سلام
هرچند قبل از ازدواج میدونستم اگه با کسی ازدواج کنم یه مدت بهش گیر خواهم داد و سعی خواهم کرد بیاد داخل دایره ای که خودم دارم
در واقع این قدر اصرار میکنی تا بیاد در قالب استاندارد های تو قرار بگیره، بله؟ افکار و علایق ما در واقع بخشی از حریم خصوصی ما هستند وقتی اینا رو نادیده بگیری یعنی برای همسرت حریم خصوصی در نظر نگرفتی و این ابدا چیز خوبی نیست( در مقایسه با قضیه ی موبایل فکر کنم این خیلی مهمتر باشه).
البته اینا جلوه های بینایی یا بویایی یا ... نیست اینا همش از یه فکر ثابت ناشی میشه؛ یه سوال، اگه بری مهمونی و ببینی یه گوشه فرش چندتا دونه ی برنج ریخته ، اونا رو با دستت جمع می کنی؟
تاپیک یکمی تخصصیه ولی فکر کنم خودتم بدونی که همون بحث کمال گراییته؛ منتها اول باید به این نتیجه برسی که بخوای تغییر کنی( چیزی که هنوز نخواستی)؛ به دیگران نگاه کن آیا بدون رعایت این مسائل نمیتونند زندگی کنند؟ ما نمی تونیم دیگران رو تغییر بدیم ولی خودمونو می تونیم.
شاید یه روش عملی خوب این باشه که به دوستات و کسایی که قبولشون داری این مواردیو که گفتی بگی و بعد ببینی اگه اونا جای تو بودند چه واکنشی نشون می دادند آیا اونا هم تا این حد دقت می کنند؟ در واقع خودتو در آینه ی دیگران ببینی ( نمیدونم یا شایدم برعکس باید بگم! :) )
یه گریزیم بزنیم به تحلیل رفتار متقابل، تو هر کدوم از مواردی که مثال زدی فکر میکنی والدی یا کودک یا بالغ؟؛ بالغ مطمئنا نیستی بیشترشم والدی! موافقی؟ مثلا اینجا رو ببین:
میدونید خیلی به اصول هرکاری معتقدم و خودم هم رعایت میکنم جای بدش اینجاش که میخوام دیگران هم رعایت کنن و ایده ال باشن(غیر ممکنه)
قرمزه والده، سبزه بالغه.
من دیوانه چو زلف تو رها میکردم / هیچ لایقترم از حلقه زنجیر نبود
علاقه مندی ها (Bookmarks)