طور مستقیم و غیر مستقیم این پیام رو دریافت می کنم که همسرم زیبا نیستند.
من فک می کنم با وجود موقعیت هایی که داشتم اشتباه انتخاب کردم و الان هم فکر می کنم باید زودتر از انتخابم برگردم.
مشکلات ظاهری و چیزهای دیگه حل میشن ور صورتی که ایشون بخوان. و همکاری کنن.دوماه رفتن باشگاه خیلی خوب بود ولی ادامه ندادن به علت سردیه هوا دوباره برگشت.
من این مدت که نبودم مشاوره حضوری رفتم چند جلسه و مشاور هم به من گفتن که حرف دیگران برام خیلی مهم استوچیکار کنم این ضعفم برطرف شه؟؟؟؟

[amirf]

با سلام
من خودم یک اقا هستم و تو عقدیم ،نمیدونم چکارکنم زیاد مشاور رفتم واسه بهتر شدن شرایط ،،ولی یک چیزو کاملا ایمان دارم ذات ادمهارو یا نمیشه تغییر داد یا باید کلی هزینه بسیار سنگین که بعضی مواقع محال هس بپردازی شما هم خانم محترم همه چیزهارو روشن ببین با همسرت مثل یک دوست چند تا جلسه متفاوت بزار محکم حرف بزن و بعد باهم تصمیم مناسبو بگیرین >........

[mohanad28]

شمايي كه حرف مردم برات مهمه خداروشكر الان شما حس ميكني از ظاهر برتري
و اينكه اون به شما سر تر نيست وكرنه ديونه ميشدين
خدا هواتو داشته
شما زوم كردين رو ظاهر
مطمعن باش همسرتم فهميده و رنج ميبره و داره از هم ميباشه از داخل
مردا وقتي حس كنن خانومشون جنين حسي داره از لحاظ ذهني فلج ميشن

مدام نكران خيانت ديدن از همسر ميشن
برا شما يك كلمست
برا مردا دنيايي ذهنيته
هواستونو جم كنين لطفا

[*مونا*]

- - - Updated - - -

سلام به همه دوستان عزیزم

خداروشکر اتفاقات خوبی توووو زندگیم افتاده و من خوشحالم.

همسرم خودش فروشگاه زده و کارش خوب می چرخه و اخلاقش هم خیلی بهتر از قبل شده.

از لحاظ مشکل جنسی ای هم که داشتیم بهتر شده ولی نه کاملا.

میلش بیشتر شده ولی بهبودیه کامل نداشته .

با هم حرف زدیم قرار شده تا سه هفته تمام تلاشش رو بکنه تا به طور طبیعی رو خودش کار کنه تا خوب بشه و اگه خوب نشد باهم بریم دکتر برای درمان.
امیدوارم خوب بشه


من این مدت که اختلاف داشتیم حس می کنم همسرم خیلی تو ذهنم کوچیک شده بود و این حس رو احتمالا بهش منتقل کردم و این خیلی بده میشه راهنماییم کنید که چطور می تونم بهش اعتماد به نفس بدم و جلو همه بهش ارزش بدم ؟؟؟
آخه خودش رو جلو همه خیلی کوچیک می کنه .



ممنون از همتون برای اینکه همراهم هستین