به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 13 فروردین 96 [ 20:47]
    تاریخ عضویت
    1394-6-07
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    957
    سطح
    16
    Points: 957, Level: 16
    Level completed: 57%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 28 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    حال و روزم بعد از یک فاجعه تلخ

    سلام به دوستان خوب همدردی
    امروز خودم رو مجبور کردم که حتما واسه خودم کاری کنم
    من 25 سالم هست
    خودم به اندازه کافی بی حوصله و بی انگیزه شده بودم ولی با این حال به زورم شده بود درسام رو میخوندم و نمرات خوبی میگرفتم از لحاظ روانی توی وضعیت خوبی نبودم ولی اتفاقی برای خانوادم پیش اومد که فجیع بود ،منظورم یک قتل هست .درمورد جزییاتش نمیخوام صحبت کنم و خیلی مشکلات به وجود اومد و حال و روز خوبی نداشتیم کل خانواده ،مشکلات خیلی ناراحت کننده .
    با این حال من سعی کردم تا حدی که میتونم کارای روزمره ام رو انجام بدم و به درسام رسیدگی کنم
    مشکلاتی که الان دارم
    وضعیت پر تنش خونه
    خستگی بدنی ،احساس میکنم توان انجام کاری ندارم ،خسته ام دایما
    بی حوصلگییی
    توی کارام شدیدا کند عمل میکنم مخصوصا کارای درسی تمرکز لازم رو ندارم
    همش ناراحتم و تنها کسی که بهم روحیه میده خودمممم هستم
    اینده من نامعلومه با توجه به مشکلات پیش اومده
    من وزنم نرمال هست ولی اخیرا پر خوری میکنم و همش تمایل به غذا خوردن دارم

    نیازی که الان دارم
    1با حرفاتون من رو اروم کنید چون یه جورایی من دارم اطرافیانم رو اروم میکنم چون حال و روز اونها بدتر از منه

    2.بهم راهکار بدین تا از این بی حوصلگی و خستگی دایم در بیام

    این رو هم بگم که من یه جوراییی خودم از لحاظ روحی حالم اصلا خوب نبود و خودم به خودم روحیه میدادم ولی الان خیلی بدتر شدم

    به دکتر هم مراجعه کردم قبلا داروهایی که میداد من رو بی حوصله تر و خواب الود تر میکرد و حالم خیلیییی بدتر میشد
    وقتی نخورم حالم بهتره

    منتظر پاسخ دوستان گلم هستم

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 13 فروردین 96 [ 20:47]
    تاریخ عضویت
    1394-6-07
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    957
    سطح
    16
    Points: 957, Level: 16
    Level completed: 57%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 28 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عجول نیستم ولی 114 بازدید کننده بدون دریافت جوابی چندان جالب نیست.

  3. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 03 تیر 96 [ 07:33]
    تاریخ عضویت
    1394-4-06
    نوشته ها
    340
    امتیاز
    8,219
    سطح
    61
    Points: 8,219, Level: 61
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 231
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    343

    تشکرشده 431 در 213 پست

    Rep Power
    64
    Array
    میخوای چکار کنی؟ وقتی یه اتفاق بد میفته حق داری اینطوری باشی ،پس شما هم حق داری ناراحت باشی، اگر در وضعیت سوگواری هستی بخودت روزی 3ربع توی یه جای خلوت برا خودت گریه کن، این باعث میشه به قلبت فشار نیاد و اعصابت کم کم آرو م میشه، اگه اهل دعا و نماز هستی مرتب در حین انجام کارات صلوات بفرست ، برا تمرکز داشتن هم ذکر لااله الا الله رو بگو، شبا قبل خواب عطر یاس یا گلاب رو بو کن یا بپاش به دستمال بذار کنار بالشتت باعث میشه خواب راحتی داشته باشی برای خواب اهالی خونه هم میتونی استفاده کنی، مصرف قند و شکر رو بیار پایین چون بی قراری و استرس رو بالا میبره بجاش از خرما ، کشمش ، انجیر خشک استفاده کن، از دمنوش به لیمو،گل گاوزبان، فهوه، اسطوخدوس وعرق بادرنجبویه اینروزا زیاد استفاده کن، خانمی حتما سعی کن غذای خونساز استفاده کنی موقع ناراحتی معمولا غذاخوردن کم میشه و کم خونی میاره و کم خونی سبب افسردگیه، اگه حال داری و اعتقاد داری امام زاده یا قبور شهدا سر بزن ، آرامش بخشه،،،،،،،،،اینایی رو که بهت گفتم قبلا خودم انجام دادم ، راستی تو درس خوندن به خودت سخت نگیر یه کم بخودت حق بده نیاز به مواظبت داری پس دست نوازش به سرخودت بکش،،،،در آخر اگه برات ممکنه شنا برو عین شستشوی مغزی می مونه ، راستی حتما سعی کن خونه رو مرتب تمیز نگه داری و هوای تازه به خونه بیاد ، تا روحیه ات انشاالله تقویت بشه

  4. کاربر روبرو از پست مفید آخیش تشکرکرده است .

    ستاره زیبا (دوشنبه 04 آبان 94)

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 12 دی 94 [ 12:19]
    تاریخ عضویت
    1391-1-14
    نوشته ها
    217
    امتیاز
    4,713
    سطح
    43
    Points: 4,713, Level: 43
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    244

    تشکرشده 215 در 103 پست

    Rep Power
    34
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط آوا... نمایش پست ها
    سلام به دوستان خوب همدردی
    امروز خودم رو مجبور کردم که حتما واسه خودم کاری کنم
    من 25 سالم هست
    خودم به اندازه کافی ...

    ... منتظر پاسخ دوستان گلم هستم
    سلام بسیار متاسفم بابت اتفاقی که افتاده است.مسلما برایتان سخت بوده است.

    گفتید دوست ندارید در مورد جزییاتش صحبت کنید ما هم سوالی نمیکنیم.
    گاهی نمیتوان شرایط رو تغییر داد.
    نمیدانم به خدا یا سرنوشت اعتقاد دارید یا خیر.
    بی شک خداوند به کسی ظلم نمیکند و همواره سختی ها را با هدفی نیک به سوی ما میفرستد.

    داستایوسکی نویسنده و روانشناس روسی در جایی ذکر میکند که من تنها از یک چیز می ترسم و آن اینکه شایستگی رنج هایم را نداشته باشم.

    تفاوت نگاه را احساس میکنید؟

    نمیدانم چه مدت از این واقعه میگذرد اما انتظار نمیرود در همان اوایل محکم باشید.شما هم انسان هستید و هر انسانی هر قدر بالغ صاحب احساس هست و چه بسا این احساس است که او را انسان کرده است.

    این که ذکر کردین به دیگران همدردی میدهید بسیار عالیست.همدردی به دیگران در مواقعی که خود نیز در دردشان مشترکید منش انسان های بزرگ است.

    مجددا ضمن ابراز همدردی صمیمانه امیدوارم روحیه خود را حفظ کنید که کمتر انسانی از آن برخوردار است.

    ضمنا توصیه میکنم جمله ی داستایوسکی که برایتان نوشتم را در کاغذی با اندازه ی بزرگ بنویسید و انرا در معرض دیدتان قرار دهید.




    - - - Updated - - -

    راستی بابت اون قسمت از صحبت هاتون که مربوط به مشکلات خودتون میشد تاپیک جدا بزنید.

  6. کاربر روبرو از پست مفید کیارش۲ تشکرکرده است .

    میشل (چهارشنبه 06 آبان 94)

  7. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    سلام آوا جان

    اینکه به خانوادت روحیه میدی تحسین برانگیزه ، اینکه اینقدر قوی هستی که دنبال شرایط بهتر هستی این هم تحسین برانگیزه

    پس اولین قدمو برداشتی ، میمونه قدم های بعدی که خیلی از پله اول راحتتره

    فقط به پله آخر نگاه کن ، پله ی آخر هدفه ،

    وقتی بهش نگاه کنی امید میگیری و انگیزه پیدا میکنی

    مزیت بعدیش اینه که حاشیه های اطراف راهت ، (شرایط اطرافیان و..) نمیتونه جلوی دیدتو و در نتیجه انگیزتو بگیره ،

    پله آخر (هدف) ؟ مثلا میتونه این باشه ، 5سال دیگه ، تو 5سال بزرگتر شدی ، این اتفاق کمرنگ شده ، تحصیلاتت تا جایی که بتونی ازش استفاده کنی تموم شده ، تو به وظایفت عمل کردی ، قوی تر شدی ، به خدا نزدیکتر شدی و اول از همه اون برات مهمه

    کاری رو انجام میدی که دوست داری ، و...

    وقتی هدفت مشخص باشه ، اتفاقات وسط راه نمیتونه مانعت شه ، اتفاقات رو هم در نظر بگیر و براشون یه ستاد مدیریت بحران در نظر بگیر ، مثلا :

    اتفاق وسط راه : حرف مردم ، از دست دادن عزیزان ، قبول نشدن در رشته مورد نظر ، شرایط دیگه

    مدیریت بحران میگه : مواظب خودت باش ، یعنی اینکه تو هدفت معلومه اینها میگذره ، تو میمونی و هدف ، اگه مواظب خودت باشی و هدفو گم نکنی بهش میرسی اگه غفلت کنی شرایط خطرناکتتره ،

    پس توی مدیریت بحران بازم باید خودت به داد خودت برسی .

    عزیزم شاید این حرفها خیلی پیش پا افتاده به نظر برسه ولی باور کن یه دنیا تجربه توش هست که اگه استفاده کنی و به عمقش فکر کنی، رمز موفقیت خواهد بود و اگه ازش رد شی ممکنه خدایی نکرده 10سال بعد اگه برگردی ببینیش با خودت بگی ای کاش اون موقع بهش عمل کرده بودم.

    یادت باشه ،
    حافظا چون غم و شادی جهان در گذر است
    بهتر آن است که من خاطر خود خوش دارم

    یکم به اون مصیبت دیده ها نگاه کن ، به زمان هم نگاه کن ، تا حالا زمان ایستاده ؟ تا حالا کسی توی زمان گیر کرده؟ نه داره میگذره مثل باد ، مثل بزرگ شدنمون ، چه بهتر که از اون کوچه ای که داریم رد میشیم ، ما که در حال رد میشیم پس چه شادیه چه غم ، ازش درست رد شیم ،
    موفق باشی
    ای خواجه درد نیست... وگرنه طبیب هست

    ای بی خبر.. از خورشیدِ پشتِ ابر !



  8. 2 کاربر از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده اند .

    میشل (چهارشنبه 06 آبان 94), افسونگر (دوشنبه 04 آبان 94)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 13 فروردین 96 [ 20:47]
    تاریخ عضویت
    1394-6-07
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    957
    سطح
    16
    Points: 957, Level: 16
    Level completed: 57%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 28 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسی از دوستان همدردی که با من همدردی کردین
    اخیش عزیزم کارهایی رو که گفتین انجام میدم ،ممنون که برام وقت گذاشتی
    و اقای کیارش واقعا ممنون از نوشته های قشنگتون ،اینقدر نوشته هاتون خوب بود مخصوصا جمله ی من تنها از یک چیز می ترسم و آن اینکه شایستگی رنج هایم را نداشته باشم که بیشتر از 20 بار خوندمش
    گیسو کمند عزیزم ممنونم که برام وقت گذاشتی ،حرفات رو قبول دارم به خاطر همین سعی کردم کارای روزمره همیشگی رو انجام بدم ،دارم سعی میکنم بهتر عمل کنم
    ا
    ما چیزی که هست من ناراحتی های پیش اومده رو هر جور باشه تحمل میکنم سعی خودم رو میکنم
    چیزی که ناراحتیم رو بیشتر میکنه این هست که زندگی من مثل قبل نمیشه
    من کنار این ماجرا چیزای دیگه هم از دست دادم این مسله امیدم رو کم میکنه
    یه جورایی زندگی عادی نخواهم داشت ،برام خیلی سخته که باید سختی رو تحمل کرد که با مسایلی که وجود داره به احتمال زیادیییی از این سختتتتر میشه کنار این ماجرا من کسای دیگه هم از دست دادم ،ادم های زنده ای در اطرافت که تو براشون مردی ناراحت کننده هست
    از دست دادن شرایط خوبی که داشتی و حالا دیگه نداری
    خیلی چیزها به یکباره از دستم رفت
    باورم نمیشه این هارو گفتم که دردو دل کرده باشم شاید راه حلی نداشته باشه
    میزارمش پای سرنوشت ،به خدا اعتقاد دارم افای کیارش

  10. 4 کاربر از پست مفید آوا... تشکرکرده اند .

    rayehe (چهارشنبه 06 آبان 94), کیارش۲ (چهارشنبه 06 آبان 94), میشل (چهارشنبه 06 آبان 94), آخیش (پنجشنبه 07 آبان 94)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ،،اخلاق و عادات بد روزمره من ،،یه روزمرگی بیخود
    توسط ARAM-ESH در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: پنجشنبه 16 مرداد 93, 16:33
  2. مشخص نمودن میزان اضافه وزن یا کمبود وزن(bmi)
    توسط keyvan در انجمن علمی و آموزشی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 02 تیر 91, 14:02
  3. همسرم روزه نمیگیرد چه برخوردی با او داشته باشم
    توسط ghalam63 در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 23
    آخرين نوشته: شنبه 09 مهر 90, 14:57
  4. نظر در مورد وزن همسر
    توسط sina.sina11 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: چهارشنبه 12 مرداد 90, 04:12

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:10 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.