به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 28
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 مهر 94 [ 17:55]
    تاریخ عضویت
    1394-6-29
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    136
    سطح
    2
    Points: 136, Level: 2
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    ماجرای یک نابخشوده: جدایی نادر از سیمین همان حکایت ماست

    با سلام
    من تازه عضو شده ام و مثل خیلی از شما ها هم تجربیاتی دارم و هم نیاز به کمک تک تکتون.
    قبل از نوشتن این تاپیک خیلی از تاپیک ها و نظرات دوستان رو خوندم به نظر جمع خوب و دوستانه ای اینجا دور هم جمع شده اند و امیدوارم حضور من در کنار این حلقه همدردی رو به گرمی بپذیرید.
    قبل از اینکه مشکل یا مشکلاتم رو بگم بهتر میدونم کمی از خودم بگم:
    بنده 38 سال رو 5ماهی میشه که پشت سر گذاشتم و تا الان دوبار ازدواج کردم.
    بار اول سال82 بود و سال 86 بعد از 4سال به درخواست همسرم توافقی جدا شدیم، فرزندی ندارم که اگر داشتم هرگز به ازدواج دائم مجدد فکر نمیکردم.
    اگر دلایل طلاق ازدواج اولم براتون سوال باشه خیلی تیتر وار میتونم بگم: کم تجربگی و تند مزاجی من، درخواست های خارج از توان من از سوی همسرم و مشکلات مالی، دروغگویی های همسرم و عدم پایبندی های اخلاقی متعارف، خسته شدن هر دو از دعواها و نزاع های گاه و بیگاه.
    بعد از طلاق درهای بیشتری از رحمت الهی بر من باز شد و توی همه زمینه ها موفقیت های خیلی خوبی داشتم و حتی موفق شدم یک خونه خوب یک جایی توی این تهرون شلوغ بخرم، توی دانشگاه درس بدم، توی محل کار هم از موقعیت شغلی خوب و ثابتی برخوردار بشم. ولی علی رغم همه این موفقیت ها انگار توی انتخاب شریک زندگی هم من و هم پدر و مادر خدابیامورزم نقطه ضعف اساسی داشتیم!!!
    ...
    همسر الانم 30 سال سن داره، سال 88 باهم آشنا شدیم و اون سال 90 رفت خارج برای ادامه تحصیل، سال 93 ازدواج کردیم ولی الان تقاضای طلاق داره چون فکر میکنه که توی خارج آینده بهتری در انتظارش هست.
    حالا من از همگی سوال دارم و خواهش میکنم که به من کمک کنید که
    طلاقش بدم که بره به آینده پر رویاش برسه و من در آستانه 40 سالگی دومین طلاق رو توی شناسنامه ام ثبت کنم؟ یا با انواع ساز خودش و خانواده اش برقصم که این زندگی ادامه پیدا کنه؟
    لطفا نظراتتون رو بنویسید تا به من درمونده کمک کنید
    ممنون

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 مهر 94 [ 00:57]
    تاریخ عضویت
    1394-6-29
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    45
    سطح
    1
    Points: 45, Level: 1
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 6.0%
    تشکرها
    19
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    این احساس نابخشودگی و درماندگی مال چیه؟
    چرا باید برای ادامه زندگی به ساز کسی برقصی؟
    قبل از ازدواج در مورد مهاجرت به توافق رسیده بودین؟
    چرا نمی خوای باهاش بری؟

  3. #3
    Banned
    آخرین بازدید
    یکشنبه 05 اردیبهشت 95 [ 22:23]
    تاریخ عضویت
    1393-12-04
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    773
    سطح
    14
    Points: 773, Level: 14
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 32.0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    8

    تشکرشده 29 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خوب اون سازی رو که باید برقصید دقیقاً چی هست ؟ یک مقدار رابطه تون رو بهتر توضیح بدید . مشکلات فی مابین چی بوده ؟

  4. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 95 [ 11:34]
    تاریخ عضویت
    1394-5-04
    نوشته ها
    142
    امتیاز
    3,429
    سطح
    36
    Points: 3,429, Level: 36
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 71
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    21

    تشکرشده 298 در 108 پست

    Rep Power
    38
    Array
    حالا چرا اسمت نابخشوده هست؟! یعنی چی؟!
    ولی در مورد شرایطت، ببین برادر
    شرایط زندگی برای یک خانم تنها در ایران و خارج از ایران کاملا متفاوته. عرف، فرهنگ و قانون در ایران به گونه ای چیده شده اند که یک دختر تنها احساس استقلال نداره و ناخودآگاه نیاز به داشتن یک مرد را احساس میکند.

    جامعه نگاه خوبی بهشون نداره، اگر ازدواج نکرده باشه بهشون میگن ترشیده اگر جدا شده باشه که دیگه بدتر. بنابراین یکی از نیازهای اساسی هر دختری میشود داشتن یک مرد.
    اما در خارج از ایران شرایط بگونه دیگری هست.
    برای بیشتر مردها اینکه خانمی قبلا شوهر داشته اهمیتی نداره، اینکه از چه خانواده ای هست هم برای همه مهم نیست، اینکه تنها زندگی میکنه هم عیبی نیست (برعکس ایران که پذیرفته نیست)
    قوانین از زن تنها بسیار حمایت میکنند و حتی دولت هزینه های زندگی خانم را تامین میکند.
    خبری از مزاحمت هایی که در ایران برای خانمها وجود داره در کشورهای توسعه یافته نیست. کسی براشون ترمز نمیکنه، بوق نمیزنه، انگولکشون نمیکنه و ...
    یک خانم تنها، بدلیل بیشمار بودن زنهایی که تنها زندگی میکنند، دیگر انگشت نما نیست.

    یک زن تنها از همه حقوقی که یک مرد دارد برخوردار است و هیچ محدودیت عرفی اجتماعی را حس نمیکند،علاوه بر اینکه زیر چتر حمایتی دولت نیز قرار میگیرد

    از طرف دیگر
    بدلیل نگاه جنسیتی پنهان، زنهای ایرانی به نسبت مردهای ایرانی خیلی زودتر در جامعه خارجی جا باز میکنند و مورد توجه قرار میگیرند.
    مردها در ظاهر با خانمهای بویژه خارجی خیلی محترمانه برخورد میکنند، باهاشون صحبت میکنند و میخندند و تمایل به ادامه مصاحبه دارند (لاس میزنند) به صرف قهوه و مهمانی دعوتشون میکنند و .. کارهایی که در مواجهه با یک مرد خارجی تمایلی به انجامش ندارند.

    برعکس اون چیزی که همه فکر میکنن، مردهای خارجی خیلی بیشتر از مردهای ایرانی با قضیه زن جنسیتی برخورد میکنند. فقط این موضوع را از ترس قانون پنهانی انجام میدهند. کافیه در جمعشون بعنوان یک دوست قرار بگیرید تا ببینید با رد شدن هر زنی چه خیالهایی و چه حرفهای زشتی که نمیزنند. اما نه در ظاهر!
    متاسفانه خانمهای ایرانی با این تصور غلط که مردهای خارجی برخلاف مردهای ایرانی هیز و هرزه نیستند و اگر کاری انجام میدهند از روی محبت قلبیشان است، پا به این کشورها میگذارند تمام این توجهات را فرای مساله جنسی به خاطر شخصیت درونیشان تصور میکنند.

    دقیقا برعکس تصوری که از مردهای ایرانی را دارند که حتی محبت های قلبی مرد ایرانی بخاطر نیاز به سکس میدانند و براشون آزار دهنده میشود.
    خب، با چنین توهماتی زن دچار خودبزرگ بینی شده و رفته رفته به این نتیجه میرسه که لیاقتش خیلی بیشتر از همسر فعلیش هست.
    همین میشود دلیل طلاق بسیاری از زوجین در خارج از ایران.

    بنابراین خیلی سخته که بتونی این شرایط را عوض کنی اما تلاشت رو بکن. من فقط خواستم شرایط را بدانی و بفهمی خیلی از سازهایی که میزنند بهانه هستند.

    البته همین خانمهای ایرانی بعد از اینکه خوب با این فرهنگ عجین شدند و یکی دوتا دوست پسر و شوهر خارجی را تجربه کردند بعد متوجه میشوند همه تصوراتشون غلط بوده.
    وقتی شوهرشون تا صبح توی کلاب باشه و با رفیقاش خوش بگذرونه و خانم مجبور باشه فرداش الکلی که شوهرش روی تخت بالاآورده را تمیز کنه میفهمن همه توهماتشون غلط بوده. یا وقتی شوهرشان که خیلی خوب بوده یک روز صبح اومد و گفت من با یکی آشنا شدم و دیگه نمیخوام به زندگی با تو ادامه بدم ...

    جالبه بدونید بیشتر خانمهایی که کمتر از 5-8 سال از ورودشان میگذره تمایل عجیبی به ازدواج و دوستی با خارجی ها دارند در حالیکه خانواده هایی که بیش از 15-25 سال اینجا زندگی کرده اند به شدت از ازدواج با خارجی ها برحذرند.

    اگر تونستی اینهارو از قول من برای خانمت بفرست شاید از خر شیطون بیاد پایین.

  5. 4 کاربر از پست مفید Kaveh_r تشکرکرده اند .

    کمال (سه شنبه 31 شهریور 94), واحد (یکشنبه 05 مهر 94), مهرااد (دوشنبه 30 شهریور 94), مادر خانومی (سه شنبه 31 شهریور 94)

  6. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 بهمن 01 [ 19:08]
    تاریخ عضویت
    1392-5-13
    نوشته ها
    688
    امتیاز
    14,984
    سطح
    79
    Points: 14,984, Level: 79
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 366
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,002

    تشکرشده 1,784 در 580 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    119
    Array
    سلام اقای نابخشوده. پست منو بخونین بدون اینکه قضاوت خاصی بکنین . سپاس


    ببخشید یک سوال دارم از شما امکان همراهی ایشون از جانب شما هست؟ ایشون دوست دارند با شما برن یا دوست دارن کلا جدا بشن؟ علت درخواست طلاقشون این هست؟


    چه خصوصیتهایی در همدیگه دیدین که جذب هم شدین. زمان اشنایی شما 32 و ایشون 24 داشتن. زمان ازدواج شما 37 و ایشون 29 بودن درسته؟


    احتمالا شما مرد با موقعیت مادی و اجتماعی و احتمالا ظاهری خوبی هستید که ایشون با اختلاف سنی و جدایی شما کنار اومدن. خودشونم مجرد بودن دیگه درسته؟
    برای شما سوال نشد که چرا ایشون حاضر شدن با شما ازدواج کنن. جسارت نشه به هرحال یدختر 24 ساله کلی میتونه کیس بدون مشکل داشته باشه



    اگه اینجوری باشه معمولا ادمهایی که جذب خصوصیات مادی و موقعیت اجتماعی شخص میشن علی رغم اینکه مثلا طرف مقابل شرایط خاصی داره مثلا ازشون خ بزرگتره یا اینکه جدا شده نشون میده این امور( ظاهری و موقعیت اجتماعی) واسشون خ مهمه. علی الخصوص موقعیت مادی. حالا وقتی تا حدی نیازشون مرتفع شد و احساس سیرابی کردن متاسفانه چیزای دیگه واسشون خ مهم میشه و معمولا چون خوب یاد گرفتن که خلاف جریان اب شنا کنن و تقید خاصی به عرف ندارن معمولا براحتی دلبستگیهاشون رو کنار میزارن.


    از خانمتون بیشتر بگید واضح تره میشه. فقط اگر اینجوریه معمولا این ادمها رو اگر بخاین محصور کنین بسیار اسیب می بینن و می زنن.


    یاد مطلب زیر افتادم .

    چند سال پیش یک بررسی علمی روی افراد با توانایی خاص انجام داده بودن ( مثل شوماخر. یک خلبان معروف و ..) دیده بودن که معمولا این ادمها خ راحت تر از بقیه پا روی انچه ما اسمش رو وجدان می زاریم میزارن. یعنی قلبا اهدافشون خ خ واسشون مهمتره. اینکه زندگی با کیفیت بهتری داشته باشن ( از لحاظ رفاه) این ادمها خ تحت تاثیر قضاوت دیگران نیستند

    نیایش به قصد این نیست که خدا را به برآوردن آرزوهایمان وادارد، بلکه برای آن است که اشتیاق به خدا را در ما برافروزد و ما را به سوی خدا فرا ببرد. دیونوسیوس مجعول می گوید:
    "کسی که در قایقی نشسته و طنابی را که از صخره ای به طرفش پرت شده می گیرد و می کشد، صخره را به طرف خود نمی کشد، بلکه خودش و قایق را به صخره نزدیک تر می کند".
    فریدریش هایلر، نیایش، ص 331

    ویرایش توسط مهرااد : دوشنبه 30 شهریور 94 در ساعت 10:37

  7. کاربر روبرو از پست مفید مهرااد تشکرکرده است .

    manima (دوشنبه 30 شهریور 94)

  8. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 بهمن 01 [ 19:08]
    تاریخ عضویت
    1392-5-13
    نوشته ها
    688
    امتیاز
    14,984
    سطح
    79
    Points: 14,984, Level: 79
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 366
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,002

    تشکرشده 1,784 در 580 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    119
    Array
    بنظر من دوتا کار میتونه بهتون کمک کنه:


    یکی افزایش سطح اگاهی خانمتون همونطور که اقای کاوه خ ریز توضیح دادن ( البته باید دید خانمتون جز چه دسته ادمهایی هستن و دقیقا چه بخشی از زندگی در اونور جذبشون کرده. شاید بهتر باشه حرفهای اقای کاوه با سیاست بهشون گفته بشه نه بصورت مستقیم چون ممکنه جبهه بگیرن و بهشون حتی بربخوره ( اون قسمت مربوط به جنسیتش. چون هستند خانمهای زیادی که بابت این قضایا اونور نمیرن )


    دوم همراهی ایشون چون بنظر میاد مدتی شما ایشون رو درک کنین و همراهشون باشین مشکل حل شه ( منظورم رفتن شما بهمراه ایشون هست)


    البته میدونم دوموردش خ راحت نیس

    نیایش به قصد این نیست که خدا را به برآوردن آرزوهایمان وادارد، بلکه برای آن است که اشتیاق به خدا را در ما برافروزد و ما را به سوی خدا فرا ببرد. دیونوسیوس مجعول می گوید:
    "کسی که در قایقی نشسته و طنابی را که از صخره ای به طرفش پرت شده می گیرد و می کشد، صخره را به طرف خود نمی کشد، بلکه خودش و قایق را به صخره نزدیک تر می کند".
    فریدریش هایلر، نیایش، ص 331


  9. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 دی 94 [ 11:32]
    تاریخ عضویت
    1394-4-10
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    763
    سطح
    14
    Points: 763, Level: 14
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 26 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چقدر توضیح آقای کاوه در این مورد جالب بود برام. تا حالا اینطوری به قضیه نگاه نکرده بودم. و اما به قول دوستان توضیحات شما برای اینکه بقیه بتونن باهاتون همفکری کنن کافی نیست.

    - - - Updated - - -

    چقدر توضیح آقای کاوه در این مورد جالب بود برام. تا حالا اینطوری به قضیه نگاه نکرده بودم. و اما به قول دوستان توضیحات شما برای اینکه بقیه بتونن باهاتون همفکری کنن کافی نیست.

  10. 2 کاربر از پست مفید manima تشکرکرده اند .

    واحد (یکشنبه 05 مهر 94), نیکیا (دوشنبه 30 شهریور 94)

  11. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 مهر 94 [ 17:55]
    تاریخ عضویت
    1394-6-29
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    136
    سطح
    2
    Points: 136, Level: 2
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام آقا میثم
    این احساس مربوط میشه به بد بیاریم تو انتخاب های شریک زندگیم، احساسی که ممکنه واسه همه کسایی که اینجا هستند پیش بیاد و من به بعضی چیزها اعتقاد دارم و به خاطر همین این اتفاق ها رو نوعی بلا از سوی خدا میدونم که اگر گناهام رو بخشیده بود دچار این عذاب و بلا نمیشدم.
    زندگی یک تعامل دو طرفه است حداقل من بلد نیستم از اون دست مردهایی باشم که فقط ساز بزنم گاهی باید رقصید تا دیگری هم به سازت برقصه
    نه هیچ وقت هم راجع بهش صحبت نکرده بودیم چون که خوب میدونه که زندگی و کارم و موفقیتم توی ایران هست و نه تو کشوری که هیچ جیزش رو نمیشناسم.
    جواب سوال آخر رو هم که دادم

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط بهنام10 نمایش پست ها
    خوب اون سازی رو که باید برقصید دقیقاً چی هست ؟ یک مقدار رابطه تون رو بهتر توضیح بدید . مشکلات فی مابین چی بوده ؟
    بهونه های مختلف زنونه که گاه از حوصله سر میره و فاصله این گاه ها به روزی چندین نوبت میرسه و البته موضوعات جدی تری مثل کم کردن ساعات کاریم، کم شدن ارتباط با خواهرام و برادرم در حد فصلی یک بار، فراموش کردن کامل دوستان، دادن اختیارات بیشتر و گاها خارج از عرف خانواده به اون، احترام زیادی و الکی گذاشتن به خانواده و به خصوص پدر معتادش، به حرف اون بودن و برای خیلی از کارها از اون اجازه گرفتن، به عبارتی اون بشه آقابالاسر و هرچی میگه من بگم چشم، صدام هم در نیاد!!!

    - - - Updated - - -

    سلام به کاوه عزیز
    ممنون از این که با این حوصله مطالب مهمی رو برای همه نوشتی. امیدوارم هرکی که میخونه به خوبی ازش استفاده کنه چون کاملاً درسته و من هم که درگیر این ماجرا هستم اون رو تایید میکنم.
    ولی مشکل اینجاست که من نمیتونم این مطالب رو به خانمم بگم، اصولاً رابطه ما فعلاً یکجوری هست که حرف که من میزنم ایشون به قبای اعتمادبه نفسشون بر میخوره، به عبارتی حرف هایی که من میزنم رو از موضع پایین میبینه و عصبیش میکنه چون فکر میکنه که من با حرفهام میخواهم بگم که من خیلی حالیم هست و همین باعث شده که ترجیح بدم کمتر حرف بزنم تا کمتر دعوا کنیم.
    حالا اگه راهی غیر مستقیم اون هم خیلی زیاد غیر مستقیم و در عین حال موثر سراغ داری ممنون میشوم که اون راه رو هم بگی.
    باز هم ممنون

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط مهرااد نمایش پست ها
    سلام اقای نابخشوده. پست منو بخونین بدون اینکه قضاوت خاصی بکنین . سپاس

    با سلام خدمت شما و ممنون از بابت پاسختون
    ولی متاسفانه من متوجه نشدم که کدوم پست رو باید بخونم؟ شاید به این علت باشه که تازه واردم ولی حتی توس صفحه تون هم متوجه اینکه منظورتون کدوم پست بود نشدم

  12. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 مهر 94 [ 17:55]
    تاریخ عضویت
    1394-6-29
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    136
    سطح
    2
    Points: 136, Level: 2
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط مهرااد نمایش پست ها
    ببخشید یک سوال دارم از شما امکان همراهی ایشون از جانب شما هست؟ ایشون دوست دارند با شما برن یا دوست دارن کلا جدا بشن؟ علت درخواست طلاقشون این هست؟ چه خصوصیتهایی در همدیگه دیدین که جذب هم شدین. زمان اشنایی شما 32 و ایشون 24 داشتن. زمان ازدواج شما 37 و ایشون 29 بودن درسته؟
    احتمالا شما مرد با موقعیت مادی و اجتماعی و احتمالا ظاهری خوبی هستید که ایشون با اختلاف سنی و جدایی شما کنار اومدن. خودشونم مجرد بودن دیگه درسته؟
    برای شما سوال نشد که چرا ایشون حاضر شدن با شما ازدواج کنن. جسارت نشه به هرحال یدختر 24 ساله کلی میتونه کیس بدون مشکل داشته باشه

    اگه اینجوری باشه معمولا ادمهایی که جذب خصوصیات مادی و موقعیت اجتماعی شخص میشن علی رغم اینکه مثلا طرف مقابل شرایط خاصی داره مثلا ازشون خ بزرگتره یا اینکه جدا شده نشون میده این امور( ظاهری و موقعیت اجتماعی) واسشون خ مهمه. علی الخصوص موقعیت مادی. حالا وقتی تا حدی نیازشون مرتفع شد و احساس سیرابی کردن متاسفانه چیزای دیگه واسشون خ مهم میشه و معمولا چون خوب یاد گرفتن که خلاف جریان اب شنا کنن و تقید خاصی به عرف ندارن معمولا براحتی دلبستگیهاشون رو کنار میزارن.
    از خانمتون بیشتر بگید واضح تره میشه. فقط اگر اینجوریه معمولا این ادمها رو اگر بخاین محصور کنین بسیار اسیب می بینن و می زنن.
    -امکانش هست ولی ترجیح نمیدم. من اینجا داری موقعیت اجتماعی خوبی هستم از درآمدم هم راضیم، پدر و مادرم رو به تازگی از دست دادم و یک سری کارهایی هست که وظیفه خودم میدونم که انجام بدم واسه من گزینه رفتن فعلاً مطرح نیست، مسافرتی شاید ولی اقامتی نه!

    -اعتقاد ندرام که 8 سال اختلاف زیادی هست به خصوص وقتی که مرد 37 و خانم 29 باشند، توی تعداد خاستگاری هایی که بعد از طلاق اولم رفتم جر یک مورد برای هیچ کس ازدواج قبلی من مهم نبود، حالا شما فکر کن که موقعیت من خوب بوده ولی واقعاً برای دخترها این موضوع مهم نیست(برای خانواده ها کمی) ، با همه این ایشون هم نقطعه ضعف های اساسی داشتند، اول اینکه دختر نبودند و دوم اینکه پدرشون معتاد هست.
    حالا باز ممکنه برای شما و بقیه این سوال پیش بیاد که چرا با این موقعیتی که ازش دم میزنم (و باید بگم که خیلیش رو نمیگم) رفتم سراغ همچین موردی؟!! در یک پاسخ کلی به همه دوستان راجع این موضوع بیشتر صحبت میکنم ولی شما فعلاً این رو بدون که واسه همین اسم خودم رو گذاشتم "نابخشوده"

    -درخواست طلاق یا اجرای مهریه که هنوز داده نشده چون من خیلی واضح و جدی گفتم که پام به دادگاه برسه اجازه خروج از کشورت رو لغو میکنم ولی خانه مادرجانشان به قهر به سر می برند.
    - سیر که نشده مگر اینکه خیلی اشتهاش کم باشه، ولی در خصوص اینکه وابستگیش رو راحت بذار کنار فکر کنم حق با شما باشه
    - این حصر رو خیلی خوب اومدی
    ممنون

  13. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    سلام اقای نابخشوده شما سال 88 با خانومت دوستبودی تا 93 که ازدواج کردی چطور ایشون نشناختی؟؟؟؟؟ اینکه میگی من قبول نداره یا تمام ایرادهایی که از ایشون در پست لا گفتین رو درون 4_5سال ندیده بودین؟؟؟؟
    البتهخودتون گفتین ادم تندی هستین و......... پس یکطرفه نیاید به قاضی رفت که چرا ناگهان خانومت خاستار جدایی شده لطفا نگین که تو ازدواج بد شانسین نه شما و خانومت به احتمال قوی مهارتهای ارتباطی رو نمیدونین برا جدایی همیشه وقت هست پس یکم مطلب و مقاله تو سایت بخونیین تا بدونین با خانومت چطور رفتار کنیالبته چون خانومت دسترس نیست فقط به شما گفتم ولی سعی کن اگه واقعا جدا ازایشون برات از لحاظ مادی و معنوی صدمه میزنه روابط زناشویی رو یاد بگیری ولی دسترس ترین کار محبت کردنه اگه ایشون همون محبتهای دوران دوستی رو از شما ببینه بازم جذبت میشه و برمیگرده
    به نظر من جدایی برای شما که ازدواج دوم هست بسار سنگین تمام میشه پس تلاشت رو بکن تا دوباره جذبش کنی
    لطفا از خصوصیات خوب وبد خودت و همسرت کامل بگو تا دوستان بیشتر راهنمایی کنن
    در مورد ارتباط با خونوادت حتما به خانومت این اطمیان رو بده که ایشون اولویت اول زندگیت هست و بگو هروقت دوست داری شما خونشون برو ولی همونطور که شما دوست داری به خونوادت سر بزنی منهم باید
    البته فعلا شما رابطت رو با همسرت قوی کن تا جذبت بشه و حرف جدایی نزنه بعد میریم سراغ تک تک مشکلات هردو
    البته تاپیک اسیر سرنوشت رو بخون بدردت میخوره


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. کتاب نسیم مهر(پرسش و پاسخ تربیت کودکان)
    توسط مدیرهمدردی در انجمن معرفی کتب روانشناسی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 26 آذر 93, 15:07
  2. تقسیم وظایف و مسئولیت بین من و همسرم
    توسط marta در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 02 شهریور 93, 10:17
  3. استفاده از سایت همسریابی برای آشنایی و ازدواج درست هست
    توسط شمیم بهار در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: پنجشنبه 14 فروردین 93, 17:30
  4. درخواست راهنمایی برای پسر برادرم - کتاب راجع به تربیت و یا رفتار با نوجوان؟
    توسط صابره در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: جمعه 01 دی 91, 23:24

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:08 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.