به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 آذر 94 [ 23:04]
    تاریخ عضویت
    1394-5-19
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    321
    سطح
    6
    Points: 321, Level: 6
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    دیگه واسه شوهرم مهم نیستم.کمک

    سلام.دوستان منم کمک میخوام
    منو همسرم یک ساله عقدیم.اولای عقد شوهرم واقعا دوستم داشت باهم تصمیم میگرفتیم درکم میکرد و برام ارزش قائل بود هیچ شب امکان نداشت بدون من بخوابه ولی بعد یکی دوماه یکم اخلاقش بدتر شد و کم کم بد و بدتر شد.
    شب عید قربان من خونه بابام اینا بودم و اون خونه باباش و قرارشد من روز عیدقربان برم خونه بابابزرگم چون خونه بابابزرگم خارج از شهره مجبور شدیم ۲ شب جدا بخوابیم و شوهرم قبل از اینکه برم میگفت اون باید بره سرکار و من اگه میخوام برم.ولی اون روز اصلا نرفت سرکار و حتی همراه منم نیومد.من هر پنجشنبه و جمعه خونه پدرشوهرم بودم و عید قربان خواستم پیش خوانواده خودم باشم.
    خلاصه از اون موقع به بعد شوهرم کاملا رفتارش غیرمنطقی و بد شده مثلابهش گفتم پنجشنبه این هفته دیرتر بریم خونه بابات اینا میگه من میرم تو میخوای بیا میخوای نیا و کسی که هیچ شب نمیتونست بدون من بخوابه واقعا براش عادی شده و دیگه براش مهم نیست.
    کلا اصلا دیگه براش مهم نیستم همه دنیاش خوانوادش شده.خیلی زیاد عصبیم

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 09 مرداد 95 [ 14:09]
    تاریخ عضویت
    1394-3-31
    نوشته ها
    288
    امتیاز
    5,658
    سطح
    48
    Points: 5,658, Level: 48
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    502

    تشکرشده 446 در 203 پست

    Rep Power
    59
    Array
    سلام دوست خوب..

    به نظر میاد مشکل شما بر سر خانواده هاست.. قبل از هر چیز باید کامل تر ار خودتون بگین.. مثلا:

    ا1. انتظاراتی که شوهر شما ازتون داره و به خاطر اونها ناراحت میشه. (حالا این ناراحتی را مستقیم بیان کنه یا اینکه خودتون متوجه شدین قرقی نمیکنه

    2- ناراحتی هایی که اصولا بینتون پیش میاد چه مواردیه؟ لطفا کامل برامون بگید. یا بهتر بگم انتظارات شما از شوهرتون و لطفا دقیق بگید این انتظارات را با چه بیانی و به چه شیوه ای بهش نشون میدین؟

    در حد فرضیه ای که به ذهنم رسیده اینه که شما نسبت به خانواده این آقا حساسیت به خرج داری میدی.. اگر این حساسیت را با بیان جملات مستقیم و انتقادانه بیان کردی باید بگم اشتباه کارت همینجاست... چون ناخودآگاه در ذهن همسرتون به عنوان فردی با ویژگی های منفی شناخته میشید...

    به نظرم تمرین کنید به اینکه همیشه و در همه حااااااااااال احترام خانواده همسر را داشته باشی... نه به خاطر این که اونها لایق این احترامند یا هر چیز دیگه .. به خاطر خودت و زندگی ات و اینکه بتونی نظر شوهرت را به خودت مساعد کنی... عزیزم من همیشه نظرم اینه که خانواده شوهر بدترین ادم های روز زمین هم که باشند هیچ ووووووووفت نباید بدشون را به شوهر گفت ... به هیچ وجه..

    به سوالایی که پرسیدم اگر جواب بدی بهتر میشه کمک کرد...

  3. کاربر روبرو از پست مفید نارجیس تشکرکرده است .

    baitollah-abbaspour (دوشنبه 13 مهر 94)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 آذر 94 [ 23:04]
    تاریخ عضویت
    1394-5-19
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    321
    سطح
    6
    Points: 321, Level: 6
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    سلام ممنون دوست عزیز
    اول شوهرم انتظار داره هر تعطیلات و مراسمی میشه پیش خوانواده اونا باشیم که جدیدا که اگه من بگم نمیتونم بیام میگه هرطور راحتی
    دوم ناراحتیا و درگیری هامون درمورد همین مسائله.
    من همیشه سعی کردم احترام خانوادشو نگه دارم اتفاقا اون بدتره.مثلا امروز بحثمون شده بود بهش گفتم تو هروقت منو کشتی و خیالت راحت شد دست از این رفتارات برمیداری که برگشت گفت نه تو خانواده ما هیچکی اینطوری نیست و گاهی وقتا بد بابامو میگه درصورتیکه بابام از بابای خودش بیشتر بهش کمک کرد و هواشو داشت.

  5. کاربر روبرو از پست مفید Fzg تشکرکرده است .

    نارجیس (شنبه 11 مهر 94)

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 آذر 96 [ 13:21]
    تاریخ عضویت
    1390-10-21
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    5,696
    سطح
    48
    Points: 5,696, Level: 48
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    108

    تشکرشده 352 در 163 پست

    Rep Power
    38
    Array
    سلام دوست عزيز ( ف ذ ق )
    بنظرم شما زياد از خود متشكري و ناز داري - ضمناً زياد هم خوب نيست هميشه بهم بچسبيد بهتره از الان متعادلتر بشيد - بعدش شايد براش مسئله اي پيش اومده راحتش بزار قرار نيست هر تغيير شوهرت موجب سوال و جواب از سوي تو بشود حريمها و دخالت دادنهاي غير را كلاً از زندگيتون حذف كنيد - احساسات خودتون را يمقدار كنترل كنيد و به مستقل بودن بدون شوهر هم تمريني داشته باشيد اينطوري دلچسبتر ميشيد. خوش باشي دوست عزيز

  7. کاربر روبرو از پست مفید حسين40 تشکرکرده است .

    maral569 (دوشنبه 04 آبان 94)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 آذر 94 [ 23:04]
    تاریخ عضویت
    1394-5-19
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    321
    سطح
    6
    Points: 321, Level: 6
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    واقعا کاشکی میتونستم تو دوران عقد حریم ها حفظ بشه و به قول دوستمون کمی مستقل تر میشدم ولی از بس همش باهم بودیم اگه رابطمونو تو عقد کمتر کنیم همه فکر میکنن باهم مشکل پیدا کرده و مخصوصا بابا و مامان خودم که فکر میکنن یه طوری شده که مثلا یه شب جدا بخوابیم

  9. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 03 مهر 95 [ 19:54]
    تاریخ عضویت
    1394-7-20
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    49
    سطح
    1
    Points: 49, Level: 1
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    7 days registered
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    سلام. عزیزم منم مثل تو یک سال عقد کردم. ماهم اوایل تقریبا هرشب باهم بودیم شاید در هر 10 شب یه شب باهم نبودیم ولی الان خودبه خود کمتر شده الان در هفته 2تا 3 شب باهمیم و هردو به این نتیجه رسیدیم که اینطوری خیلی بهتره چون ماهم سر اینکه خونه ماباشیم یا اونا همیشه درگیری داشتیم. بهتره رابطه رو کم کنید و نقطه ضعف هم نشون نده که ازین موضوع ناراحتی سعی کن شوهرت نفهمه که بهش وابسته ای . کم کم توهم عادت میکنی

  10. کاربر روبرو از پست مفید صفاا تشکرکرده است .

    Fzg (چهارشنبه 13 آبان 94)

  11. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 آذر 94 [ 23:04]
    تاریخ عضویت
    1394-5-19
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    321
    سطح
    6
    Points: 321, Level: 6
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    بخدا دیگه خسته شدم نمیدونم چیکارکنم.شوهرم واقعا خیلی مغرور و لجباز شده.سر چیزای الکی گیر میده و زود ناراحت میشه و انتظار داره من اصلا ناراحت نشم.بحثمون که میشه اصلا منطقی نیست و پرخاشگری میکنه.واقعا چیکارکنم!؟


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. از خودم راضی نیستم
    توسط zzzz در انجمن طــــرح مشکلات کودکان: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: پنجشنبه 31 اردیبهشت 94, 13:23
  2. انتقاد پذیر نیستم و از این مسئله رنج میبرم.
    توسط sadat71 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: یکشنبه 27 اردیبهشت 94, 20:29
  3. خبر خوش : خدا را شکر من دیگه افسرده و ناراحت نیستم من خوب شدم
    توسط پونه در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 19 دی 93, 13:06
  4. برای شوهرم،هیچی نیستم.
    توسط انتها در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: یکشنبه 09 آذر 93, 22:02

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:23 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.