به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 39
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 فروردین 99 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-9-13
    نوشته ها
    282
    امتیاز
    9,239
    سطح
    64
    Points: 9,239, Level: 64
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive5000 Experience Points
    تشکرها
    454

    تشکرشده 159 در 63 پست

    Rep Power
    46
    Array

    شوهرم من رو از خونه بيرون كرده و خبري ازش نيست

    سلام
    دختري ٢٧ساله هستم كه حدود ٢سال عقد و يك سال از زندگي مشتركم مي گذرد. در مدت اين يك سال تقريبا ماهي يك بار دعواي شديدي با همسرم داشته ام. حدود ٦ ماه هست كه من رو به طلاق تهديد مي كند. اكثر دعواهاي ما سره موضوعات مسخره است كه با بددهني و توهين همسرم به من شدت پيدا مي كند. همسرم بسيار عصباني و موقع دعوا بسيار بددهن هست و به همه ي كس و كار من توهين ميكند. هميشه موقع دعوا قصد دارد كه من رو از خونه بيرون كند. اين سري آخر با تهديد و توهين من رو از خونه بيرون كرد. الان چند روزي هست كه به خونه پدرم اومدم. هيچ خبري ازش نيست. نمي دونم كه خانواده اش خبر دارن كه منو بيرون كرده يا نه چون پدرش سرطان داره و درگير شيمي درماني هستن مطمعن نيستم كه به اونا خبر داده يا نه. مادرش هميشه پادرمياني مي كرد و مشكل يه هفته ايي حل ميشد. ولي الان حالت كينه از هم گرفتيم. من قبلا براي آشتي تلاش مي كردم ولي الان كه من رو انقدر تحقير كرده اصلا نمي تونم به سمتش برم.
    الان نمي دونم چه كار بايد كنم؟ نمي دونم دادخواستي به دادگاه داده يانه؟ نمي دونم قصدش زجركش كردن منه كه با گذشتن از مهريه ام من به طلاق اقدام كنم يا نه؟
    لطفا يه كمكي به من كنين
    واقعا از انتظار و بلاتكليفي خسته شدم

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 09 مرداد 95 [ 14:09]
    تاریخ عضویت
    1394-3-31
    نوشته ها
    288
    امتیاز
    5,658
    سطح
    48
    Points: 5,658, Level: 48
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    502

    تشکرشده 446 در 203 پست

    Rep Power
    59
    Array
    سلام دوست خوب... خیلی کار خوبی کردی که اینجا موضوعت رو مطرح کردی ولی ای کاش بیشتر توضیح داده بودی در مورد اینکه:

    1- موضوعاتی که باعث بوجود اومدن دعوا بین شما میشه.... (هرچند به نظرت مسخره باشند ولی با جزئیات برامون بگو تمام اون چیزهایی که فکر میکنی تا الان باعث شده بینتون دعوا پیش بیاد)

    2- شروع کننده دعوا بیشتر شما هستی یا شوهرت؟

    3- ویژگیهایی که در شما وجود داره وشوهرت از اونها ناراحت میشه و شما را به خاطر اونها متهم میکنه و باعث میشه تا این حد عصبانی بشه ویژگیهای خوب خودت چیا هست؟؟

    4- ویژگیهایی که در شوهرت وجود داره و شما از اونها ناراحتی و همچنین ویژگیهای خوب همسرت را برامون بگو

    5- در مورد تحصیلات خودت و شوهرت ... نوع آشناییتون....

    6 - تا حالا پیش مشاور رفتین؟ نظرش چی بود؟ تاثیری داشته؟

    لطفا به این سوالات کامل جواب بده ... فقط لطفا طوری بنویس که بتونیم راحت مطالبت رو بخونیم و دوستان بهتر راهنمایی کنند....

  3. 4 کاربر از پست مفید نارجیس تشکرکرده اند .

    میشل (سه شنبه 28 مهر 94), دل آرا (چهارشنبه 29 مهر 94), سها** (یکشنبه 03 آبان 94), ستاره زیبا (سه شنبه 28 مهر 94)

  4. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 فروردین 99 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-9-13
    نوشته ها
    282
    امتیاز
    9,239
    سطح
    64
    Points: 9,239, Level: 64
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive5000 Experience Points
    تشکرها
    454

    تشکرشده 159 در 63 پست

    Rep Power
    46
    Array
    سلام ممنون كه جواب دادين
    تحصيلات هر دو فوق ليسانس هست.
    از طريق خانواده آشنا شديم بعد ٨ماه عقد و نامزدي، عروسي كرديم
    مثلا دعواي آخر سره ماشين بود. ماشين به اسم من هست ولي بيشترين استفاده رو اون ميكنه.من صبح بهش زنگ زدم كه چرا ماشين رو بردي و اون خيلي عصباني شد شروع به داد و دعوا پشت تلفن كرد. بعد با پيام و تهديد گفت كه بايد بري. منم كه نمي تونستم بيشتر حقارت بكشم به شهرستان خونه پدرم اومدم.
    امروز با مادرش تماس گرفتم گفت كه اين مدت باهاش حرف زده ولي اصلا نگفته كه من رو از خونه بيرون كرده و خونه نيستم. گفت اصلا به روي خودش نياورده و گفته دنبال كلاس كنكور براي دكتراش هست.
    مادرش ديگه با من تماس نگرفت و راستش اصلا ناراحت نشد و واكنش نشون نداد

    - - - Updated - - -

    پيش مشاور نرفتيم راستش اعتقادي به اين چيزا نداره.
    دعواها معمولا سره يه دلخوري شروع ميشه و با بدهني و فحش و ناسزا شدت پيدا ميكنه.
    راستش احساس ميكنم كه هيچ اهميتي براش ندارم و منم كه فقط براي اين زندگي تلاش مي كنم
    خيلي بهش وابسته ام و احساس دلتنگي ميكنم ولي اون اصلا اهميتي نميده
    به نظرم فكر ميكنه كه من اگه حرفي بهش زدم از ته دل بوده ولي من فقط براي دفاع از خودم بوده
    ویرایش توسط nasimmng : چهارشنبه 29 مهر 94 در ساعت 14:50

  5. کاربر روبرو از پست مفید nasimmng تشکرکرده است .

    نارجیس (چهارشنبه 29 مهر 94)

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 09 مرداد 95 [ 14:09]
    تاریخ عضویت
    1394-3-31
    نوشته ها
    288
    امتیاز
    5,658
    سطح
    48
    Points: 5,658, Level: 48
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    502

    تشکرشده 446 در 203 پست

    Rep Power
    59
    Array
    سلام دوست خوب... ممنون که به سوالات جواب دادی.... من شک ندارم هر دوی شما از مهارتهای ارتباطی و نحوه برخورد با همدیگه در شرایط مختلف آگاهی ندارید..

    پیشنهادات من:


    1-حتما حتما همین الان فایل اقتدار مرد دکتر حبشی رو از نت دانلود کن و با دقت گوش کن.... متوجه خیلی از اشتباهات خودت میشی... و بدعش سعی کن دونه دونه اونها رو در برخورد به شوهرت انجام بدی..


    2- موضوعات بینتون رو سعی کن همیش بین خودتون حل کنی ... اصلااااا تحت هیچ شرایطی پای خانواده ها رو وسط نکشید و نذارید اونا چیزی بفهمن که عواقب خیلی بدی داره....


    3- دختر خوب ماشین به اسمته دلیل نمیشه به خاطر این مساله کل اقتدار شوهرتو زیر سوال ببری.... نباید کاری کنی که شوهرت ذره ای بابت این مساله غرورش از بین بره.... خوب ماشینو برده... چه اشکالی داشته؟؟.... زنگ زدی بهتر بود میگفتی عزیزم ای کاش به من میگفتی و ماشینو میبردی ولی حااالا که بردی اصلا مشکلی نداره.


    4- احترام و حرمتی که باید بین شما دوتا باشه از بین رفته... تمام تلاشتو بکن تا احترام بینتون همیشه برقرار باشه..


    5- هیچوقت از شوهرت به طورمستقیم انتقاد نکن... بهش نگو مثلا چرا این کارو کردی یا اینکه تو رفتارت بد بود باید نحوه صحبت کردنتو عوض کنی... بهش میتونی بگی من احساس خوبی ندارم وقتی شما.... در کل میخوام بگم خیلی خیلی مراقب کلماتی که در برابر شوهرت به کار می بری باش.


    6 اطلاعات خودت رو درباره مردان و تفاوتهای دونا با خانم ها بالا ببر و در جهت تقوبت رابطه خودت وشوهرت تلاش کن....


    7. الان به نظرم بهش زنگ بزن و ازش معذرت خواهی کن..... اون غرور و اقتدارش از بین رفته... پس شما پیش قدم شو و بهش بگو میدونم تفصیر بود عصبانی شدم بد حرف زدم و بعد که دیدی اوضاع بهتر شد کم کم بهش بگو عزیزم درسته کار من اشتباه بود ولی خودمونیم تو هم وقتی عصبانی میشی خیلی بد میشیاااا... اخه حیف تو نیست ... اینقدر خوبی؟.... هر چند من میدونم حرف اون روزت از ته دلت نبود برای همین من هم تو رو میبخشمممم...


    و بعد از این ماجرااا حتما حتماااااااااااااااااااا اطلاعاتتون رو درباره نحوه تقویت روابط و افزایش شناختتون در مورد همدیگه بالا ببرید و توضیه میکنم سر فرصت پیش یه مشاور هم برید... البته اول خودت و بعد همسرت هر دو..
    موفق باشی

  7. کاربر روبرو از پست مفید نارجیس تشکرکرده است .

    ستاره زیبا (چهارشنبه 29 مهر 94)

  8. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 فروردین 99 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-9-13
    نوشته ها
    282
    امتیاز
    9,239
    سطح
    64
    Points: 9,239, Level: 64
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive5000 Experience Points
    تشکرها
    454

    تشکرشده 159 در 63 پست

    Rep Power
    46
    Array
    مي دونم اشتباه كردم ولي اونم خيلي بد دهنه.
    هميشه من زنگ ميزنم ولي اون رد مي كنه يا بلاكم ميكنه
    الان اصلا دلم نمياد زنگ بزنم چون مطمعنم كه جواب نميده يا بلاكم كرده
    انقدر هميشه منتشو كشيدم عادت كرده به خورد كردن من.
    مي خوام قوي باشم ولي نمي تونم كارم از صبح تا شب شده گريه كردن و دق دادن پدرمادرم .
    من از طلاق خيلي مي ترسم ولي اون انگار ديگه منو نميخاد.
    اون روز بهم گفت خودتو نشون دادي ولي من واقعا از ته دل نبود
    واقعا خيلي ناراحتم از انتظار خسته شدم نمي دونم تا كي بايد منتظر باشم
    هميشه منو به طلاق تهديد ميكنه. ميگه كه اقدامات اوليه رو انجام دادم. نمي دونم الان تو اين يك هفته چه كار كرده. شايد بخاطر ندادن مهريه اصلا كاري هم نكنه منتظر باشه من اقدام كنم

  9. #6
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 فروردین 99 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-9-13
    نوشته ها
    282
    امتیاز
    9,239
    سطح
    64
    Points: 9,239, Level: 64
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive5000 Experience Points
    تشکرها
    454

    تشکرشده 159 در 63 پست

    Rep Power
    46
    Array
    چرا هيچ راهنمايي به من نمي كنين
    چقدر احساس بدبختي مي كنم
    لطفا يه كمكي به من كنين

  10. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    سلام عزیزم متاسفم هم شما بلد نبودی هم شوهرت ولی عیب نداره شروع کن به یادگیری شما بعد از اینکه کلید مرد رو از دکتر حبشی گوش کردی یه اس ام اس میدیبه شوهرت و تمام اون کارهایی که فکر میکنی اشتباه کردی رو معذرت خاهی میکنی و در ادامه از خوبیاش میگی و وحتما میگی تکیهگاهمی چون اگه بلاکم شدهباشی است میره
    درضمن حتما تاپیک سوده 88و sh.mohtashamرو حتما بخون خیلی کمک میکنه
    از خوبیها و بدیهای شوهرت کامل برامون بگو

  11. #8
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 فروردین 99 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-9-13
    نوشته ها
    282
    امتیاز
    9,239
    سطح
    64
    Points: 9,239, Level: 64
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive5000 Experience Points
    تشکرها
    454

    تشکرشده 159 در 63 پست

    Rep Power
    46
    Array
    آخه من نميشه به اون پيام بدم چون عادت كرده كه هميشه منو تحقير كنه و بعدش من كوتاه بيام
    خوبي هاش نمي دونم چي بگم موقع خوبي دركل خوبه ولي من واقعا دوستش دارم.
    از بدي هاش هم همين عصباني بودن و توهين هاش و اينكه هميشه ميخاد منو هم با زور و هم با حرف از خونه بيرون كنه. و اين بار موفق شد.
    هميشه موقع دعوا به مامانش زنگ مي زد كه به اين بگو بره بيرون ولي چون اين بار به هدفش رسيد حتي به اونا خبر نداده بود.
    خيلي شخصيت پيچيده ايي داره. يعني اصلا جاي خالي منو حس نميكنه؟
    الان به غير از پيش قدمي من و صبر نمي دونم راه ديگه ايي هست؟

    دوباره با مادرش حرف زدم. كلا منو مقصر دونست. نتونستم بهش بگم كاش يكم ادب ياده پسرت داده بودي. گفت بايد خودت برگردي. خيلي ازش بدم مياد.
    گفت كه ماشين رو بفروش سهم پول خودتو بردار ولي ماشين كلش ماله منه كادوي عروسيم بود.
    گفت كه پسرش اصلا عين خيالش نبوده گفته مامان درس ندارم كه با من سره اين موضوع بحث كني.
    خيلي از خود راضي ان. خونه به اسم مادرشوهرمه، بهش گفتم من حق مسكن دارم پسرت حق نداره منو بيرون كنه گفت نه خونه ماله ماست
    موندم چه كار كنم؟
    از طرفي دلم ميخاد برگردم خونه ولي اون زنگ نميزنه
    از خدا ميخام به همه و من كمك كنه

  12. #9
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 فروردین 99 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-9-13
    نوشته ها
    282
    امتیاز
    9,239
    سطح
    64
    Points: 9,239, Level: 64
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive5000 Experience Points
    تشکرها
    454

    تشکرشده 159 در 63 پست

    Rep Power
    46
    Array
    چرا هيچ راهنمايي به من نمكنين؟
    چطور برگردم به خونه؟ واقعا نمي دونم اين همه تحقير رو چطور تحمل كنم؟
    خواهش ميكنم يه راهنمايي كنين

  13. #10
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 فروردین 99 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-9-13
    نوشته ها
    282
    امتیاز
    9,239
    سطح
    64
    Points: 9,239, Level: 64
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive5000 Experience Points
    تشکرها
    454

    تشکرشده 159 در 63 پست

    Rep Power
    46
    Array

    شوهرم منو بيرون كرد و اصلا بعد از ده روز خبري ازش نيست. ولي من ميخام برگردم

    سلام
    من تو تاپيك قبليم( دعواي زن و شوهر) ماجرامو گفتم
    لطفا كمكم كنين
    بعد از دعوا و شوهرم با تهديد منو بيرون كرد
    الان خيلي پشيمونم كه به خونه پدرم اومدم
    نبايد شايد تهديدشو جدي ميگرفتم
    اصلا براش مهم نيست كه من ١٠روزه خونه نرفتم
    با مادرش حرف زدم بعد از مقصر كردن من گفت خودت برگرد
    خواهش ميكنم راهنماييم كنين
    خيلي پريشونم نمي دونم چه كنم
    بابام ميگه نميخاد برگردي ولي من مطمعنم شوهرم نمياد سراغم مگه خودم بعد از اين همه تحقير برگردم
    كمكم كنين لطفا


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. * اين باغ روحانيست اين، يا بزم يزدانيست اين؟
    توسط مدیرهمدردی در انجمن موسیقی و آرامش، دانلود موسیقی و...
    پاسخ ها: 26
    آخرين نوشته: چهارشنبه 23 آذر 90, 14:49
  2. همسرم قادر به حفظ شغل خود نيست
    توسط مهناز پويا در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: چهارشنبه 05 آبان 89, 09:28
  3. همسرم ارزشي براي من قائل نيست
    توسط mah_tisa در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: پنجشنبه 19 شهریور 88, 17:29
  4. شوهرم اهل رفت و آمد نيست
    توسط مادام در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: پنجشنبه 23 آبان 87, 09:23
  5. نظر شما در مورد سر كار رفتن خانومها چيست ؟
    توسط mahsa-kh در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: شنبه 19 مرداد 87, 23:34

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:08 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.