آیا رفتارهای من درسته؟دلم میخواد محکم قدم بردارم و آرامشم روز به روز عمیقتر بشه

[آخیش]

سلام، مدتیه شاغل شدم ، محیط کارم همه آقا هستن و من تنها خانم هستم،البته سابقه کار زیاد دارم و همیشه هم همینجورر بوده،،،،فقط من مغرور و بد اخلاق بودم و به کسی رو نمیدادم
الان یه فرقی کرده بعد از جداییم آرومتر شدم، قبلا مغرور تر بودم اما الان بیشتر سعی میکنم حمایت اطرافیانم ( خدا،خانواده،فامیل و دوستان و همکاران )رو داشته باشم پس غر نمیزنم ، ایراد نمیگیرم و خب خوبه درکل ، اما چون قبلا اینطوری نبودم سوال اولم اینه که آیا این کارم خوبه ؟آیا این تحویل گرفتن همکارا باعث نمیشه پشت سرم حرف در بیارن؟؟؟؟؟؟/ سوال دومم اینه که چگونه حمایت بیشتری جذب کنم؟ نیاز به محبت دارم،خودم هوای خودمو دارم و دوس دارم فشار جدایی رو من کمتر باشه،خیلی پخته تر رفتار میکنم اما هنوزم احساساتی هستم و خیلی کمبود محبت دارم ، سوال سومم اینه که فشارهای زندگی زیاده و من میخوام یاد بگیرم با خودم خوش باشم حالا چه مردی تو زندگیم بیاد چه نیاد من با شرایط خوش بگذرونم و شاکر باشم فکر میکنم چه مجرد باشم چه متاهل نباید اینقد محتاج محبت باشم

[افسونگر]

سلام عزیز.
حقیقتش نظر من راجع به محیط کار منفیه.متاسفانه فضای مرموز و مسمومی در اکثر محیط های کار وجود داره.محیط کار اصلا محیط عاطفی نیس..حتی با خانومهای هم سن و سال خودتون....هیچ وقت با رویکرد نیاز به محبت تو محل کار رفتار نکنید.بهتره جمعهای دوستانه خارج از محیط کار با دوستان سابق-نه همکار-داشته باشید.
همیشه نیاز به محبت دیدن شخص رو گمراه می کنه,اولین کارش اینه که قدرت تشخیص بد و خوب رو از شمامیگیره.
ودومین اشتباهی که در دید دیگران بوجود میاد شخصیت انعطاف پذیر شماست و مورد سو استفاده کاری قرار میگیرید.
هیچکس جز خدا حامی شما نخواهد بود,,,احساس جذب حمایت،نا خودآگاه از شما یک انسان ضعیف و بی اراده میسازه که دایم باید در راضی کردن اطرافیانش کوشا باشه......اقتدارتون رو از دست ندید.
به هیچ کس اعتماد نکنید,...محیط کار شما جدیده و سالها طول میکشه آدمای اطرافتون رو بشناسید.
آرامشی که شما دنبالش هستید در جهت عکسی است که دارید گام بر میدارید.
بیشتر با خدا خلوت کنید.زمان مرهم بزرگی برای آدماس.....

[آخیش]

گاهی حرفها نمی توانند روزها وحالات را توصیف کنند ،نه جمله ای گویای احوالم می یابم و نه حتی کلمه ای،،،، مانند کسی هستم که

در آستانه طوفانی ایستاده و نمی داند چه خواهد شد......صحنه سفید خاک آلود را می بیند................

نه این توصیف من نیست،،،،،،،،،،من مانند طوفان زده ای هستم که میانه طوفان ایستاده ام و آنقدر سریع همه چیز اتفاق می افتد که

فرصت بازگویی نیست ،،،،،،فقط بیننده ام وحتی بعضی چیزها ی صحنه ها را نمی بینم ،،،،،،،،،شاید بعضی ها بدانند چه شده است

وقتی دیگران می پرسند سخت نبود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!! !! میخندم،،،،،،،،نای گریستن نیست،،،،،،آنقدر تلخ بود که اگر

بگریم،،،،،،،رقت بار و مزخرف میشوم،،،،شاید بعضی ها بدانند واکنش درست در مقابل (سوال سخت نبود؟؟) چیست،،،،،،،، اما من مورد

سوالم،،،،،،، و چه جوابی بهتر از خندیدن بر مصائبی که بدیگران می گوید این بدبخت است،،،،،،،،،پس بیخیال می خندم و می خندانم.

[zolal]

نیاز به محبت دیدن شخص رو گمراه می کنه,اولین کارش اینه که قدرت تشخیص بد و خوب رو از شمامیگیره.
ودومین اشتباهی که در دید دیگران بوجود میاد شخصیت انعطاف پذیر شماست و مورد سو استفاده کاری قرار میگیرید.
هیچکس جز خدا حامی شما نخواهد بود,,,احساس جذب حمایت،نا خودآگاه از شما یک انسان ضعیف و بی اراده میسازه که دایم باید در راضی کردن اطرافیانش کوشا باشه.



- - - Updated - - -

مرسی از افسونگر عزیز. بسیار نکته مفیدی رو اشاره کردند.

[آخیش]

امروز 96روز از شروع کارم میگذره اوضاع خوبه،،،،،،،،،،،،راحت میخنم و ذکر میگم،،،،،،،،،دنبال هدفی هستم تا اگر موقعیت ازدواج مناسبی نبود زندگیم پوچ نباشه،،،،،،،یه خواستگار این چندوقت داشتم مناسب نبود رد کردم،،،،،،،شوی سابق با خط غریبه اس میده منم شکایت کردم بدم نمیاد نامردی هاشو جبران کنم

[آخیش]

من یه مشکلی دارم که راه حل علمیشو بلد نیستم

من یه خورده تعصب میکشم و از بقیه خیلی دفاع میکنم ، مثلا طرفدار یه آدم سیاسی خاصم وتعصبشو میکشم، تو خونه از خواهر

کوچیکه دفاع میکنم پیشه بزرگه و برعکس از بزرگه پیش کوچیکه، از بابام در مقابل داداشم طرفداری میکنم و بالعکس، از دوستام

همینطور،از رییسم در مقابل همکارام و بالعکس ، این رفتار باعث میشه از محبوبیتم کم بشه و هیچ فایده دیگه ای نداره، این رفتارام

ناراحتم میکنه، الان چندماهه سعی میکنم از کسی طرفداری نکنم اما بازم پیش میاد ،فگر کنم اینطوری عادت کردم، باغبان عزیز کجایی؟بدادم برس

[آخیش]

علیرضا مجیدی:هنر برخورد با آدم‌های غیرمنطقی[COLOR=rgba(31, 31, 31, 0.952941)][FONT=BYekan]آیا شما کار و حرفه‌ای دارید که لازمه آن سر و کله زدن با طیف وسیعی از ارباب رجوع و مردم است؟ آیا شده که هنگام انجام این کار، با آدم‌های به کلی غیرمنطقی برخورد کنید که اعصابتان را به هم می‌ریزند؟ آیا گاهی مجبور می‌شوید که در میهمانی‌ها با یک آشنا یا فامیل دیدار کنید که حرف‌های عجیب و غریبی می‌زند که بر پایه هیچ استدلالی نیستند؟ آیا شما هم جزو کسانی هستید که وقتی می‌بینید کسی حرف‌هایش بر پایه استدلال‌های منطقی نیست و به طرز غیرمنطقی و غیرعقلایی فکر می‌کند و چیزهای بی‌ربط را به هم مربوط می‌کند، اصطلاحا جوش می‌آورید و در حالی که ذاتا آدم صبور و آرامی هستید، به یک دیگ بخار تبدیل می‌شوید؟![/FONT][/COLOR][COLOR=rgba(31, 31, 31, 0.952941)][FONT=BYekan]چه بخواهیم و چه نخواهیم، در زندگی خود به صورت رو در رو یا از راه دور با چنین آدم‌هایی سر و کار داریم و مجبور به تحملشان می‌شویم. ما در قبال این افراد رویکردهای مختلفی انتخاب می‌کنیم. بسیاری از ماها یک رنج مداوم را بابت تحمل این افراد تحمل می‌کنند.[/FONT][/COLOR][COLOR=rgba(31, 31, 31, 0.952941)]اما آیا دانش روانشناسی می‌تواند مقداری از رنج ما کم کند؟ واقعیت این است که فهم و مدیریت این قبیل آدم‌ها یک مهارت و هنر است که در طی سال‌ها، برخی‌ها به تدریج و به صورت تجربی کسی می‌کنند.[/COLOR][COLOR=rgba(31, 31, 31, 0.952941)]در حالی که در روانپزشکی و روانشناسی معیارهای بالینی برای تشخیص اختلالات شخصیتی مثل اختلال شخصیتی مرزی، ضداجتماعی و خودشیفتگی وجود دارد، در کمتر منبع یا دوره آموزشی به ما آموزش دیده می‌شود که چطور می‌توانیم در برخوردهای عادی روزانه یا کاری با این افراد، از ذهن و روانمان محافظت کنیم، طوری که خدشه‌ای به روحیه و عملکرد حرفه‌ای‌مان وارد نیاید.[/COLOR][COLOR=rgba(31, 31, 31, 0.952941)]در اینجا این آدم‌های غیرمنطقی را به دسته‌هایی تقسیم می‌کنم:[/COLOR][COLOR=rgba(31, 31, 31, 0.952941)]– آنهایی که نمی‌شود گفتگوی منطقی با آنها داست، آنها استاد پیچاندن و منحرف کردن موضوع گفتگو هستند، دست آخر هم به شما می‌گویند که خود شما مشکل دارید و توانایی ارتباطی و بحثتان پایین است![/COLOR][COLOR=rgba(31, 31, 31, 0.952941)]– آنهایی که برداشت‌های اشتباه از حرف‌های شما می‌کنند.[/COLOR][COLOR=rgba(31, 31, 31, 0.952941)]– آنهایی که به هیچ حد و مرزی احترام نمی‌گذارند و از راه رفتن روی اعصاب شما لذت می‌برند.[/COLOR][COLOR=rgba(31, 31, 31, 0.952941)]– آنهایی که هیچگاه خودشان را جای شما نمی‌گذارند و از زاویه دید شما به قضایا نگاه نمی‌کنند. مثلا وقتی در مورد مشکلات کاری و مسئولیت‌هایتان با آنها صحبت می‌کنید یا در مورد محدودیت‌هایتان می‌گویید، هیچگاه شما را درک نمی‌کنند.
[/COLOR][COLOR=rgba(31, 31, 31, 0.952941)] آنهایی که به صورت زبانی یا احساسی از شما سوء‌استفاده می‌کنند.[/COLOR][COLOR=rgba(31, 31, 31, 0.952941)]– آنهایی که حقایق را دستکاری‌شده ابراز می‌کنند و آنهایی که دروغگو هستند.[/COLOR][COLOR=rgba(31, 31, 31, 0.952941)]– آنهایی که بعد از گفتگو به آنها همیشه متوجه جنبه‌های منفی زندگی‌تان یا ناکامی‌هایتان می‌شوید و پس از اتمام صحبت با آنها، افسرده می‌شوید و حس بدی نسبت به خودتان پیدا می‌کنید.
[/COLOR][COLOR=rgba(31, 31, 31, 0.952941)]۵– اشتباه نکنید! شما نمی‌توانید با همه تلاشتان شخص غیرمنطقی را به جاده منطق بیاورید، شما نمی‌توانید او را با زاویه دید خود آشنا کنید. پس آب در هاون نکوبید و شیوه دیگری انتخاب کنید.[/COLOR][COLOR=rgba(31, 31, 31, 0.952941)]۶– شخص مورد نظر را در جمع گیر بیندازید! هنگام مکالمه دو نفره، شخص غیرمنطقی می‌تواند با استدلال‌های غیرمنطقی‌اش به شدت شما را آزار دهد، اما همین حرف‌های غیرمنطقی در جمع، مبدل به نقظه ضعف او می‌شوند و وقتی از هر سو شما مورد حمایت قرار بگیرید و شخص غیرمنطقی مورد حمله و استهزاء قرار بگیرد، دیگر جرأت هدف قرار دادن شما را پیدا نخواهد کرد.[/COLOR][COLOR=rgba(31, 31, 31, 0.952941)]شش موردی که گفتم ابزاری حمله و دفاع مناسبی برای شما در قابل افراد غیرمنطقی هستند، تجربه کاری چندساله‌ام کارایی این موارد را تأیید می‌کنند.[/COLOR][COLOR=rgba(31, 31, 31, 0.952941)]شما ممکن است خاطراتی در این مورد داشته باشید یا اینکه ترفندهای دیگری بشناسید. در این صورت در قسمت کامنت، این تجارب را با ما به اشتراک بگذارید.[/COLOR][COLOR=rgba(31, 31, 31, 0.952941)]
[/COLOR][COLOR=rgba(31, 31, 31, 0.952941)]– آنهایی که با سکوت، نیشخند، یک جمله کنایه‌آمیز یا با استدلال‌های خیرمنطقی، دیوانه‌تان می‌کنند.[/COLOR][COLOR=rgba(31, 31, 31, 0.952941)]– آنهایی که ظاهر معصوم و پاکی به خود می‌گیرند، اما همیشه به صورت مخفی نقشه‌ها و مقاصدشان را به آهستگی دنبال می‌کنند و به شما ضربه می‌زنند.[/COLOR][COLOR=rgba(31, 31, 31, 0.952941)]در اینجا ۶ ترفند ساده برای مدیریت و برخورد با این آدم‌ها را می‌آورم.[/COLOR][COLOR=rgba(31, 31, 31, 0.952941)]۱- تا جایی که ممکن است، کمتر با این افراد برخورد داشته باشید: این راه حل البته پاک کردن صورت مسئله است، اما به شدت کارا است! هیچ وقت در قابل این افراد مسیح پذیرای رنج نباشید، کاری برای خودتان بتراشید، حتی با کمی بی‌ادبی یا بی‌اعتنایی سر صحبت را با دیگری باز کنید.[/COLOR][COLOR=rgba(31, 31, 31, 0.952941)]۲- حمله زیرکانه متقابل: اگر نمی‌توانید از شر شخص آزاردهنده راحت شوید و او بی‌و‌قفه در حال حمله کردن به شماست، کاری کنید که حواسش پرت شود و به فکر رود. اشتباه‌‌آمیزترین کار در قابل این افراد این است که بخواهید با گزاره‌های منطقی آنها را قانع کنید، زرنگ باشید و مثلا با یادآوری یک خاطره ناخوشایند یا موفقیت حرفه‌ای رقیب اصلی او یا یادآوری اینکه او می‌خواسته چه بشود و در عمل چیزی نشده، به کلی او را گیج کنید. البته باید هنرمند باشید و این کار را با خونسردی و در لفافه انجام بدهید، طوری که حتی خود شخص فکر کند، شما به صورت تصادفی موضوع را پیش کشیده‌اید و منظوری نداشته‌اید.[/COLOR][COLOR=rgba(31, 31, 31, 0.952941)]۳– بعضی از آدم‌ها ذاتا بدذات نیستند، اما سیستم فکری‌شان قابل اصلاح نیست، پس هنگام گفتگو با آنها می‌توانید بحث را از یک روال منطقی به یک روال احساسی تبدیل کنید، مثلا وقتی نمی‌توانید به کارمند زیردست خودتان بفهمانید که از یک کار پرهیز کند و او حاضر به قبول اشتباه او نیست، بگویید که او چقدر آدم پاک‌نیتی است و اگر کاری که شما می‌خواهید، انجام ندهد، رقبای کاری او به سرعت از پیشی خواهند گرفت و آخر کار او و خانواده‌اش متضرر خواهند شد. در اینجا به جای اینکه به صورت مستقیم اشتباه بودن کار و یا تضاد آن با یک قانون مسلم کاری، به کارمند زیردست گوشزد شود، به ملایمت عواقب کارش به او نشان داده می‌شود. مهم نیست که او منطق شما را قبول نمی‌کند، مهم این است که شما به هدف خودتان رسیده‌اید.[/COLOR][COLOR=rgba(31, 31, 31, 0.952941)]۴– زیاد و با حرارت صحبت نکنید، انرژی بی‌خود مصرف نکنید. کم و گزیده سخن بگویید. این کار ضمن اینکه باعث می‌شود انرژی شما حفظ شود، باعث می‌شود به شدت برای فرد غیرمنطقی، جذابیت کمتری پیدا کنید و دیگر هدف و سیبل او نباشید.[/COLOR] 

[mohamad.reza164]

سلام خانوم آخيش

كاش يه تاپيك جديد با موضوع جديد باز ميكرديد.

باغبان فعلا مشغول متاسفانه و نميتونه، بياد همدردي، رفته مريخ به قول خودش.


------------------------------------

چقدر نام كاربري خوبي داريد، به آدم حس آرامش ميده/


من زياد در جريان تاپيك هاي شما نيستم، ولي همون شناخت سطحي كه از شما پيدا كردم، مشكل اصلي شما به نظرم اينه كه دوست نداريد خودتون باشيد، دوست داريد اوني باشيد كه مردم و اطرافيان شما مي پسندند. درسته؟

تعصب كوركورانه خوب نيست، ولي حمايت و طرفداري عاقلانه و بالغانه كه چيز بدي نيست. از طرفي يكم هم بايد با سياست رفتار كنيد، هيچ وقت ديگران رو از خودتون ترد نكنيد، اگر واقعا از شخصي مي خواهيد حمايت كنيد، با كوبيدن طرف مقابل و با كوچكتر شمردن او همراه نباشه.

بهترين راه اينه كه اگر انسان با دانش و قوي هستين، در پشت پرده به خواهر و يا برادري كه قصد طرفداريش رو دارين، مسير رو نشون بدهيد، تا خودش اقدام كنه.

هميشه سعي در نزديكي دل ها بكنيد تا دوري.

به فكر حرف مردم هم نباشيد، به فكر جذب محبت و محبوب شدن در ميان اطرافيان نباشيد، خود واقعي خانوم آخيش باشيد.

[nilo95]

سلام اخیش عزیزم
شما خیلی خیلی خانم خوب و با وقاری هستید و میدونم همه اینها که میخوام بگمو میدونی اما فقط برای یاد اوری عرض میکنم که گلم الان تو شرایطی هستی که من قبلا گذروندم و میدونم مدتها زمان میبره تا به شرایط خو بگیری ولی میخوام بدونی تو الان یک گوهر بسیار گرانقیمتی و الان باید خیلی مواظب احساسات و عواطفت باشی حواست باشه این احساس نیاز به محبتو توی محیط کار بروز ندی خواهش میکنم توی محیط کارتون خیلی مغرور و با یک سری خط قرمزها رفتار کن تا بقیه تصورات نا بجا نکنن . مهربانیت هرچقدر هم بی چشم داشت و بی غرض باشه شاید باشن کسایی که نفهمن و برداشت بد کنن سعی کن این محبتتو از کسایی بگیری که میدونی برات دردسر ساز نیستن مثل خانواده و ادمهای مطمئن اطرافت و دوستات و امیدوارم یکی سرشار از محبت و عشق و مهربونی توی زندگیت بیاد و همیشه شاد و خوشبخت و سعادتمند باشی

[آخیش]

سلام عزیزم، 6ماهی کار کردم ، الان موقتا بیکارم، اما خب تو محیط کار چادر می پوشیدم ، خداروشکر خوب گذشت همکارام واقعا آدمای خوبی بودن چندتاشون میدونستن من جدا شدم اما خدا رو شکر مشکلی پیش نیومد و هوامو مرتب داشتن جالب بود یکی از همکارا تو تلگرام بهم پیام داد منم از اینا پرسیدم کدومتون شماره منو به آقای x دادین؟ رفته بود آقای x رو شسته بود و انداخته بود رو بند رخت ، بقیه همکارا که دیدن همشهریام اینطوری هوامو دارن تا آخرش هم هوامو داشتن هم پاشونو از گلیم خط خطیشون بیرون نگذاشتن، واقعا هم احتراممو داشتن، خیلی این 6 ماه خوش گذشت ، کلا زندگی خوبه اما با کار آدم خیالش راحتتره مخصوصا اگه محیط کاری با آرامشی باشه،خدا کنه دوباره برم سر کار ، این گلا برای نیلو جان و محمدرضای گرامی