سلام
من یک دختر 20ساله ام چند ماه پیش توی نت با پسری اشنا شدم و بعدش طبق روال معمول وابستگی و بعدش پیشنهاد ازدواج و اینکه اقا پسر گفتن من برای کارم شاید برم شهر دیگه و منم گفتم نه و بعد چهار یا پنج ماه همه چیز تموم شد و بعد چند روز که وابستگیاذیتم میکرد تقریبا از ذهنم رفت یعنی برام خیلی هم مهم نبود
اقا پسر 27ساله هستن که بمن گفتن ارشد دارن اما...
ایشون چند روز قبل دوباره بمن پیام دادن ک هنوز بمن علاقه دارن و میخوان که با من ازدولج کنن و با اینکه جای دیگه خواستگاری رفتن و همه چی اوکی هست دلشون پیش منه و از این صحبتا
گفتن دوتا دروغ بمن گفتن یکی اینکه دانشحوی ارشدن و دوم اینکه شهرستان نزدیک شهر من زندگی میکنن و قصد ادامه زندگی در اونجا رو دارن
که باز هم با مخالفت من روبه رو شدن و گفتن اگه میشه در یک مکان عمومی همو ببیتیم و بعدش اگر به تفاهم رسیدیم رسما اقدام کنن..
ما حتی یگ بار هم همو ندیدیم و فقط یک عکس رد و بدل شد و
میدونم کارم اشتباه بوده مبدونم روش اشنایی غلط هست و بیس اشتباه داره میدونم همه اشتباهاتم رو قبول دارم
فقط یک سوال دارم ,ایشون بمن گفتن تا چند ساعت دیگه بهشون بگم موافقم با یک دیدار در مکان عمومی یا خیر؟گفتن واقعا خسته شدن از بس بمن گفتن و من مخالفت کردم بهشون هم حق میدم ندیده خواستگاری رفتن منطقی نیست..
حتی گفتن با پدرم تماس میگیرن برای اجازه گرفتن که مطمینم پدرم احازه نمبدن...
حالا چکار کنم؟
خواهشا کمکم کنید..پیشاپیش ممنون از لطفتون
علاقه مندی ها (Bookmarks)