نامزدم علاقه زیادی به صحبت کردن درباره مسائل زناشویی دارد

[almasss]

سلام.حدود شش ماه دوران آشنایی من با نامزدم بود و الان حدود دو ماه میشه که نامزدی کردیم و صیغه محرمیت خوندیم تو این مدت خیلی سربسته درباره مسائل جنسی صحبت کردیم تا اینکه چند روز پیش صحبت این مسائل باز شد و ما هم انتظارات هم رو گفتیم اما از همون موقع تا الان هر موقع تماس میگیره بهم میگه بیا درباره این مسائل صحبت کنیم و در قالب داستان انتظاراتی که بعنوان همسرش داره رو بیان میکنه. میخواستم ببینم طبیعی هست؟ دلیلش هم اینه که ما تا عروسی نمیتونیم رابطه کامل داشته باشیم حداقل میخواد درباره این مسائل صحبت کنه و میگه برام لذت داره. چه عکس العملی باید داشته باشم و آیا لذت در این قالب اشکالی نداره؟ باتشکر و ما دو تا در دو شهر دور از هم داریم زندگی میکنیم.

[فرشته مهربان]

با سلام

دراین خصوص اگر در حد لذت جویی هست ممکنه موجب تحریف شناخت از ابعاد شخصیت همدیگر باشد ... اگر برای شناخت از این نظر است که نیاز به ادامه و مکرر کردن نیست ... به ایشان بگویید که اگر نیاز می بینی بیشتر در این زمینه سنخیتمان را بسنجیم بهتره نزد یک مشاور برویم و من تا عقد دائم و محضری مناسب نمی بینم در این باره صحبت کنیم و لازم می بینم بیشتر به شناخت خصوصیات شخصیتی یکدیگر و بررسی برنامه هایی که برای زندگی آینده داریم بپردازیــم تا بیشتر مشخص شود چقدر سنخیت داریم و یا چه چیزهایی نیاز هست بیاموزیم و در زندگی بکار ببندیم تا از زمان استفاده بهینه را ببریم.

[almasss]

سلام ممنون از پاسخ. آیا بوسیدن و یا دست دادن در این دوران اشکال داره؟ در این مورد هم اصرار داره نمیدونم بپذیریم یا خیر؟ خیلی ممنون

[baitollah-abbaspour]

تا وقتی که عقد دایمی نکردید اشکال داره
تاریخ عقد و شرایط عقدو مشخص کردید؟
فراموش نکنید وقتی پدرتون که اجازش برای خوندن صیغه واجب هست بهتون اجازه صیغه داده بخاطر این بوده که دوران شناختتون شبهه شرعی نداشته باشه نه اینکه به قصد لذت بردن شما رو صیغه کسی کنه ضمن اینکه هیچ مشاوری توصیه نمیکنه در دوران نامزدی و شناخت وارد فاز احساسی بشید چه برسه به بوسیدن
یه احتمال دیگه اینه که با توجه به اینکه در دوران شناخت هستید شاید داره امتحانتون میکنه که با دل قرص تر انتخاب یا ردتون کنه برای زندگی

[@hasti]

دوست خوبم لطفا خیلی دقت کنید ،گاهی همین مسائل ریز بعدها مشکلات بزرگتری به وجود میارن.

متاسفانه بعضی وقت ها جو بد جامعه باعث میشه ،ما که درباره موضوعی صحبت نمیکنیم حالا به دلیل شرم یا حیا ،فکر کنیم شاید عقب مونده هستیم ،شاید ما داریم اشتباه میکنیم و خیلی دقیق نمیشیم رو این رفتارها .

نامزد من با اینکه به خدا اعتقاد داشت ،اما سر این مسئله خیلی اذیتم کرد .من هم بعنوان یک دختری که هیچ وقت در بند همچین چیزهایی نبودم فکر میکردم خب طبیعیه .هر چند بهش اجازه نمیدادم که وارد فاز دیگه ای بشه .اما خب سعی داشت از حدود خودش پافراتر بگذاره .
یکبار هم بهم پیشنهاد داد که خودمون صیغه محرمیت بخونیم تا بتونیم درباره مسائل ج ن س ی راحت صحبت کنیم .اما من موافقت نکردم .ای کاش همین رو ملاک قرار میدادم و کلا همونجا کات میکردم .جلسات بعدی خواستگاری ایشون مدام میگفتن که از من بازخوردی نمیگیرن .چون من داشتم کاملا منطقی به موضوع نگاه میکردم و نمیخواستم احساسم در انتخابم دخیل باشه ، حداقل تا وقتی که پاسخ مثبت رو از منطق و عقلم نگرفتم .ولی متاسفانه بازخوردهای خوبی نمیگرفتم و مدام اعتراض میکردن به این رفتار من .

با این اوضاع بهشون حق میدادم که چون بهم علاقه دارن ،نمیتونن این بی تکلیفی و عدم ابراز احساس و شاید نظرم رو تحمل کنن . فکر میکردم شاید الان این مد هست .تو زمونه ای که بعضی دخترها سالها با کسی دوست میمونن تا شاید با اون فرد ازدواج کنن ،فکر میکردم افکار من شاید کمی دمده شده باشه .

میگفت پیوند بین دو نفر اصلا ربطی به خوندن یه جمله عربی نداره .پیوند باید دلی باشه . من هم همیشه نظرات خودم رو میگفتم و باهاشون مخالفت میکردم. بعدها فهمیدم همچین چیزی اسمش هوس میتونه باشه نه عشق ،نه دوست داشتن .وقتی کسی رو دوست داری سعی میکنی باهاش راه بیای ،هر طوری که اون میخواد .حتی اگر خودت اذیت بشی . کاری که من در این مدت برای رابطه مون انجام دادم .

شاید هم تاوان بی تجربگی و سادگی خودم رو پس دادم . نمیدونم .اما هر چی که هست ،از اعتقادات ،باورها ،ایده ها و افکار و حفظ حریم های خودتون کوتاه نیایید . دنیا هر طور که باشه ،شما کسی هستین که خودتون میشناسین .برای اینکه دیگران به شما احترام بگذارند ،اول خودتون به عقاید خودتون ارزش قائل بشید .

الان باید از حریم های خودتون صیانت کنید .کاش من روی همه این رفتارها دقیق بودم .
کاش وقتی مشاور قبل از ازدواج گفت آقا کینه ای هستن و دگم ،فکر نمیکردم که کینه شون شاید 2 دقیقه طول بکشه .چیزی که در واقع تا ماه ها میتونست ادامه داشته باشه و شاید سالها .چرا دقت نکردم که گفتن دگم هست ؟؟ و بعدش چرا گفتن مشکلی نیست .میتونید ازدواج کنید . کاش اون مشاور بهم میگفت نه .تا وقتی که ندونی این کینه در چه حدیه نباید ازدواج کنی .

بدونید وقتی کسی داره به این راحتی حریم هایی رو که میدونه برای شما مهم هستن رو میشکنه ،بعد از ازدواجتون هیچ حریمی هیچ ارزشی براش نخواهد داشت و تا شکستن همه حریمها پیش خواهد رفت . اعتراض شما شاید هیچ وقت در نظر ایشون اثر گذار نباشه .

پس خوب فکر کنید...

برای شما بهترین ها رو آرزومندم...