سلام
اول از همه امیدوارم مدیرجون اجازه ارسال موضوع جدید بدهند
من زانکو 25ساله هستم که بعد از نه ماه نامزدی با یه آقای 29ساله ایشون خیلی ناگهانی از من خواست که از هم جدت شیم. حدود سه ماه هیچ رابطهای باهم نداشتیم الان بعد سه ماه خودش و خانوادش اومدن پیش خالم و کلی از من ایراد گرفتن.
البته بیشتر از زبون خود نامزدم بوده و کاملا مشهود که پرش کردن.
ایراهایی که رو من گذاشتن: بد عنق. بداخلاق. بلد نیست محبت کنه. با شغل من مشکل داره. روش نمیشه منو به کسی معرفی کنه. به من احترام نمیزاره.
قرار شده فردا شب ما هم باشیم و مجددا در حضور من و خانواده صحبت کنیم.
دفاع من در برابر این همه برچسب :اول اینکه من بعضی اوقات میدیدم جلو من یه شوخی هایی با خانواده خودش میکنه که اونا ناراحت میشن و اینو گفتم گفتن این جور مسائل بدعنقی هست؟
من از شروع نامزدی خیلی از موقعیت های شغلی رو پس زدم که بیشتر کنار ایشون باشم و واسه هر مناسبتی کلی تدارک میدیدم درصورتی که خیلی هاش هم بی جواب بود که البته من توقع نداشتم ولی چطور میتونه بگه بی محبت؟
قبول دارم که بداخلاق بودم چون وقتی سردی ها و بیخیالی هاشو میدیدم اخااقم بد میشد قبول دارم.
از نظر مالی هرجا تونستم کمکش کردم اما اصلاً انگار نه انگار و الان فقط طلبکاره
من حتی یه بار که خواهرش باهام دعوا کرد بهش هیچی نگفتم فقط به خاطر نامزدم
الان میخوام که جدا شم این همه صبر کردم هیچی به هیچی
فقط فردا که قراره صحبت کنم میخوام خیلی اروم باشم و گریه نکنم و با احترام رفتار کنم کاری هم به اونا ندارم چیکار کنن
اما الان نمیدونم باید چی بگم؟ باید گلایه هامو بگم؟از خودم دفاع کنم؟یا سکوت کنم؟ نظر شما چیه؟
ما تو همین ماه احتمال زیاد جدا میشیم فقط صحبت های آخر برام مهمه
علاقه مندی ها (Bookmarks)