به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 24 دی 95 [ 12:35]
    تاریخ عضویت
    1394-5-08
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    1,083
    سطح
    17
    Points: 1,083, Level: 17
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    23

    تشکرشده 11 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    نحوه برخورد با فامیلی که از اب گل الود ماهی میگیره

    سلام. عید رو تبریک میگم خدمتتون..
    یه مشکلی هست که چند روزی هست ذهنمو درگیر کرده و به شدت دنبال یه رفتار و عکس العمل مناسبم.
    در خونواده ما به دلیل بی احترامی و بی حرمتی که شد مجبور شدیم با یکی از اقوام نزدیک پدری قطع رابطه کنیم. ( مشکلی که بوجود اورند باعث لرزش دست پدرم در اون لحظه شد و ناراحتی های بعدی)
    این بی احترامی و بی حرمتی و فحشی که شنیدیم در مقابل محبت بی اندازه پدرم و مادرم و همین طور احترام انها به طرف مقابل بود .
    از طرفی با اینها که قطع رابطه کردیم از طرف خانواده مادریم زنداداش مادرم زمانی که متوجه میشه با انها قطع رابطه کردیم فاز دوستی با خانوم اقوام پدرم( همونی که قهریم) برمیداره ( در حالی که زنداداش مادرم از این خانوم اصلا خوشش نمی اومد و رابطه در حد یه سلام و علیک و احوال پرسی بود)
    خدا شاهده زنداداش مادرم جز محبت و احترام چیزی از ما ندیده ( ماشین ندارن هر مهمونی رفت و امدشون با ماست. خونمون مهمونی داشته باشیم خصوصی باشه خودشو و بچه هاش دعوتن . هر جا میریم سوغاتی خوب براش میاریم. و... اما ایشون بسیار بی حرمتی میکنن. مثلا برای خونه جدیدشون کادو برده بودیم ایشون حموم بود دو ساعتی منتظر ایشون بودیم ایشون از حموم بیرون نیومدن و ما ایشون رو ندیده رفتیم. و هزاران بی حرمتی دیگر)
    حالا زنداداش مادرم در یک مهمانی که اقوام پدری که باهاشون قهریم باشن با هم فاز بسیار بسیار صمیمی برمیدارن طوری که باعث میشه از خودمون بپرسیم چرا واقعا؟؟؟ شاید بگید با هم دوستن. ولی این طور نیست اینا بلافاصله بعد از قهر ما این رفتار رو از خودشون نشون میدن و قصدشون ناراحت کردن ماست....
    من واقعا وقتی رفتار زنداداش مادرم رو دیدم که رفته پیش اون خانوم نشسته با هم میگن و میخندن و دست همو میگیرن و میفشارن و... ناراحت شدم.... البته اصلا به روی خودمون نیاوردیم...
    حالا بهترین رفتار با این زنداداش تحفه مادرم چیه؟؟؟؟ ایا بازم باید به ایشون با احترام بسیار و با محبت رفتار کنیم ؟؟؟؟ مثلا در مراسمی که داریم خانواده زنداداش مادرم کلا دعوتن خواهرهایش مادرش و زنداداش هایش .... در حالی که انها فقط یه بار ما رو دعوت کردن مراسمشون ....
    ایا بهتر نیست نشون بدیم با کارهای احمقانه اش از چشم و رو افتاد مثلا در مراسمات بعدی به دعوت خودش و مادرش اکتفا کنیم؟؟؟؟؟
    ایا بهتر نیست در مقابل بی حرمتی اش .. در مقابل این حرکت بی عقلش دیگه بعد از هر مراسمی با ماشینمون برش نگردونیم؟؟؟؟؟
    ایا اگر بی تفاوت باشیم ایشون به ما نمیخنده؟؟؟؟؟؟؟
    لطفا نگید قرار نیست ایشون هم با اون خانوم قهر کنن ما این انتظار رو نداریم ..... انتظار نداشتیم چنین رفتاری صمیمی و بسیار جون جونی داشته باشه که مثلا ما رو ناراحت کنه...

  2. 2 کاربر از پست مفید انرژی خوب تشکرکرده اند .

    darkub89 (شنبه 18 مهر 94), آرامش باران (جمعه 17 مهر 94)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 22:56]
    تاریخ عضویت
    1392-12-18
    نوشته ها
    524
    امتیاز
    13,135
    سطح
    74
    Points: 13,135, Level: 74
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,154

    تشکرشده 1,301 در 451 پست

    Rep Power
    102
    Array
    سلام خانم محترم...
    امان از ترس از قضاوت ؟!؟ توصیه می کنم راجب این موردی که گفتم حتما مطالعه داشته باشید...شما محبتتون به زن داییتون از روی خود نفس محبت به نظرم نبوده و بیش تر به دلیل ترس از قضاوت و مردم و... بوده ... ببنید شما که محبت می کنید یا نکنید یا اگه محبت می کنید واسه خاطر دل خودتون باشه تازه اگه نگیم واسه خدا !!!... ولی وقتی محبت دلیلش چیزای دیگه شد این باعث میشه مثل الان شما با این اتفاق های به نظرم واقعا هیچ مهم نیست این قدر بهم بریزیم...

    من نمی دونم این که می گید زن دایی شما دقیقا بعد قطع رابطه شما برای در اوردن لج شما !! با فامیل پدریتون صمیمی شدن چقدر حقیقت داره و چقدرش موهومه از این بابت که شما حساس تر شدید...ولی اگه حتی همش حقیقت داشته باشه مطمئن باشید این دوستی ها دوام نداره... این ما هستیم که به بقیه میگیم چطور با رفتار کنند... اگه شما به زن داییتون این نقطه ضعفو نشون نداده بودید(با فرض این که واقعا زن دایی شما به دلیلی که گفتید با اونا رابطه برقرار کرده)مطمئن باشید این اتفاق نمی افتاد...مطمئن باشید اگه حرفاتون درست باشه کاملا اگه شما بی تفاوت باشید در مراسم ها به اونا و اصلا ذره ای بهشون فکر نکنید خود به خود وقتی اونا بینند این حربه دیگه برای شما کارایی نداره خسته می شند..ولی اگه ضعف نشون بدید دقیقا از همون نقطه هی بهتون ضربه می زنند...

    ضمنا اگه کسی برای شما ارزش و احترام قایل نیست چرا این قدر ارزش قایل می شید ؟!؟؟ از چی می ترسید....مطمئن باشید کسی که واسه کسی عزیز نباشه هر کار هم بکنه ارزش نداره...کسی که ارزش داشته باشه جزیی ترین کاراش هم با ارزش میشه...من چند تا برادر رو می شناختم که یکیشون بنا به دلایلی انگار درشون غریبه بود...مثلا اونا می رفتند مکه و... واسه برگشتنش گوسفند می خریدند و اونا هم براشون کلی سوغاتی می بردند..اون برادر غریبه هه چون همرنگ بقیه برادرا باشه مثلا اونم گوسفند می خرید...ولی حتی توی مراسم بهش بی محلی می شد...یا یک سوغاتی معمولی بهش می دادند..البته منظور من سوغاتی نیستش..بلکه منظورم بحث ارزش و احترام قایل شدن هستش... و اینو می ذاشتند به پای نفهمیدن اون برادر....

    تا وقتی که اون برادر متوجه شد تا وقتی خودش برای خودش ارزش قایل نشه بقیه براشون ارزش قایل نخواهد شد و روش زندگیشو عوض کرد و بعد چند وقت کلا رفتار بقیه عوض شد...

    شما هم به نظرم روشتون رو عوض کنید...البته الان یکدفعه تغییر رویه بدید بده شاید...بلکه خیلی زیر پوستی و کم کم به مرور زمان...تا اونا فکر نکنند شما لجتون گرفته و....

    اره در مراسم بعدی یکبار هم خودشونو تنها دعوت کنید...یا ناراحت می شند خب بهتر می شناسیدشون بهتر...یا نمی شند....


    به هر حال برای خودتون ارزش قایل باشید...

  4. 5 کاربر از پست مفید فدایی یار تشکرکرده اند .

    darkub89 (شنبه 18 مهر 94), khaleghezey (جمعه 10 مهر 94), sahar67 (جمعه 10 مهر 94), نیکیا (جمعه 10 مهر 94), انرژی خوب (جمعه 10 مهر 94)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 08 اردیبهشت 96 [ 21:40]
    تاریخ عضویت
    1393-10-03
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    7,833
    سطح
    59
    Points: 7,833, Level: 59
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    299

    تشکرشده 738 در 270 پست

    Rep Power
    80
    Array
    حرفی که میزنم نظر شخصیه و ممکنه کارشناسانه نباشه

    به کررات حالتهای مشابهو تو زندگی خودم و اطرافیانم دیدم معمولا مادر شوهرها و عروسها و زنداداشها و خواهرشوهرها ازین حرکات انجام میدن

    معمولا عکس العمل من کاملا بی تفاوتی به قضیه بوده که اصلا متوجه این رفتارهای شما نشدم و اصلا هم برام مهم نبوده که طرف اینکارا رو میکنه اما .......

    اما سعی میکنم ادمهای اطرافمو بشناسم وقتی کسی اینقدر وقیحانه و تابلو موضع خودشو نشون میده و اعلام میکنه دشمن شما دوست منه( البته به شرطی که واقعا بدونم رفتارش عمدی بوده و از قبل رابطه خوبی وجود نداشته نه اینکه طرف هیچ مشکلی باهم ندارن من توقع داشته باشم بخاطر من رابطه رو کات کنه!!!) پس منم دوست و دشمن خودمو میشناسم کم کم و کاملا نا محسوس و در مدت نسبتا طولانی در حد یکسال رابطه رو کم میکنم محبتهامم قطع میکنم اما نه به شکل agressiveو تابلو

    اصلا هم نشون نمیدم که برای چی بوده و واقعا هم فقط بخاطر اون رفتار اینکارو نمیکنم چون طرفمو میشناسم رفتارمو تغییر میدم

    دیگم محاله مثل قبل بشم باهاش چون دیگه فهمیدم که اون شخص از ناراحتی من خوشحاله و همین برای نا امید شدن ادم از کسی کافیه

    اما به هیچ وجه به شکل عقده ای بازی و چشمو ابرو نازک کردنو ادا اومدن اینکارو نمیکنم کاملا عادی انگار من باهات مشکلی ندارم و ظاهرمو حفظ میکنم اما به کل هر لطفی که در حقش میکردم کات میکنم و رابطه رو به روزهای مبادا و مجبوری ختم میکنم

    شما زنداداش مادرتون قبلا بهتون نشون داده که احترامی براتون قائل نیست (خیلی دور از ادب بوده که دو ساعت حمومشو طول داده که شمارو نبینه) اما شما انگار نه انگار

    انگار نه انگار منظورم دعوا مرافعه کردن نیست شناخت ادماست شما باید همون جا میشناختینش و رفتارتونو بر اساس شناختتون تغییر میدادین اونوقت الانم اینقدر ازرده نمیشدید

    راستی من یه اصلی تو زندگیم دارم اونم اینه ادمهای اطرافمو همیشه سعی کردم بشناسم و بر اساس شناختم رابطمو باهاشون تنظیم کنم اگرچه یه جاهایی ادم بخاطر ملاحظاتی مجبوری بعضی چیزها رو ندیده بگیره اما باید اطرافیانتو بشناسی که همچین روزهایی اینطوری احساس خلا نکنی و احساس نکنی که همه قدرنشناسو بی معرفتن
    شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن
    زندگی شگفت انگیز است اگر بدانید که چطور زندگی کنید

  6. 5 کاربر از پست مفید sahar67 تشکرکرده اند .

    darkub89 (شنبه 18 مهر 94), نیکیا (جمعه 10 مهر 94), نارجیس (جمعه 10 مهر 94), آی تک (جمعه 10 مهر 94), انرژی خوب (جمعه 10 مهر 94)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 24 دی 95 [ 12:35]
    تاریخ عضویت
    1394-5-08
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    1,083
    سطح
    17
    Points: 1,083, Level: 17
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    23

    تشکرشده 11 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خیلی ممنون از راهنمایی هاتون..
    اگه فقط خودم بودم در این رابطه حتما در مقابل بی احترامی ها هیچ وقت احترام و محبت بیش از اندازه برای ایشون قائل نمیشدم... اما مادرم این طور نیست یک عمره پدر و مادرم فکر میکنن در مقابل بی احترامی ها احترام کنن در مقابل بی محبتی ها محبت کنن طرف درس میگیره و درست میشه
    ولی الان بعد از سالیان سالیان این روش نه تنها جواب نداده بلکه باعث گستاخ تر شدن طرف مقابلمون شده..............
    اما این صمیمیتی که گفتم واقعا واقعی و بدون هیچ گونه احساساتی بیان کردم ای کاش بودید و میدیدید...
    من که تصمیم گرفتم دیگه زندایی صداش نکنم.. البته یه دفعه نه.... طی مراسم بعدی که باهم هستیم همون زندایی..
    ولی بعدش کم کم به اسم + خانوم صداش میکنم... وقتی هم کسی یا خودش تعجب کرد با خنده میگم نمیدونم چرا زندایی نگفتم و بعدش از زندایی دوستم میگم که وقتی باهاش بودم و زندایی زندایی میکرد منم ناخود اگاه به زندایش زندایی می گفتم.. و بعدش خنده..
    به نظرتون خوبه؟؟؟؟

  8. کاربر روبرو از پست مفید انرژی خوب تشکرکرده است .

    sahar67 (جمعه 10 مهر 94)

  9. #5
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو
    مادر خوبی دارید رفتار ایشون درسته ولی بعضی مواقع خوبی بیش از اندازه باعث سوتفاهم میشه بی احترامی نکنید چون نه در شان شماست و نه خانواده محترمتان ولی بهتره با توجه به رفتار دیگران مقداری مناسبتر رفتار کنید.دلیلی نداره وقت و عمر گرانبهای خودتان را هدر بدهید زندگیتان را بکنید فقط دفعات بعدی با توجه به رفتار اشتباهشان مرحله ای جلو بروید اول با توجه به رفتار زن دایی تان اول به تعدادی که لازمه مهمان دعوت کنید ایشون و مادرشان خیلی هم خوبه ولی در مورد مسئله دوم احترام بگذارید به ایشون ولی به اندازه ای که لازمه نه بیشتر اینجوری هم احترام گذاشتید هم طرف مقابل شما متوجه رفتار اشتباهشان میشوند.
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  10. 3 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    darkub89 (شنبه 18 مهر 94), sahar67 (جمعه 10 مهر 94), انرژی خوب (جمعه 10 مهر 94)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:55 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.