سلام.دوستان منم کمک میخوام
منو همسرم یک ساله عقدیم.اولای عقد شوهرم واقعا دوستم داشت باهم تصمیم میگرفتیم درکم میکرد و برام ارزش قائل بود هیچ شب امکان نداشت بدون من بخوابه ولی بعد یکی دوماه یکم اخلاقش بدتر شد و کم کم بد و بدتر شد.
شب عید قربان من خونه بابام اینا بودم و اون خونه باباش و قرارشد من روز عیدقربان برم خونه بابابزرگم چون خونه بابابزرگم خارج از شهره مجبور شدیم ۲ شب جدا بخوابیم و شوهرم قبل از اینکه برم میگفت اون باید بره سرکار و من اگه میخوام برم.ولی اون روز اصلا نرفت سرکار و حتی همراه منم نیومد.من هر پنجشنبه و جمعه خونه پدرشوهرم بودم و عید قربان خواستم پیش خوانواده خودم باشم.
خلاصه از اون موقع به بعد شوهرم کاملا رفتارش غیرمنطقی و بد شده مثلابهش گفتم پنجشنبه این هفته دیرتر بریم خونه بابات اینا میگه من میرم تو میخوای بیا میخوای نیا و کسی که هیچ شب نمیتونست بدون من بخوابه واقعا براش عادی شده و دیگه براش مهم نیست.
کلا اصلا دیگه براش مهم نیستم همه دنیاش خوانوادش شده.خیلی زیاد عصبیم
علاقه مندی ها (Bookmarks)