به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 دی 95 [ 12:11]
    تاریخ عضویت
    1394-7-06
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    1,852
    سطح
    25
    Points: 1,852, Level: 25
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    63

    تشکرشده 32 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array

    1 من ناسازگارم یا مادر شوهرم

    سلام
    من 32سالمه حدوا 7سال پیش ازطریق سایت دوست یابی با همسرم که همشهری هم بودیم اشنا شدم بعد از یک سال به دلیل وابستگی همسرم تصمیم به ازدواج گرفتیم با اصرار همسرم به مادرش موفق به ازدواج شدیم 2سال عقد بسته بودیم روابط خانوادگی خیلی کمی با خانوادش داشتم بعد از ازدواج برای زندگی به طبقه پایین منزل مادرشوهر رفتیم رفتار مادر شوهرم بد نبود و من فکر میکردم کلا اخلاقش اینطوره مشکل خاصی نبود ومن با سردی مادر شوهر کنار اومده بودم که برادر شوهرم ازدواج به دلخواه مادرش کرد از اون به بعدمن متوجه فرق گذاشتنای مادرشوهرم بین من وجاریم شدم بگم هیچ بی احترامی نمیکرد فقط با اون خیلی گرم برخورد میکرد با من معمولی یا من تو دوره عقد بستگی شاید فقط 4بار برای ناهار یا شام دعوت شدم اما جاریم هر هفته اونجا بود من خیلی اذیت میشدم اما گاهی کوتاه می اومدم گاهی به همسرم اعتراض میکردم ولی مشکل اصلی از جایی شروع شد که برادر شوهرم از ترکیه یه سری لباس برای فروش اورد و من هم از او خرید رکدم و فردای اون روز برادر شوهرم یک دست لباسها پس گرفت من ناراحت شدم و بقیه لباسها رم پس دادم مادر شوهرم از من ناراحت شد و لباسها را خودش برداشت و به مناسبتهای مختلف به بچه و شوهرم میداد و با من هم یه مدت سر سنگین بود گذشت تا چند وقت پیش قرارشد به مسافرت برویم که برادرشوهرم گفت مادر زن و برادر زن مجرد من هم با ما می آیند من و شوهرم گفتیم که پس ما نمیاییم چون سختمان میشود برادرشوهر و مادر شوهرم ناراحت شدن و مسافرت را کنسل کرد و به من کم محلی میکرد من چند بار به خانه اش رفتم که باز سر سنگین بود و من هم از آن به بعد بهش کم محلی میکردم و همین موضوع زندگیمون تحت شعاع قرارداده ومن ناراحتم چیکارکنم به قهرم ادامه بدم بدم بهش بگم از دستش ناراحتم و چرا فرق میذاره بگم شوهرم تو این موضوع خنثی عمل میکنه وبه من میگه ولشون کن نا گفته نماند من قبلا یک نامزدی نا موفق هم داشته ام 2سال عقد بسته بودم به دلیل اعتیاد جداشدم که مادر شوهرم بی خبر و از نظر مذهبی و فرهنگی باهم خیلی فرق داریم اونا مومن که حتی اهنگ هم گوش نمیدن ما معمولی از نظر مالی در یک سطح هستیم حالاشما بگید چکارکنم
    ویرایش توسط شیدا1392 : دوشنبه 06 مهر 94 در ساعت 12:50

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 شهریور 95 [ 16:17]
    تاریخ عضویت
    1393-8-19
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    2,108
    سطح
    27
    Points: 2,108, Level: 27
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    11

    تشکرشده 75 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    این مشکلی که شیدا جون داره رو منم دارم اما خیلییییییی شدید تر.
    مثلا مادر شوهرم و خواهر شوهرام کلا منو میبینن کاملاااا تو قیافه هستن. اصلا با آدم حرف نمیزنن رو بوسی نمی کنن احوال نمی پرسن. دوست ندارن تو عروسی فامیلاشون بریم. توی تلگرام خواهرشوهرم بدون هیچ دلیلی بلاکم کرد اما هرشب واسه شوهرم مطلب میفرسته. و ...
    حالا شاید بگین خوب لابد یه کاری میکنی که اینجوری میکنن. ولی واقعا من هییییییییچ کاری نمی کنم. وجدانم راحته حتی 1 بارم جواب هیچ کودومشونو ندادم. حتی از شوهرمم میپرسم خوب علت این رفتارا چیه ؟ بگن من ازشون معذرت خواهی کنم. میگه تو کاری نکردی تقصیری نداری.
    راستش من خیلی تنها ام با خانواده خودم ارتباط ندارم(به خاطر یه سری مشکلات). هر کاری هم بگید کردم واسه اینکه باهام خوب شن اما نشدن.
    از شما دوستای عزیز میخوام به امثال من و شیدا جان راه حل بدبد.

  3. #3
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا1392 نمایش پست ها
    حالاشما بگید چکارکنم
    درود بانو
    جواب شما خلاصه هستش بشین زندگی خودت را بکن چیکار داری با دیگران اینکه با جاری شما چجوری رفتار میشه این دست شما نیست مادرشوهرتان علاقه داری اینجور رفتار کنه خوب بزارید هرجور دوست دارند باشند ایشون هرفردی این حق را داره که یکی را بیشتر از بقیه دوست داشته باشه این دست شما نیست.
    مسئله اصلی برخورد مادرشوهرتان با جاری شما نیست مسئله ضعف نشان دادن شماست وگرنه مادرشوهرتان به شما بی احترامی نکرده بلکه به عروس کوچکتر به هردلیلی شاید چون انتخاب خودش بوده و سلیقش بوده یا چون خلقیاتشان به هم نزدیکتره بیشتر علاقه داره خوب این یک مسئله کاملا عادیه یعنی شخصیت شما بستگی به این داره مادرشوهرت چجوری باهات رفتار کنه؟!!!!


    وقتی از دیگران انتظار و توقع دا ری
    دو حالت پیش می آید ، 1 - برآورده میشود 2 - برآورده نمی شود

    نتیجه هر کدام از این حالات به نسبت توقعی که داری این است :

    1 - وقتی برآورده شود ، خیلی به حالت فرقی نمیکند و احساس درونیت معمولی خواهد بود ، چون انتظارش را داشته ای

    2 - اگر برآورده نشود ، سرخورده و غمگین میشوی ، چون انتظار و توقعی داشته ای که انجام نشده .

    وقتی از دیگران هیچ انتظار و توقعی نداشته باشی هم دو حالت پیش می آید :

    1 - دیگران در قبال شما وظیفه خود را به جا میاورند یا محبت های خارج از وظیفه بهت دارند .

    2 - کاری برای شما انجام نمیدهند و توجه ندارند .

    نتیجه آن :

    1 - در حالت اول ( برای بی توقعی ) چون شما هیچ انتظار و توقعی نداشته ای حتی اگر وظیفه ای در مقابلت داشته

    اند و به جا آورده اند ، برای شما لذت بخش است و گویی آنها هیچ وظیفه ای نداشته اند و محبت خاص بهت

    داشته اند .

    2 - در شکل دوم آن تاثیر تألم برانگیزی در شما بجا نخواهد گذاشت و شما حال و هوای عادی و معمول را

    خواهی داشت و سرخورده و غمگین نمیشوی چون انتظار و توقعی نداشته ای

    به نظرت کدامیک آرامش ما را در پی دارد و حتی به ما روحیه ای قوی می بخشد ؟؟

    شما در کدام وضعیتی ؟؟
    مقاله زیبای بانو فرشته مهربان بهترین جواب برای شماست نداشتن هیچگونه دقت کنید هیچگونه انتظاری از دیگران.
    مقایسه کردن ممنوع
    در مورد شوهرتان بنظر من بشخصه بسیار مرد فهمیده و باشعوری هستند و به شما هم علاقه زیادی دارند بسیاری از مردان در اینجور مواقع طرف خانواده شان را میگیرند ولی ایشون برخوردشان منطقی و درست است هم احترام شما حفظ میشه هم مادرشان شما هم بهتره بچسبید به زندگی خودتان این جمله در اخر

    هیچوقت بخاطر شخص سوم زندگی خودت را خراب نکن
    بعنوان یک مرد متاهل 31 ساله بهت اخطار میدم انرژی بیش از اندازه گذاشتن روی این موضوع و متمرکز شدن شما روی آن باعث میشه توی رفتارت با شوهرت تاثیر منفی بوجود بیاد این موضوع بعدها مشکلات زیادی برایتان بوجود میاره از من میشنوی دودستی بچسب به شوهرت و قدر زندگی خوب یهم که داری بدان
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  4. 6 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    nodelit (دوشنبه 06 مهر 94), نیکیا (دوشنبه 06 مهر 94), نارجیس (پنجشنبه 09 مهر 94), به دنبال خوشبختی (سه شنبه 07 مهر 94), سنجاقک ابی (شنبه 11 مهر 94), شیدا1392 (سه شنبه 07 مهر 94)

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 دی 95 [ 12:11]
    تاریخ عضویت
    1394-7-06
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    1,852
    سطح
    25
    Points: 1,852, Level: 25
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    63

    تشکرشده 32 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    paria-nodelit-khaleghezey عزیزم مرسی که به این سرعت همدلی کردید و جواب دادید اقای خاله قزی تو سایت خیلی از مطالبتون استفاده میکنم و سیع میکنم انجتم بدم مرسی از اینکه خیلی منطقی و روانکاوانه جواب دادید شما درست میگید شوهرم خیلی مرد اروم فهمیده و ساکتیه شایدم خیلی زندگیشو دوست داره به قول خودش میگه روزی که انتخاب کردم با هات ازدواج کنم میدونستم خیلی مشکلات تو زندگی برام پیش میاد و پذیرفتم با مشکلات بجنگم.اما من اخلاقم یکم تند و عصبیه زود برداشت میکنم ومشکل دیگه ای هم که دارم اینه که طبقه پایین خونه مادرشوهرم زندگی میکنم و صداهاشونو میشنوم البته پشت سر من تا حالا نشنیدم چیزی بگند و لی خوب من حساسم میگم چرا منو نباید بعد از 7سال بپذیره من کارمند هستم خدارو شکر صبح باهمسرم از خونه میزنم بیرون ظهر برمیگردیم عصرها هم سیع میکنم برم خونه مادرم بازم اگر راهنمایی کنیم که چطور رو خودم کار کنم که بتونم بی تفاوت بشم ممنون میشم
    یه سوال دیگه یعنی شما میگید رفتارمو مثل قبل خوب کنم با مادر شوهرم یا نه بذارم تو همین وضعیت بمونه

  6. #5
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شما چنتا اخلاق خوب داری
    1.انعطاف پذیر هستی و صبور
    2.چیز یکه در شما وجود داره اینکه توجه نشان میدی برای افرادی کهب رایتان وقت میگذارند و راهنمایی میکنند و سعی در انجام دادن راهنمایی هایشان داری این خیلی مهمه

    قدم به قدم باید جلو بریم

    1.ﺑﺎ ﺩﯾﺪ ﻣﺜﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﻮﺿﻮﻋﺎﺕ ﺑﻨﮕﺮﯾﺪ ﻭ
    ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺟﺎﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ:

    ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﯼ ﻣﻮﺿﻮﻋﺎﺕ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺟﻮﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺩﯾﺪ،ﻣﺎﺩﺭ ﻫﻤﺴﺮ ﺷﻤﺎ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ " ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ
    ﭘﻮﻟﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺧﺮﺝ ﻧﮑﻨﯿﺪ، ﭼﺮﺍ ﻫﺮ ﻫﻔﺘﻪ ﺑﻪ
    ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﻣﯽ ﺭﻭﯾﺪ؟ " ﭼﺮﺍ ﺑﺪﺗﺮﯾﻦ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﺭﺍ
    ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟ ﭼﺮﺍ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯿﺪ ﺍﻭ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﻪ
    ﻣﻦ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺷﺎﺩ ﺑﺎﺷﻢ، ﺭﺍﺣﺖ ﺑﺎﺷﻢ؟
    ﭼﺸﻤﺎﻧﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺸﻮﯾﯿﺪ، ﺍﻭ ﺩﻟﺶ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ
    ﻭ ﺷﻤﺎ ﻣﯽ ﺳﻮﺯﺩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ،
    ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﭘﻮﻟﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺍﻧﺪﺍﺯ ﮐﻨﯿﺪ،
    ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺨﺮﯾﺪ ﻭ ... ﺍﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺟﺎﯼ ﺍﻭ
    ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ، ﺁﯾﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﯾﺪ ﮐﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪﺗﺎﻥ
    ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﮐﻨﺪ، ﭘﺲ ﺍﻧﺪﺍﺯ ﮐﻨﺪ، ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺨﺮﺩ ﻭ ...
    ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﺩﺧﺎﻟﺖ ﺍﻃﺮﺍﻓﯿﺎﻥ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
    ﺭﻭﺍﺑﻂ ﻫﻤﺴﺮﺍﻥ ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﯿﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﮕﯿﺮﺩ ﻭ ﺩﻋﻮﺍ
    ﻭ ﮐﺸﻤﮑﺶ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﺷﻮﺩ. ﺍﯾﻦ ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ ﺑﻪ ﻭﯾﮋﻩ
    ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮﺍﻥ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ
    ﻣﺴﺌﻮﻝ ﺩﺧﺎﻟﺖ ﻫﺎﯼ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎ ﺗﻠﻘﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
    ﻭ ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻫﺮ ﺩﻟﺨﻮﺭﯼ ﻭ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ
    ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﯼ ﻫﻤﺴﺮ ﺧﻮﺩ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺍﺯ ﭼﺸﻢ
    ﺍﻭ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻨﺪ ﻭ ﻭﺍﮐﻨﺶ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ.


    2.ﺑﻌﻀﯽ ﻭﻗﺖ ﻫﺎ ﭼﺸﻢ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺒﻨﺪﯾﺪ، ﭼﯿﺰﯼ
    ﻫﻢ ﻧﺸﻨﻮﯾﺪ :

    ﺷﺎﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﭘﺴﻨﺪﺍﻧﻪ ﻧﺒﺎﺷﺪ، ﺍﺻﻼً ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺑﮕﻮﯾﯿﺪ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺧﯽ ﭼﯿﺰﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﻮﯾﺪ، ﺍﻣﺎ
    ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﻧﯿﺎﻭﺭﯾﺪ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺮ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩ
    ﮐﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻦ ﺍﺩﺍ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﻭﺭﻡ ﮐﻪ ﻧﺎﺷﻨﻮﺍ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ
    ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﯽ ﺷﻨﻮﻡ ! ﯾﺎ ﻣﮕﺮ ﻣﻦ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﻫﺴﺘﻢ؟ ﺑﻪ
    ﺗﺼﻮﺭ ﺍﯾﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﻪ ﺍﺻﻄﻼﺡ ﺗﯿﺰﺗﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ
    ﻭ ﻣﭻ ﺍﻃﺮﺍﻓﯿﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻬﺘﺮ ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ، ﻧﺸﺎﻥ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﯼ
    ﺯﺭﻧﮕﯽ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺳﺖ، ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﮐﻤﯽ ﺑﺎ
    ﺧﻮﺩ ﺭﻭﺭﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻨﺪ ﺍﯾﻦ ﺑﻪ
    ﺍﺻﻄﻼﺡ ﺗﯿﺰ ﻭ ﺯﺭﻧﮓ ﺑﻮﺩﻥ ﭼﻪ ﺩﺭﺩﺳﺮﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ
    ﺗﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﺎﻥ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻗﺮﺍﺭ
    ﻧﯿﺴﺖ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺍﻓﺮﺍﻃﯽ ﻭ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ
    ﺭﻭﺵ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﻨﯿﻢ. ﺑﻠﮑﻪ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﯼ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻭ
    ﮔﺎﻫﮕﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺵ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﺶ
    ﻣﺎ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﺪ ﻭ ﻫﻢ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﻮﺩ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻣﺎﻥ
    ﺣﻔﻆ ﺷﻮﺩ.

    من خودم بعنوان یک مرد متاهل میگم تجربه شخصی توی زندگی کشترک و توی برخورد با دیگران و توی زمینه شغلی اینو بهم یاد داد بعضی وقتها بهتره همانند مجسمه باشیم نه ببینیم و نه بشنویم بعضی وقتها بهتره خودمان را بزنیم به ساده بودن اینو یادت نره تنها فردی که میتواند آرامشتان را بهم بزند فقط خودتان هستی دیگران تاثیر دارن ولی این شمایی که با قوی و محکم شدنت باعث میشه تاثیر رفتار و حرف های دیگران در شما کم بشه.

    3.ﻫﻤﺴﺮﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﺴﺌﻮﻝ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺍﻗﻮﺍﻣﺶ ﻧﺪﺍﻧﯿﺪ :

    ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﺩﺧﺎﻟﺖ ﺍﻃﺮﺍﻓﯿﺎﻥ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
    ﺭﻭﺍﺑﻂ ﻫﻤﺴﺮﺍﻥ ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﯿﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﮕﯿﺮﺩ ﻭ ﺩﻋﻮﺍ
    ﻭ ﮐﺸﻤﮑﺶ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﺷﻮﺩ. ﺍﯾﻦ ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ ﺑﻪ ﻭﯾﮋﻩ
    ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮﺍﻥ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ
    ﻣﺴﺌﻮﻝ ﺩﺧﺎﻟﺖ ﻫﺎﯼ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎ ﺗﻠﻘﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
    ﻭ ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻫﺮ ﺩﻟﺨﻮﺭﯼ ﻭ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ
    ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﯼ ﻫﻤﺴﺮ ﺧﻮﺩ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺍﺯ ﭼﺸﻢ
    ﺍﻭ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻨﺪ ﻭ ﻭﺍﮐﻨﺶ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ.
    ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﭼﺮﺍ ﭘﯿﺶ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ؟ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ
    ﻫﻤﺴﺮﺍﻥ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﺍ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ
    ﺩﺧﺎﻟﺖ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﻃﺮﻓﯿﻦ، ﻫﻤﺎﻥ
    ﻓﺮﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺵ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻨﺪ. ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ
    ﻣﺜﺎﻝ ﺍﮔﺮ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﯼ ﻋﺮﻭﺱ ﺩﺧﺎﻟﺖ ﻧﺎﺑﻪ ﺟﺎ ﻣﯽ
    ﮐﻨﻨﺪ، ﻋﺮﻭﺱ ﻣﺴﺌﻮﻝ ﺻﺤﺒﺖ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺳﺖ. ﺍﻣﺎ
    ﮔﺎﻫﯽ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ ﺑﺎﻋﺚ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﯽ ﻧﺎﺩﺭﺳﺖ
    ﻣﯽ ﺷﻮﺩ، ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻌﻨﺎ ﮐﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺗﺼﻮﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
    ﺍﮔﺮ ﻫﻤﺴﺮﺷﺎﻥ ﻣﺴﺌﻮﻝ ﺻﺤﺒﺖ ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺵ
    ﺑﺎﺷﺪ، ﭘﺲ ﻣﺴﺌﻮﻝ ﺻﺤﺒﺖ ﻫﺎﯼ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﯿﺰ ﻫﺴﺖ!
    ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻠﻮﮔﯿﺮﯼ ﺍﺯ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﻋﻮﺍﺭﺽ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﺭ
    ﺭﻭﺍﺑﻂ ﺷﻤﺎ ﻭ ﻫﻤﺴﺮﺗﺎﻥ ﺳﻌﯽ ﮐﻨﯿﺪ، ﺭﻓﺘﺎﺭ
    ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﺍﻭ ﻧﻨﻮﯾﺴﯿﺪ.

    4.ﺻﺤﺒﺖ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﻣﻤﻨﻮﻉ :

    ﺍﯾﻦ ﻋﺎﺩﺕ ﺭﺍ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ
    ﺣﺮﻑ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻔﺘﻦ ﮐﻢ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﻧﺪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ
    ﺻﺤﺒﺖ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺩﺭﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻣﻤﮑﻦ
    ﺍﺳﺖ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺭﯾﺰﯼ ﻫﺎﯼ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﻣﻄﺮﺡ
    ﮐﻨﻨﺪ ﯾﺎ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯼ ﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﺑﺎ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ
    ﺑﮕﺬﺍﺭﻧﺪ. ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺩﺭ ﻃﺮﻑ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺍﯾﻦ
    ﻃﻮﺭ ﺗﻔﺴﯿﺮ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻣﺸﻮﺭﺕ
    ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻫﺴﺘﯿﺪ. ﺩﺭ ﺟﻤﻊ ﻫﺎﯼ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻪ ﺍﯾﻦ
    ﻋﺎﺩﺕ ﺷﺎﯾﺪ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﻋﺎﺭﺿﻪ ﺍﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ،ﺍﻣﺎ
    ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺑﺴﺘﮕﺎﻥ ﻫﻤﺴﺮ ﺍﺣﺘﻤﺎﻻً ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ
    ﻣﺸﮑﻼﺗﯽ ﺭﺍ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﮐﻨﺪ، ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺻﺤﺒﺖ
    ﻫﺎﯼ ﺍﻗﻮﺍﻡ ﻫﻤﺴﺮﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺗﯽ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺍﺯ
    ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻣﺎﻥ ﮔﻮﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ
    ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﻭﺩ ﺻﺤﺒﺖ ﻫﺎﯼ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ
    ﺩﺧﺎﻟﺖ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ. ﺷﺎﯾﺪ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﺎ
    ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﻗﻄﻌﯽ ﺩﺭ ﻣﻮﺿﻮﻋﯽ ﻧﮕﺮﻓﺘﻪ
    ﺍﯾﻢ ﮐﻤﺘﺮ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺁﻥ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻨﯿﻢ .

    5.ﺭﺳﻤﯽ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﻭ ﺻﻤﯿﻤﯽ :

    ﺍﯾﻦ ﺟﺰﻭ ﻣﻬﺎﺭﺕ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﻗﺒﻞ
    ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﯾﺎ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﻧﺎﻣﺰﺩﯼ ﺁﻥ ﺭﺍ
    ﮐﺴﺐ ﮐﻨﯿﺪ . ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﻭ ﭘﺴﺮﺍﻥ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﮐﻪ
    ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺸﺘﺮﮎ ﻣﯽﺩﻫﻨﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ﮐﻪ
    ﺑﺎ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﻫﻤﺴﺮﺷﺎﻥ ﻫﺮﻗﺪﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺻﻤﯿﻤﯽ
    ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺩﺭﻧﻬﺎﯾﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﻃﺮﻑ ﻣﻘﺎﺑﻞ
    ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﭘﯿﺶ ﺑﯿﺎﯾﺪ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻬﺎ
    ﻭﺍﻟﺪﯾﻦ ﺣﻖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻣﯽﺩﻫﻨﺪ.
    ﺑﻪﺗﺮﯾﻦ ﻧﻮﻉ ﺗﻌﺎﻣﻞ ﺗﺎﺯﻩ ﻋﺮﻭﺱ ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ
    ﺷﻮﻫﺮ ﻭ ﺗﺎﺯﻩ ﺩﺍﻣﺎﺩ ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﻤﺴﺮﺵ، ﺣﻔﻆ
    ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻭ ﻓﺎﺻﻠﻪﻫﺎ، ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ﺑﻪ ﺍﺻﻮﻝ
    ﺍﺭﺗﺒﺎﻃﯽ ﻭ ﭘﺮﻫﯿﺰ ﺍﺯ ﺻﻤﯿﻤﯽ ﺷﺪﻥ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ
    ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺍﺳﺖ.
    ﺯﻭﺝﻫﺎﯼ ﺟﻮﺍﻥ ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩﻫﺎﯼ ﻫﻤﺴﺮﺷﺎﻥ ﺑﺎﯾﺪ
    ﯾﮏ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺭﺳﻤﯽ ﻭ ﺻﻤﯿﻤﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﮐﻪ
    ﺑﻪﺗﺮﯾﻦ ﺷﯿﻮﻩ ﺗﻌﺎﻣﻞ ﻭ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺑﯿﻦ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺭ
    ﺍﺑﺘﺪﺍﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺯﻧﺎﺷﻮﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﺑﻪﺧﺼﻮﺹ ﺩﺭ 2
    ﺳﺎﻝ ﺍﻭﻝ ﺯﻧﺪﮔﯽ.

    6.ﻧﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺭ، ﻧﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﻧﺰﺩﯾﮏ :

    ﺩﺭ ﺑﺎﺏ ﻣﻌﺎﺷﺮﺕ ﻭ ﺭﻓﺖﻭﺁﻣﺪﺯﻭﺝﻫﺎ ﺑﺎ
    ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩﻫﺎﯼ ﻃﺮﻑ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻥ ﻧﺴﺨﻪ
    ﺧﺎﺻﯽ ﭘﯿﭽﯿﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺑﺮﺍﺳﺎﺱ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﺍﺕ
    ﺯﻭﺝﻫﺎ ﭘﺎﯾﻪﮔﺬﺍﺭﯼ ﻣﯽﺷﻮﺩ. ﺑﻪﺗﺮﯾﻦ ﻧﻮﻉ ﺣﺎﻟﺖ
    ﺩﯾﺪﺍﺭﻫﺎ ﻭ ﺭﻓﺖﻭﺁﻣﺪﻫﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺑﻪ
    ﻫﻢ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺧﻠﻮﺕﻫﺎﯼ ﺩﻭ ﻧﻔﺮﻩ ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ
    ﻧﺸﻮﺩ.
    ﺩﯾﺪﺍﺭ ﺍﺯ ﻭﺍﻟﺪﯾﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﻭ
    ﺭﺿﺎﯾﺖ ﺑﯿﻦ ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﺑﺎﺷﺪ، ﺯﯾﺮﺍ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ
    ﺑﻪ ﻫﺮ ﺩﻭﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺍﺳﺖ، ﺣﺘﯽ ﺭﻓﺖﻭﺁﻣﺪ
    ﻭﺍﻟﺪﯾﻦ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻋﺮﻭﺱ ﯾﺎ ﺩﺍﻣﺎﺩﺷﺎﻥ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ
    ﻧﺤﻮﯼ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺸﮑﻞﺁﻓﺮﯾﻦ ﻧﺒﺎﺷﺪ.
    ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﻫﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻮﺵ ﺑﻪ ﺯﻧﮓ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ
    ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻫﻤﺴﺮ ﻓﺮﺯﻧﺪﺷﺎﻥ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭﻧﺪ ﻭ
    ﺣﺪﺍﻗﻞ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳﺎﻝﻫﺎﯼ ﺍﻭﻟﯿﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ
    ﺭﻋﺎﯾﺖ ﮐﻨﻨﺪ.
    ﺍﮔﺮ ﺭﻓﺖﻭﺁﻣﺪ ﺑﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩﻫﺎ ﭼﻪ
    ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺩﺧﺘﺮ ﭼﻪ ﭘﺴﺮ ﺧﯿﻠﯽ ﺯﯾﺎﺩ ﻭ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ
    ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﻣﻨﺸﺎ ﺩﺭﮔﯿﺮﯼ ﻣﯽﺷﻮﺩ.
    ﺣﺘﯽ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﻋﻘﺪ، ﺍﻗﺎﻣﺖ ﻫﺎﯼ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﻣﺪﺕ
    ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﭘﺪﺭﯼ ﻫﻤﺴﺮﺗﺎﻥ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺯﻣﯿﻨﻪ
    ﺩﺧﺎﻟﺖ ﻫﺎﯼ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﻤﺴﺮﺗﺎﻥ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ
    ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﮐﻨﺪ .
    ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻭ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﻮﺩ ﻭ
    ﺳﭙﺲ ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﺴﯿﺮ ﺻﻤﯿﻤﯿﺖ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ
    ﮐﻨﺪ. ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻣﺤﻞ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻭ ﺍﻗﺎﻣﺖ ﺯﻭﺝﻫﺎﯼ
    ﺟﻮﺍﻥ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﻭ ﺗﻮﺻﯿﻪ ﺭﻭﺍﻧﺸﻨﺎﺳﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ
    ﮐﻪ ﻣﺤﻞ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺯﻭﺝﻫﺎﯼ ﺗﺎﺯﻩ ﻧﻪ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺩﻭ
    ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺩﻭﺭ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﻧﻪ ﻧﺰﺩﯾﮏ .

    یک انتقادی که به شما وارده در برخورد با مادرشوهرتان در مورد خطاهای شناختی است.منفی بافی و ذهن خوانی روی این دوتا موضوع کار کن مقاله جناب مدیر را مطالعه کنید.
    http://www.hamdardi.net/thread-154.html

    دقت دق ات میدهد
    حساسیت خودت را نسبت به خانواده ایشون و جاریتان کم کنید.

    لطفا زود جواب ندید ادامه دادن تایپیک فایده ای نداره تا وقتی مقالات را با دقت فراوان نخواندید و روی انها تفکر نکردید وقت بزار و با دقت بخوان خوب بهشان فکر کن ینجوری خیلی زودتر به نتیجه میرسی
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  7. 3 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    Eram (سه شنبه 07 مهر 94), واحد (چهارشنبه 22 مهر 94), شیدا1392 (سه شنبه 07 مهر 94)

  8. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 اردیبهشت 98 [ 15:58]
    تاریخ عضویت
    1393-11-09
    نوشته ها
    179
    امتیاز
    7,738
    سطح
    58
    Points: 7,738, Level: 58
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    132

    تشکرشده 652 در 153 پست

    Rep Power
    59
    Array
    در مورد ارتباط با خانواده همسر هر چقدر شما تمرکزتون رو روی اون بزارید بیشتر اذیت می شید،
    http://www.hamdardi.net/thread-39647.html
    http://www.hamdardi.net/thread-39647.html

    بهترین راهکار شما اینه که به همسرتون محبت کنید و به هیچ وجه خواستار تقابل اونا نشید، مقابل هم قرار دادن شوهر و خانوادش، یعنی شروع جنگی که قبل از هر چیز دامن شما رو می گیره، چون چند حالت اتفاق می افتد، اولی دعوای همسرتون با خانوادش؛ که در این حالت مادر شوهر همه این هار و از چشم شما خواهد دید و روابط تیره تر نیز خواهد شد.
    در حالت دوم همسرتون با توجه به این که توی اون خانواده بزرگ شده و در هر صورت خانواده خودشو حق می دونه، با شما برخورد خواهد کرد و این وسط شما هستید که له می شید.

    پس در هر حالت، جنگ اونا به ضرر شماست.
    بهترین راهکارتون همون محبت و جلب رضایت همسر هست و خب یه توصیه هم این که در صورت امکان محل زندگیتون رو به جایی بجز خانه مادر شوهر منتقل کنید که البته این مورد هم نباید به یکباره از طرف شما مطرح بشه، بلکه باید با سیاست این درخواست رو از همسرتون داشته باشید. (از قدیم گفتن دوری و دوستی).

    - - - Updated - - -
    دل آرام گیرد به یاد خدا
    ویرایش توسط به دنبال خوشبختی : سه شنبه 07 مهر 94 در ساعت 14:09

  9. 2 کاربر از پست مفید به دنبال خوشبختی تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 07 مهر 94), شیدا1392 (چهارشنبه 08 مهر 94)

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 دی 95 [ 12:11]
    تاریخ عضویت
    1394-7-06
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    1,852
    سطح
    25
    Points: 1,852, Level: 25
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    63

    تشکرشده 32 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    مقاله خطاهای شناختی دوبار خوندم تقریبا در مورد من همش صدق میکنه من میخوام رو خودم کارکنم تا حد امکان بتونم مشکلات رفتاریمو بر طرف کنم برای اولین گام یه سر رسید تهیه کردم صفحات اولیه رو گذاشتم برای اینکه از هرکسی دلخوری دارم و سوال میکنم خودمم جوابشونو میدم کارهای روزمره هم که انجام میدم مینویسم ولی یه مشکل اساسی و خیلی بزرگ دارم خیلی ادم حساسیم یعنی اینکه مثلا ماشین برادر شوهرمو که در خونه میبینم هزار جور فکر و خیال میکنم که چی شد چی نشد یا دیشب برادر شوهرم با مادر ش اینا رفته بودن بیرون همش حواسم بود کی برمیگردن کجا رفتند اخه قبلا ما هم با هاشون میرفتیم نمیدونم باید چیکار کنم تا از این فکر ا راحتشم

  11. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 دی 95 [ 12:11]
    تاریخ عضویت
    1394-7-06
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    1,852
    سطح
    25
    Points: 1,852, Level: 25
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    63

    تشکرشده 32 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    کارهایی که قرار برای آرامش خودم و ذهنم انجام بدمو هر چند وقت یکبار اینجا گزارش میدم شماها اگر کمک یا راهنمایی از تون میاد ازم دریغ نکنید ممنون
    قدم اول که نوشتم براتون تهیه سر رسید و نوشتن دلخوری و ناراحتی از کسایی که داشتم و دارم و جواب دادن به اونها در قبال کارهاشون ،قدم دوم شبها اتفاقای خوب فقط اتفاقای خوب روز مینویسم تا روزای ناراحتی این دست نوشته ها رو بخونم ،قدم سوم دیروز بعد از ده روز بی مقدمه رفتم خونه مادر شوهرم و بهش سر زدم و خیلی عادی رفتار کردم و البته نقش یک مجسمه نه حرف خاصی نه تو بحثاشون شرکت کردم فقط احوال پرسی (اخه قبلا یک روز درمیون بهش سر میزدم )قدم چهارم تو یکی از مقاله های مدیر خوندم که تا چند وقت از مشکلات خودمون تو سایت ننویسیم و فقط مشکلات دیگرانو بخونیم تا ببینیم بزرگتر از مشکل ما هم وجود داره و من از دیروز تا حالا دارم اینکارو میکنم
    به امید روزای بهتر دوباره میام و میگم چیکار کردم و ایا حالم خوب شده یا نه
    یا حق

  12. 2 کاربر از پست مفید شیدا1392 تشکرکرده اند .

    واحد (چهارشنبه 22 مهر 94), شیدا. (یکشنبه 12 مهر 94)

  13. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 دی 95 [ 12:11]
    تاریخ عضویت
    1394-7-06
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    1,852
    سطح
    25
    Points: 1,852, Level: 25
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    63

    تشکرشده 32 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    امروز بعد از یک مدت اومدم از حالم بگم ،خوبم یعنی دارم سیع میکنم که خوب باشم همسرمم بهم خیلی کمک میکنه تو خوب شدن حالم مسافرتای یک روزه میریم خریدمیریم اما هنوز روابطو با خانواده همسر سرد نگه داشتم ده روز یکبار بهشون سرمیزنم هنوز از دستشون دلخورم اینبار من سخت گرفتم و کوتاه نمیام ، بی احترامی نمیکنم قهرم نکردم اما به نشانه اعتراض سنگین و سرد برخورد میکنم خلاصه تو این مدت مشکلات بچه های سایتو میخوندم دیدم مشکلاتی که دیگران دارند خیلی بزرگتر و بدتر از مشکل منه در حقیقت من مشکلی ندارم فقط روابط با خانواده همسرم دور نگه داشتم که اونم تا زمانی که مادر شوهرم متوجه اشتباهش بشه خیلی محترمانه ولی خدا مشکل همه رو حل کنه

  14. #10
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    اگز هم خودت زاحتی و هم همسرت راضیه و مشکلی ندارید، لازم نیست روابطت را بعدا تغییر بدی.
    همین رابطه رسمی و محترمانه را حفظ کن که زندگیت خراب نشه.
    چه لزومی هست زیادی باهاشون دوست بشی؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  15. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    نیکیا (یکشنبه 19 مهر 94)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:42 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.