سلام دوستان من و همسرم قبل از ازدواجمون و در دوره اشنایی و خواستگاری به دلیل اینکه هر دو قبلا شکست خورده بودیم از هم ادرس گرفتیم و با اجازه هم با همسران و خانواده های قبلی توی زندگی گذشتمون قرار شد صحبت کنیم و اونا رفتن از خانواده همسر قبل من تحقیق کنن که من به خاطر اعتیاد همسرم و زندان رفتنش جدا شده بودم و منم از همسر قبل ایشون دلیل جداییشونو بپرسم که فهمیدیم هر دو طرف همچیو بهم راستشو گفتیم و با اشنایی بیشتر و دقت ما ازدواج کردیم خداروشکر من از زندگیم راضیم و اونم همیشه ازم بابت خوشبختی که براش اوردم تشکر میکنه الان مشکل اینجاستکه اون خانم جایی کار میکنن که من هر شرکتی هم که برم با اونا در ارتباط خواهیم بود مثلا امروز اون خانم دوساعت توی دفترم بود وای که اینجا عین جهنم بود الانم قلبم درد داره انگار وقتی هست توی زندانم اعصابم خرد میشه به هم میریزم داغون میشم اصلا دلیلشو نمیدونم میترسم این بهم ریختگیم تو زندگیم تاثیر بد بزاره هر چی فکر بد و زشت و پلیده به ذهنم میاد چکار کنممممممم
علاقه مندی ها (Bookmarks)