به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 اردیبهشت 99 [ 12:38]
    تاریخ عضویت
    1391-4-13
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    11,898
    سطح
    71
    Points: 11,898, Level: 71
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 152
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    387

    تشکرشده 325 در 143 پست

    Rep Power
    47
    Array

    بیکاری همسرم و کار کردن من /ماندن در شهر غریب یا برگشتن به شهر خودمون؟

    سلام دوستان.
    نمیدونم کسی منو یادش هست یا نه.
    میرم سر اصل مطلب.ما مدت 10 ماه هست که از شهر خودمون اومدیم مشهد چون شرایط استخدام من جور شد و به همسرم هم قول کار دادند.اما متاسفانه تا اان هیچ کاری برای همسرم پیدا نشده و هیچکدوم از اون دوستان با معرفت به قولشون عمل نکردن.شهر بزرگ و مخارچ زیادش و بیکاری همسرم واقعا تحت فشار قرارمون داده.
    الان به دنبال یک راه چاره هستم.بنظرتون من استعفا بدم و برگردیم شهر محل زندگی خانواده همسرم؟چون اونجا منزل در اختیارمون هست و شوهرمم میتونه توی مغازه پدرش کار کنه.
    یا نه ادامه بدیم و باز هم تلاش کنیم تا کاری پیدا کنیم(هرچند کاری پیدا نمیشه)
    واقعا شرایط سختی داریم اینجا
    دوستان اگه راهنمایی کنین ممنون میشم

  2. 2 کاربر از پست مفید شارلوت تشکرکرده اند .

    baitollah-abbaspour (چهارشنبه 13 آبان 94), میشل (دوشنبه 11 آبان 94)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    سلام شارلوت جان،

    خوبی؟ اتفاقا تازگی یادت بودم.

    نظر شوهرت در این مورد چیه؟ ترجیح میده مشهد بمونه یا برگرده؟

    تاپیک های قبلیت بی نتیجه رها شدن، برای همین بهتره که یه مقدار هم از شرایط زندگیت بگی. و اینکه با هم خوب هستید؟ مشکلات قبلی حل شدن؟

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  4. کاربر روبرو از پست مفید میشل تشکرکرده است .

    baitollah-abbaspour (چهارشنبه 13 آبان 94)

  5. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 اردیبهشت 99 [ 12:38]
    تاریخ عضویت
    1391-4-13
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    11,898
    سطح
    71
    Points: 11,898, Level: 71
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 152
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    387

    تشکرشده 325 در 143 پست

    Rep Power
    47
    Array
    سلام وممنون میشل عزیز
    مشکلات گذشته کمتر شدن اما حل نشدن و تمومی نداره.گاهی وقتا سیگار میکشه و گاهی اونطور که من فکر میکنم مواد اما هربار آزمایشش منفی بوده.گاهی حس میکنم خیانت میکنه.نمیدونم اون بهتر شده یا من بیخیال شدم و دیگه عادت کردم به این چیزا.در هر حال زندگیمون نسبت به قبل کمی آروم تر شده.
    اومدن ما به مشهد یک سری فواید داشت.چون متوجه رابطه همسرم و زن داداشم شده بودم الان که دوریم خیالم راحت تره.درسته از فکرم پاک نمیشه اما شهر خودمون که بودیم خیلی اذیتم میکرد.
    اینم بگم که الان از نظر تحساسی توی حالتی هستم که طلاق و یا ادامه زندگی برای هیچ فرقی نداره.حس تعلق خاطری ندارم.
    اینایی که گفتم یک نمای کلی از زندگیمون بود.
    شوهرم میگه یک مدت دیگه صبر کنیم شاید کاری پیدا شد چون هنوز چند نفر دیگه هستن که قول کار دادن بهمون.
    از طرفی یه مسئله دیگه هم هست که میخام راهنماییم کنین.اونم اینه که من توی این 10 ماه تمام حقوقم رو خرج خونه و اجاره کردم و هیچوقت به فکر خودم نبودم اما هر دفعه بعد از اینکه اجاره و قسط و اینارو پرداخت کردم شوهرم با رفتاراش باعث شد پشیمون بشم و 2 ماه پیش که بمن گفت به تو ربطی نداره من از کجا پول بیارم و کجا خرج کنم من دیگه اجاره رو ندادم.الان دو ماهه اجاره عقب افتاده و دو روزه همش بهم میگه من اشتباه کردم بیا و اجاره رو بده.من بهش گفتم به ازای تمام پولایی که تا الان بهت دادم و اغزین ببعد شاید بدم یه چک سفید امضا بهم بده تا منم مثل قبل کمک خرج باشم.نمیدونم درسته یا نه.اما من واقعا هیچوقت هیچی واسه خودم نخواستم ولی شوهرم اصلا مراعات نمیکنه

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 دی 96 [ 22:59]
    تاریخ عضویت
    1392-11-30
    نوشته ها
    297
    امتیاز
    6,423
    سطح
    52
    Points: 6,423, Level: 52
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 127
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    625

    تشکرشده 345 در 183 پست

    Rep Power
    51
    Array
    سلام شارلوت خوبی؟خیلی تو فکرت بودم و امیدوار بودم مشکلاتت حل شده باشه که نمیای سایت
    به نظر منم مشهد بمونین اولا سابقه و تجربه کار خودت میره بالا و مطمءنا پول خرج کردنت تو خونه باعث میشه حرفات بیشتر شنیده شه (کاری به بد و خوبش ندارم ولی حقیقته) و اینکه از زن داداشت دور باشه خوبه تا حداقل آبروریزی نشه
    شوهرت نمیتونه یه کار ساده مثلا رستوران و تالار و ... پیدا کنه؟حتما که نباید کارمندی و مهندسی و ... باشه

  7. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    شارت جان خوشحالم که زندگیتون آروم تر از قبل شده.

    اگه همسرت هنوز به رو به راه شدن کارش در مشهد امیدواره، به نظرم حرفشو گوش کن و تا زمانیکه صلاح می دونه مشهد بمونید.

    و سعی کن بیشتر به همسرت اعتماد و تکیه کنی.

    انسان همیشه در حال رشده. به نظرم رشد شخصیتی مردها خیلی وابسته به ازدواج و تشکیل خانواده ست. و اگه همسرشون بهشون تکیه داشته باشه، مرد تر و قوی تر می شن.

    در اون موردی که سوال کردی، به نظرم کارت خیلی اشتباهه که در مورد چک و اینجور چیزها صحبت می کنی. این حرفها قلب ها رو سرد می کنه....

    چون یه مدت همدردی نبودی، این تاپیک رو برات می ذارم:

    http://www.hamdardi.net/thread-36735.html

    شارلوت زندگی تو خیلی جای کار داره، ولی متاسفانه فکر نمی کنم از من کمک خاصی بربیاد... امیدوارم خودت به فکر باشی و یه فکر اساسی برای گرم شدن زندگیت بکنی.

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  8. #6
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 اردیبهشت 99 [ 12:38]
    تاریخ عضویت
    1391-4-13
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    11,898
    سطح
    71
    Points: 11,898, Level: 71
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 152
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    387

    تشکرشده 325 در 143 پست

    Rep Power
    47
    Array
    خیلی از ازدواجم پشیمونم.الان میفهمم چقدر با هم تفاوت داریم.فقط و فقط به طلاق فکر میکنم.اینکه زندگی نیست.از روز اول من دارم جون میکنم تو این زندگی.اونم واسه خودش از زندگی جوری که میخاد لذت میبره.فقط من دارم عذاب میکشم.هم با دخترا رابطه داره هم بقیه نیازاشو بیرون خونه تامین میکنه.منم که بریم بمیرم کلا.این که نمیشه زندگی .فقط من شدم عابر بانک که اجاره و نون و آب و خرج زندگی و لباس و...رو بدم آخرشم بدتر از من هیچکی نباشه

  9. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    شارلوت تو خیلی وقته که در این حالتی، پس چرا هیچ اقدامی نمی کنی؟ چرا جدا نمی شی؟ نظر خونوادت در این مورد چیه؟ تا حالا در موردش باهاشون حرف زدی؟

    اینطور کج دار و مریض ادامه دادن چه سودی داره؟ تا کی می خوای باشی و غر بزنی؟ یا باش یا نباش...

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...


    ویرایش توسط میشل : یکشنبه 17 آبان 94 در ساعت 17:01

  10. 2 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    baitollah-abbaspour (دوشنبه 18 آبان 94), گیسو کمند (یکشنبه 17 آبان 94)

  11. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    سلام

    عنوان تاپیک کاملا گویاست و امثال منو میکشونه برای ارائه تجربه ای که در این زمینه داریم ، تخصصی نیست اما شاید کمک کنه چون تجربه است.

    با حقوقتون تا به حال چیزی برای خودتون نخریدید اصلا بگیم 30 درصد حقوقتون رو برای خودتون هزینه کردید ، خوب الان به شما میگن زن خوب؟ دلسوز؟ رابطه اتون بهتر شده؟ کمک خرج شدید؟

    نه ، هیچ کدوم محقق نشده ، شما کمک خرج نشدید چون اصلا خرجی از همسرتون برای زندگیتون نمیشه که شما کمک خرج بشین ، شما خود خرج خونه رو انجام میدین .

    شما به رابطتون کمک نمیکنید بلکه به تخریب رابطتون کمک کردید چون جای شما و همسرت واضحه که عوض شده دقیقا بخاطر همین به اصطلاح کمک کردن،

    خوب نیست شما از چک و حساب کتاب صحبت کنید ولی بازم خوب نیست که یه مرد بیاد به همسرش بگه اجاره خونه رو تو بده من غلط کردم ،(یعنی اگه شارلوت تو اجاره ندی ، بازم عقب میوفته من کاری نمیکنم)،

    شما کمک به جا و درست باید بکنی و همسرت باید بگه اجاره رو فعلا شما بده من ماه بعدی رو و بعدیها رو خودم میدم (یعنی من به فکر اجاره هستم تلاش میکنم و وظیفه من هست این کارو هم انجام میدم ) تازه اینم در شرایط زندگی های عادیه نه با این شخصیت همسرتون

    حالا چیکار کنیم : اولا فرشته مهربان به عنوان یه متخصص که مطمئنی اونچه میگه حاصله تجربه و دانشه مورد نیازه

    بعد:

    ***ببینید اصلا همسرتونو فراموش کنید ، شما خودت به تنهایی بدون توقع هیچ چی از هیچ کس باید خودتونو بسازید چه همسر خوبی باشن چه همسر بدی ، شما باید مستقلا قوی باشی چون همیشه همه در اختیارما و بر وفق مراد ما نیستن پس ما باید اول بلد باشیم برای خودمون و بخاطر خودمون زندگی کنیم ، == به خودمون برسیم ، به خاطر خودمون به علایقمون برسیم ، هدف مستقل داشته باشیم ، اگه محبت میکنیم بخاطر توقع محبت دیدن نباشه ، محبت
    کن برای دل خودت ، احترام بزار بخاطر شخصیت خودت ،

    اگه توقعی باشه و اون توقعه حاصل نشه چی؟ باید نابود شیم ؟ اگه هدفمون مستقل نباشه وابسته به کسی باشه و اون آدم ما رو کمک نکنه پس ما باید به هدفمون نرسیم؟
    یه سوال دارم شما الان به تنهایی چه اهدافی داری؟ به کدوم علایقت میرسی ؟انگیزه داری چون همسرت محبت کرده بی انگیزه ای افسرده ای چون محبت نکرده میای مشهد بخاطر شوهر از مشهد میخوای بری بخاطر شوهر ، حقوقتو بدی یا ندی بخاطر شوهر ، چرا بخاطر آرامش خودت نه؟ چرا برای هدف خودت نه؟

    ***وقتی شما برای دیگران قابل احترامی که خودت برای خودت ارزش و احترام قائل باشی ، لباس و وسایل مورد نیازتونو بخرید (هر چیزی به اندازه وسع هر کس وجود داره لباس ورزش دکتر کلاس آموزشی و..) بخشی از حقوقتو حتما برای خودت خرید کن، دکتر برو و به علایقت برس حداقل بخاطر اینکه فردای روز مدیون خودتون نباشید

    ***بخشی از حقوقتو حتما پس انداز کن ، شما که علی الخصوص همسرت تامین مالیت نمیکنه حتما باید یه حساب پس انداز داشته باشید . بخش کوچکی از حقوقم کمک خرج خونه باشید که این نکته داره : اینکه کمک خرج باشید نه اینکه اون خونه فقط با شما اداره شه

    *** وقتی شهر خودت بودی همسرت با دوستان ناباب بود و رفیق بازی میکرد ، خودت هم که اینجا کار خوبی پیدا کردی چرا برگردی ؟

    *** تا وقتی تو به فکر باشی نگران باشی حقوقتو بیاری وسط همسرت همین خواهد بود ، حتی اگه همسرت کاری هم بود نباید کل حقوقتو بیاری وسط چه برسه به همسر بی مسئولیت ، یه مثال میزنم :

    توی خونه گوشت نیست چیکار کنیم گوشت نخریم ؟ قورمه سبزی بدون گوشت داریم ؟ بله داریم ، میای میگی هوس قورمه سبزی کردم ولی گوشت نداریم ، نمیخره یا میگه خودت بخر ، شما قورمه سبزیه بدون گوشت بپذیرید و خیلی عادی بدون اینکه حرفی از گوشت باشه بیارید سر سفره و بخورید

    صاحبخونه میاد دم خونه میگه خانم کرایه ما چی شد؟ حتی اگه صاحبخونه فامیلتونم بود شما بگو شب ساعت n بیایید با همسرم صحبت کنید یا به همسر میگی به صاحبخونه زنگ بزنه ، اگر نزد این مشکل شما نیست خودش باید حل کنه

    *** سرزنش نکن ، تحقیر نکن ، خط و نشون نکش چون اینجور مردها به اعتماد به نفس نیاز دارن، مهربون باش چون تو عصبی و عبوس نیستی ، دوست داشتنی باش چون تو خودتو دوست داری اما کمک بی موردم نکن ، فریب نخور و با درایت رفتار کن و اصلا و ابدا حرف حساب و کتاب و نزن حتی اگه همسرت بحثو باز کرد خودتو بکش کنار و تصمیم و تامین و تامل رو بسپار به همسرت خودش یه فکری میکنه حتی اگه اون فکر بیکاری باشه.

    موفق باشید.

    update

    الان یه نگاه به عناوین تاپیکهای قبلیتون زدم نمیدونم چی بگم ولی هر تصمیمی دارید موندن یا جدایی زودتر جمع بندی کنید و انتخاب کنید هزار سال که زنده نیستید ، خودتون بهتر از هر کسی شرایطتونوو میدونید :
    شخصیت همسرتون ، حمایت خانوادتون ، قوت خودتون ، میزان وابستگی و علاقه و..
    یا حق.
    ای خواجه درد نیست... وگرنه طبیب هست

    ای بی خبر.. از خورشیدِ پشتِ ابر !



  12. 2 کاربر از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده اند .

    میشل (یکشنبه 17 آبان 94), سها** (دوشنبه 09 آذر 94)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:50 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.