سلام دوستان

انشاالله که حالتون خوب باشه و لحظات خوشی را در کنار خانواده سپری نمایید.

من یک پسر 27 ساله هستم که تحصیلاتم شکر خدا خوبه و مشغول به کار هستم. مهم ترین ملاک هایم برای ازدواج، دین و ایمان، حجاب و عفاف و خانواده دار بودن است. قصد دارم تا انشاالله با دختری ازدواج کنم که سلامت دنیا و آخرت خانواده ای که تشکیل میدهیم رو حفظ کنه. انشاالله با دختری ازدواج کنم که نگذارد در کار دنیا غرق شوم و به سوی خدا حرکت کنیم.
مشکلی که دارم و خیلی هم اذیتم می کند، بحث به دل نشستن است. مثلا یک دختر خانمی رو میبینم و حتی به نظرم زیباست، اما همان دختر خانم پس از مدتی برایم اصلا مانند قبل به نظر نمی رسد.
برای نمونه، چند ماه پیش، دختر خانمی را در دانشگاه دیدم و به نظرم دارای ظاهر خیلی مناسبی بود و حتی به این فکر می کردم که کاش خواهرم اینجا بود و می تونست برایم کاری بکند. بعد گذشت چند ماه، حالا که به این دختر خانم به صورت جدی برای ازدواج فکر می‌کنم، و به لطف خدا زمینه ای برای اقدام برای ازدواج فراهم شده است، انگار نظرم تغییر کرده. نمیدونم چرا، ولی انگار یه فرد دیگر رو میبینم. نمیدونم این چه حسی است که اذیتم می کند.
لطفا دقت فرمائید که مشکلم با مساله زیبایی نیست! حرف من، به دل نشستن است. ترسم این است که نکند اقدام کنم و بعد نتونم آنطور که باید، محبت کنم.
قبول دارم که دختر پسری که بیست و چند سال از هم دور بودند و در دو خانواده مختلف رشد کرده اند، زمان می خواهند تا به دل هم بنشینند. اما باز استرس اذیتم می کند. از اینکه نکنه اشتباه کنم.
جالب اینجاست که دلم برایش تنگ می شود، اما وقتی دورا دور و در دانشگاه میبینمشون، یه چیزی مدام اذیتم می کنه.
ببخشید طولانی شد.
لطفا راهنمایی فرمائید.