به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 26
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 مهر 02 [ 20:03]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,190
    سطح
    100
    Points: 39,190, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,236

    تشکرشده 6,881 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array

    کنترل گری و عیب جویی من ارامش خودم و دیگران رو به هم میزنه

    سلام دوستان


    من مدت هاست پی به وجود یک ناهنجاری و شاید اختلال در خودم بردم .
    من بسیار کنترل گر هستم کلا سنسورهام خیلی قوی اند
    معمولا چیز هایی رو میبینم و حس میکنم که دیگران کاری باهاش ندارن
    چشمام خیلی ریزبینن گوش هام هم همینطور

    بدتر ازین ها فکرم یه محدوده داره برای خودش یه محدوده امن و به نظر خودش ایده ال که اگه کسی ازون خارج بشه فورا من رو اذیت میکنه انگار زنگ میزنه و من هم برای این که ارام بشم سعی میکنم به طرف بگم که کارش ناهنجار بوده

    این در حالی است که من نمیتونم دیگران رو در این دایره ام جا بدم پس بران شدم که این اختلال رو شناسایی کنم

    ببینید این ویزگی سبب شده من عیب ها رو پررنگ تر ببینم و حس کنم و رنج ببرم و گاه باعث ایجاد ناراحتی بین من و دیگران بشه
    مخصوصا افرادی که به من نزدیک هستن خیلی بهشون دقت میکنم و انگار یه عادته و نمیخوام بگم دست خودم نیست (اما فعلا راه درمان نمیدونم چیه)چون میخوام به اختیار در بیارم

    این ویزگی رو در مورد دیگر افراد میتونم کنترل کنم و کاری نداشته باشم باهاشون اما در مورد همسرم اهمیت پیدا میکنه و نمیخوام اینطور بشه
    هرچند قبل از ازدواج میدونستم اگه با کسی ازدواج کنم یه مدت بهش گیر خواهم داد و سعی خواهم کرد بیاد داخل دایره ای که خودم دارم
    اما به نظرم این ظلمه و باعث اذیت همسر و خودم میشه ...

    مثال بزنم :
    بعضی از فعل ها هست که همسرم متفاوت ازمن تلفظشون میکنه هربار که اینو میگه فورا به روش میارم که باز اینطور گفتی !
    یا لباسایی که میپوشه همیشه باید رنگ و مدلشون متناسب و شیک باشه نباشه فورا از چهره ام متوجه میشه "بینایی"

    حتی بیرون از خونه حواسم به موهاش هست گاهی که بهم میخوره دستم میبرم رو سرش و مرتبشون میکنم "بینایی"

    کلا انگار دارم همه چیشو کنترل میکنم و اون طفلی هم چیزی نمیگه سعی میکنه رضایتمو کسب میکنه

    میگه خیلی ایده ال گرایی گاهی خوشش میادگاه خخب خسته میشه اما من میدونم که این راه به ترکستانه و اون نمیدونه از کجا اب میخوره

    حتی بویایی ام همینطوره به انواع بوها حساسم اگه کسی یه ذره بوی نامناسبی داشته باشه مجبورم دوری کنم ازش

    حتی محیط ...
    یبار رفتم خونه خواهرم یه بویی از اشپز خونشون میومد که حالم بد میشد اخرش گشتم و پیدا کردم که بوی اسکاچشونه و فورا انداختش بیرون (اخه یکی نیست بگه به تو چه )

    میدونید خیلی به اصول هرکاری معتقدم و خودم هم رعایت میکنم جای بدش اینجاش که میخوام دیگران هم رعایت کنن و ایده ال باشن (غیر ممکنه)

    مثلا بارها به مامانم گفتم در نزده لطفا نیا اتاقم اما همین الان چنان در و باز کرد که غافل گیر شدم
    من میخوام اذیت نشم ازین کار اما متاسفانه تکراری نمیشه ...

    میدونید انگار چیزی که خودم دارم یه موسیقی ملایمو دلنوازه و دیگران با چیزهایی که ازشون میبینم و میشنوم خش دارش میکنن (میدونم خطاست )
    میدونم که زندگی و ادما با خوبی ها و بدی ها معنی پیدا میکنن شاید هنوز نفهمیدم اینو ...
    کلا بگم ادم منتقد و عیب جویی هستم که متاسفانه یه سری عوامل دست به دست هم دادن تا عیب ها رو ببینم
    حالا نمیدونم چرا اینطوریم و چطور میتونم حل کنم و نذارم این مشکل وارد زندگی مشترکم بشه
    واقعا کلافه ام و دنبال راهکارم

    چه کنم دیگران رو نبینم و اونطور که هستن بپذیرم و از بودن باهاشون لذت ببرم ؟

    ممنون میشم دوستان اگه اطلاعات و تجربیاتتون رو اینجا قرار بدین.

  2. 3 کاربر از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 16 آبان 96), m.reza91 (شنبه 14 آذر 94), paiize (یکشنبه 15 آذر 94)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    سلام عزیزم این مشکل شما نوعی وسواس باید. باشه بنظرم پیش یه روانپزشک برین خیلی سریع درمان میشه
    من دوروبرم چند مورد اینطوری دیدم و میبینم دیگران در ظاهر باهاشون خوبن ولی باطنا خیلی دوست ندارن باهاش رفت امد کنن چرا ؟؟؟ چون احساس میکنن با زیر ذره‌بین بودنشون شخصیتشون استقلالشون خرد میشه و تحقیر میشن
    اگه شما فرض کنی از یه جنبه دیگه دیگران هی بهت گیر میدن چه حسی میکنی؟؟؟
    حس میکنی استقلال نداری و برای یه ادم هیچ چیز بدتر از این نیست که زندانی باشه
    در ضمن یکی از همون اطرافیان چند ساله رو خودش کار کرده و خیلی بهتر شده اما به هر حال زمان میبره چون تو ضمیر ناخوداگاهت رفته
    برا خودت یه جدول روزانه درست کن و اون گیرهایی که بیشتر به دیگران میدی رو بنویس وروبروش بنویس طرفت درمورد اون عمل چنددرصد رو دیگران بهش میدن یعنی از دید دیگران خوب اگه تا50%نمره بیاره و شمابهش بازم گیر دادی برا خودت جریمه تعیین کن
    مثلا داری میری مهمونی شوهرت یه لباسی پوشیده که از نظر شما 30% ولی از نظر خودش
    خوبه پس باید خودت جریمه کنی جریمت این باشه که بذاری همونطور بیاد

  4. 6 کاربر از پست مفید ستاره زیبا تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 16 آبان 96), m.reza91 (شنبه 14 آذر 94), paiize (یکشنبه 15 آذر 94), فرشته اردیبهشت (یکشنبه 15 آذر 94), باغبان (یکشنبه 15 آذر 94), سها** (سه شنبه 17 آذر 94)

  5. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 07 آبان 01 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1393-1-11
    محل سکونت
    مگه فرقی داره!؟
    نوشته ها
    809
    امتیاز
    24,401
    سطح
    95
    Points: 24,401, Level: 95
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 949
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,979

    تشکرشده 3,495 در 804 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    191
    Array
    سلام

    هرچند قبل از ازدواج میدونستم اگه با کسی ازدواج کنم یه مدت بهش گیر خواهم داد و سعی خواهم کرد بیاد داخل دایره ای که خودم دارم
    در واقع این قدر اصرار میکنی تا بیاد در قالب استاندارد های تو قرار بگیره، بله؟ افکار و علایق ما در واقع بخشی از حریم خصوصی ما هستند وقتی اینا رو نادیده بگیری یعنی برای همسرت حریم خصوصی در نظر نگرفتی و این ابدا چیز خوبی نیست( در مقایسه با قضیه ی موبایل فکر کنم این خیلی مهمتر باشه).
    البته اینا جلوه های بینایی یا بویایی یا ... نیست اینا همش از یه فکر ثابت ناشی میشه؛ یه سوال، اگه بری مهمونی و ببینی یه گوشه فرش چندتا دونه ی برنج ریخته ، اونا رو با دستت جمع می کنی؟
    تاپیک یکمی تخصصیه ولی فکر کنم خودتم بدونی که همون بحث کمال گراییته؛ منتها اول باید به این نتیجه برسی که بخوای تغییر کنی( چیزی که هنوز نخواستی)؛ به دیگران نگاه کن آیا بدون رعایت این مسائل نمیتونند زندگی کنند؟ ما نمی تونیم دیگران رو تغییر بدیم ولی خودمونو می تونیم.
    شاید یه روش عملی خوب این باشه که به دوستات و کسایی که قبولشون داری این مواردیو که گفتی بگی و بعد ببینی اگه اونا جای تو بودند چه واکنشی نشون می دادند آیا اونا هم تا این حد دقت می کنند؟ در واقع خودتو در آینه ی دیگران ببینی ( نمیدونم یا شایدم برعکس باید بگم! :) )

    یه گریزیم بزنیم به تحلیل رفتار متقابل، تو هر کدوم از مواردی که مثال زدی فکر میکنی والدی یا کودک یا بالغ؟؛ بالغ مطمئنا نیستی بیشترشم والدی! موافقی؟ مثلا اینجا رو ببین:
    میدونید خیلی به اصول هرکاری معتقدم و خودم هم رعایت میکنم جای بدش اینجاش که میخوام دیگران هم رعایت کنن و ایده ال باشن(غیر ممکنه)
    قرمزه والده، سبزه بالغه.
    من دیوانه چو زلف تو رها می‌کردم / هیچ لایق‌ترم از حلقه زنجیر نبود




  6. 4 کاربر از پست مفید m.reza91 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 16 آبان 96), paiize (یکشنبه 15 آذر 94), فرشته اردیبهشت (یکشنبه 15 آذر 94), باغبان (یکشنبه 15 آذر 94)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 مرداد 01 [ 18:54]
    تاریخ عضویت
    1394-2-25
    نوشته ها
    153
    امتیاز
    9,870
    سطح
    66
    Points: 9,870, Level: 66
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 180
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    719

    تشکرشده 351 در 126 پست

    حالت من
    Bitafavot
    Rep Power
    41
    Array
    دوست عزیز...
    فکر نمیکنید در ضمیر ناخودآگاه خودتون یه مقدار خودرایی و خودخواهی وجود داره؟به نظرم این موضوع که کمال گرایی به اطرافیانمون سرایت کنه اسمش خود محوریه...اینکه مناسب نبودن گزینه های اطرافتون با خواسته شما,شما رو ناراحت می کنه ریشه در خود محوری داره.اما متوجهش نیستید و شاید الانم قبولش نداشته باشید..شاید شما نکات ریزی می بینید که دیگران نمیبینند .اما آیا ممکنه نبینند؟؟؟ازشون پرسیدین یا فقط چون شما خودتون رو درگیرش کردید فکر کردید فقط شما متوجه شدیدٔ....شاید دیگران با درک نکته ازش گذر کردند.ٔ...چون کمالگرا نبودند...اگر بخواهید به نکات ریز که بعضا خیلیهاش واقعا بی اثره توجه کنید بیهوده ذهنتون رو پر از افکاری میکنیدکه غیرقابل حل میمونن....و در حالت عادی افکار آزادی نخواهید داشت..درکتون می کنم...اما سعی کنید با گذر کردن و فراموش کردن ازش عبور کنید...
    من تو یک کتاب خوندم که گاهی برای آزاد بودن باید روح رو مثل یک آب در یک رودخانه رها کنید..مثل سیالات روان باشید....حقیقتش این جمله و هم حسی با اون برای من تاثیرگذار بوده... یه کم بیشتر با خودتون خلوت کنید و در مقابل خودتون بایستید.

  8. 2 کاربر از پست مفید افسونگر تشکرکرده اند .

    فرشته اردیبهشت (یکشنبه 15 آذر 94), باغبان (یکشنبه 15 آذر 94)

  9. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 07 آبان 01 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1393-1-11
    محل سکونت
    مگه فرقی داره!؟
    نوشته ها
    809
    امتیاز
    24,401
    سطح
    95
    Points: 24,401, Level: 95
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 949
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,979

    تشکرشده 3,495 در 804 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    191
    Array
    فکر نمیکنید در ضمیر ناخودآگاه خودتون یه مقدار خودرایی و خودخواهی وجود داره؟
    البته من نمی خوام بحث کرده باشم، ولی یه چیزی به نظرم رسید گفتم مطرح کنم بد نباشه هرچند فکر کنم قبلا در سایت گفتم و تاپکای زیادیم دربارش داریم؛ خودخواهی و خود رایی یکی از نتایج عزت نفس پایینه،شاید تعجب کنید که چطور یه فرد مغرور میتونه عزت نفس نداشته باشه چون به ظاهر چنین فردی باید یه آدم منزوی و گوشه گیر باشه( که البته این مورد هم جزء عزت نفس پایین هست) نهایتا در هر دو مورد فرد نه خودش رو دوست داره نه دیگران رو منتها یکیش به صورت تواضع افراطی و یکیش هم به صورت غرور افراطی نمود پیدا می کنه، یا عملی ترم بخوایم بگیم اگه ایشون خودرای بود و عزت نفس کافی نداشت حتما تا الان در برابر شما گارد گرفته بود ( البته معلومم نیست. یه وقتم برای اینکه به تلافی گذشته ها منو خراب کنه جلوی همه، الان اینکار رو بکنه ) . میدونید نمیشه همیشه تا یه سری علائم رو دیدیم نتیجه گیری کنیم مثلا خیلی از مواردی که مطرح کردنو ماها که ایشونو می شناسیم میدونستیم از قبل ولی چون موارد دیگه ای رو هم در موردشون می دونیم چنین فرضی رو در موردشون نکردیم( دست کم من).

    روانشناسی این چیزاش خیلی جالبه بخصوص وقتی که روبه روییتونو اصلا نمی بینید و باید از بین کلمات تحلیل کنید.

    ولی کلا تاپیک سختیه! فکر نکنم به نتیجه ای برسه باید بره انجمن آزاد.
    من دیوانه چو زلف تو رها می‌کردم / هیچ لایق‌ترم از حلقه زنجیر نبود



    ویرایش توسط m.reza91 : یکشنبه 15 آذر 94 در ساعت 20:34

  10. 6 کاربر از پست مفید m.reza91 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 16 آبان 96), paiize (یکشنبه 15 آذر 94), فرشته اردیبهشت (دوشنبه 16 آذر 94), باغبان (دوشنبه 16 آذر 94), سها** (سه شنبه 17 آذر 94), ستاره زیبا (دوشنبه 16 آذر 94)

  11. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 اردیبهشت 03 [ 13:02]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,566
    امتیاز
    44,733
    سطح
    100
    Points: 44,733, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,973

    تشکرشده 6,445 در 1,461 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    358
    Array
    سلام فرشته جون
    منم مثل محمدرضافکرمیکنم والددرونت فعاله...البته شناختی که ازت دارم میدونم کودک درون فعال وخوبی هم داری...اماگاهی بدت نمیاد والدباشی اونم ازنوع کنترل گرومنتقد!!

    راستش همسرمنم بیشترمواقع اینجوریه!!واین خیلی آزارم میده...بهم میگه توهمه بوهاروبه خودت جذب میکنی!!!همیشه فکرمیکردم فقط دنبال یه چیزه که بهم گیربده!!!اماباتاپیک تودیدم که نه دست خودش نیست

    مثلا میرم خونه مامانم وقتی میام میگه بوی قورمه سبزی میدی...درصورتی که غذاچیزدیگه ای بوده...خلاصه بعدکاشف به عمل میادکه مامانم دوروزقبل سبزی سرخ کرده بود...فک کن!!!تااین حد!!!
    یاخیلی چیزهای دیگه..که من هنیشه بهش میگم توانگارداری بادخترت صحبت میکنی نه همسرت!!واقعا آزاردهنده ست
    اینوواسه این میگم که یه کوچولوهم به طرف مقابلت فک کنی!!

    منم مشتقانه منتظرنتیجه تاپیک هستم
    محمدرضابایدبگی انشالله به نتیجه میرسه!!!آخه چرااینقدرحسادت؟؟؟تاکی میخوای اینجوری باشی...اه اه...
    عمر که بی عشق رفت

    هیچ حسابش مگیر...

  12. 5 کاربر از پست مفید paiize تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 16 آبان 96), m.reza91 (پنجشنبه 19 آذر 94), فرشته اردیبهشت (دوشنبه 16 آذر 94), باغبان (یکشنبه 15 آذر 94), سها** (سه شنبه 17 آذر 94)

  13. #7
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,821 در 2,406 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خانم فرشته اردیبهشت

    ببخشید می تونم چند تا سئوال بپرسم از شما !


    پس با اجازه شما :


    شما از نظر کاری و تحصیلی از خودتون راضی هستید ؟

    به کار و استعدادی که علاقه داشتید ، رسیدید ؟

    اتفاقی هست در کودکی از اون ناراحت باشید ؟

    خودتون را دوست دارید - مثلا از 0 تا 20 به خودتون چه نمره ای می دهید ؟

    ما به یه بنده خدایی گفتیم ، اون بنده خدا گفت : 10 ..... 15




    ممنون .


    ویرایش توسط باغبان : یکشنبه 15 آذر 94 در ساعت 21:49

  14. 3 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 16 آبان 96), m.reza91 (پنجشنبه 19 آذر 94), فرشته اردیبهشت (دوشنبه 16 آذر 94)

  15. #8
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 مهر 02 [ 20:03]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,190
    سطح
    100
    Points: 39,190, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,236

    تشکرشده 6,881 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ستاره زیبا نمایش پست ها
    سلام عزیزم این مشکل شما نوعی وسواس باید. باشه بنظرم پیش یه روانپزشک برین خیلی سریع درمان میشهمن دوروبرم چند مورد اینطوری دیدم و میبینم دیگران در ظاهر باهاشون خوبن ولی باطنا خیلی دوست ندارن باهاش رفت امد کنن چرا ؟؟؟ چون احساس میکنن با زیر ذره‌بین بودنشون شخصیتشون استقلالشون خرد میشه و تحقیر میشن اگه شما فرض کنی از یه جنبه دیگه دیگران هی بهت گیر میدن چه حسی میکنی؟؟؟حس میکنی استقلال نداری و برای یه ادم هیچ چیز بدتر از این نیست که زندانی باشهدر ضمن یکی از همون اطرافیان چند ساله رو خودش کار کرده و خیلی بهتر شده اما به هر حال زمان میبره چون تو ضمیر ناخوداگاهت رفتهبرا خودت یه جدول روزانه درست کن و اون گیرهایی که بیشتر به دیگران میدی رو بنویس وروبروش بنویس طرفت درمورد اون عمل چنددرصد رو دیگران بهش میدن یعنی از دید دیگران خوب اگه تا50%نمره بیاره و شمابهش بازم گیر دادی برا خودت جریمه تعیین کن مثلا داری میری مهمونی شوهرت یه لباسی پوشیده که از نظر شما 30% ولی از نظر خودش خوبه پس باید خودت جریمه کنی جریمت این باشه که بذاری همونطور بیاد
    سلام ستاره جانروانپزشک؟؟؟ نه اعتقادم اینه انسان با پایه ریزی درست فکرش و تمرین میتونه مشکلاتشو حل کنه حالا ذرمورد خودمه این فکر.این که گفتی دیکران اذیت بکنم نه اینطور نیست با دیکران نرم و راحتم گیر نمیدم فقط میدونم که این کارش اشتباهه و خیلی هم حرص نمیخورم .نکته ای که هست حساسیتم رو افراد نزدیک هست انگار کمال کرایی ام رو به اونا سرایت میدم میحوام همه چی عالی به نظر برسه پس همسرم هم باید اینطور باشه مشکلم اینه میخوام اینطور نباشمحتی همین موضوع باعث میشه من خیلی از کارارو نیمه تمام بذارم و برم چون میترسم عالی نشه چون حوصله و توان عالی بودن رو ندارممیخوام فکرم اصلاح بشه معمولی باشم همسرم معمولی باشه لذت ببرم مثلا یه روز تو خونه داستم تمیز کاری میکردم با لباسای کهنه و قیافمم بهم ریخته موهام یکم چرب همسرم اومد منو اینطوری دید کلی ذوق کرد گفت چقدر بانمک میشی من تورو هرجوری باشی دوست دارمیا وقتی سرما میخورم و سرفه و .... که بوجود میاد میگه همه این اصواتو دوست دارم یا حتی اگه لباس شیک نپوشم و بخودم نرسم لذت میبره با من باشه چرا من اینقدر راحت نیستم؟؟؟ راستش من که اجازه نمیدم کلا کسی بهم گیر بدهدر مورد سی درصدی که گفتی مشکلم اینه که اگه لباسی بپوشه که خوشم نیاد تو جمع اذیت میشم اینو چیکار کنم؟نمیدونم دوستان متظورمو رسوندم؟

  16. 3 کاربر از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده اند .

    Eram (چهارشنبه 12 خرداد 95), khaleghezey (سه شنبه 16 آبان 96), باغبان (یکشنبه 15 آذر 94)

  17. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 اردیبهشت 96 [ 07:07]
    تاریخ عضویت
    1394-7-04
    نوشته ها
    273
    امتیاز
    4,637
    سطح
    43
    Points: 4,637, Level: 43
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsOverdrive1 year registered
    تشکرها
    270

    تشکرشده 319 در 160 پست

    Rep Power
    52
    Array
    سلام عزیز

    من با ستاره موافقم این رفتار شما نوعی وسواس هست که اول در ذهن بعد در فعلتون ریشه کرده
    عواقبش چیه .......

    شما هنوز عقدین فردا روزی که رفتین سر خونه زندگی همش سعی میکنین با ادمای خاص ارتباط برقرار کنین یا ممکنه خانواده شوهرتون احساس

    راحتی با شما نکنن بگن همش ازمون ایراد میگیره یا در رفتارش نشون میده که این خودش سبب درده سرای دیگست یا احساس تنهایی میکنی چون

    با بقیه این جوری برخورد کنی اکثرا این رفتار را نمی پسندن سعی میکنن کمتر باهات ارتباط داشته باشن در نتیجه خودت اذیت میشی

    خیلی خوبه که به فکر تغییر افتادین الان بهترین فرصته که بتونین اصلاحش کنی ما نمیتونیم بقیه رو تغییر بدیم ولی میتونیم خودمون را تغییر بدیم

    خوبه که یک اصولی برا خودت داری به شرطی که همسرت هم بپسنده وباهات موافق باشه میشه برای طرز لباس پوشیدن همسرت یه جوری دیگه

    برخورد کنی اول از انتخابش تعریف کنی بعد بگی اینم خوب بود اون وقت اون میفهمید که شما این جوری دوست داری با رعایت احترام متقابل

    التماس دعا

  18. 3 کاربر از پست مفید سها** تشکرکرده اند .

    فرشته اردیبهشت (دوشنبه 16 آذر 94), باغبان (دوشنبه 16 آذر 94), ستاره زیبا (دوشنبه 16 آذر 94)

  19. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 مهر 00 [ 20:39]
    تاریخ عضویت
    1394-4-16
    نوشته ها
    60
    امتیاز
    6,681
    سطح
    53
    Points: 6,681, Level: 53
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 156 در 42 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام فرشته جون من نمیتونم کمکت کنم چون همه این حالات و احوالی که شرح دادی من همشو دارم خودمم خیلی حرص میخورم تا حالا هم اینجوری بهش نگاه نکرده بودم ولی گاهی که خیلی از دست خودم ناراحت میشدم از خدا میخواستم کاش حس بویاییمو بگیره یا اینکه خیلی موقع ها میگفتم کاش ادم باهوش و تیزی نبودم و راحت از کنار موضوعها رد میشدم بی انکه ببینمشون من کاملا درکت میکنم و ازت میخوام هر کاری برای درست شدن این اوضاع انجام دادی توی تایپیکت بگی شاید منم بتونم خودمو اصلاح کنم . ممنونمممممم

  20. 3 کاربر از پست مفید nilo95 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 16 آبان 96), فرشته اردیبهشت (دوشنبه 16 آذر 94), باغبان (دوشنبه 16 آذر 94)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دغدغه من در دوران اشنایی+چطور وابسته نشم+معیار پاکیزگی
    توسط الهه زیبایی ها در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: سه شنبه 11 مهر 96, 01:24
  2. کمک فوری. زندگیم سر تبعیضای مادر شوهرم داره بهم میریزه
    توسط movafagh در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 تیر 96, 18:04
  3. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: شنبه 03 خرداد 93, 19:23
  4. از خانمت عیب‌جویی مکن !
    توسط setareh در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: جمعه 04 فروردین 91, 01:49
  5. آقایان از همسرانتان عیب جویی نکنید
    توسط baran.68 در انجمن شوهران و زنان از یکدیگر چه انتظاراتی دارند
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 10 فروردین 89, 13:37

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:58 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.