به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array

    همه اتفاقات محرم تامل برانگیز و موثر است ، شما از کدام اتفاق موثرتر میشوید و تامل میکنید ؟

    سلام دوستان

    ایام محرم رو به همه شما مسلمان و غیر مسلمان شیعه و غیر شیعه تسلیت میگم.

    دوستان تمام مصائب محرم و به ویژه عاشورا تامل بر انگیز و تاثیرگذار هست ، اما گاهی یادآوری یکی از معصومین و یا سرداران و یا یکی از مصائب حال روحی و قلب مارو طور دیگه ایی منقلب میکنه

    و این حتما دلیلی در ذهن ما داره ، هدف این تاپیک این هست که هر کس از حال خودش و دلیل اون حالتش بگه

    چرا؟

    چون اینطوری در مجموع پستها ما به ابعاد مختلف همه وقایع دست پیدا میکنیم .

    ممنونم.
    ای خواجه درد نیست... وگرنه طبیب هست

    ای بی خبر.. از خورشیدِ پشتِ ابر !



  2. 6 کاربر از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده اند .

    dooo (سه شنبه 28 مهر 94), khaleghezey (سه شنبه 28 مهر 94), فدایی یار (پنجشنبه 30 مهر 94), یاس پاییزی (پنجشنبه 30 مهر 94), مصباح الهدی (سه شنبه 28 مهر 94), باغبان (یکشنبه 26 مهر 94)

  3. #2
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    برای شروع من از خودم میگم

    "لحظه آب آوردن حضرت ابوالفضل و احساسی که ایشون داشتن و سعی که برای رسوندن آب میکردن"

    خوب حضرت عباس به امید اینکه آب بیارن و طفلان و زنانو سیراب کنند راهی میشن ولی وقتی شرمنده برمیگردن خیلی حسه سختیه ، شرمندگی بدترین حس عالمه، اون هم شرمندگی وقتی تشنگیه بچه های برادرت و زنان و بچه های بیگناه جلوی چشمات باشن

    اون لحظه ای که مشک آب ایشون ، تیر میخوره و آب میریزه خیلی خیلی سخته و کلمات یاریم نمیکنه بنویسم:دوستان متن زیر رو بخونید و کمی تامل کنید ، نمیتونم بگم فدای دستای ابوالفضل ولی میتونم بگم جانم فدای عزادارای ابوالفضل اول حسین ع و آخر شما.


    شهادت حضرت اباالفضل العباس (ع)

    حضرت عباس وقتی دید بیشتر یاران امام به شهادت رسیدند به برادرانش (عثمان – جعفر- عبدالله) فرمود پیش از من به میدان بروید و فدا شوید تا من شهادت و اخلاص شما را نسبت به خدا و رسولش
    بچشم ببینم. همگی به نوبت اطاعت كردند و بعد از اذن از امام به میدان رفتند و به شهادت رسیدند وقتی حضرت ابوالفضل(ع) تنهایی خودش را می بیند جلو می آید و عرض می كند مولا به من اجازه

    بدهید منهم بروم امام گریه سختی نمودند و فرمودند تو علمدار من هستی حضرت عباس(ع) عرض كرد دیگر طاقت ندارم، سینه ام تنگ شده از زندگانی دنیا بیزارم می خواهم از این گروه منافق
    خونخواهی كنم مولا فرمود حال كه می خواهی بروی، برو مقداری آب برای فرزندان بیاور، قبلا به حضرت عباس لقب سقا داده بودند برای اینكه یكی دو نوبت در شبهای گذشته توانسته بود برود صف

    دشمن را بشكند و برای اطفال آب بیاورد و اینطور نبود كه سه شبانه روز در آن گرمای عراق آب نخورده باشند بلكه سه شبانه روز آب برای آنها ممنوع بود و شریعه فرات را بسته بودند حتی شب
    عاشورا، آب تهیه كردند و غسل شهادت نمودند وقتی امام به حضرت عباس فرمود حالا كه عزم رفتن داری برو آب بیاور حضرت عباس عرض كرد چشم. ببینید چقدر منظره باشكوهی است چقدر عظمت

    و شجاعت و دلاوری و انسانیت و معرفت و شرافت و فداكاری یك تنه خودش را به جمعیت سر تا پا مجهز به سلاح می زند در برابر سپاه دشمن می ایستد و به پند و اندرز می پردازد ولی آنها را سودی نمی بخشد عباس(ع) خدمت امام می رسد و آنچه از لشكر عمر سعد دید به امام رساند حضرت عباس ناگهان صدای كودكان را شنید كه فریاد می زدند العطش العطش برای حضرت عباس خیلی

    سخت بود صدای العطش كودكان را بشنود و كاری نكند از اینرو سوار اسب شد و نیزه به دست گرفت و مشك آبی را همراه خود برد و به طرف شط فرات راهی شد شریعه فرات با 4 هزار نیرو محافظت می شد اسب را داخل آب می برد اول مشك را پر از آب می كند و بدوش می اندازد حضرت عباس تشنه است و هوا بسیار گرم. زمان واقعه عاشورا به روایتی دیگر مهرماه بوده است او جنگیده تا به

    فرات رسیده خسته و كوفته وارد آب شده، همانطوریكه سوار بر اسب است آب تا زیر شكم اسب را فر می گیرد، دست زیر آب می برد مقداری آب با دو دستش بر می دارد تا نزدیكیهای لبانش می آورد آنهایی كه از دور ناظر بودند ، گفته اند: اندكی تامل كرد بعد دیدیم آب را نخورد و روی آب فرات ریخت هیچكس نفهمید چرا قمر بنی هاشم آب نخورد اطاعت محض را ببینید با كلمه چشم برای آوردن آب

    راهی می شود، ایشان آب نمی خورد و با رجزی كه بعد از خروج از آب می خواند دلیل آب نخوردن خود را بیان كرده است شاید هم حضرت عباس فكر كرده است كه مولایش فرموده آب برای بچه ها بیاور یعنی حسین نمی خواهد آب بخورد .حضرت عباس همینكه از آب خارج شد رجزی خواند كه در رجز، مخاطب خودش بوده است، نه دیگران و از این رجز فهمیدند كه چرا آب نخورده است:

    یا نفس من بعدالحسن هونی فبعده لا كنت ان تكونی
    هذالحسین شارب المنون و تشربین باردالمعینو الله ما هذا فعال دینی و لافعال صادق الیقین

    یعنی ای نفس ابوالفضل می خواهم بعد از حسین زنده بمانی – حسین شربت مرگ می نوشد و او در كنار خیمه ها با لب تشنه ایستاده است و تو آب بیاشامی پس مردانگی كجا رفت ، شرف كجا رفت، مواسات و همدلی كجا رفت مگر حسین امام تو نیست هرگز دین چنین اجازهای به من نمی دهد هرگز وفای من چنین اجازه ای به من نمی دهد .

    حضرت ابالفضل مسیر برگشت خود را عوض نمود و از داخل نخلستانها برمی گردد تا شاید مشك را سالم برساند چون قبلا از راه مستقیمی آمده بود ولی حالا همراهش امانتی گرانبها دارد و تمام همتش این بود كه آب را سالم برساند لذا از داخل نخلستانها كه امنیت بیشتری داشت برگشت دشمنان راه را بر او بستند و او را محاصره كرند تا آنكه نوفل ازرق شمشیری به دست راست حضرت زد و

    آن را زا بدن جدا نمود. در همین حال بود كه دیدند ابالفضل رجز را عوض كرد و معلوم شد كه حادثه ای تازه پیش آمده او می فرمود: والله ان قطعتم یمینی – انی احامی ابداً عن دینی (بخدا قسم اگر دست راستم را ببرید من دست از دامن حسین بر نمی دارم) مشك آب را برشانه چپ قرار داد بار دیگر نوفل ازرق، ضربه ای دیگر زد و دست چپ حضرت را از مچ جدا نمود. طولی نكشید كه رجز

    دوباره عوض شد در این رجز فهماند كه دست چپش هم بریده شده است . راویان نوشته اند به هر زحمت بود مشك آب را چرخاند و آن را به دندان گرفتن و خودش را روی آن انداخت تا سالم بماند اما سپس تیری آمد و به مشك رسید و آب مشك از دست رفت . ببینید آن لحظه چه حالی پیدا می كند دیگر با چه روئی دست خالی به خیمه ها برگردد و بچه ها به عمو عباس بگویند العطش؟!

    یا نفس لا تخشی من الكفار و ابشری برحمه الجبار
    مع النبی السید المختار قد قطعوا الببغیهم سری
    قربانت ای حضرت عباس !!! تیری دیگر می آید بر سینه حضرت می نشیند و عده ای گفته اند عمودی آهنی بر فرق مباركش می خوردو او را از اسب به زمین می اندازد اینجا بود كه برادر خود حسین را برای اولین بار به نام برادر مرا دریاب خطاب می كند مقام معنوی عباس آنقدر زیاد بود كه بخود اجازه نمی داد كمتر از مولا به برادرش بگوید حضرت صدای برادر را شنید خود را به بالین برادرش رساند

    همینكه بدن پاره پاره و دستهای جدا شده او را می بیند گریه می كند و می فرماید الان انكسر ظهری و قلت حیلتی اكنون پشتم شكست و چاره من گسسته و كم شده حضرت عباس نقش زمین است از مولایش حسین درخواست می كند كه: یك چشمم باز است آن را از خون پاك كن تا یكباره دیگر تو را ببینم دیگر در خواستش اینكه مرا كنار خیمه ها مبر من به بچه ها قول آب دادم خجالت می
    كشم مرا اینطور ببینند . ام البنین دختر خزام بن خالد بن ربیعه است ام البنین خواهر شمر ذی الجوشن یعنی شمر دایی حضرت عباس و دایی ناتنی امام حسین بوده است.

    محل دفن حضرت عباس (ع):

    حضرت عباس قبرش نزدیك محل شهادتش كنار شریعه فرات است و سن ایشان لحظه شهادت 34 سال بوده است .
    حسین عماد زاده ،ایشان نویسنده متبحری است كه رحلت نمودند ایشان كتابی مخصوص حضرت عباس می نویسد و وقتی جناب عمادزاده به عتبات عالیات تشریف می برند خدّام مرقد حضرت

    ابوالفضل (ع) بخاطر كتابی كه راجع به حضرت عباس نشوته است خوشحال می شوند لذا خدّام به او احترام زیادی می گذارند حتی به ایشان اجازه می دهند تا قبر حضرت را برای او باز كند و ایشان به زیر جایگاه تصریح حضرت بروند. خدّام می گفتند جایگاه را فقط برای بز رگان باز می كنیم و این جایزه توست كه برای حضرت عباس زحمت كشیدی.وقتی عمادزاده به كنار قبر می رود یك چاله ای را كنار

    مرقد حضرت می بیند و داخل چاله را آب گرفته است عماد از خدام می پرسد چرا اینجا چاله ای است و درونش را آب گرفته است خدام گفتند مرقد حضرت كنار فرات است و سطح زمین با آب زیاد فاصله ندارد لذا ما چاله ای كندیم تا داخل قبر را آب نگیرد ببینید چه قدر دردناك است چون حضرت زمان شهادت آب نخورند و آب هم تا كنا ر حضرت می آید ولی داخل قبر نمی تواند برود سپس عماد می گوید

    حالا كه لطفی شامل من شده است دو ركعت نماز هم كنار حضرت بخوانم ركعت دوم در قنوت به مرقد حضرت چشمم افتاد دیدم حضرت با آن قد رشیدی كه داشته چقدر مرقد كوچكی دارند كه مانند قبر طفلی می ماند لا حول و لا قوه بالله العلی العظیم.

    حال نمی دانم این چه رابطه ای است كه بعد از قرنها ذكر شدها كربلا حضرت ابا عبدالله و اباالفضل عباس و ... اشك از رخسارمان سرازیر می گردد این میوه دل علی (ع) وجود مقدس ابالفضل وقتی دستش را قطع می كنند دشمنان، جرات می یابند و به سوی ایشان می ریزند به او حمله می كنند تیری به چشم مباركش می زنند و آقا دیگر نمی بیند ، از طرفی هم دست ندارد كه تیر را بیرون

    بیارود، زانوی ها و پایش را جمع می كند و تیر را از چشم خود خارج می كند خون چشم آقا را گرفته جایی را نمی بیند دشمنان به او شمشیر می زنند حضرت كه هیچوقت مولایش را برادر صدا نمی كرد فریاد می زند یا اخا ادرك اخا لا یوم كیومك یا ابا عبدالله ...

    این متن کار منو خیلی راحتتر کرد؛
    سایت شهید آوینی
    ای خواجه درد نیست... وگرنه طبیب هست

    ای بی خبر.. از خورشیدِ پشتِ ابر !


    ویرایش توسط گیسو کمند : شنبه 25 مهر 94 در ساعت 18:39

  4. 5 کاربر از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده اند .

    dooo (سه شنبه 28 مهر 94), khaleghezey (سه شنبه 28 مهر 94), فدایی یار (پنجشنبه 30 مهر 94), مصباح الهدی (سه شنبه 28 مهر 94), باغبان (یکشنبه 26 مهر 94)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 27 تیر 02 [ 16:26]
    تاریخ عضویت
    1393-10-17
    نوشته ها
    75
    امتیاز
    7,668
    سطح
    58
    Points: 7,668, Level: 58
    Level completed: 59%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive5000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 66 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    کربلا عرصه تحولات عجیب است.
    آیا می دانید شمر قاتل ابی عبدالله (ع) از یاران علی (ع) بود و در جنگ صفین در رکاب ایشان جنگیده و به درجه جانبازی رسیده بود؟

  6. 5 کاربر از پست مفید بابا. تشکرکرده اند .

    dooo (سه شنبه 28 مهر 94), khaleghezey (سه شنبه 28 مهر 94), میشل (سه شنبه 28 مهر 94), مصباح الهدی (سه شنبه 28 مهر 94), باغبان (یکشنبه 26 مهر 94)

  7. #4
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,821 در 2,406 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام بر آسمون کربلا


    من وقتی محرم میشه یاد این شعر می افتم :

    آنکه راهش بسته ام ، راهم را باز می کند ،،،

    ......................

    حضرت حر، راه امام حسین (ع ) را بست و نگذاشت امام به کوفه برود و امام را به سمت کربلا هدایت کرد

    در روز عاشورا پشیمان شد و امام او را بخشید


    و گویند حضرت حر فرمود :

    آنکه راهش بسته ام ، راهم را باز می کند!


    درس بخشندگی ، درسی که نباید نا امید بشیم و برای گذشته خودمان تلاش کنیم و خداوند هم بخشنده و مهربان هست



  8. 7 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    dooo (سه شنبه 28 مهر 94), khaleghezey (سه شنبه 28 مهر 94), فدایی یار (پنجشنبه 30 مهر 94), گیسو کمند (سه شنبه 28 مهر 94), یاس پاییزی (پنجشنبه 30 مهر 94), میشل (سه شنبه 28 مهر 94), مصباح الهدی (سه شنبه 28 مهر 94)

  9. #5
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود

    بنظر من بصورت کلی عدالتخواهی بدنبال حق بودن اخلاقمدار بودن انسان بودن در برخورد حتی با دشمن مهربان بودن روح بزرگ بخشیدن حتی دشمن(حر) ابراز محبتو علاقه ایشون به یاران نزدیک و خانواده شان احترام گذاشتن به بانون مخصوصا اون قسمت برخورد با حضرت زینب در موقع پیاده شدن از کالسکه(ببخشید اسمشو دقیق نمیدونم چی بهش میگن به عربی)
    بصورت کلی من انسان بودن و اخلاقمدار بودن را یاد گرفتم ایشالله این خصلت های خوب در جامعه مان زیادتر بشه
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  10. 5 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    dooo (سه شنبه 28 مهر 94), گیسو کمند (سه شنبه 28 مهر 94), یاس پاییزی (پنجشنبه 30 مهر 94), مصباح الهدی (سه شنبه 28 مهر 94), باغبان (سه شنبه 28 مهر 94)

  11. #6
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,821 در 2,406 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    یهودیان در زمان امام حسین (ع ) اعتقاد داشتند که ، منجی آخر زمان، از فرزند امام حسین(ع ) ، به نام علی خواهد بود

    و اون را فرزند بزرگ امام می دانستند .

    علی اصغر – علی اکبر – علی ( امام سجاد )

    دشمن فکر می کرد - اون علی – علی اکبر هست و برای همین در روز عاشورا - حضرت علی اکبر(ع) را قطعه قطعه کردند.


    خداحافظی با پدر :


    نگاهم کن ، من ، فدای نگاهت

    صدایم کن ، من، فدای صدایت

    حلالم کن ، ای چکیده رحمت

    خدانگهدار ، ای ، امام غریبم


    ویرایش توسط باغبان : پنجشنبه 30 مهر 94 در ساعت 15:57

  12. 2 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    dooo (پنجشنبه 30 مهر 94), گیسو کمند (یکشنبه 03 آبان 94)

  13. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 02 فروردین 03 [ 23:18]
    تاریخ عضویت
    1393-6-31
    نوشته ها
    557
    امتیاز
    19,364
    سطح
    88
    Points: 19,364, Level: 88
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 486
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    1,198

    تشکرشده 1,406 در 461 پست

    Rep Power
    133
    Array
    سلام گیسو کمند عزیز، تاپیک فوق العاده ایی است.مخصوصا اینکه آدم رو به زوایای مختلف که ممکنه ازش اطلاع نداشته باشه آگاه میکنه.
    واقعا دست مریزاد.

    در مورد خود من، اون چیزی که غالب اوقات بهش فکر میکنم، عشق و ایمان فوق العاده امام حسین(ع) به خداست.
    به خودم میگم این عشق و ایمان تا چه حد قوی بوده که امام حسین علی رغم تمام مصیبت ها و رنجهای عجیبی که در انتظارشون بود،با ایمان و اشتیاق برای خدا به میدان رفت.

    همیشه به این فکر میکنم یک انسان تا چه حد میتونه بزرگ و آزاده باشه. این صبر و تحمل امام حسین و ... و اینکه چقدر در عین تنهایی و کم بودن یاراشون، تمام امید و تکیه شون بخدا بوده و چقدر شرافت مندانه برای ارزش ها و آرمان های الهی جنگیدند، حتی کوچکترین تردیدی نداشتن و با شعار هیهات من ذله، برای خدا قیام کردند. تمام توجهشون به خدا بوده و از تعلقات دنیوی رها بودند.

    امام حسین تا آخرین لحظه زیر بار ذلت نرفتند و به من نوعی آموختند که جز خدا هیچ چیز و هیچ کس لایق بندگی نیست. امام حسین اسوه ایمان بخدا است. برای او ایمان فقط یک کلمه نبود.
    ما همه میدونیم که توحید رو قبول داریم اما گاهی حتی بدون اینکه حواسمون باشه، به فرزند و رئیس و همسر و ماشین و پول و... بیشتر از خدا تکیه میکنیم.

    سلام بر حسین(ع)

    به نور نگاه کن ! سایه ها پشت سرت خواهند بود.

  14. 3 کاربر از پست مفید zolal تشکرکرده اند .

    گیسو کمند (یکشنبه 03 آبان 94), میشل (جمعه 01 آبان 94), باغبان (جمعه 01 آبان 94)

  15. #8
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array



    زینب (س) چگونه می اندیشید که بعد از عاشورا و با آنهمه مصیبت و سینه داغ دیده فرمود :
    ما چیزی جز زیبایی ندیدیم ! ؟




    راستی ؛ زیبایی های دنیای من و شما چیست؟

    دعوت میکنم این تاپیک را بخوانید: http://www.hamdardi.net/thread-40602.html#post398988
    ای خواجه درد نیست... وگرنه طبیب هست

    ای بی خبر.. از خورشیدِ پشتِ ابر !


    ویرایش توسط گیسو کمند : یکشنبه 03 آبان 94 در ساعت 12:27


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. همیشه من باید همه چیز رو درست کنم
    توسط یلدا2000 در انجمن عقد و نامزدی
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: دوشنبه 10 شهریور 93, 14:43
  2. پسری که دنبال تصاویر جنسی تو نت هست ممکنه مشکل درست کنه برای اطرافیانش؟
    توسط بهار.زندگی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 12 اسفند 90, 15:20
  3. فرزانه هر چیز را آن طور که هست می بیند
    توسط ani در انجمن ادبیات و عرفان
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 30 دی 90, 17:18
  4. قدرت اعجازانگیز شکست
    توسط بالهای صداقت در انجمن موفقیت و شادی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 23 فروردین 90, 08:12
  5. پاسخ ها: 21
    آخرين نوشته: دوشنبه 29 مهر 87, 03:13

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:57 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.