سلام راستش من خیلی وقته به این تالار سرمیزنم و خیلی موضوعات رو میبینم که بنظرم جالب میاد و خیلی دوست دارم مرتب به این تالار سربزنم راستش مشکل خودم مشابه موضوعات مطرح شده هست ازخودم میگم دختری هستم 27 ساله شاغل دستم تو جیب خودم مستقل نمیگم دختر پاک و سر بزیری بودم نه من از زمان دانشجویی تا به الان موقعیت های مختلفی رو داشتم و تجربه کردم که اکثر این روابط به نتیجه مطلوبی نرسیده و متاستفانه با تمام نقاط مثبت و چه منفی که دارم نتونستم تا به الان موقعیت مناسبی برای ازدوج پیداکنم در حالی که امادگی کامل جهت ازدواج و تشکیل خانواده دارم خصوصا الان خیلی واقعا خیلی احساس میکنم نیازدارم به ازدواج اما...
راستش اوایل خرداد بود شکست احساسی بدی از یه رابطه چندماهه داشتم و بعدازاون با یه اقایی اشنا شدم به صورت مجازی از همین شبکه های مجازی که جدیدا از طریق گوشی صحبت میکنن منم با یکیشون اشنا شدم البته این رابطه صرفا جهت دوستی که نمیشه گفت یه جور آشنایی معمولی و فقط و فقط از طریق چت و شاید یک یا دوبار من توی مدت سه ماه با ایشون فقط تلفنی صحبت کردم و بعد ایشون کاملا در مورد رابطه و شکست قبلی من واقف بودن و دقیقا با شناخت 100 درصد درمورد من بامن در این رابطه هم مسیر شدن راستش من اوایل که اصلا حتی یک درصد هم احتمال نمیدادم ایشون رو حضوری ملاقات کنم اما خارج از تصورات بنده و از اونجایی که زندگی همیشه آدمو غافلگیر میکنه غافلگیرانه در یک جلسه ایشون رو ملاقات کردم راستش در نگاه اول در اولین ملاقات اصلا ایشون رو در سطح خودم و خانوادم ندیدم ایشون یه پسر معمولی میتونم بگم خیلی خیلی معمولی حتی شاید از من خیلی نمگم پایین تر اما در حد من نبودن البته صحبت از حد شاید بنظر من آدم مغروری بیام اما خب با موقعیتی که من داشتم و دارم خیلی امتیازم از ایشون سرتر بوده وهست بر فرض مثال من هم شغل خوبی دارم هم حقوق ماهیانه هم اتومبیل ...
بگذریم چون الان صحبت من فقط بعد مادی نیست اینهم یور قضیه میتونه باشه اما خب تا حدودی میتونم بگم این بحث مادی طوری شده که الان داره تمام رابطه من رو در برمگیره برگردیم به همون روز اول اشنایی من با این اقا خب من ایشون رو دیدم ووخلاف تمام نظراتم که گفتم ایشون در حد من نبودن یعنی من ایشون رو در حد خودم ندیدم اما با این حال یجور شیطنت و شیرینی خاصی توی رفتارش بود که من رو جذب خودش کرد میتونم بگم به حدی که الان یجورایی بعد 5 ماه من دلباخته این اقا شدم بنظر عجیب میاد اما خب من خیلی وقت بود دنبال این حس قشنگ بودم اینکه واقعا کسی کنارم قرار بگیره که من از بودنش به ارامش برسم باهاش حس امنیت کنم دوسش داشته باشم خیلی وقت بود واقعا این حس رو تجربه نکرده بودم و همه جوره میخاستم کنارش باشم راستش ایشون هم نسبت به من علاقه نشون داد تاجایی که صحبت از ازدواج کردن و بحثش رو کشیدن وسط اما خب با شرایط مالی که ای اقا دارن و بخصوص فرهنگ خانواده این اقا من نمیتونم به ازدواج به ایشون فکر کنم خب خودتون قضاوت کنید با موقعیت خوبی که من دارم هر اقای دیگه جای ایشون بود شاید پیشنهاد ازدواج رو مطرح میکرد میخام بدونید من خیلی ادم احساسی نیستم که از روی احساسم برای ایندم تصمیم بگیرم خصوصا اینکه در حال حاظر مدتی هست که واقعا حس میکنم در رابطه مثل مرد این اقارو حمایت میکنم همه جوره ینمونش بردن ماشین هست که من اصلا عادت ندارم با پسر اینجور رفتارکنم و تا به الاننم نبوده اما خلاف تصورات خب حتی هربار که ایشون رو میبینم من میرم دنبالشون و حتی بیرون خرج کردن هم نمیزارم بهشون فشار بیاد و با اینکه یجورایی شرمنده میشه اما وقتی من میام خونه و بخودم میام میبنم چقدر بادخترای دیگه فرق دارم چطور ممکنه اخه ببینید نمیگم ادم مادی گرایی هستم ولی خب کدوم دختری از اینکه براش خرج بشه بدش میاد بببنید من نمیگم برام کادوبیاره اما خب اون یه مرده و چطور ممکنه تا الان حتی گواهی نامه هم نداشته باشه یجورایی شده حس بدی دارم نسبت به این رابطه و همش حس میکنم دارم مالی ضرر میکنم نمیدونم از طرفی دوسش دارم واقعا و از طرف دیگه اینده خوبی با این اقا نمیبینم واقعا گیر کردم نمیدونم بین حس خوبم و خودم کدومو انتخاب کنم خیلی سخته برام خواهش میکنم کمکم کنید همفکری کنید خواهش میکنم ازتون احتیاج دارم به همفکریتون ممنون
از طرفی هم ایشون قبلا یه شکست عشقی داشتن و اونجور که تعریف کردن برای عشقش کم نمیزاشت و به قول خودش با این که طرف دستش به دهنش میرسید و به گفته خودش برای اون کم نمیزاشت و همه جوره ساپورتش میکرده اما در مورد من این طور نیست نمیدونم اینایی که راجب عشق قبلیش گفته راست بوده یا نه چون اصلا به نظرم نمیاد همچین ادمی باشه چون ادم حسابگری به نظرم میاد نمیدونم شایدم اونجور واقعا بوده در هرحال اینا منو ناراحت میکنه چون من واقعا هیچی کم ندارم یجورایی حس بد بهم دست داده همشم حس میکنم دارم ضرر مادی میکنم من اصلا اینجور نبودم نمیدونم چطور این مسئله رو حل کنم واقعا موندم
- - - Updated - - -
البته اینم بگم من فقط ماشین میبرم خیلی وقتا شده بیرون فقط اون خرج میکنه اما چون مسیر خونشون خیلی باما فاصله داره من مجبور میشم مسافت زیادی رو با ماشین برم نمیگم ادم خسیسی هستم اما خب منم خرج دارم در ماه کلی خرج میکنم کلی مصرف ماشینم میره بالا در حالی که من یه خانم هستم الان تنها مشکلی که هست یکی نداشتن ماشین این اقا و یکی هم سطح فرهنگی خانوادش و یکی هم وضعیت مالی که این برای خودش دنیایی مشکله از نظرم من به نظر شما این مسائل قابل چشم پوشی هست؟ از طرفیم دلم نمیاد بهش بگم تو با اژانس بیا یا پیاده بیا یجورایی گیر کردم کمکم کنید خاهشا
علاقه مندی ها (Bookmarks)