سوال؟

[سمیه]

با سلام خدمت مدیریت محترم تالار و تک تک دوستان خوبم؛
ایام امتحانات است و فرصتها اندک امیدوارم بعد از این روزهای پردرد سر بتوانم بیشتر از مطالب و تجربه های عظیم و پربار شما عزیزان استفاده کنم
و اما در حال مشکلی برای یکی از دوستان ایجاد شده که در راستای کمک به او از شما تقاضای راهنمایی دارم و سوالم را این گونه مطرح میکنم که:
دلایل دلبستگی مطلق به مکان و شهری خاص و در مقابل بیزاری و دوری از شهری دیگر چه مواردی میتواند باشد و آیا اصلآ چنین امری امکان دارد و یا تنها به بهانه هایی ممکن است شخص چنین ادعایی داشته باشد ؟
با تشکر فراوان.
همچنان منتظر یاری سبزتان هستم.

[مدیرهمدردی]

سلام سمیه
سئوالتون کلیه، و مهمتر اینکه در مورد خودتون نیست.
به طور کلی، این دلایل را را باید خود فرد توضیح دهد. یکی دلبرش توی اون شهر هست، یک والدینش، یکی محل کارش، یکی دوستانش، یکی موقعیت اجتماعیش و .....
همچنین بیزاری از شهری هم همین طور، دلایل مختلفی داره که بهتره خود فرد پاسخ بده...
مولانا در اول مثنوی حکایت عاشق شدن پادشاه بر کنیزک را آورده، در آنجا طبیب نبض کنیزک را می گیرد و اسم شهر ها و مکان ها را می گوید، تا اسم جایی را می برد که نبض کنیزک سرعتش بیشتر می شود، متوجه می شود که علت معشوقی هست که در آن محل هست و کنیزک با نام آن ضربان قلبش بالا می رود.
نتیجه اینکه برای گرفتن پاسخ بهتره تو هم امتحان کنی..

[سمیه]

سلام
ممنونم از پاسختون.