به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 18
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 24 مهر 94 [ 22:25]
    تاریخ عضویت
    1393-12-06
    نوشته ها
    52
    امتیاز
    1,050
    سطح
    17
    Points: 1,050, Level: 17
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 24.0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger First Class1000 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 16 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Laughing2 شوهرم محبتشو جوری که من دوست دارم نشون نمیده

    باسلام خدمت دوستان همدردی
    شوهرم به گفته خودش منو خیلی دوست داره منم اینوباور دارم ولی اون حدی که از دوست داشتنش میگه با کارهاش اینو نشون نمیده من بابت این موضوع خیلی ناراحت میشم و زیاد گوشه گیر میشم بارها باهش صحبت کردم فقط سکوت میکنه
    ما یکسال ونیم هست عقد هستیم همدیگرو واقعا دوست داریم بعضی مواقع به خودم میگم خب همه که یکسان نیستن بالاخره شوهر منم اینجوریه ولی وقت محبتای خودم رو در برابرش مبینم توقع منم خیلی بیشتر میشه
    مثلا وقتی شوهرم مریض میشه من خییییییییییلی دور ورش میچرخم ونگرانیمو از بیمارشدنش ابراز میکنم ولی شوهرم مواقع مریض شدن من فقط یک کلمه میگه آماده شو بریم دکتر همین که میگم نه الان خوب میشه یا دلالیل دیگه رو میارم دیگه هیچی نمیگه و ساعت ها با لپ تاپ ور میره یهو یادش می افته و باز میگه ای خدااااااااا خب چرا بلند نمیشی بریم.درصورتیکه اون هنوز متوجه نیست که بغل گرفتنشو ی کم ناراحت شدنش ار مریضیم واسه من از گفتن بیا ببرمت دکتر هزاربرابر ارزشمندتره
    این یک نمونش بود که گفتم شوهرم خیییییییییییییلی از این موردا داره و کم میذاره
    خیلی وقتا ابراز علاقه و محبتش اصلا در حد شوهر نیست منظورم فراتر از محبتای بقیه واسم نبوده کارایی که شوهرم واسم کرده یا محبتایی که ازش دیدم دقیقا دوستام یا مادرمم انجام داده من دوست دارم شوهرم تو این موردا نسبت به من یک پله از بقیه بیشتر باشه که نیست واقعا نمیدونم چطوری باید باهاش درمیون بذارم آحه بارها بهش گفتم به صورت نامه براش نوشتم ولی هیچی نمیگه یا بعضی مواقع هم میگه خب عزیزم من که گفتم بیا ببرمت دکتر .واقعا فکر میکنه این واسه من کافیه؟
    اگرمن ذره ای از محبتمو گاهیوقتاکم کنم فورا متوجه میشه و میگه قبلا اینجوری نبودیا ولی اصلا حواسش به کوتاهی خودش نیست
    چطوری میتونم تغییرش بدم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 24 مهر 94 [ 22:25]
    تاریخ عضویت
    1393-12-06
    نوشته ها
    52
    امتیاز
    1,050
    سطح
    17
    Points: 1,050, Level: 17
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 24.0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger First Class1000 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 16 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بچه های همدردی هیچکس نیست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    بچه های همدردی فقط در رابطه با طلاق خوب نظر میدن یعنی باید حتتتتتما تا اون حد کشیده بشی که بیان دو کلمه صحبت کنن.
    لطفا ی چیزی بگید

  3. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 28 اسفند 94 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-5-13
    نوشته ها
    333
    امتیاز
    8,314
    سطح
    61
    Points: 8,314, Level: 61
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 29.0%
    دستاوردها:
    Social5000 Experience PointsTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    1,080

    تشکرشده 814 در 264 پست

    Rep Power
    82
    Array
    خانومی سلام ...
    خودت هم میدونی که محبتشو اونجوری که تو دوس داری نشون نمیده بنظر من به این صورت عمل کن:

    محبتش رو اول بپذیر... پذیرفتن کاریه که باید انجام بدی اوایل (اونهایی که میگی مدت بیشتری باهاش ارتباط داشتن اما تو مدت کوتاه تری هستی پیششی)

    بیش از حد پس نزن - رد نکن ... در درازمدت دلسرد میشه از کارایی که برات انجام میده ...

    هرجایی که دلخواه تو بود حس های مثبت بهش بده تا مشابه هاش در عمل تکرار بشه ...


    وقتی همسرت میگه بریم دکتر ..نگو نه ! خوب میشم و....

    بگو ...نمیدونم چطوری بگم

    خصوصی داشتی بیشتر میتونستم بگم...


    اصل مطلبی که مدنظر منه اینه اول محبتش رو اونجور که هست بپذیری بعد کم کم محبتی که مطلوب توئه ازش دریافت کنی ...

    محبت دستوری و اجباری زیاد دوامی نداره .محبت بدست اومده با لطافت ،دلچسب تره و ماندگارتر...


    خوشبخت باشی خانومی
    ویرایش توسط یاس پاییزی : دوشنبه 20 مهر 94 در ساعت 20:55

  4. 2 کاربر از پست مفید یاس پاییزی تشکرکرده اند .

    leila1 (دوشنبه 20 مهر 94), ستاره زیبا (سه شنبه 21 مهر 94)

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 24 مهر 94 [ 22:25]
    تاریخ عضویت
    1393-12-06
    نوشته ها
    52
    امتیاز
    1,050
    سطح
    17
    Points: 1,050, Level: 17
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 24.0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger First Class1000 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 16 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از یاس پاییزی عزیز
    میشه بیشتر توضییح بدی؟

  6. #5
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام

    پدرت با مادرت رفتار مورد نظر شما را داره؟
    برادرت با همسرش؟
    شوهر خواهرت با خواهرت؟

    در مورد تفاوتهای زن و مرد کتاب بخون.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  7. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 21 مهر 94), she (چهارشنبه 22 مهر 94)

  8. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 24 مهر 94 [ 22:25]
    تاریخ عضویت
    1393-12-06
    نوشته ها
    52
    امتیاز
    1,050
    سطح
    17
    Points: 1,050, Level: 17
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 24.0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger First Class1000 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 16 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شیدای عزیز من به زندگیه دیگران کاری ندارم زندیگمم با کسی مقایسه نمیکنم فقط از زندگی و نحوه برخورد و محبت کم شوهرم گلایه داشتم و خواستم بچه های همدردی راهنماییم کنن ببینم چطور باید برخورد کنم

  9. #7
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط leila1 نمایش پست ها
    باسلام خدمت دوستان همدردی
    شوهرم به گفته خودش منو خیلی دوست داره منم اینوباور دارم ولی اون حدی که از دوست داشتنش میگه با کارهاش اینو نشون نمیده من بابت این موضوع خیلی ناراحت میشم و زیاد گوشه گیر میشم بارها باهش صحبت کردم فقط سکوت میکنه
    ما یکسال ونیم هست عقد هستیم همدیگرو واقعا دوست داریم بعضی مواقع به خودم میگم خب همه که یکسان نیستن بالاخره شوهر منم اینجوریه ولی وقت محبتای خودم رو در برابرش مبینم توقع منم خیلی بیشتر میشه
    مثلا وقتی شوهرم مریض میشه من خییییییییییلی دور ورش میچرخم ونگرانیمو از بیمارشدنش ابراز میکنم ولی شوهرم مواقع مریض شدن من فقط یک کلمه میگه آماده شو بریم دکتر همین که میگم نه الان خوب میشه یا دلالیل دیگه رو میارم دیگه هیچی نمیگه و ساعت ها با لپ تاپ ور میره یهو یادش می افته و باز میگه ای خدااااااااا خب چرا بلند نمیشی بریم.درصورتیکه اون هنوز متوجه نیست که بغل گرفتنشو ی کم ناراحت شدنش ار مریضیم واسه من از گفتن بیا ببرمت دکتر هزاربرابر ارزشمندتره
    این یک نمونش بود که گفتم شوهرم خیییییییییییییلی از این موردا داره و کم میذاره
    خیلی وقتا ابراز علاقه و محبتش اصلا در حد شوهر نیست منظورم فراتر از محبتای بقیه واسم نبوده کارایی که شوهرم واسم کرده یا محبتایی که ازش دیدم دقیقا دوستام یا مادرمم انجام داده من دوست دارم شوهرم تو این موردا نسبت به من یک پله از بقیه بیشتر باشه که نیست واقعا نمیدونم چطوری باید باهاش درمیون بذارم آحه بارها بهش گفتم به صورت نامه براش نوشتم ولی هیچی نمیگه یا بعضی مواقع هم میگه خب عزیزم من که گفتم بیا ببرمت دکتر .واقعا فکر میکنه این واسه من کافیه؟
    اگرمن ذره ای از محبتمو گاهیوقتاکم کنم فورا متوجه میشه و میگه قبلا اینجوری نبودیا ولی اصلا حواسش به کوتاهی خودش نیست
    چطوری میتونم تغییرش بدم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    درود بانو

    بنده نظرم شخصیه بعنوان یه مرد متاهل مینویسم:

    الان مشکل کجاست؟!!!! خوب هرچی میخونم متوجه نمیشم مشکل این شوهر بنده خدات چیه همه مردها اینجوری هستند باز این بنده خدا رو شکر کن دوباره برگشته بهت گفته اگه من بودم که فکر کنم همینم نمیگفتم

    حالا تصور کن مثلا من یه مرد رمانتیک و احساسی هستم از نظر همسرم

    ابراز علاقه از طرف مردها بیشتر عملی هستش تا کلامی خیلی خلاصه بخوام بگم همانطور که در ظهار جسمی زن و مرد تفاوت هایی باهم دارن از نظر شخصیتی هم با هم متفاوت هستند.
    شما ابراز و محبت عشق میکنی به شوهرت چون توی ذاتت هست و اجازه داده پرواز کنه و پرورشش دادی ولی برعکس ۀقایان این احساسات را از بچگی یاد گرفتند سرکوبش کنن شما توی دنیای خودتی و شوهرت توی دنیای خودش.

    بزار اینجوری برات مثال بزنم الان توی یک جمع مردانه یک مردی به همسرش زنگ بزنه از نظر شما رمانتیکه ولی از نظر آقایون زن ذلیله و بچه ننه اگه ابراز علاقه کنه که دیگه واویلا

    زندگی شما مشکل خاصی ندارید.ولی یک راهکار دارم برای شما اولا توقع نداشته باش از شوهرت
    http://www.hamdardi.net/thread-22541.html#post208270

    دوما شما بهش محبت بیشتر کن ابراز علاقه کن بهش سوپرایزش کن برای پیامک بفرست بهش زنگ بزن خلاصه همانند یک خانوم معلم رفتار کن که داره به دانش اموز کلاس اولیش آموزش الفبا و ریاضی میده فقط یه لطفی کن معلم سختگیر و پرتوقعی نباش
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  10. 8 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    baitollah-abbaspour (شنبه 25 مهر 94), maryam240 (سه شنبه 24 فروردین 95), mercedes62 (سه شنبه 21 مهر 94), she (چهارشنبه 22 مهر 94), مدیرهمدردی (پنجشنبه 23 مهر 94), سوده 82 (جمعه 24 مهر 94), ستاره زیبا (سه شنبه 21 مهر 94), شیدا. (سه شنبه 21 مهر 94)

  11. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 28 اسفند 94 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-5-13
    نوشته ها
    333
    امتیاز
    8,314
    سطح
    61
    Points: 8,314, Level: 61
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 29.0%
    دستاوردها:
    Social5000 Experience PointsTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    1,080

    تشکرشده 814 در 264 پست

    Rep Power
    82
    Array
    سلام دوباره ...لیلا خانوم عزیز...

    توضیح بیشتر اینه که مردا نوع محبت کردنشون و تفکرشون و عملکردشون فرق میکنه (با توجه به فرهنگ محیط و خانواده ای که توش زندگی کردن )
    محبت و کارایی که ما میکنیم با توجه به زن بودنمون متفاوته دقت و توجه و نگهداری که ما داریم مختص ماست و نهادینه شده درما بخاطر نقش هاییه که داریم مثلا یکیش مادر شدن ... اگه اینطور نبود و بر اثز بی توجهی ما چه اتفاق ها که نمیفتاد!!

    و ویژگی و عملکرد مردها هم مکمل اینهاست...

    پس زیاد نباید انتظار داشت عین ما عمل کنن...


    اونجا که گفته: "آماده شو بریم دکتر " = میخواد کاری کنه برات ...محبت کردن از دید خودشه
    گفتی : "نه ،الان خوب میشه یا دلایل دیگه رو میارم"... = پس زدی

    بعدشو دقت کردی ؟!
    همسرت دوباره اومده (از نظرتو یهو یادش می افته )و میگه: "ای خدااااااااا خب چرا بلند نمیشی بریم؟"
    اینجا میتونستی با یه جمله به چیزی که میخواستی برسی !
    اما تو بیانش نکردی ،گفتی:" خودش چرا متوجه نمیشه که دلم میخواد فلان کارو بکنه "
    از کجا متوجه بشه ؟ وقتی چیزی که تو ذهن توئه مطلوب توئه ،تو ذهن اون نیست اون هارو تو اطرافش"ندیده "...
    در واقع تو منوش وجود نداره

    انتظار داری به چیزی که ندیده عمل کنه ؟!


    - یه چیزم بگم اون چیزایی که تو فیلماست فقط تو فیلمه تو جامعه اغلب رایج نیست حاصل تفکرات چندنفر از عوامل فیلمه ...ممکنه دلمون بخواد ولی باید دید در واقعیت و سطح جامعه و خانواده های اطرافمون چجوریه ...و بعد انتظار داشت ...

    ممکنه بگی پس، از چیزی که دوس دارم و حالمو بهتر میکنه چشم پوشی کنم ؟ من میگم" نه" یه جاهایی بیانش کن ...یجاهایی یادش بده با رفتارت و...

    زندگی هرکس منحصر بفرده ...و هرکس خودش زندگی خودش رو میسازه ...
    پس با یه تعامل خوب و مثبت میتونی زندگی خوبی داشته باشی ..واقع بینانه ...نه لزوما صددرصد....

    موفق باشی
    ویرایش توسط یاس پاییزی : سه شنبه 21 مهر 94 در ساعت 23:45

  12. 5 کاربر از پست مفید یاس پاییزی تشکرکرده اند .

    baitollah-abbaspour (شنبه 25 مهر 94), khaleghezey (چهارشنبه 22 مهر 94), مدیرهمدردی (پنجشنبه 23 مهر 94), سوده 82 (جمعه 24 مهر 94), ستاره زیبا (چهارشنبه 22 مهر 94)

  13. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 24 مهر 94 [ 18:30]
    تاریخ عضویت
    1393-2-13
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    1,371
    سطح
    20
    Points: 1,371, Level: 20
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    35

    تشکرشده 26 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام خدمت همه شما دوستان عزیز.
    بنده همسر خانومی هستم که این پست رو زده. در واقع من اینجا رو به ایشون معرفی کردم.
    ایشون خودشون از من خواستن که با تایپیکشون سر بزنم.
    منم جوابشو همینجا مینویسم .
    واقعا دلیل اصلی این مشکلی که ازش صحبت میکنی رو من نمیدونم ولی فک میکنم 1- بخاطر این فیلمای جم تی وی هست که فکر میکنی منم باید مثل اونا باشم 2- کسالتی که این اواخر داشتی موجب شده با خودت این فکرا رو کنی که من بهت محبت نمیکنم.3- شایدم زندگی به نظرت یکنواخت میاد و میخوای توش دنبال مشکل بگردی
    ولی واقعا این روزا خیلی نابودم از همه طرف فشار رومه . بدهکاری. مشکل کار . مشکل پدر مادرم و هزار مشکل دیگه که تو فکر میکنی اینا رو باید من هر جور شده حل کنم و دیگه چجوریشم تو میگی به من چه. من اگه بخوام بنالم دردام از همه بیشتره . تا یه مشکلی تو زندگیمون ایجاد شد فقط قهر کردی . یه بارش ننشستی بگی من کنارتم با هم حلش مکینیم. یه بار درست نگفتی برا چی قهر میکنی. فقط قهر و سکوت . قهر قهر قهر . واقعا خسته شدم . انقدر قهر کردی که برام عادی شده.
    این روزا خیلی خستم. حس تنهایی نابودم میکنه . وقتی با یکی دردودل میکنم با حرف های خودم دلم به حال خودم و تنهاییم میسوزه

  14. 4 کاربر از پست مفید arash2000 تشکرکرده اند .

    baitollah-abbaspour (شنبه 25 مهر 94), khaleghezey (پنجشنبه 23 مهر 94), اثر راشومون (پنجشنبه 23 مهر 94), شمیم الزهرا (جمعه 24 مهر 94)

  15. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 09 مرداد 95 [ 14:09]
    تاریخ عضویت
    1394-3-31
    نوشته ها
    288
    امتیاز
    5,658
    سطح
    48
    Points: 5,658, Level: 48
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    502

    تشکرشده 446 در 203 پست

    Rep Power
    59
    Array
    سلام لیلا خانم و آقا آرش... چقدر خوبه که شما دو نفر هر دو اینجا حضور دارین...

    لیلا جان.... من تا حد خیلی زیادی درکت میکنم .. ولی این به یکی از اشتباهات ما خانم ها برمیگرده واون اینکه فکر میکنیم نحوه برخورد آقایون و ابراز محبت وعلاقه اونها هم باید مثل خود ما باشه.... من شک ندارم شما و شوهرت هر دو خیلی زیاد همدیگرو دوست دارید ولی نکته اینجاست که کمی در مورد مهارت های زندگی بی اطلاع هستید.... من پیشنهاد میکنم فایل اقتدار مرد از دکتر حبشی را حتما گوش بده...
    من چند تا راهکار بهت پیشنهاد میکنم...
    1- اینو بدون که طبیعت مرد با زن خیلی متفاوتته
    2- شما حق داری به خواسته هات برسی ولی نحوه بیان خواسته ات خیلی خیلی مهمه...
    3-برای رسیدن به خواسته هات از هرگونه رفتار منفی مثل: مشاجره.. قهر کردن... دعوا... گریه به شدت پرهیز کن....
    4- شما به محبت کردن به شوهرت ادامه بده و هیچوقت محبتتو ازش دریغ نکن و مطمئن باش اگز خوسته ات رو به شیوه درست بهش بگی اون هم به حرفهات گوش خواهد کرد...

    آقای آرش...شما اینجا پست گذاشتی و علت رفتار خانمت را بیان کردی که سه تا احتمال میتونه رفتارهاش داشته باشه... حتی اگر این سه احتمال و علت وجود داشته باشه الان ایشون این خواسته رو از شما دارن... نه اینکه شما بد رفتار کرده باشی نه.... شما طبق طبیعت خودت که مرد هستی و رفتارهاتون بیشتر در عمل هست تا حسی عمل میکنی... و کاملا طبیعی عمل کردی ولی خانمتون اینجوری دوست دارند و دلش میخواد محبت بیشتری از شما ببینه... در واقع میشه گفت این خواسته خانمتون از شما هست..... من شک ندارم که شما همسر خیلی خوبی برای لیلا جون بوده و هستی و این رو میشه از حرفهای ایشون به خوبی متوجه شد و همین که این خواسته رو از شما داره یعنی اینکه خیلی براش مهم هستید و میخواد رابطه ای هر چه محکم تر و قشنگ تری بینتون وجود داشته باشه... واین به نظرم خیلی خیلی خوبه ....

    آقای آرش من به عنوان یه خانم.. (چون خود من هم تاپیکی تقریبا با همین محتوا قبلا باز کردم) و کسی که حس موجود در لیلا رو درک میکنه بهتون میگم که خود من چون شوهرمو دوست دارم و محبت کردن هاشو دوست دارم برای همین اگر گاهی احساس کنم این محبت کم رنگ شده داااااغون میشم.... میدونید چرا؟؟ چون تجربه ی محبت لذت بخش از شوهرم داشتم و شیرینی محبت اون همیشه تو ذهنمه.... پس اگر گاهی جس کنم این محبت زیبای شوهرم کم رنگ شده دنیا روی سرم خراب میشه....
    پس این تاپیک خانمتون رو نه یک انتقاد به شما بلکه به عنوان یک خواسته از لیلا جان قبول کنید و مطمئنا لیلاا خوشحال خواهد شد اکر شما به این خواسته او جواب مثبت بدهید و اینو بدونید حتی اگر این خواسته او را اجابت نکنید هیچ چیزی از دوست داشتن لیلا به شما کم نخواهد شدد.......
    امیدوارم تونسته باشم منظورمو خوب برسونم...

  16. 2 کاربر از پست مفید نارجیس تشکرکرده اند .

    alireza198 (پنجشنبه 23 مهر 94), baitollah-abbaspour (شنبه 25 مهر 94)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: یکشنبه 18 مهر 95, 22:29
  2. منو زن داداشام دوستیم دوست دوست
    توسط ارشیدا در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: شنبه 11 آذر 91, 11:00
  3. دوست داشتن دختری که با پسر دیگری است و می گوید مرا دوست دارد
    توسط mehdi1369 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: شنبه 28 آبان 90, 11:29
  4. من دوست پسر دوست صمیمیم رو دوست دارم
    توسط MisS AviatoR در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: شنبه 28 اسفند 89, 12:00

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:22 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.