سلام. چندين ماه هست كه مطالب اين تالار را به شكل جسته و گريخته مطالعه مي كنم. امروز تصميم گرفتم مشكل خودم را نيز عنوان كنم. همسر من از هر گونه تفريحي دوري مي كند و براي هريك يك بهانه خاص يا عام عنوان مي كند مثلا سينما خسته كننده است. پارك حوصله ادم را سر مي برد از مهماني هاي خانوادگي من به شدت دوري مي كند و مهمانيهاي خانوادگي خودشان را به اصرار خوانواده اش شركت مي كند و البته در اين راستا بسيار علاقه دارد كه من بهانه اي اورده شركت نكنم اما مسئوليت شركت نكردن و عواقب احتمالي آينده بر عهده من باشد اگر من احساس دلتنگي بكنم يا عنوان كنم كه حوصله ام سر رفته رفتارش با من بگونه اي است كه من را از طرح اين موضوع به شدت پشيمان مي كند حتي الان كه نزديك به سه سال است بچه دار شده ايم نيز تغييري در رفتار ايشان حاصل نشده و گاه بي قراري ها و اصرار فرزندم به گردش را به حساب تربيت نادرست من مي گذارد نا گفته نماند كه عدم شركت ايشان در مهماني هاي خانوادگي يا بي ميلي و شركت با اكراه در مراسم ازدواج فاميلي مشكلات زيادي را در ارتباط با فاميل من بوجود آورده است چون متاسفانه ايشان عدم حضور خود را از قبل اعلام نمي كند و ممكنه است چندين ساعت پس از شروع مهماني ها باپس از تلفن هاي پي در پي من يا افراد ديگر و چندين بار پاسخ تكراري " دارم ميام" بالاخره با اوردن بهانه اي از امدن اجتناب كند . يكبار پيش مشاور رفتم و ايشان به من توصيه كردن يك مدتي از ايشان در خواست تفريح يا شركت در مهماني نكنم تا اوضاع بهتر شود اما ايت قضيه بيش از ٦ ماه است كه نه تنها بهتر نشده بلكه شديد تر هم شده است و حتي در رفت و امد هاي خود من هم تاثير منفي داشته است . لطفا منو راهنمايي بفرماييد
علاقه مندی ها (Bookmarks)