به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 آبان 95 [ 10:25]
    تاریخ عضویت
    1394-7-15
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    1,439
    سطح
    21
    Points: 1,439, Level: 21
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    57

    تشکرشده 47 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array

    New2 همسرم از خانوادم کینه به دل گرفته

    سلام دوستان
    قبلا یه موضوع گذاشته بودم " با مادر شوهرم مشکل دار " طبق مشاوره های شما دوستان عزیز سعی کردم یه مقدار تو دیدگاهم تغییراتی بدم تا زمانی که مستقل بشم تا الان که فکر میکنم داره جواب میده.اما یه مشکل بزرگ دیگه هم دارم خوشحال میشم نظرات سازندتون رو بگید.


    من و همسرم تقریبا از لحاظ فرهنگی فرق داریم اون تو خانواده پر شور و صدا بزرگ شده و من تو خانواده ساکت و آرام اولای ازدواجمون وقتی می اومد خونه ما از اینکه کمتر حرف میزدن یا تلوزیون نگاه میکردن ناراحت میشد و من هر چی می گفتم که اینا عادتشونه زیاد حرف نمیزنن به خودش میگرفت این شروع سردی بود بینشون به وجود اومد بعد هم متاسفانه یه دعوای بدی بین منو همسرم اتفاق افتاد که خانوادم مطلع شدن و پدرم باهاش حرف زد و همسرم به خاطر این مساله 8 ماه کلا خونه ما نیومد یه مقدار هم خونوادش خونه ما رفت و آمد نداشتن بابام هم از این موضوع ناراحت بود مثلا تمامی عیدی های منو با خواهراش می آورد در کل باباش وقتی دعوت میکردیم می آومد خونه ما .

    الان هم بیشتر از یکساله که عروسی کردیم همسرم به بهانه های مختلف وقتی برا شام دعوتمون میکنند رد میکنه خونه هیچ کدوم از خواهر برادرام نمیره مگه اینکه مجبور بشه بهانش هم اینه که خواهرت فلان زمان منو آدم حساب نکرد از پشت اپن آشپزخونه باهام احوالپرسی کرد ، برادرت فلان زمان پیش من پاشو دراز کرد ، اونیکی برادرت برا عید دیدنی دو روز دیر آومد خونه ما و.... همش بهانه های اینجوری در صورتی که با هیچکس از خانوادم درگیری لفظی نداشته فقط هم الان میگه چون فلان وقت برام ارزش قائل نشدن منم هیچ وقت نمیشم.

    یکساله که بهش اصلا گیر ندادم که بریم خونشون گفتم شاید طی زمان حل بشه ولی میبینم هر 5 ماه یکبار هم که برادرام برا دیدنم میان خونه ما اصلا باهاشون حرف نمیزنه حتی (یک کلمه) و تلوزیون نگاه میکنه میترسم این یه عادت بشه چون این رفتارش رو خانوادم اثر گذاشته

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 آبان 95 [ 10:25]
    تاریخ عضویت
    1394-7-15
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    1,439
    سطح
    21
    Points: 1,439, Level: 21
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    57

    تشکرشده 47 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array

    کجایییییییییییییییییییییی ییییییین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 آبان 95 [ 10:25]
    تاریخ عضویت
    1394-7-15
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    1,439
    سطح
    21
    Points: 1,439, Level: 21
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    57

    تشکرشده 47 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    یعنی کسی هیچ نظری نداره منتظرم ممنون میشم نظر بدین

  4. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو
    خوب شوهرت احساس کرده بهش بی احترامی شده شما هم حدس میزنم اوایل نابلد بودی و ناشی بجای همدلی کردن و گوش دادن حرفهای شوهرت دنبال این میگشتی که خانواده خودت را تبرئه بکنی.
    این وسط کسی مقصر نیست ولی دوطرف باید یاد بگیرن به همدیگه نزدیک کنن رفتار و طرز فکر و گفتارشان را و اینکه میگید شوهرتان میره جلوی تلویزیون دراز میکشه و حرف نمیزنه بخاطر اینه که اوایل احساس کردهب هش بی احترامی شده.

    اینکه توی خانواده شما کم حرف میزنین برای قدیم بوده وقتی که داماد یا عروس نداشتید قرار نیست ما تا آخر عمرمان همانگونه زندگی و رفتار کنیم که از قبل داشتیم و از اونطرف شوهر شما هم بدین گونه عمل کردند که نشان از ناپختگی و نداشتن انعطاف از دوطرف هستش.

    حداقلش اینه نیاز هست به نزد مشاور بروید در مورد حل این مشکل و از اون طرف هم خانوادتان بهتره یاد بگیرند مقداری گرمتر برخورد بکنند.اصولا مردها و انسان ها دوست دارن وقت ازادی که دارند نهایت لذت را از آن ببرند تغییرات باید دوطرفه صورت بگیره وگرنه تاثیری نداره.خانواده شما به شما علاقه داره و دعوت میکنه این خیلی خوبه ولی اگر بخواهند مثل دفعات قبل رفتار کنند بنده هم جای شوهر شما باشم یا هر مرد دیگری با اندک خصوصیات شبیه شوهر شما احتمال قبول دعوت از طرف ایشون پایینه.
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  5. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 آبان 95 [ 10:25]
    تاریخ عضویت
    1394-7-15
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    1,439
    سطح
    21
    Points: 1,439, Level: 21
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    57

    تشکرشده 47 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام ممنون که وقت گذاشتین میدونم ناراحته ولی یه جوریه که ناراحتیش دوام داره یه مدت من با خانوادم صحبت کردم بهشون گفتم که ناراحت میشه اونا هم میشه گفت خیلی زیاد تو رفتاراشون تغییرات دادن باهاش صحبت میکردن جوابشونو با بله یا خیر میداد بعد از یه مدت احساس میکنم خانوادم هم خسته شدن و زیاد باهاش حرف نمیزنن دوست ندارم این شرایط ادامه داشته باشه از یه طرف هم به همسرم حق میدم به خاطر همین زیاد در این مورد باهاش حرف نمیزنم بخدا تو این مدت هر کی از خانوادم خواسته اعتراضی کنه گفتم خودتون این شرایطو به وجود آوردین ولی همسرم تموم نمیکنه

  6. کاربر روبرو از پست مفید دل آرا تشکرکرده است .

    khaleghezey (پنجشنبه 07 آبان 94)

  7. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اینو یادت باشه بانو شما مسئول گفتار و رفتار شوهرت یا خانوادت نیستی اینجور یتنها کسی که آسیب میبینه خودت هستی هب این وضعیت عادت کردن خوب بزار همینجوری باقی بماند شما هم هرووقت دیدی یکطرف بهتر رفتار کرد و روبه جلو بود تشویق و تائید کنید و تلاشت را روی این موضوع بگزارید اوضاع به همین منوال باقی بماند و حداقل بدتر نشود
    بعضی وقتها فقط باید یک گوشه بشینی و نظاره گر باشی
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  8. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 آبان 95 [ 10:25]
    تاریخ عضویت
    1394-7-15
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    1,439
    سطح
    21
    Points: 1,439, Level: 21
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    57

    تشکرشده 47 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شاید هم شما راست میگین همه دارن خونه خودشون زندگیشونو میکنن من اینهمه خودمو ناراحت میکنم راست میگین بهتره

    بسپرم دست خودشون یعنی میدونین تو این سه سال خسته شدم از بس هر دو طرف بهم غر زدن چرا اینطوری شد چرا

    اونطوری شد بهتره خودشون یا این موضوع رو حل کنن یا همینطور ادامه بدن مرسی ازتون من به نظرات شما خیلی احترام

    قائلم چون تو تاپیک های دیگه هم خوندم بازم ممنون

  9. کاربر روبرو از پست مفید دل آرا تشکرکرده است .

    khaleghezey (پنجشنبه 07 آبان 94)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:41 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.