به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 اردیبهشت 95 [ 17:06]
    تاریخ عضویت
    1394-7-18
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    30
    سطح
    1
    Points: 30, Level: 1
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 3.0%
    تشکرها
    11
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    6 نمیتونم دختر مورد علاقم رو (با همه رفتار های نامناسبش) فراموش کنم

    با عرض سلام خدمت دوستان عزیز

    راستش داستان من از چندین ماه پیش شروع شد ...

    این خانم ورودی سال بعد ما بود که تو چند کلاس ایشونو میدیدمش و ازش خوشم اومد ...

    اما از همون اول قبل اینکه اقدامی از طرف من صورت بگیره یه مشکلاتی بود؛
    ایشون دختری شیطون و شلوغ بودن که پسرا با اسم کوچیک صداش میکردن و به العکس!
    تو جمع پسرانه که بودن شوخی خنده داشتن با هم.... کلا راحت بودن ...
    سه تا رابطه قبل از من داشتن که یکیشون زیر نظر خانواده بوده به گفته خودشون، دو تاشونم همکلاسی خودم بودن که مدت کوتاهی با هم بودن


    به خاطر همین موارد من اون اوایل یه ذره مردد شده بودم که برم جلو یا نرم تا اینکه از طریق یکی از دوستان اون از علاقه من با خبر شد و چراغ سبز نشون داد ...

    منم از طریق لاین باهاش صحبت کردمو ...
    از همون اول بهش گفتم اگه به من علاقه نداری، اگه دلت پیش کسی دیگست، اگه منو نمیخوای، همین اول بگو تا شروع نشه، چون اینجوری برای دوتامون بهتره ... که میگفتن من نمیتونم وارد رابطه با کسی بشم و من نه میگم میخوام نه میگم نمیخوام! این بود جوابش!

    گذشتو گذشت تو این مدت چند بار با هم تموم کردیم که خدا شاهده همش تقصیر اون بود ...
    همش کم محلی میکرد همش بی مهری میکرد ... که این آخری گفت به خاطر این بوده که وابستت نشمو این حرفا ولی همش بهونه بود ...


    همیشه بهش میگفتم که من با این کارات مشکل دارم ...
    اوایل میگفت من میخوام عوض شم و میشم ...
    تا اینکه یه مدت که با هم کات کرده بودیم، از یه طریقی فهمیدم همون جوری که با من تو تلگرام حرف میزده با چندتا همکلاسی دیگه هم حرف میزده به اضافه یه نفر که پسر دوست باباش بود ...
    که میگفت 25 ساله پدرش با دو نفر دوسته و رفت و آمد خانوادگی دارن که این پسر یکیشون بود .


    وقتی اینو فهمیدم کلی بهش حرف زدمو رابطه رو قطعش کردم، تا اینکه ترم جدید بازم چند بار پیامک داد که منو ببخش من اون کارو کردم که تو بیخیالم بشی ...

    بازم با هم شروع کردیم میگفت با اون پسر دوست باباش مثل خواهر برادریمو این حرفا ...
    همکلاسی ها هم گفت در حد همکلاسی با هم صحبت میکردیم ...

    تا اینکه یه شب داشتیم حرف میزدیم آخرش گفت دوست دارم! برای اولین بار!

    شب بعدش یه دفعه گفت که من با یکی از دوستام صحبت کردم، گفت که تو نمیتونی خودتو تغییر بدی تو نوزده سال اینجوری بودی، اون پسرم نمیتونه قبول کنه چنین چیزیو پس بهتره تموم کنین!

    بر خلاف میل باطنی من،‌تموم کردیم ...
    فردا صبحش تو دانشگاه دیدم با اون همکلاسم که قبلا باهاش بود دارن صحبت میکنن
    کشیدمش کنار بهش کلی حرف زدم ... گفت من با کسی نبودم تا امروز، ولی از امروز انتخابمو کردم هم اون منو دوسم داره هم من اونو ... ( دو شب قبلش به من گفته بود که دوسم داره!)

    من بیستو یک سالمه و اونم نوزده سال

    خدا شاهده از اولش قصد ازدواج داشتم باهاش فقط میخواستم یه شناختی از هم پیدا کنیم و بعدش پا پیش بذارم ولی اینجوری شد ...

    حالا من هر وقت میبینمش تو دانشگاه کلی حالم خراب میشه هنوزم،‌پیش خودم میگم چرا نباید این اون جوری بود که من میخواستم چرا این کارو کردم مگه من چی کم داشتم؟!

    هنوزم وقتی میبینم با پسرا تو دانشگاه حرف میزنه بگو بخند را میندازه اعصابم خورد میشه
    (میگفت تو خانواده اینجوریه، با پسرا راحته)

    حالا ازتون خواهش میکنم که یه راهکاری به من ارائه کنید که بتونم با این موضوع کنار بیام...
    واقعا دارم داغون میشم، چند وقته سریع گریه میفتم ! سریع عصبی میشم ...

    جالبه بدونید که از نظر ظاهر این حرفا من کاملا سرتر از اون هستم ...

    با همه این حرفا هنوزم دوسش دارم هنوزم همیشه بهش فکر میکنم ...
    همه کلاسایی که دارم هم با اونه :(

    به نظر شما مشکل از منه ؟!؟ یعنی خیلی حساسم به رفتاراش با پسرا؟؟

    اگه مشکل از منه که بهم بگید تا رو خودم کار کنم ...

    الان واقعا نمیدونم چیکار کنم... خواهش میکنم کمکم کنید

    خیلی طولانی شد ولی خواهش میکنم که کامل بخونیدش چون دارم کم میارم واقعا...

    با تشکر فراوان

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 شهریور 00 [ 12:26]
    تاریخ عضویت
    1390-1-14
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    12,728
    سطح
    73
    Points: 12,728, Level: 73
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    640

    تشکرشده 935 در 291 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    71
    Array
    کم کم به دیدگاه "تفکیک جنسیتی تو دانشگاه ها" دارم اعتقاد پیدا میکنم ...

  3. 3 کاربر از پست مفید saeeded تشکرکرده اند .

    alireza198 (یکشنبه 19 مهر 94), فدایی یار (شنبه 18 مهر 94), پارساـ (شنبه 18 مهر 94)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 22:56]
    تاریخ عضویت
    1392-12-18
    نوشته ها
    524
    امتیاز
    13,135
    سطح
    74
    Points: 13,135, Level: 74
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,154

    تشکرشده 1,301 در 451 پست

    Rep Power
    102
    Array
    سلام...دست من احساس شما به اون خانم نه عشقه و نه دوست داشتن...

    می دونی چیه ؟ موضوع از اون جایی شروع میشه که توی دانشگاه یکدفعه کنار هم دختر وپسرا قرار می گیرند... و خیلی ها که تجربه ندارند مخصوصا پسرا دلباخته می شند و... باور کن جای اون خانم هر خانمی دیگه ای بود که کمی شباهت به ایشون داشت و این کارا رو می کرد بازم شما احتمالا همین حس ها بهت دست می داد...

    دوست من خلاصه میگم به فکر ساختن ایندت و اخلاق و رفتار و از همه مهم تر شغل خوب باش و ان شالله به وقتش ازدواج کن.

    با اروزی موفقیت.

    غیر این هر راهی بری روزی افسوس خواهی خورد.

  5. 2 کاربر از پست مفید فدایی یار تشکرکرده اند .

    پارساـ (شنبه 18 مهر 94), سرشار (یکشنبه 19 مهر 94)

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 25 مهر 94 [ 20:51]
    تاریخ عضویت
    1394-1-26
    نوشته ها
    249
    امتیاز
    2,867
    سطح
    32
    Points: 2,867, Level: 32
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 327 در 165 پست

    Rep Power
    50
    Array
    اصلا مهم نیست مشکل از کیه مهم اینه که شما الان جدا شید و اون با کس دیگه ای رابطه داره

    اگر اون ۱۹سال اینطوری بوده و نمیتونه عوض شه شما ۲۱ساله اینطوری هستید عوض نمیشید وغیرت مردونه یه چیز ذاتی بعضیا با غیرتند حساسند نحوه تربیت خانوادگی شما هم که خیلی مهمه

    ببینید بحث علاقه یه چیز بحث ازدواج و سازش چیز دیگست تازه علاقه باید دو طرفه باشه ایا دختری که اونقدر برای علاقه شما ارزش قایل نیست که بخاطرتون کمی حدود رو رعایت کنه ورفتارهای غلطش تصحیح کنه مناسبه ازدواج

    این نوع رفتارها درسته ناشی از شیطونی اون هست اما بالاخره رفتار به شدت غلطیه حتی اگه تو دل خودشم چیزی نباشه پسرای دیگه به چشم
    خواهری نمیبینش

    عملا هم به شما گفته شمارو نمیخواد و به عنوان یک زاپاس با شما بوده این مدت پس بهتره سعی کنید فراموشش کنید شاید بگید فراموشم نمیشه خب چون شما هنوز کامل قطعش نکردید توی ذهنتون مونده وقتی کامل پرونده این رابطه ببندین فراموشتون میشه

    موفق باشید

  7. 2 کاربر از پست مفید دختر جوان تشکرکرده اند .

    پارساـ (شنبه 18 مهر 94), ستاره زیبا (دوشنبه 20 مهر 94)

  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 بهمن 00 [ 00:33]
    تاریخ عضویت
    1394-1-19
    نوشته ها
    235
    امتیاز
    14,247
    سطح
    77
    Points: 14,247, Level: 77
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 203
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,750

    تشکرشده 764 در 211 پست

    Rep Power
    71
    Array
    سلام دوست من
    واقعا برای من جای سواله که یک انسان تا چه حد میتواند سبک سرانه و غیر منطقی تصمیم بگیرد البته با عرض معذرت.به نظر میرسه شما درک درستی از ازدواج و تشکیل زندگی مشترک نداری و بیشتر آن را به یک بازی بچگانه تشبیه کرده ای.با این طرز تفکر شما نه تنها هیچ ذهنیتی از افق های دور دست در باب این مسئله به دست نخواهی آورد بلکه به زودی زود در تشخیص موانع جلوی پایت نیز بی برو برگرد دچار خطا خواهی شد.لطفا یک مرتبه دیگر معیارهایت را لیست کن ‌و این مرتبه از سر تفکر و شناخت(چه از خودتان چه دختر خانم مورد نظرتان) بدون اینکه بخواهی سر سوزنی عواطف و احساساتت رو درگیر کنی
    به کند و کاو در باب این موضوع بپرداز.در ضمن به هیچ وجه سر خودتون کلاه نزارید شما مرد این ماجرا نیستید (البته اگه اسمشو بشه گذاشت مرد) و همانطور که عرض کردم به زودی زود وا خواهید داد.شک نکنید
    موفق باشید.

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 اردیبهشت 95 [ 17:06]
    تاریخ عضویت
    1394-7-18
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    30
    سطح
    1
    Points: 30, Level: 1
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 3.0%
    تشکرها
    11
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    کم کم به دیدگاه "تفکیک جنسیتی تو دانشگاه ها" دارم اعتقاد پیدا میکنم ...
    ممنون از نظرتون

    سلام...دست من احساس شما به اون خانم نه عشقه و نه دوست داشتن...

    می دونی چیه ؟ موضوع از اون جایی شروع میشه که توی دانشگاه یکدفعه کنار هم دختر وپسرا قرار می گیرند... و خیلی ها که تجربه ندارند مخصوصا پسرا دلباخته می شند و... باور کن جای اون خانم هر خانمی دیگه ای بود که کمی شباهت به ایشون داشت و این کارا رو می کرد بازم شما احتمالا همین حس ها بهت دست می داد...

    دوست من خلاصه میگم به فکر ساختن ایندت و اخلاق و رفتار و از همه مهم تر شغل خوب باش و ان شالله به وقتش ازدواج کن.

    با اروزی موفقیت.

    غیر این هر راهی بری روزی افسوس خواهی خورد.
    درسته، حق با شماست فدایی یار عزیز، ممنون بابت نظر دادنتون

    اصلا مهم نیست مشکل از کیه مهم اینه که شما الان جدا شید و اون با کس دیگه ای رابطه داره

    اگر اون ۱۹سال اینطوری بوده و نمیتونه عوض شه شما ۲۱ساله اینطوری هستید عوض نمیشید وغیرت مردونه یه چیز ذاتی بعضیا با غیرتند حساسند نحوه تربیت خانوادگی شما هم که خیلی مهمه

    ببینید بحث علاقه یه چیز بحث ازدواج و سازش چیز دیگست تازه علاقه باید دو طرفه باشه ایا دختری که اونقدر برای علاقه شما ارزش قایل نیست که بخاطرتون کمی حدود رو رعایت کنه ورفتارهای غلطش تصحیح کنه مناسبه ازدواج

    این نوع رفتارها درسته ناشی از شیطونی اون هست اما بالاخره رفتار به شدت غلطیه حتی اگه تو دل خودشم چیزی نباشه پسرای دیگه به چشم
    خواهری نمیبینش

    عملا هم به شما گفته شمارو نمیخواد و به عنوان یک زاپاس با شما بوده این مدت پس بهتره سعی کنید فراموشش کنید شاید بگید فراموشم نمیشه خب چون شما هنوز کامل قطعش نکردید توی ذهنتون مونده وقتی کامل پرونده این رابطه ببندین فراموشتون میشه

    موفق باشید
    منم همینارو بهش میگفتم ولی گوشش بدهکار نبود که نبود ...

    خیلی لطف کردین خانم دختر جوان

    سلام دوست من
    واقعا برای من جای سواله که یک انسان تا چه حد میتواند سبک سرانه و غیر منطقی تصمیم بگیرد البته با عرض معذرت.به نظر میرسه شما درک درستی از ازدواج و تشکیل زندگی مشترک نداری و بیشتر آن را به یک بازی بچگانه تشبیه کرده ای.با این طرز تفکر شما نه تنها هیچ ذهنیتی از افق های دور دست در باب این مسئله به دست نخواهی آورد بلکه به زودی زود در تشخیص موانع جلوی پایت نیز بی برو برگرد دچار خطا خواهی شد.لطفا یک مرتبه دیگر معیارهایت را لیست کن ‌و این مرتبه از سر تفکر و شناخت(چه از خودتان چه دختر خانم مورد نظرتان) بدون اینکه بخواهی سر سوزنی عواطف و احساساتت رو درگیر کنی
    به کند و کاو در باب این موضوع بپرداز.در ضمن به هیچ وجه سر خودتون کلاه نزارید شما مرد این ماجرا نیستید (البته اگه اسمشو بشه گذاشت مرد) و همانطور که عرض کردم به زودی زود وا خواهید داد.شک نکنید
    موفق باشید.
    تشکر بابت نظرتون اما من اونقدرام دیگه ... نیستم !
    اینجا اومدم از دوستان راهنمایی بخوام ببینم چطوری میتونم که فراموشش کنم ...

    ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــ

    دوستان لطف کردین

    راستش دیگه تصمیم خودمو گرفتم ، حتی اگه سخت باشه، باید فراموشش کنم چون واقعا تفاوتمون زمین تا آسمونه و فهمیدم به درد من نمیخوره ...

  10. کاربر روبرو از پست مفید پارساـ تشکرکرده است .

    ستاره زیبا (دوشنبه 20 مهر 94)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نمیتونم از حق خودم دفاع کنم.
    توسط Pooh در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 خرداد 94, 00:32
  2. چه طوری میتونم بخشی از حافظه مو پاک کنم
    توسط ribbon در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: چهارشنبه 03 مهر 92, 17:59
  3. نه میتونم ادامه بدم نه جدا بشم
    توسط sheidajojo در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: چهارشنبه 16 مرداد 92, 10:57
  4. با خانواده افسرده ام چه کار میتونم کنم؟
    توسط pardis 1995 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: شنبه 15 مهر 91, 05:48
  5. هرچی به شوهرم میگم میگه نمیتونم!خوب منم نمیتونم چیکار کنیم؟؟؟؟؟؟
    توسط matra در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: شنبه 29 بهمن 90, 22:27

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:13 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.