به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    دوشنبه 26 مهر 95 [ 01:58]
    تاریخ عضویت
    1393-10-08
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    1,454
    سطح
    21
    Points: 1,454, Level: 21
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    من یک جوون ام که زندگیم سخت شده زنده بودنم انگار فایده ای نداره ...

    راستش امشب تصمیم گرفتم بیام اینجا یک کم از بدبختیام بگم و درد دل کنم شاید کسی حوصله کرد، وقت گذاشت و حرفی زد که برای من خوب بود و ازش چیزی یاد گرفتم . تاپیک من شبیه اون تاپیکیه که خانومی نوشته بود و از مشگلات زن داداش هاش و خاستگاراش گفته بود ... اما این کجا و آن کجا ... بگذریم... دل ما از این حرفها پرتر...

    مشگلات زیاد اند و نمیدونم چجوری سر حرفو باز کنم اما ترجیح میدم از دغدغه ها و بحران های مالی شروع کنم که از نظر خودم در صدر مشگلات ام هست...

    -----


    فصل اول : بی پولی


    پدر من کارگره ... با سختی داره زندگی خانواده رو میچرخونه ... طبیعتا با توصیف شرایط مالی پدر هیچ گونه حمایت مالی ای ندارم ...

    از اول سال 92 بودش که تصمیم گرفتم کار کنم و در ادامه میگم چه کارهایی کردم ... اما دریغ و صد دریغ که اون چیزی رو که به عنوان روزی و برکت تعریفش میکنند من ندارم ... من سالهاست که عقاید مذهبی ام رو از بین بردم اما به این مسایل که ذکر کردم اعتقاد دارم "روزی ، برکت ، نظر خدا " من ندارم ...

    صبر کنید توضیح میدم ...

    1- اردیبهشت سال 92 کار توی یک کافی شاپ یک هتل رو در نظر گرفتم و فقط یک روز کار کردم و به این نتیجه رسیدم که به درد نمیخوره ! سود کار : یک رانی مجانی + یادم نیست 2تومن یا 5تومن انعام از یک عرب :(

    2- کار در یک آبمیوه فروشی : ما یک روز توی همون اردیبهشت 92 بود تو خیابون راه میرفتیم دیدیم نوشته کارگر میخواد و رفتیم ... بی وجدان به اسم آبمیوه فروشی از ما عمله گی کشید ...! جناب گجستک توی مغازش تعمیرات داشت و ما رو که مثلا شاگرد آبمیوه فروشش بودیم داشت ازمون بیگاری میشکید ! 7 روز براش کار کردیم مای بدبخت رو به اسم فروشندگی (کار راحت و کمتر کثیف) اما ازمون کار بنایی یعنی کاشی کاری و ... (کار سخت و کثیف تر به نسبت آبمیوه فروشی) ازمون گرفت .... آخر سر هم که گفتیم نمیخوایم بیایم پیشت ازت خوشمون نیومد 50 هزارتومن داد و گفت به سلامت .... تف به شرفش ...

    3- بازاریابی :
    * خرداد 92 با بازاریابی برای لبنیات شروع شد : توی یک هفته : 30 هزارتومن درآمد / خرج کرایه ماشین چقدر بوده نمیدونم یادم نیست اما ملانصرالدین بازی بود ...
    * بازاریابی بعدی برای تبلیغات بود : 1 روز و نیم 30 هزار تومن اگر اشتباه نکنم .... ( سودش از کارهای دیگه بیشتر بود اما بنا به دلایل غم انگیزی ادامه ندادم ...
    * بازاریابی برای مصالح ساختمانی = مسخره کردن خودم : تقریبا دو ماه از تابستان 92 درگیر این کار بودم و نمیدونم حتی چی شد که اینو مثل بقیه نپیچوندم : حتی یک قرون هم درنیاوردم ... هیشکی ازم هیچی نخرید .... با وجود اینکه سخت تلاش میکرد م ...
    * بازاریابی برای دارو (مکمل بدنسازی) : مدت کار : تقریبا 2 هفته / سود : هیچی (دقیقا مثل بالایی... حتی یه قرون ...)

    4- رانندگی (مسافرکشی)

    بهمن 92 بابام با همه ی بدبختی هاش دیگه از بس حرصشونو درآورده بودم برام ماشین خرید ... اولا چون خودش ماشین نداشت که توی خانواده ماشین داشته باشیم و دوما که باهاش دو قرون کار کنم بلکه و حد اقل از اون کارهای مسخره ی دیگه بهتر (یعنی کمتر بد) باشه ! اولش یک 405 86 خرید و بعد چند ماه پیش عوضش کردیم پراید 93 گرفتیم ...
    توی خیابونا پرسه بزن و کز کن برای هزار تومن که از دست این مردم حرامی میخوای بگیری ...( حرامی؟! در ادامه متوجه میشید چرا لحن ام اینطوره... )

    - ساعت کاری : کم (میانگین شاید 3 ساعت در هر روز) / رضایت از این تایم : بله
    - سختی کار : از جهت جسمی راحت اما از جهت روحی پیرکن و عذاب دهنده و شکنجه گاهانه
    - سود کار ماشین از اسفند 92 تا شهریور 94 :
    *تقریبا 3 ملیون شهریه ی دانشگاه در ترم 3 ، 4 ، 5 (یک غلطی کردیم و سال 92 با این شرایط سخت اقتصادی خانواده دانشگاه آزاد هم رفتیم ... یکی نبود گوشمو بگیره بگه الدنگ تو غلط میکنی بری آزاد ...پولت کجاست...)
    * خرید وسایل و اجناسی در این مدت برای خودم : تقریبا 3 میلیون (من یاد داشت دقیقی ندارم اما حد اقل همین مقدار بوده ....)
    * 80تا 90 درصد مخارج ماشین (بنزین ، تعمیرات ، سرویس ها ، بخشی از بیمه و ....) از همین راه تامین شده : اصلا نمیدونم چقدر بوده ... تخمینی مگیم شاید درست نباشه : بین 4 تا 7 میلیون
    * سایر مخارج از قیبل وسایل مربوط به تحصیل ، لباس ، ویزیت دکتر ، سایر امور شخصی و ... : اینم شاید 1 میلیون
    * مجموع اینها که گفتم = بین 10 تا 13-14 میلیون / در چه مدت ؟ تقریبا 18 ماه / توجه داشته باشید که این رقم منهای نهایتا 400 هزار تومنش مربوط به رانندگی میشه که اون هزینه ی بنزین و مخارج ماشین رو هم باید ازش کم کنید که شاید مثلا بشه 7 میلیون ...! یعنی من در اصل 7 میلیون درآمد داشتم نه 10 یا 14 میلیون ...
    (دوباره هم میگم این ارقام و اعداد بصورت دقیقی نبوده و بالا و پایین داره...)

    اما در طول این 18 یا 19 ماه 2 کار دیگه رو هم امتحان کردم :

    5- مشاور املاک : سود 0 / مدت : 1 هفته
    6- فروشندگی به مدت کمتر از یک ماه : 250 هزار تومن : نجاست به شرف نداشته ی مرتیکه ی پفیوز / انگار برده اش بودم / کار از ما بود و پول به جیب اون میرفت / آخر سر هم تا چند ماه باهاش دعوایی بودم 500 تومنی که ازش میخواستم رو نمیداد که نمیداد ... آخر سر 250 تومن داد که اونو هم شک دارم که واقعا داده باشه / از قائط سگ حرومترش باشه اون پول...
    7- آژانس : کرایه ها کم بود و همینطور با توجه به دادن پورسانت به آژانس دار به نظرم نمی صرفید : مدت 1 روز کامل و 1 روز ناقص : درآمد 25

    مقدار پس اندازی که الان دارم : تقریبا 600 - 700 هزار تومن

    جمع درآمد این 6 کار که عرض کردم با همین حساب سرانگشتی الان و در طول تقریبا 30 ماه : بین 11 تا 13 میلیون (توجه داشته باشید که همه اش خرج شده ... و اون 700 هزارتومن ناچیز هم به یک زخم دیگه ام زده میشه تو همین مدت ...)

    ----


    فصل دوم : بیماری های روحی و جسمی :

    من تقریبا 1 ساله که به ibs مزمنی دچارم و از تقریبا 8 ماهه که به پزشک مراجعه میکنم و بیماریم رو متوجه شدم... البته بنا به شواهد این بیماری از سالها پیش هم وجود داشته (البته با شدت خیلی کمتری نسبت به الان و اخیر) اما بهش توجه نمیکردم ....
    افسردگی حاد، نا امیدی ، اندوه ، بیخوابی ، کابوس پشت کابوس: سالهاست ....
    چند سال پیش یک عمل جراحی داشتم در مورد یک قسمت دیگه ای از بدن بود که نمیگم.... وهر چه بود تمام شد ... اما به هر حال دو یا سه سال از سالهای نوجوانیم رو درگیرش بودم ...

    ----

    فصل سوم : احساسات

    تنها رابطه ی رمانتیک که داشتم تقریبا یک هفته یا شاید 10 روز طول کشید و بعد کات شد ... به هر حال جریان موثری بود توی زندگیم و خیلی اتفاق ها بعد اون افتاد ... معتقدم واقعا هم عاشق بودم و هستم...
    مورد های دیگه ای هم بعدا بودند که چند روزی هوا هوسشون توی دلم بوده اما اتفاق خای نیافتاده یعنی بهشون نزدیک نشدم .... همه شون حسرت شدند ...


    -----

    فصل چهارم : خانواده و فامیل


    من توی نوجوونی خیلی خطاها کردم و این باعث شد پدر و مادرم ازم همه جا بین اقوام گله و زاری کنند ... و این شد که الان بی آبرو و بی غرب و عزتم ... هر جا که باشم سرخورده و منزوی و سر شکسته ام ...



    ------


    فصل پنجم : آرزوها

    با این شرایطی که توضیح دادم چگونه دلیلی برای خودم پیدا کنم که این جوون درب و داغون و بی شانس تا 10 یا 20 سال دیگه میتونه یک خانواده خوب برای خودش تشگیل بده و به خانواده ی پدریش هم خوب حال بده و وضعشونو از الان بهتر کنه ...
    من آدم بلند پروازی امو آرزوهام خیلی بیشتر از اینه اما سوگند میخورم همین دو موردی که گفتم برای من = خوشبختی و عاقبت بخیری هست ... چیز زیادی هم نیست اما راستش اینجوری که باد میاد و شاخه میجنبونه نمیدونم ....

    ----

    دیگه الان ساعت 2 و نیم نیمه شبه و من همین5 فصل رو نوشتم... اما بدبختیام مطمئنا بیش از اینهاست.... و مثلا از این نگفتم که امشب تصادف کردم و احتمالا 100 تا 200 هزارتومن از اون 700 ـی که گفتم پس اندازه و برای خرید گوشی کنار گذاشته بودم فردا باید بسرفم .... یا مثلا نگفتم آدم معذرت میخوام ماتحت سگ بشوره اما این کاری که من الان مجبورم و میکنم (مسافرکشی توی خیابونا) رو نکنه که یک عوضی ای مثلا بجای 2000 تومن 1000 تومن بده و بره گم بشه ...



    -----



    خب دوستان من مسایل شخصی زندگیم رو که شاید هم گفتنش درست نبود رو با شما درمیان گذاشتم و حالا :


    1- شما فکر میکنید من برای مشگلات مالی ام چه باید بکنم؟ چگونه به درآمد خوبی برسم و شروع به پولدار شدن؟
    2- در مورد تحصیل ام چیزی صحبت نکردم ... من ترم 5 ام و متاسفانه شرایط درسی ام در 4 ترم گذشته خوب نبوده و تنها 45 واحد پاس کرده ام... لیسانس بی ارزش ام را به جای 4 سال احتمالا در 5 سال میگیرم ... البته بین خودمان بماند که 2 سال هم با تاخیر وارد دانشگاه شدم ...
    3- با حل شدن این دو و به خصوص مورد 1 باقی مشگلات ام آرام آرام رو به بهبود میروند ....
    ویرایش توسط Gentleman : شنبه 28 شهریور 94 در ساعت 02:46

  2. کاربر روبرو از پست مفید Gentleman تشکرکرده است .

    میثم م (چهارشنبه 01 مهر 94)

  3. #2
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    دوشنبه 26 مهر 95 [ 01:58]
    تاریخ عضویت
    1393-10-08
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    1,454
    سطح
    21
    Points: 1,454, Level: 21
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    - ساعت کاری : کم (میانگین شاید 3 ساعت در هر روز) / رضایت از این تایم : بله /
    چرا بیشتر کار نمیکنم ؟ چون فایده ای نداره ... این کار باید ساعت 8 شب مثلا بری بیرون و تا 10 نهایت 11 یا دیگه چی بشه 12 یک دوری بزنی و ببینی اون خدای بی رحمی که بالا نشسته چقدر روزی بهت میده ! اینکه از صبح بری تا شب بنا به تجربه هایی که بدست آوردم فایده ی چندانی نداره مگر اینکه روزی داشته باشی و روز شانست باشه !



    ------

    راستی اول حرفام یادم شده بود بگم که از این حرفای کلیشه ای که برو فلج های مادرزادی و سرطانی ها و زندانی ها رو ببین و بدبختی رو بفهم که چیه نمیخوام بشنوم ... من این حق رو دارم که از زندگیم راضی نباشم... چنین مقایسه هایی اشتباه و فریبنده است ...

  4. کاربر روبرو از پست مفید Gentleman تشکرکرده است .

    میثم م (چهارشنبه 01 مهر 94)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 بهمن 00 [ 00:33]
    تاریخ عضویت
    1394-1-19
    نوشته ها
    235
    امتیاز
    14,247
    سطح
    77
    Points: 14,247, Level: 77
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 203
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,750

    تشکرشده 764 در 211 پست

    Rep Power
    71
    Array
    سلام
    دوست من این حرف یک جنتلمن واقعی نیست..معلوم هست با خودت داری چه کار میکنی؟ تا وقتی که طرز تفکرت این باشه مطمئن باش که نه تنها به جایی نمیرسی بلکه روز به روز عقب گرد هم میکنی.خوشبختی ساده به دست نمیاد.اگه فکر کردی کسی اونو کادو میپیچه و به تو هدیه میکنه اشتباه اومدی.میدونی چیه سر اون دو راهی که باید میپیچیدی دست راست٬به خطا گردش به چپ داشتی.ورود ممنوع اومدی اینم جریمش.بهتره دنده عقب بگیری دوباره بیای سر خط.از نو شروع کن.آزموده رو آزمودن خطاست.به جای اینکه آیه یاس باشی و برای این و اون رجز بخونی دل به کار بده.الکی هم وقت بازی با این حرفا و کارا نکش.داور خودش میدونه که تو داری تمارض میکنی.اگه بیشتر از این بخوای ادامه بدی با برانکارد از زمین خارجت میکنند.
    برنامه و هدفت برای زندگی چیه؟ برای آیندت چه نقشه ای کشیدی؟ مسیر گنج کجاست؟ اگه رنج نکشی گنج میسر نمیشه.اونوقت برای همیشه در رنج و سختی میمونی.فکر میکنی کسی بتونه برات معجزه کنه.نه عزیز.این عصا نه تنها معجزه نمیکنه بلکه روز به روز تو رو پیر و فرسوده میکنه.معجزه فقط از دست خود تو بر میاد نه هیچ کس دیگه.
    پس از هیچ کس انتظار نداشته باش.خودت باش و خودت.
    منم تا دو سه سال پیش دقیقا وضعیتی مشابه تو داشتم.به هر کاری که میزدم هیچ نتیجه ای جز فلاکت و بیچارگی برام نداشت.اگه بگم بیشتر از بیست تا شغل عوض کردم دروغ نگفتم.مشکل حال حاضر تو دقیقا مشکل سابق من بود.با همین توضیح وتفسیر.به نظرت عیب کار کجاست؟ من بهت میگم.ببین دوست عزیز تمام این کارایی که شما اسم بردید از نظر من سرگمین.آخه پسر خوب کی به شما گفته فروشندگی٬رانندگی با خودرو شخصی و بازار یابی شغله.به اینا میگن وقت تلف کنی.خوبه هفتصد تومن پس انداز داری.برو خدا رو شکر کن.
    پیشنهاد من بهت اینه از صبح به جای اینکه اینگونه خودتو الاف کنی بیفت دنبال یک کار و کاسبی درست و حسابی.حالا کار کاسبی درست وحسابی چی هست؟ شغلی که با فن و حرفه همراه باشه.نا سلامتی مردی.صافکاری٬مکانیکی٬در سازی و ... .من خودم آرایشگری رو انتخاب کردم.خیلی هم بهش علاقه داشتم.تو هم برو دنبال علاقت.درسته شیش ماه یکسالی سکون داره اما مطمئن باش نتیجه میگیری.از آسمون پول که نمیباره.مثلا خود من که تا دو سال پیش هشتم گروی نهم بود الان روزانه هشتاد تا صد و بیست در آمد دارم.اگر طالبی به عنوان یک دوست بهت پیشنهاد میکنم همین کارو پی بگیر.تضمینش میکنم.بقیه کارای فنی هم بی برو برگرد درآمد خوب یا حداقل مناسبی دارند.به شرط اینکه مرد کار باشی.شیش ماه تا یک یکسال بسته به توان خودت حتی کمتر به درآمد مناسب میرسی.
    در مورد درستم که ۴۵ واحد پاس کردی توی چهار ترم باید بگم که خیلی کمه.ولی نا امید نباش.اگه بتونی ترمی بیست واحد برداری و یه ترم تابستونم بزنی تنگش همون هشت ترمه تمومی فقط باید خوب درس بخونی.اینجوری اگه بخوای ادامه بدی پنج سال که هیچ ٬ده سالم با توجه به روند سخت شدن دروس تموم نمیکنی.خیلی عقبی ولی فرصت جبران برات وجود داره.بازم میگم بستگی به خودت داره.

    موفق باشی
    ویرایش توسط سرشار : شنبه 28 شهریور 94 در ساعت 05:05

  6. 8 کاربر از پست مفید سرشار تشکرکرده اند .

    Gentleman (سه شنبه 31 شهریور 94), user0 (شنبه 28 شهریور 94), فدایی یار (یکشنبه 05 مهر 94), یاس پاییزی (شنبه 28 شهریور 94), میثم م (چهارشنبه 01 مهر 94), winter (یکشنبه 05 مهر 94), اقای نجار (شنبه 28 شهریور 94), شیدا. (شنبه 28 شهریور 94)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 03 تیر 96 [ 07:33]
    تاریخ عضویت
    1394-4-06
    نوشته ها
    340
    امتیاز
    8,219
    سطح
    61
    Points: 8,219, Level: 61
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 231
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    343

    تشکرشده 431 در 213 پست

    Rep Power
    64
    Array
    من یه مهندسم ابتدای کارم حدود 8 سال پیش دوماه رفتم سر کار برام کلا 40 هزار تومن حساب کرد حقوق پایه کار ماهیانه 186 هزارتومن بود!!!!!!!!!کار اول رو رها نکردم و کار دوم هم گرفتم و بدون پول میرفتم سر کار که بعد 6 ماه تو کار دوم قبول کردن بهم ماهیانه 186هزارتومن رو پرداخت کنند بازم کم بود،من یه هر غریب کار میکردم و هزینه داشت برام اما بازم موندم تا بالاخره بعد از 2 سال حقوقم مکفی شد ، آقای جنتلمن تو کار پشتکار نیازه (خودم فکر میکنم اگه پشتکار بیشتری داشتم الان جزو هیأت مدیره کارخونه بودم ، کار زحمت داره و پشتکار میخواد اون مغازه اولتون رو بایدحداقل 3 ماه باز نگه میداشتید تا شناخته بشه وسود بدهد سرکار زود ناامید میشید!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!)

  8. 5 کاربر از پست مفید آخیش تشکرکرده اند .

    Gentleman (سه شنبه 31 شهریور 94), فدایی یار (یکشنبه 05 مهر 94), یاس پاییزی (شنبه 28 شهریور 94), اقای نجار (شنبه 28 شهریور 94), شیدا. (شنبه 28 شهریور 94)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 23 خرداد 95 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-5-03
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    304
    سطح
    6
    Points: 304, Level: 6
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger Second Class250 Experience Points
    تشکرها
    39

    تشکرشده 19 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    داداش من با جناب سرشار موافقم به جز یک مورد و اون هم ادامه تحصیل هست ... شما با درس به جایی نمیرسی مطمئن باش ... بیا ببین چه همه دکتر و مهندس بیکار داریم

    بدون سرمایه فقط باید بری یه رشته فنی کامل یاد بگیری که بتونی نون بازوتو بخوری ... درآمد یه اوستا کار الان از 100 تا دکتر و مهندس بیشتره باورنمیکنی سری بزن به محلای کارشون و آمارشون در بیار متوجه میشی

    در مورد درد و گرفتاری داداش اینو بگم همه الان تو این دوره گرفتارن و همه هم دارن با سیلی صورت خودشون سرخ نگه میدارن ... شما نمیخاد خودت رو با اینی بقیه خوب شدن من نشدم اذیت کنی ... همه یه گرفتاری ناجوری دارن ... مطمئن باش...

  10. 4 کاربر از پست مفید user0 تشکرکرده اند .

    Gentleman (سه شنبه 31 شهریور 94), فدایی یار (یکشنبه 05 مهر 94), اقای نجار (شنبه 28 شهریور 94), شیدا. (یکشنبه 29 شهریور 94)

  11. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 19 آذر 95 [ 01:34]
    تاریخ عضویت
    1392-8-23
    نوشته ها
    503
    امتیاز
    6,319
    سطح
    51
    Points: 6,319, Level: 51
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    405

    تشکرشده 1,144 در 414 پست

    Rep Power
    77
    Array
    سلام.

    میدونید از کدوم خصوصیت شما خیلی خوشم اومد؟!

    اینکه کار رو عار نمیدونید. چیزی که خیلی ها فکر میکنن در شانشون و نیست و نشستن سر کوچه منتظر پست ریاستن. اما شما حداقل تجربه کسب کردید. حساب کردم الان حدودا بیست و سه ساله اید. به نظر من شما آینده خوبی دارید.
    ضعف شما نداشتن پشتکار که نه، نداشتن حوصله است. ولی اگه دقت کنید از کار یک روزه شروع کردید و به مرور زمانش بیشتر شده. پس این مشکل هم تا حدی برطرف شده.

    برای کسب درامد بیشتر: کمی از رشته تحصیلیتون بگید. از مهارتهای کاری. از علایق(نه از آرزوها).

    با جناب مهندس هم موافقم. الان حقوق یه کارشناس ارشد مهندسی بدون سابقه، ماهی 400 تومنه که باور کنید سختی و تنش و استرسش خیلی خیلی بیشتر از رانندگیه. اما بدونید توی این جامعه وضع اکثریت کمابیش همینه. چه بسا اون دسته‌ای که گفتید نمیخواید باهاشون مقایسه بشید وضعیت بهتری داشته باشن.

  12. 3 کاربر از پست مفید mahasty تشکرکرده اند .

    Gentleman (سه شنبه 31 شهریور 94), یاس پاییزی (چهارشنبه 01 مهر 94), شیدا. (یکشنبه 29 شهریور 94)

  13. #7
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    دوشنبه 26 مهر 95 [ 01:58]
    تاریخ عضویت
    1393-10-08
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    1,454
    سطح
    21
    Points: 1,454, Level: 21
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سرشار نمایش پست ها
    سلام
    دوست من این حرف یک جنتلمن واقعی نیست..معلوم هست با خودت داری چه کار میکنی؟ تا وقتی که طرز تفکرت این باشه مطمئن باش که نه تنها به جایی نمیرسی بلکه روز به روز عقب گرد هم میکنی.خوشبختی ساده به دست نمیاد.اگه فکر کردی کسی اونو کادو میپیچه و به تو هدیه میکنه اشتباه اومدی.میدونی چیه سر اون دو راهی که باید میپیچیدی دست راست٬به خطا گردش به چپ داشتی.ورود ممنوع اومدی اینم جریمش.بهتره دنده عقب بگیری دوباره بیای سر خط.از نو شروع کن.آزموده رو آزمودن خطاست.به جای اینکه آیه یاس باشی و برای این و اون رجز بخونی دل به کار بده.الکی هم وقت بازی با این حرفا و کارا نکش.داور خودش میدونه که تو داری تمارض میکنی.اگه بیشتر از این بخوای ادامه بدی با برانکارد از زمین خارجت میکنند.
    برنامه و هدفت برای زندگی چیه؟ برای آیندت چه نقشه ای کشیدی؟ مسیر گنج کجاست؟ اگه رنج نکشی گنج میسر نمیشه.اونوقت برای همیشه در رنج و سختی میمونی.فکر میکنی کسی بتونه برات معجزه کنه.نه عزیز.این عصا نه تنها معجزه نمیکنه بلکه روز به روز تو رو پیر و فرسوده میکنه.معجزه فقط از دست خود تو بر میاد نه هیچ کس دیگه.
    پس از هیچ کس انتظار نداشته باش.خودت باش و خودت.
    منم تا دو سه سال پیش دقیقا وضعیتی مشابه تو داشتم.به هر کاری که میزدم هیچ نتیجه ای جز فلاکت و بیچارگی برام نداشت.اگه بگم بیشتر از بیست تا شغل عوض کردم دروغ نگفتم.مشکل حال حاضر تو دقیقا مشکل سابق من بود.با همین توضیح وتفسیر.به نظرت عیب کار کجاست؟ من بهت میگم.ببین دوست عزیز تمام این کارایی که شما اسم بردید از نظر من سرگمین.آخه پسر خوب کی به شما گفته فروشندگی٬رانندگی با خودرو شخصی و بازار یابی شغله.به اینا میگن وقت تلف کنی.خوبه هفتصد تومن پس انداز داری.برو خدا رو شکر کن.
    پیشنهاد من بهت اینه از صبح به جای اینکه اینگونه خودتو الاف کنی بیفت دنبال یک کار و کاسبی درست و حسابی.حالا کار کاسبی درست وحسابی چی هست؟ شغلی که با فن و حرفه همراه باشه.نا سلامتی مردی.صافکاری٬مکانیکی٬در سازی و ... .من خودم آرایشگری رو انتخاب کردم.خیلی هم بهش علاقه داشتم.تو هم برو دنبال علاقت.درسته شیش ماه یکسالی سکون داره اما مطمئن باش نتیجه میگیری.از آسمون پول که نمیباره.مثلا خود من که تا دو سال پیش هشتم گروی نهم بود الان روزانه هشتاد تا صد و بیست در آمد دارم.اگر طالبی به عنوان یک دوست بهت پیشنهاد میکنم همین کارو پی بگیر.تضمینش میکنم.بقیه کارای فنی هم بی برو برگرد درآمد خوب یا حداقل مناسبی دارند.به شرط اینکه مرد کار باشی.شیش ماه تا یک یکسال بسته به توان خودت حتی کمتر به درآمد مناسب میرسی.
    در مورد درستم که ۴۵ واحد پاس کردی توی چهار ترم باید بگم که خیلی کمه.ولی نا امید نباش.اگه بتونی ترمی بیست واحد برداری و یه ترم تابستونم بزنی تنگش همون هشت ترمه تمومی فقط باید خوب درس بخونی.اینجوری اگه بخوای ادامه بدی پنج سال که هیچ ٬ده سالم با توجه به روند سخت شدن دروس تموم نمیکنی.خیلی عقبی ولی فرصت جبران برات وجود داره.بازم میگم بستگی به خودت داره.

    موفق باشی
    سلام دوست خوبم

    حرفات خیلی روم تاثیر داشت و یه جورایی انگیزه ام رو بالا برد ...
    اون قسمتی که گفتی اینها کار نیست خیلی عالی بود ...
    اتفاقا من که الان توی این تابستون به این نتیجه رسیده بودم که رانندگی با ماشین شخصی هیچ فایده ای نداره داشتم تصمیم میگرفتم که باز یک جا پیدا کنم برای بازاریابی... انگار یادم شده بود که قبلا رفته بودم دنبالش و فایده ای نداشت ... مرسی که این حرفو زدی و باعث شدی من دیگه دور این کارا رو خط بکشم ...
    به کارهای فنی هم فکر میکنم حتما ...
    باز هم مرسی...

    از سایر دوستان هم تشکر میکنم ...

  14. کاربر روبرو از پست مفید Gentleman تشکرکرده است .

    user0 (سه شنبه 31 شهریور 94)

  15. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 خرداد 98 [ 22:58]
    تاریخ عضویت
    1387-6-22
    نوشته ها
    187
    امتیاز
    8,904
    سطح
    63
    Points: 8,904, Level: 63
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    40

    تشکرشده 80 در 36 پست

    Rep Power
    35
    Array
    سلام .... راستی از نوشته های برمیاد که هوش بالایی داری و همچنین قدرت تجزیه و تحلیل خوبی هم داری ... با تلاش، پشتکار و توکل بخدا مطمئن باش موفق میشی. 100%
    خداوندا! دستم را گرفته اي ... مگذار دستت را رها كنم ...


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. جوونی چیه؟
    توسط Yellow.king در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: جمعه 18 تیر 95, 01:04
  2. به عنوان يک نوجوون ديگه نمى دونم چيکار کنم؟
    توسط 66nastaran در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: جمعه 21 فروردین 94, 16:22
  3. زندگی من با هووم میخوام طلاق بگیرم
    توسط نیکا88 در انجمن تعدد زوجات، چند همسری، صیغه موقت
    پاسخ ها: 76
    آخرين نوشته: سه شنبه 10 تیر 93, 09:59
  4. چطوری جوون بمونیم؟
    توسط ani در انجمن اعتقادی،‌اخلاقی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 19 اسفند 89, 13:54
  5. مشکل یه جوون دم بخت
    توسط soyomax در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: دوشنبه 11 مرداد 89, 23:49

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:09 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.