به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 14
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 22 آذر 94 [ 16:56]
    تاریخ عضویت
    1394-9-15
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    60
    سطح
    1
    Points: 60, Level: 1
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    سردرگمی و برزخ رابطه با این اقا کمکم کنید

    سلام راستش من خیلی وقته به این تالار سرمیزنم و خیلی موضوعات رو میبینم که بنظرم جالب میاد و خیلی دوست دارم مرتب به این تالار سربزنم راستش مشکل خودم مشابه موضوعات مطرح شده هست ازخودم میگم دختری هستم 27 ساله شاغل دستم تو جیب خودم مستقل نمیگم دختر پاک و سر بزیری بودم نه من از زمان دانشجویی تا به الان موقعیت های مختلفی رو داشتم و تجربه کردم که اکثر این روابط به نتیجه مطلوبی نرسیده و متاستفانه با تمام نقاط مثبت و چه منفی که دارم نتونستم تا به الان موقعیت مناسبی برای ازدوج پیداکنم در حالی که امادگی کامل جهت ازدواج و تشکیل خانواده دارم خصوصا الان خیلی واقعا خیلی احساس میکنم نیازدارم به ازدواج اما...
    راستش اوایل خرداد بود شکست احساسی بدی از یه رابطه چندماهه داشتم و بعدازاون با یه اقایی اشنا شدم به صورت مجازی از همین شبکه های مجازی که جدیدا از طریق گوشی صحبت میکنن منم با یکیشون اشنا شدم البته این رابطه صرفا جهت دوستی که نمیشه گفت یه جور آشنایی معمولی و فقط و فقط از طریق چت و شاید یک یا دوبار من توی مدت سه ماه با ایشون فقط تلفنی صحبت کردم و بعد ایشون کاملا در مورد رابطه و شکست قبلی من واقف بودن و دقیقا با شناخت 100 درصد درمورد من بامن در این رابطه هم مسیر شدن راستش من اوایل که اصلا حتی یک درصد هم احتمال نمیدادم ایشون رو حضوری ملاقات کنم اما خارج از تصورات بنده و از اونجایی که زندگی همیشه آدمو غافلگیر میکنه غافلگیرانه در یک جلسه ایشون رو ملاقات کردم راستش در نگاه اول در اولین ملاقات اصلا ایشون رو در سطح خودم و خانوادم ندیدم ایشون یه پسر معمولی میتونم بگم خیلی خیلی معمولی حتی شاید از من خیلی نمگم پایین تر اما در حد من نبودن البته صحبت از حد شاید بنظر من آدم مغروری بیام اما خب با موقعیتی که من داشتم و دارم خیلی امتیازم از ایشون سرتر بوده وهست بر فرض مثال من هم شغل خوبی دارم هم حقوق ماهیانه هم اتومبیل ...
    بگذریم چون الان صحبت من فقط بعد مادی نیست اینهم یور قضیه میتونه باشه اما خب تا حدودی میتونم بگم این بحث مادی طوری شده که الان داره تمام رابطه من رو در برمگیره برگردیم به همون روز اول اشنایی من با این اقا خب من ایشون رو دیدم ووخلاف تمام نظراتم که گفتم ایشون در حد من نبودن یعنی من ایشون رو در حد خودم ندیدم اما با این حال یجور شیطنت و شیرینی خاصی توی رفتارش بود که من رو جذب خودش کرد میتونم بگم به حدی که الان یجورایی بعد 5 ماه من دلباخته این اقا شدم بنظر عجیب میاد اما خب من خیلی وقت بود دنبال این حس قشنگ بودم اینکه واقعا کسی کنارم قرار بگیره که من از بودنش به ارامش برسم باهاش حس امنیت کنم دوسش داشته باشم خیلی وقت بود واقعا این حس رو تجربه نکرده بودم و همه جوره میخاستم کنارش باشم راستش ایشون هم نسبت به من علاقه نشون داد تاجایی که صحبت از ازدواج کردن و بحثش رو کشیدن وسط اما خب با شرایط مالی که ای اقا دارن و بخصوص فرهنگ خانواده این اقا من نمیتونم به ازدواج به ایشون فکر کنم خب خودتون قضاوت کنید با موقعیت خوبی که من دارم هر اقای دیگه جای ایشون بود شاید پیشنهاد ازدواج رو مطرح میکرد میخام بدونید من خیلی ادم احساسی نیستم که از روی احساسم برای ایندم تصمیم بگیرم خصوصا اینکه در حال حاظر مدتی هست که واقعا حس میکنم در رابطه مثل مرد این اقارو حمایت میکنم همه جوره ینمونش بردن ماشین هست که من اصلا عادت ندارم با پسر اینجور رفتارکنم و تا به الاننم نبوده اما خلاف تصورات خب حتی هربار که ایشون رو میبینم من میرم دنبالشون و حتی بیرون خرج کردن هم نمیزارم بهشون فشار بیاد و با اینکه یجورایی شرمنده میشه اما وقتی من میام خونه و بخودم میام میبنم چقدر بادخترای دیگه فرق دارم چطور ممکنه اخه ببینید نمیگم ادم مادی گرایی هستم ولی خب کدوم دختری از اینکه براش خرج بشه بدش میاد بببنید من نمیگم برام کادوبیاره اما خب اون یه مرده و چطور ممکنه تا الان حتی گواهی نامه هم نداشته باشه یجورایی شده حس بدی دارم نسبت به این رابطه و همش حس میکنم دارم مالی ضرر میکنم نمیدونم از طرفی دوسش دارم واقعا و از طرف دیگه اینده خوبی با این اقا نمیبینم واقعا گیر کردم نمیدونم بین حس خوبم و خودم کدومو انتخاب کنم خیلی سخته برام خواهش میکنم کمکم کنید همفکری کنید خواهش میکنم ازتون احتیاج دارم به همفکریتون ممنون
    از طرفی هم ایشون قبلا یه شکست عشقی داشتن و اونجور که تعریف کردن برای عشقش کم نمیزاشت و به قول خودش با این که طرف دستش به دهنش میرسید و به گفته خودش برای اون کم نمیزاشت و همه جوره ساپورتش میکرده اما در مورد من این طور نیست نمیدونم اینایی که راجب عشق قبلیش گفته راست بوده یا نه چون اصلا به نظرم نمیاد همچین ادمی باشه چون ادم حسابگری به نظرم میاد نمیدونم شایدم اونجور واقعا بوده در هرحال اینا منو ناراحت میکنه چون من واقعا هیچی کم ندارم یجورایی حس بد بهم دست داده همشم حس میکنم دارم ضرر مادی میکنم من اصلا اینجور نبودم نمیدونم چطور این مسئله رو حل کنم واقعا موندم

    - - - Updated - - -

    البته اینم بگم من فقط ماشین میبرم خیلی وقتا شده بیرون فقط اون خرج میکنه اما چون مسیر خونشون خیلی باما فاصله داره من مجبور میشم مسافت زیادی رو با ماشین برم نمیگم ادم خسیسی هستم اما خب منم خرج دارم در ماه کلی خرج میکنم کلی مصرف ماشینم میره بالا در حالی که من یه خانم هستم الان تنها مشکلی که هست یکی نداشتن ماشین این اقا و یکی هم سطح فرهنگی خانوادش و یکی هم وضعیت مالی که این برای خودش دنیایی مشکله از نظرم من به نظر شما این مسائل قابل چشم پوشی هست؟ از طرفیم دلم نمیاد بهش بگم تو با اژانس بیا یا پیاده بیا یجورایی گیر کردم کمکم کنید خاهشا

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 95 [ 11:34]
    تاریخ عضویت
    1394-5-04
    نوشته ها
    142
    امتیاز
    3,429
    سطح
    36
    Points: 3,429, Level: 36
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 71
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    21

    تشکرشده 298 در 108 پست

    Rep Power
    38
    Array
    گلوت گیر کرده هیچ راهی هم نداری. برو ازدواج کن بعد دو سال دیگه بیا قسمت متارکه یه تاپیک بزن اونجا بیشتر میتونیم کمکت کنیم
    حالا از شوخی گذشته ( که خیلی هم شوخی نبود) اگر اون آقا داستان دوست قبلیش و ساپورت همه جوره رو نمیگفت من فکر نمیکردم خیلی آدم دودری باشه اما الان میگم شاید باشه

    البته اینکه شما میری دنبالش خب خودت میگی دلت نمیاد بگی با آژانس بیاد یا پیاده بیاد پس انتخاب خودته. اما سوالم اینه که ایشون غیر از سر قرار اومدن با شما از خونه بیرون نمیره؟! اگه نمیره که واویلا اگه میره به نظرم چون دلت نمیاد پیاده بره خب شما کارتو ول کن هرروز ببرش اینور اونور

    من فکر میکنم از نظر ظاهری اون آقا از شما سرتر باشه. بهرحال شما خودت یه کاری میکنی بعد اومدی میگی چیکار کنم؟ خب نکن!
    حالا اگه میخوای طرفت رو امتحان کنی یه مدت بگو ماشینم رو فروختم به پسرخالم و ماشین ندارم دیگه، کارم هم میخوام ول کنم برم درس بخونم و .. خلاصه از هرجور ساپورت مالی ناامیدش کن ببین باز هم همونقدر پایه بیرون اومدن و ازدواج هست؟!

  3. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 03 تیر 96 [ 07:33]
    تاریخ عضویت
    1394-4-06
    نوشته ها
    340
    امتیاز
    8,219
    سطح
    61
    Points: 8,219, Level: 61
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 231
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    343

    تشکرشده 431 در 213 پست

    Rep Power
    64
    Array
    خب بذارش کنار،،،،،،،،،اینقدی که فکر میکنی سخت نیست ،،،،،،،،،،،،،،،،،چون عقلت قبولش نداره راحته جدایی ازش نهایتش یه چندروزی ناراحتی،،،،،،،،زود خوب میشی،،،،،،،،،،،،،،

  4. کاربر روبرو از پست مفید آخیش تشکرکرده است .

    neginnn (شنبه 21 آذر 94)

  5. #4
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    خیلی خیلی رابطه اشتباه و بدی هست
    اگه می تونی تمومش کن
    اگرم نمی تونی که .......... وقتی به خودت می آیی که سی را رد کردی، داغون و شکسته ... تا بیایی خودت را جمع کنی ......
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  6. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 22 فروردین 98 [ 15:00]
    تاریخ عضویت
    1394-1-19
    نوشته ها
    275
    امتیاز
    7,709
    سطح
    58
    Points: 7,709, Level: 58
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    521

    تشکرشده 526 در 206 پست

    Rep Power
    63
    Array
    برای اینکه مصرف بنزینتون پایین بیاد سعی کنید از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده کنید
    جدای از شوخی به نظر من این رابطه به صلاح شما نیست و هر روزی که از این رابطه میگذره شانس ازدواج بهتر برای شما کمتر میشه
    اگه میدونید که نمیتونید خودش و خانوادش رو اونطوری که هست بپذیرید با احساسات پسر مردم بیشتر از این بازی نکنید هرچه زودتر رابطه رو تمام کنید

  7. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 22 آذر 94 [ 16:56]
    تاریخ عضویت
    1394-9-15
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    60
    سطح
    1
    Points: 60, Level: 1
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام ببخشید عدم حضورم طولانی شد.راستش من خانوادشو دیدم بنطرم ادمای خوب خونگرمی میمدن اما واقعیت از لحاظ سطح مالی خیلی ازما پاایینتر هستم من ب این اقاهم گفتم ب ازدواج فکر نمیکنم ازم خاست کمکش کنم نمیدونم منظورش چیبود اما بگمونم یجورایی ی حامی میخاد ک من نمیتونم راستش تو جلیه ای ک با خانوادش داشتم یجورایی ب این قضیه پی بردم ک این اقا بواسطه من یجورایی میخاد خودشو نشون بده من اصلا از تظاهر خوشم نمیاد بخودشم گفتم اما نمیدونم چرا انقدر کمبود داره یجورایی ازچشم افتاده حس میکنم وسیله سدم ببینید نمیگم این اقا اصلا بمن علاقه نداره اما هرچی فکر میکنم میبینم شرایط دوستی هم نداره همش ضرر پشت ضرر بخدا علاقه منم سرکوب شد اخه چرا همش تو خودم میریزم خودمو سرزنش میکنم خودخوری میکنم من کسیو بازی ندادم اما این اقا ک میدونست شرایط هیچی نداذه چرا وارد زندگی من شد از صبح جوابشو نمیدم اما دارم داغون میشم میترسم نتونم فراموشس کنم من خیلی احساسیم ضربه میخورم چاره ندارم خیلی برام سخته خیلی من ادمیم ک از هرکسی خوشم نمیادخب این اقا بدلم نشست

  8. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 22 اردیبهشت 02 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1393-10-26
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    15,299
    سطح
    79
    Points: 15,299, Level: 79
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 91.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    526

    تشکرشده 1,129 در 328 پست

    Rep Power
    101
    Array
    سلام تینا جان

    من هر وقت که دوستام میان در مورد خواستگارهاشون صحبت میکنند مثلا میگن ظاهرش باب میلم نیس یا تحصیلاتش یا موقعیت اجتماعیش یا اقتصادیش و...من فقط یه جمله میگم:

    میگم فکر کن با این آقا با همین شرایطش ازدواج کردی آیا فردا خیلی راحت میتونی تو جمع فامیل و دوست و آشنا به عنوان همسرت معرفیش کنی؟بدون اینکه احساس خجالت بهت دست بده؟ و اگه حس خجالت بهت دست داد باید رابطه رو تموم کنی.

    شما هم همین مساله رو برای خودت تو ذهنت تجسم کن و اگه حس خجالت بهت دست داد کلا از این رابطه بیا بیرون.کات کردن و دلتنگی بعد از اون سخته میدونم،ولی موقته و بعدش خودت پی به درست بودن کارت میبری.

    موفق باشی

  9. کاربر روبرو از پست مفید آی تک تشکرکرده است .

    mercedes62 (یکشنبه 22 آذر 94)

  10. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 22 آذر 94 [ 16:56]
    تاریخ عضویت
    1394-9-15
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    60
    سطح
    1
    Points: 60, Level: 1
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دیشب که گفتم جوابشو نمیدادم خودش چندبار زنگ زد اس داد که نمیتونه بره و این حرفا خلاصه شاکی شدو منو متهم میکنه بهم میگه تاریخ انقضام تموم شده که میخای یدفه بزاری و بری بهش گفتم تو هیچ جوری شرایط ازدواج نداری و بابای من تورو قبول نمیکنه بهم گفت مگه من چمه مگه دنبال دکتر مهندس هستی مگه بابات تورو قراره به کی بده خلاصه کلی بهش برخورد و درصورتی که من اصلا قصد خورد کردنشو نداشتم من فقط حرف حقو زدم باهاش تموم کردم اون لحظه بهش گفتم که دیگه هرچی بین ماهست تمومه و دیگه نمیتونم ادامه بدم خلاصه اونشب با ناراحتی و گریه قطع کردیم شب موقع خواب حس خیلی بدی بهم دست داد همش خاطراتو مررو کردم توی ذهنم مدام صورتش دستاش میمد جلو چشمام من واقعا دوسش دارم نمیگم بدون اون میمیرم ولی دلکندن به این راحتی نیست بخدا که نیست بعد حرفاشو مرور کردم دیدم قصدش واقعا زندگی کردن دوست داره ازدواج کنه پای تلفن بهم گفت منم باید از یه جایی شروع کنم من بهش گفتم باشه شروع کن ولی دیگران رو وسیله ارتقای خودت قرار نده گفت مگه من ازت پول میخام گفتم نه تو یه حامی میخوای کلی زد زیر حرفم که اشتباه میکنی این حرفا
    خلاصه شب که اینارو مرور کردم ناخوداگا ه بهش پیام دادم براش شرایط گذاشتم که اول از همه درسشو بخونه و گواهی نامشو بگیره اخه گویا بخاطر چندتا درس که افتاده نتونسته مدرکشو بگیره منم شرایط گذاشتم اگه میخای به بابام نشونت بدم باید تغیر کنی باید اول درس بخونی و خودتو به یه جایی برسونی همینجور بابای من قبول نمیکنه
    خلاصه خوشحال شد و تا همین الانم پیگیر کاراشه
    راستش نمیدونم کار درستی کردم یا نه من که از اول به ازدواج با این اقا اصلا فکر نمیکردم اما چیشده که الان دارم راه میزارم پیش روش
    بنظر شما کار من درسته؟
    من بهش گفتم چقدر سرمایه داری یه خونه پدری دارن که الگه بفرشن بهشون نفری شاید 40 یا 50 میلیون برسه گفت که قراره بفروشه فوقش برای اجاره یا رهن خونه نمیدونم تا چ حد رو حرفش حساب کنم فعلا دودل هستم
    راستش نمیخام موقعیتای خوب دیگرم از دست بدم اما این اقا من حس میکنم زمینشو داره یعنی یجورایی حقش هست یه زندگی خوب در حد بالایی داشته باشه بخدا در این اقا من اینده خوبی میبینم فقط نمیدونم چی میشه بخدا نمیدونم خواهش میکنم باهام همفککری کنید که من یه دختر تحصیلکرده با خانواده شاغل و با ظاهر خوب با این اقا که وضعیت مالی خوبی نداره و دیپلمش هم نگرفته میتونم اینده خوبی داشته باشم البته با این شرایطی که براش گذاشتم ...

  11. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 19 آبان 01 [ 10:33]
    تاریخ عضویت
    1393-7-19
    نوشته ها
    134
    امتیاز
    8,639
    سطح
    62
    Points: 8,639, Level: 62
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    346

    تشکرشده 262 در 104 پست

    Rep Power
    35
    Array
    سلام شغل و تحصیلات شما در چه حدی هست ? سن اون اقا و اینکه در حال حاضر شغلی دارن یا نه ?

  12. کاربر روبرو از پست مفید محیا ناز تشکرکرده است .

    فدایی یار (دوشنبه 23 آذر 94)

  13. #10
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    اگه احساساتت را کنترل نکنی سر از ناکجا آباد در می آری.

    تاپیکهای "الهه4" را بخون.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  14. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    Kaveh_r (یکشنبه 22 آذر 94), فدایی یار (دوشنبه 23 آذر 94)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:06 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.