به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 24 تیر 95 [ 11:22]
    تاریخ عضویت
    1393-1-24
    نوشته ها
    157
    امتیاز
    3,642
    سطح
    37
    Points: 3,642, Level: 37
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    24

    تشکرشده 58 در 38 پست

    Rep Power
    28
    Array

    به دست اوردن ارامش

    سلام دوستای عزیز وگرامی

    نمیدونم چرا مسافر زمان محترم تاپیک منو بستن.ارامش با حرف زدن بدست میاد.دوستان کمک و همدردی و همصحبتی میکنند.و با حرفاشون دل گرمی میدند.دست همشون درد نکنه.
    مجداد از خانوم مصباح الهدی و خانوم دختر بیخیال و سحر خانوم و اترین خانوم و خانوم دختر حوان و داداش بیت الله و خانوم نانا خانوم یاس پاییزی و خانیه خانوم
    در جواب خانوم نانا ک گفتن شیاد کسیه ک مهریه میگیره نفقه میگیره تیغ میزنه.بگم ک درسته همه اون حرفا درست.ولی حیا کجا رفته منظورم از حیله گریشون این بود ک بهم گفته بود من یه بار رفتم خونشون اونم با مامانم.نمیشه ک اینجا همه چیرو توضیح داد چون این سایت اجازه نمیده روابط زناشوی رو باز کرد و توضیح داد.ببخشید کسی ک مهم نباشه بهش اولین و اخرین کسی ک لمسش میکنه شوهرش باشه پس بهش نمیشه اعتماد کرد.این خانوم به من دروغ گفتنن.و اگه هم نمیگفتن من خودم فهمیده بودم.چون درش یه دره شرم و حیا نبود تو اینجور موارد.بیشترش ک من خودم شرط داییشو قبول نکردم به خاطر این بود ک ببینم خودش یکم میاد جلو یا نه.وقتی روی بیحای ادم باز بشه دیگه نمیشه نگه اش داشت.از اولم این موردها منو اذیت میکردن .میرفتیم چوتین بخریم شلوارشو تا بالای زانوش پیش مغازه دار میکشید بالا وقتی من میگفتم رعایت کن داد میکشید.یا وقتی میرفتیم مانتو بگیریم براش در پروبو باز میکرد تا اخر با اینکه فروشنده جوان ایستاده اونحا منو صدا میکرد ک بیا و ببین چطوره.وقتی میگفتم درو یکم باز میکردی من میشنیدم یا مگه فروشنده رو نمیبینی .میگفت اون نگا نمیکنه.یا تو مشهد وقتی روسری میخریدیم منو مامانمو خالم بود دیدم به فروشنده ادا درمیاره
    یه بار ک خیلی ناراحتم کرد گفتم چرا میخوای جلب توچه کنی . وای نگو چنان دادو بیداد کرد ک لرزیدم.رفته بود به خواهرش گفته بود .اونم بهم گفت ادم بد کاره چلب توجه میکنه.
    اگه نمیزاشتم بره باید یه عمر این کاراشو و دخالتهای خونوادشو باید تحمل میکردم

  2. 2 کاربر از پست مفید reza-m تشکرکرده اند .

    baitollah-abbaspour (شنبه 28 شهریور 94), فدایی یار (سه شنبه 24 شهریور 94)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    سلام آقای رضا- ام
    عنوان تاپیکتان را دیدم یه لحظه خوشحال شدم که آرامش کسب کردین.درسته؟
    یا اینکه می خواهید آرامش کسب کنید. به هر حال خوشحالم که در جهت کسب آرامش و سکون می خواهید قدم بردارید.
    آقا رضا من پست اول تاپیک قبلتون و پستهای آخر تاپیک قبلترتون را الان خوندم.

    متوجه شدم چقدر در شرایط روحی بدی قرار گرفتین و از این بابت براتون ناراحتم. برای انتخابی که داشتین.
    ولی واقعا می گم.نمی دونم فقط نظر شخصیمه.خدا را هزار مرتبه شکر... واقعا خدا را هزار مرتبه شکر کنید...

    همون ویژگی های اولی که در مورد خانومتون راجع به حوله و اون داستان می گفتین و هم ویژگی هایی که الان تو همین پست فعلیتون نوشتین و قسمت بدترش گرفتن اون گواهی برگه سلامت به دروغ که واقعا دروغ بسیار بزرگی هست همه اش نشون می داد واقعا حرف مشاورتون درست بوده در مورد حیای این خانم و اینکه گفته طلاق بگیرید بهتره واقعا درست بوده.
    من هم خانمهایی را می شناسم که به حجاب اعتقادی ندارند ولی حیا و حریم هایی دارند و اصلا یک ویژگی اصلی یه دختر فارغ از دین حیا است. همین جوریش اینجا تاپیک می زنند ما می ترسیم با دختری ازدواج کنیم که نکنه بعدا خیانت کنه... دیگه با این نشانه ها....

    ولی شما را تحسین می کنم از جهتی. به خاطر اینکه تا آخرین لحظه خودتون مستقیم در طلاق نقش نداشتین و خود اون خانم اگر می خواست می تونست برگرده و خودش نخواست.غیر از اینه؟ یعنی اینجا شما کاملا می تونید وجدانتان آسوده باشه که اون خانم عامل اصلی طلاقش بوده. شما طلاقش ندادین خودش طلاق را در سرنوشتش قرار داد.
    این وسط شما وجدانتان باید آسوده باشد که مقصر شما نبودین.

    و الهی شکر که چندین بار هم در این راستا تلاش کرده بودین و مشاوره های مختلف رفته بودین و این طور نیست که بگیم شما تلاشتون را نکرده بودین و در آخر هم مشاور همین راه را براتون پیش بینی می کرد و گویا مشاور پایانی همین راه را بهتون پیشنهاد کرد! پس خیالتان راحته تصمیمتان درست بوده و به هر حال باید مواجه می شدین.
    واقعا هم این خانم باید با هم تیپ خودش و با هم فرهنگ خودش ازدواج کنه.مردی که براش غیرت مهم نباشه و اصلا روی این مسائل حساس نباشه ...

    راستش من نمی دونستم که اون خانم دیگه دختر نیست ولی واقعا دروغ بسیار بزرگی برای گواهی سلامت انجام دادند گویا! این مطلب را از تاپیک قبلیتون خوندم واقعا خیلی شوک شدم که یعنی این قدر راحت گواهی سلامت می دن؟!
    ولی باز هم خدا را شکر به نفع شما و وجدان شما تمام شد. چون شما که دروغی نگفتین او مفت و مجانی خودش دروغ گفته و شاید از جهتی به نفع شما هم شده باشه از این جهت که شناسنامتون مهر طلاق نخورده.اما این برای شما با دروغ همراه نیست ولی برای اون خانم با عذاب وجدان و گناه همراه هست.

    من مطمئنم چون شما توی این طلاق مقصر نبودین و اون خانم اشکالش را قبول نکرد و خودش مسبب طلاق بوده شما زودتر به آرامش می رسید و در ازدواج بعدیتون موفق تر عمل خواهید کرد.

    ****به نظر من حداقل یک سال به خودتون وقت بدین. تو این یک سال روی معیارهاتون بیشتر فکر کنید. سعی کنید به معیارهای واقعی تر و پایدار تری برسید. حتما راجع به اینکه تو خواستگاری باید چه طوری نحوه آشنایی را طی کنید مطالعه کنید. حتما اشکالات دوران آشنایی قبلیتون را دربیارید.
    مثلا مدت کوتاه بوده.مثلا از نحوه تفکر ایشون را بررسی نکرده بودین. مثلا انعطاف پذیری و انتقاد پذیریشون را تو آشناییتون بررسی نکرده بودین... مثلا شاید زیبایی را خیلی ملاک قرار داده بودین.
    این ها را حواستون باشه و اشکالاتتون را در بیارید تا در خواستگاری های بعدی تکرار نکنید.

    اینکه طلاق براتون ثبت شده و نگران خواستگاری های بعدیتون هستین بهتون حق می دم ولی به نظرم در مورد خود شما این مساله نه اینکه تاثیر نداره چرا تاثیر داره ولی می تونه با پیش بینی های درستی تاثیر منفی اش خیلی خیلی کم و حداقل بشه!

    متاسفانه آمار طلاق در دوران عقد خیلی بالا رفته.(که نشون می ده تازه مردم بعد از عقد خصوصیات واقعی طرف را می فهمند و اخلاقیات واقعیش را می فهمند و این نشون می ده چقدر مهمه یه دوران آشنایی درست و فارغ از درگیری احساسات قبل عقد باشه.)

    اما همین آمار بالا شاید بتونه تاثیر منفی طلاق شما را کم کنه.از این جهت که متاسفانه یا در مورد شما خوشبختانه طلاق تو عقد شاید به اندازه قدیم بد نیست و مردم دخترشون را می دن به همچین پسری...
    شما یکم از برخی جهات حساب شده تر به خواستگاری برید.
    مثلا خواستگاری دختری برید که مثل اون خانم تو ناز و نعمت نبوده باشه و وضع مالیشون متوسط باشه.من واقعا می گم معمولا وضع متوسط بهتره برای تربیت بچه.نه ناز نازی می شن نه دارای کمبود.

    یا مثلا دختر خانم با شما اختلاف سنیشون زیاد نباشه. این شاید تو فرهنگ شما خوب نباشه اما همین این به نفعتونه. چرا؟ چون که من خودم فکر می کنم اتفاقا اختلاف سنی زیاد در شرایط الان جامعه خوب نیست و خب اون ده سال اخلاف با اون خانم واقعا و واقعا زیاد بوده!!! چون هردوتون تو دو دوره متفاوت قرار داشتین.

    اما اگربخواهید با یه دختر هم سنتون یا یکی دو سال کوچکتر ازدواج کنید هم راحت تر به شما دختر می دن چون گویا در فرهنگ شما این نکته برای دختر خانم یه نکته مثبتی تلقی نمیشه که سنش بالاست و برای همین در ازاء این سن شرایط طلاقتون براشون تعدیل میشه هم اینکه از این حسن هم فکری و هم دوره ای بودن (هم سن بودن) استفاده می کنید.

    اگر هم که برید خواستگاری دختری که او هم مثل شما در دوران عقد طلاق گرفته که دیگه خیلی از دغدغه هاتون حل میشه.

    بیشتر روی به دل نشستن ظاهر کار کنید تا لزوما خوشگلی خاص. و سعی کنید از الان هم بتونید زیبایی های دیگر را تو خودتون نهادینه کنید و تا جایی که اون خصوصیات تو به دل نشستنتون واقعا تاثیر بذاره.مثلا واقعا چقدر خوبه همسرتون یه رفتار با حجب و حیا داشته باشه یا مهربون باشه و با اخلاق و فهمیده!
    یکم روی فهمیده بودن دختر توجه کنید.من خودم وقتی با کسی آشنا می شم وقتی می فهمم چقدر انسان فهمیده ایه قیافه اش برام خیلی قشنگ تر میشه!
    مثلا ببینید افغانی ها و ژاپنی ها خیلی شبیه هم اند! ولی وقتی می فهمید طرف ژاپنیه چون پیش زمینه ذهنیتون اینه ژاپنی ها انسانهای باهوش و پیشرفته تری هستند قیافشون به نظرتون خیلی زیبا تر میاد.در صورتی که یه افغانی ممکنه همون قدر قیافه داشته باشه.
    به نظر من اگر اینها را تو خواستگاری رفتنتون رعایت کنید حتما بهتون یه دختر خیلی خوب و نجیب و حتی زیبا می دن.و حتما در آینده خوشبخت تر از ادامه ازدواج با این خانم خواهید شد. تازه اون خانم قرار بود مادر بچه هاتون هم بشه و تازه جنگ اعصاب بیشتری می خواست براتون رخ بده.چون شما که نمی خواستین بچتون مطابق با فرهنگ اون خانم بزرگ بشه.می خواستین؟

    فقط نکته مهی که می مونه اینه که که تو خواستگاری های بعدیتون چه طور این موضوع طلاقتون را به درستی مطرح کنید.که به نظر من کاملا شدنیه که باز هم تو همین مرحله هم اثر طلاقتون را پایین تر بیارید تا به حداقل برسه.
    اگر خواستید می تونید بگید مکانیسم انتخاب دختر توسط خانوادتون چه طوریه. آیا مثلا دخترهایی که الان خواهرتون پیدا کرده از دوستانشون هستند از آشنایان هستند و قبلا شما را می شناختند یا نه قراره با دختری آشنا بشید که قبلا شما را نمی شناخته. در هر دوصورت نحوه بیانتون می تونه خیلی موثر باشه.

    در کل اصلا نگران نباشید راه برای اینکه شما اثر این طلاقتون را کم کنید بسیاره.چون شما پسر هستید و قدرت این را دارید که حساب شده به خواستگاری دخترانی برید که همون طور که عرض کردم خیلی براتون طاقچه بالا نذارن و هم اینکه شما تو طلاقتون مقصر نبودین و می تونید این را به نحوی موثر تو خواستگاری بیان کنید.و با نهایت فوقش چندین خواستگاری بالاخره امید دارید یه دختر خوب پیدا کنید و اصلا برای شما دیر نیست!

    پس به آینده کاملا امیدوار باشید شما حق داشتن یه همسر خوب و هم کفو خودتون را دارید و یه زندگی آروم بدون جنگ اعصاب...

    مطمئنا خدا جای حق نشسته و کمکتون می کنه.

    موفق باشید
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه

  4. 4 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    فدایی یار (سه شنبه 24 شهریور 94), من او (سه شنبه 24 شهریور 94), آی تک (دوشنبه 23 شهریور 94), اعجاز عشق (چهارشنبه 25 شهریور 94)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 دی 98 [ 10:41]
    تاریخ عضویت
    1394-3-12
    نوشته ها
    76
    امتیاز
    3,976
    سطح
    40
    Points: 3,976, Level: 40
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 174
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    11

    تشکرشده 58 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام آقا رضا
    به نظرم پست مصباح الهدی گرامی خیلی کامل و خوب هست .
    ببنید این رابطه چه خوب چه بد دیگه تموم شده و یادآوری هر خاطره از ایشون شمارو یک قدم از آرامش دور میکنه.
    بالاخره جدایی خیلی سخته .اولین قدم اینکه قبول کنید جدا شدید از ایشون.هر چیزی که باعث میشه به ایشون فکر کنید از بین ببرید
    بعد برای چند روز برید سفر به نظرم براتون لازمه حالا چه داخلی چه خارجی
    هر کاری که فکر میکنید شادتون میکنه انجام بدین.مثلا برید باشگاه.ورزش یوگاه هم خیلی برای آرامش کمک کننده هست.
    شما میخوای یک زندگی جدیدو شروع کنی پس باید یک آدم جدید با افکاری متفاوتر از قبل بشی.اینکه یک تجربه داشتی ولی تلخ ولی هنوز خداروشکر سالم هستی و این خودش خیلی مهمه.شما هر چقدر راجب ایشون صحبت کنید انرژی منفی از ایشون کسب میکنید و همین باعث میشه نتونید به آرامش برسید پس چه خاطرات خوب و چه خاطرات بدو اصلا یادآوری نکنید و در موردش صحبت هم نکنید.
    الان پستی که گذاشتید در مورد ایشون هست به نظرم درست نیست اینقده راجبش اینجا هم بگید.
    شما قرار یک زندگی جدیدو شروع بکنید و ایشون دیگه قرار نیست جایی توش داشته باشه.اگر چند وقته دیگه تصمیم گرفتید ازدواج کنید هیچکسو با ایشون مقایسه نکنید حتی اگر شخص مورد نظر خیلی بهتر از خانم سابقتون باشه.
    از این تجربه های تلخ میشه به درستی استفاده کرد به شرطی که تکرار نشن.
    بازهم تاکید میکنم یک سفر برید برای شروع تغیر گزینه خوبی میتونه باشه

  6. 2 کاربر از پست مفید آترین65 تشکرکرده اند .

    فدایی یار (سه شنبه 24 شهریور 94), مصباح الهدی (سه شنبه 24 شهریور 94)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 24 تیر 95 [ 11:22]
    تاریخ عضویت
    1393-1-24
    نوشته ها
    157
    امتیاز
    3,642
    سطح
    37
    Points: 3,642, Level: 37
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    24

    تشکرشده 58 در 38 پست

    Rep Power
    28
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط مصباح الهدی نمایش پست ها
    سلام آقای رضا- ام
    عنوان تاپیکتان را دیدم یه لحظه خوشحال شدم که آرامش کسب کردین.درسته؟
    یا اینکه می خواهید آرامش کسب کنید. به هر حال خوشحالم که در جهت کسب آرامش و سکون می خواهید قدم بردارید.
    آقا رضا من پست اول تاپیک قبلتون و پستهای آخر تاپیک قبلترتون را الان خوندم.

    متوجه شدم چقدر در شرایط روحی بدی قرار گرفتین و از این بابت براتون ناراحتم. برای انتخابی که داشتین.
    ولی واقعا می گم.نمی دونم فقط نظر شخصیمه.خدا را هزار مرتبه شکر... واقعا خدا را هزار مرتبه شکر کنید...

    همون ویژگی های اولی که در مورد خانومتون راجع به حوله و اون داستان می گفتین و هم ویژگی هایی که الان تو همین پست فعلیتون نوشتین و قسمت بدترش گرفتن اون گواهی برگه سلامت به دروغ که واقعا دروغ بسیار بزرگی هست همه اش نشون می داد واقعا حرف مشاورتون درست بوده در مورد حیای این خانم و اینکه گفته طلاق بگیرید بهتره واقعا درست بوده.
    من هم خانمهایی را می شناسم که به حجاب اعتقادی ندارند ولی حیا و حریم هایی دارند و اصلا یک ویژگی اصلی یه دختر فارغ از دین حیا است. همین جوریش اینجا تاپیک می زنند ما می ترسیم با دختری ازدواج کنیم که نکنه بعدا خیانت کنه... دیگه با این نشانه ها....

    ولی شما را تحسین می کنم از جهتی. به خاطر اینکه تا آخرین لحظه خودتون مستقیم در طلاق نقش نداشتین و خود اون خانم اگر می خواست می تونست برگرده و خودش نخواست.غیر از اینه؟ یعنی اینجا شما کاملا می تونید وجدانتان آسوده باشه که اون خانم عامل اصلی طلاقش بوده. شما طلاقش ندادین خودش طلاق را در سرنوشتش قرار داد.
    این وسط شما وجدانتان باید آسوده باشد که مقصر شما نبودین.

    و الهی شکر که چندین بار هم در این راستا تلاش کرده بودین و مشاوره های مختلف رفته بودین و این طور نیست که بگیم شما تلاشتون را نکرده بودین و در آخر هم مشاور همین راه را براتون پیش بینی می کرد و گویا مشاور پایانی همین راه را بهتون پیشنهاد کرد! پس خیالتان راحته تصمیمتان درست بوده و به هر حال باید مواجه می شدین.
    واقعا هم این خانم باید با هم تیپ خودش و با هم فرهنگ خودش ازدواج کنه.مردی که براش غیرت مهم نباشه و اصلا روی این مسائل حساس نباشه ...

    راستش من نمی دونستم که اون خانم دیگه دختر نیست ولی واقعا دروغ بسیار بزرگی برای گواهی سلامت انجام دادند گویا! این مطلب را از تاپیک قبلیتون خوندم واقعا خیلی شوک شدم که یعنی این قدر راحت گواهی سلامت می دن؟!
    ولی باز هم خدا را شکر به نفع شما و وجدان شما تمام شد. چون شما که دروغی نگفتین او مفت و مجانی خودش دروغ گفته و شاید از جهتی به نفع شما هم شده باشه از این جهت که شناسنامتون مهر طلاق نخورده.اما این برای شما با دروغ همراه نیست ولی برای اون خانم با عذاب وجدان و گناه همراه هست.

    من مطمئنم چون شما توی این طلاق مقصر نبودین و اون خانم اشکالش را قبول نکرد و خودش مسبب طلاق بوده شما زودتر به آرامش می رسید و در ازدواج بعدیتون موفق تر عمل خواهید کرد.

    ****به نظر من حداقل یک سال به خودتون وقت بدین. تو این یک سال روی معیارهاتون بیشتر فکر کنید. سعی کنید به معیارهای واقعی تر و پایدار تری برسید. حتما راجع به اینکه تو خواستگاری باید چه طوری نحوه آشنایی را طی کنید مطالعه کنید. حتما اشکالات دوران آشنایی قبلیتون را دربیارید.
    مثلا مدت کوتاه بوده.مثلا از نحوه تفکر ایشون را بررسی نکرده بودین. مثلا انعطاف پذیری و انتقاد پذیریشون را تو آشناییتون بررسی نکرده بودین... مثلا شاید زیبایی را خیلی ملاک قرار داده بودین.
    این ها را حواستون باشه و اشکالاتتون را در بیارید تا در خواستگاری های بعدی تکرار نکنید.

    اینکه طلاق براتون ثبت شده و نگران خواستگاری های بعدیتون هستین بهتون حق می دم ولی به نظرم در مورد خود شما این مساله نه اینکه تاثیر نداره چرا تاثیر داره ولی می تونه با پیش بینی های درستی تاثیر منفی اش خیلی خیلی کم و حداقل بشه!

    متاسفانه آمار طلاق در دوران عقد خیلی بالا رفته.(که نشون می ده تازه مردم بعد از عقد خصوصیات واقعی طرف را می فهمند و اخلاقیات واقعیش را می فهمند و این نشون می ده چقدر مهمه یه دوران آشنایی درست و فارغ از درگیری احساسات قبل عقد باشه.)

    اما همین آمار بالا شاید بتونه تاثیر منفی طلاق شما را کم کنه.از این جهت که متاسفانه یا در مورد شما خوشبختانه طلاق تو عقد شاید به اندازه قدیم بد نیست و مردم دخترشون را می دن به همچین پسری...
    شما یکم از برخی جهات حساب شده تر به خواستگاری برید.
    مثلا خواستگاری دختری برید که مثل اون خانم تو ناز و نعمت نبوده باشه و وضع مالیشون متوسط باشه.من واقعا می گم معمولا وضع متوسط بهتره برای تربیت بچه.نه ناز نازی می شن نه دارای کمبود.

    یا مثلا دختر خانم با شما اختلاف سنیشون زیاد نباشه. این شاید تو فرهنگ شما خوب نباشه اما همین این به نفعتونه. چرا؟ چون که من خودم فکر می کنم اتفاقا اختلاف سنی زیاد در شرایط الان جامعه خوب نیست و خب اون ده سال اخلاف با اون خانم واقعا و واقعا زیاد بوده!!! چون هردوتون تو دو دوره متفاوت قرار داشتین.

    اما اگربخواهید با یه دختر هم سنتون یا یکی دو سال کوچکتر ازدواج کنید هم راحت تر به شما دختر می دن چون گویا در فرهنگ شما این نکته برای دختر خانم یه نکته مثبتی تلقی نمیشه که سنش بالاست و برای همین در ازاء این سن شرایط طلاقتون براشون تعدیل میشه هم اینکه از این حسن هم فکری و هم دوره ای بودن (هم سن بودن) استفاده می کنید.

    اگر هم که برید خواستگاری دختری که او هم مثل شما در دوران عقد طلاق گرفته که دیگه خیلی از دغدغه هاتون حل میشه.

    بیشتر روی به دل نشستن ظاهر کار کنید تا لزوما خوشگلی خاص. و سعی کنید از الان هم بتونید زیبایی های دیگر را تو خودتون نهادینه کنید و تا جایی که اون خصوصیات تو به دل نشستنتون واقعا تاثیر بذاره.مثلا واقعا چقدر خوبه همسرتون یه رفتار با حجب و حیا داشته باشه یا مهربون باشه و با اخلاق و فهمیده!
    یکم روی فهمیده بودن دختر توجه کنید.من خودم وقتی با کسی آشنا می شم وقتی می فهمم چقدر انسان فهمیده ایه قیافه اش برام خیلی قشنگ تر میشه!
    مثلا ببینید افغانی ها و ژاپنی ها خیلی شبیه هم اند! ولی وقتی می فهمید طرف ژاپنیه چون پیش زمینه ذهنیتون اینه ژاپنی ها انسانهای باهوش و پیشرفته تری هستند قیافشون به نظرتون خیلی زیبا تر میاد.در صورتی که یه افغانی ممکنه همون قدر قیافه داشته باشه.
    به نظر من اگر اینها را تو خواستگاری رفتنتون رعایت کنید حتما بهتون یه دختر خیلی خوب و نجیب و حتی زیبا می دن.و حتما در آینده خوشبخت تر از ادامه ازدواج با این خانم خواهید شد. تازه اون خانم قرار بود مادر بچه هاتون هم بشه و تازه جنگ اعصاب بیشتری می خواست براتون رخ بده.چون شما که نمی خواستین بچتون مطابق با فرهنگ اون خانم بزرگ بشه.می خواستین؟

    فقط نکته مهی که می مونه اینه که که تو خواستگاری های بعدیتون چه طور این موضوع طلاقتون را به درستی مطرح کنید.که به نظر من کاملا شدنیه که باز هم تو همین مرحله هم اثر طلاقتون را پایین تر بیارید تا به حداقل برسه.
    اگر خواستید می تونید بگید مکانیسم انتخاب دختر توسط خانوادتون چه طوریه. آیا مثلا دخترهایی که الان خواهرتون پیدا کرده از دوستانشون هستند از آشنایان هستند و قبلا شما را می شناختند یا نه قراره با دختری آشنا بشید که قبلا شما را نمی شناخته. در هر دوصورت نحوه بیانتون می تونه خیلی موثر باشه.

    در کل اصلا نگران نباشید راه برای اینکه شما اثر این طلاقتون را کم کنید بسیاره.چون شما پسر هستید و قدرت این را دارید که حساب شده به خواستگاری دخترانی برید که همون طور که عرض کردم خیلی براتون طاقچه بالا نذارن و هم اینکه شما تو طلاقتون مقصر نبودین و می تونید این را به نحوی موثر تو خواستگاری بیان کنید.و با نهایت فوقش چندین خواستگاری بالاخره امید دارید یه دختر خوب پیدا کنید و اصلا برای شما دیر نیست!

    پس به آینده کاملا امیدوار باشید شما حق داشتن یه همسر خوب و هم کفو خودتون را دارید و یه زندگی آروم بدون جنگ اعصاب...

    مطمئنا خدا جای حق نشسته و کمکتون می کنه.

    موفق باشید
    سلام خانوم مصباح الهدی خیلی ممنون ک این همه حوصله خرج میدین و به این شکل کارشناسانه منو راهنمای میکنید.از شما و همه اون عزیزانی ک کمک و همدردی میکنید نهایت تشکر و قدردانی را میکنم اینشالا خدا به اندازه دلتون بهتون بده.
    راستش زیاد هم پریشان نیستم ارامشی نسبی دارم.خداررو هزار مرتبه شکر میکنم.نه تنها خونوادم میگفتن با اون خوشبخت نمیشی دیری نمیگذره ک پیرت میکنه.بلکه تمام مشاورای ک رفتم همشون گفتن شما با هم جور در نمیایین تا اونجا گفتن ک اگه تو میخوایش خیلی دوسش داری باید اینجوری قبول کنی این خانوم عوض بشو نیست .اگه ارایش کرد و رژ پرنگ زد رفت بیرون نباید بگی یکم کمش کن .باید بگی به به خیلی خوشگل شدی .یا لباس تنگ و کوتاه پوشید پیش همه نگی اینو عوض کن.یا حموم رفت اونجوری در اومد چیزی نگی.ببین اگخ میتونی این خانوم اینجوری میخواد.ولی به نظر من (مشاور)ک نمیتونی چون همچین کسی نیستی.یا مشاور اخر تو دادگاه گفتن ک تو پسر سالمی هستی با این خانوم نمیتونی بسازی الانم جدا نشین بعد دوسال با یه بچه اضلا نمیتونی جدا شی .چرا؟به خاطر بچه میگی تحملش میکنی در نهایت کار به جاهای دیگه کشیده میشه.من به خدا عذاب وجدان ندارم علتشم اینه ک این همه خوبی بهش کردم اگه یه ذره میدونست جلو داییش وا میستاد میگفت باشه منم یکم به دلخواه اون میشم.من نه میگفتم چادر به سر کن نه میگفتم ارایش نکن نه اینکه مثل بعضی ها وقتی میگن کجای . بعدش میگن یه عکس از همونجا ک هستی بنداز و بفرست برام. هر جا میخواست میرفت.هفته ای یه بار ارایشگاه و...
    تو محضر ک حاج اقا داشت خطبه طلاقو میخوند یه لحضه چشمم افتاد به باباش .مثل ذغال سیاه شده بود صورتش.یادم میافته دلم میسوزه براش .
    گواهی رو گرفتن من هیج ناراحت نیستم ولی اینکه یه دختر به همین راحتی بیاد خودشو در اختیار این شخص و اون شخض قرار بده واسمون قابل حضم نیست.بابام ک اولا این همه دوسش داشت میگفت ازش بدم میاد.چون موقع خواستگاری رفتن بابام گفت ببین طلاق مهم نیست قدیما دختری ک یه زمانی تو کاباره اینا بود و بعد توبه کرده بود و میرفتن میگرفتن جون توبه کرده.
    راستش من اولا نمیخواستم برم جلو چون احساس کردم دروغ میگه.ولی به خاطر حرف بابام گفتم چه اشکالی داره تو انسان حیا باشه...متاسفانه الان میفهمم اون چیزی ک تو اون نبود حیا بود.فک کنم اه اون پسر قبلی گرفته این دخترو ک الکی ازش طلاق گرفته بود.به دروغ به من گفته بود طرف متعاده .خونه نداشت کار نداشت و هزار تا دروغ دیگه سر هم کرد و گفت . من ساده لوحم باورم شد.بعدا ک خواهرام اون پسرو پیدا کردن پرسیدن دیدیم دروغ گفته هم خونه داشت هم مغازه هم کار .وافعا عااارم میاد بگم اون زنم بود باور نمیکنید ک اصلا نمیتونم حضمش کنم یه دختر به این راحتی بیاد 5 ماه همه کار کنه بعد بره به کس دیگه ...تو خونمون میگن اون دختر یه بیماری داشته ک نمیخواستن بگن.به خاطر اون میگفتن اینو همینحوری قبولش کن.منم میگم خوب خودش چی خودش ک میتونست کوتاه بیاد یکم.من حتا تو اون لحظه ک باباش نامه دادخواست و اورد امضا کنم.گفتم اول ببرین دخترتون امضا کنه بعد من.
    حتی رفتم در خونشون به باباش گفتم هانومو بگین بیاد پایین.با مامانو باباش اومد و تو ماشین ازش پرشیدم من ازت تا به حال نشنیده بودم کلمه طلاقو مطمیینی ک میخوای طلاف بگیری؟
    گفتش ک اره من دیروز پیشداییم گفتم میخوام طلاق بگیرم.گفتم پس اون کاغذ و امضا کن.یعنی تا اخرین لحظه من گفتم هر چی ایشون میخوان.
    حتی تو دادگاه ک یه دوستی داشتن اومد بهم گفت اقا رضا تو خوب فکراتو بکن ظلاقش نده. منم گفتم من مشکلی ندارم خانوم میخواد.گفت من باهاش صحبت میکنم گفتم اشکالی نداره.
    ک بعدش مشاوره گفت اینا اصلا جور نیستن .خانوم خیلی راحته ایشونم حساسه به اینجور مسایل.ک من گفتم حساسم؟گفت باید حساس باشی تو مردی مگه میشه حساس نشد.
    چرا شناسنامم مهر طلاق خورد دیگه.من به نظر پزشکی قانونی ناراخت نیستم .چون میدونم همه چی تو مملکت ما با پارتیه.اینا هم ک پارتی دارن و به خاطر حالت فزیکی بدنش(ارتجاعی)راحت گرفتن.از این ناراحتم ک دروغ گفته و میگه از این ک بی حیاست .خیلی دلم میخواد برم تو بگم بی حیای ولی...
    من از اولشم دنبال صرف زیبا نبودم.ولی قسمتمون شد دیکه.الانم معیارامو مینویسم کاغذ تا این ک یکی به دلم نشست نمیگم خوشگل باشه یکی باشه ک به دلم بشینه انعطاف پذیر باشه یک دنده نباشه حرف حق و قبول کنه.و مهمتر از همه کمتر از 25 سال نباشه زیاد با احساساتش نره جلو. میدونم دخترا احساساتی هستن ولی دیگه یه حرف معقول و ک باید قبول داشته باشه نگه من اینم.اعصبی نباشه.
    خودمون تو اشناهامون همچین دختری نمونده یعنی یا ازدواج کردن یا کوچیکن.پ مجبوریم از طریق بیرون یا از معرف باشه.خواهرم میگه دوستاش و همسایه هاش بهش معرفی میکنن. یعنی شماره میدن.دیروزم میگفت از پارک یکی دیده شماره گرفته.میگن خودت پیدا کنی راحتتر میشه.اخه من از کجا پیدا کنم تو شرکتمون ک همه دخترا متاهلن.
    دختر قبلی ک وضعشون خوب نبود با سیلی صورتشونو سرخ نگه میداشتن.باباش یه ماشین داشت بارها بهم گفته بود این ماشینو میفروشم واسه جهاز دخترم.فقط ادعا داشتن .عقده ای بودن بخاطر اینکه فامیلاشون داشتن اینا نداشتن.
    نه دیگه چشمم از دختر طلاق گرفته ترسیده بمیرمم نمیرم دنبال دختر طلاق گرفته.با این ک میدونم تو این سایتم زیاد هست دخترهای با فهم و با درک بخاطر مشکلات خیانت و بی مسولیتی و بیکاری و....پسر تن به طلاق دادن.ولی ادمهای مثل دختر ثابق ک دیدم. منو ترسوندن.
    راجع به اشنا بودن یا نبودن بگم ک نه اشنای قبلی نداریم با دخترای ک خواهرم پیدا میکنه.یعنی چیکار کنم چطوری بگم ایا اولش بگم ک موضوع طلاق و یا مامانم اینا بگن موقع حرف زدن
    خب میپرسن دیگه چرا طلاق گرفتین. ایا باز کنم همه چیرو بگم؟
    یکی از دوستان پرسیده بودن شما وقتی به خواستگاری رفتین میگین طلاق گرفتم.گفتنشو ک حتما میگم.
    امیدوارم اول بخدا بعدا شما دوستان عزیز و پدر مادرم اینشالا با توکل بخدا و کمک شما منم یکیرو پیدا میکنم ک دلش مثل خودم صاف باشه بی ریا باشه اب زیر کاه نباشه بی حیا نباشه خطوط قرمز ارو رعایت کنه.منم منم نگه.عقدهای نباشه.فقط خودشو نبینه.اولویت اولش همسرش باشه .نگه ک ما نمیگیم به شوهر وقتی جای میریم.

  8. کاربر روبرو از پست مفید reza-m تشکرکرده است .

    مصباح الهدی (سه شنبه 24 شهریور 94)

  9. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    سلام آقا رضا - ام

    الهی شکر آرامش نسبی به دست آوردین.و مطمئنا یه چند ماه هم بگذره آرامتر هم می شین و از این وضعیت خلاص می شید.
    دوستان تو تاپیک قبلیتون خیلی پیشنهادات خوبی دادند که چه طوری از این وضعیت زودتر بیایید بیرون. حتما آنها را انجام بدین.

    حتما یه مدتی را برای استراحت فکری و روحیتون قرار بدین و دیگه کلا پرونده این خانم را چه خوب و چه بد کاملا ببنیدین. دیگه همه چیز تمام شد و شما یه سری تجربیات با ارزش بدست آوردین. این خانم قسمت شما نبودند ولی ممکنه همین تجربیاتی که از این دختر خیلی خوشگل ولی بی اخلاق بدست آوردین باعث بشه بعدا ان شاالله از اخلاق و مهربونی همسرتون صد برابر بیشتر لذت ببرید!و قدرش را بدانید! پس تو این تجربه خیری بوده حتما.

    من جواب سوالتون که بعدا تو خواستگاری باید رعایت کنید را می گم اما فعلا شما ابدا ذهنتون را مشغول این جریانات نکنید.
    فعلا استراحت کنید. بعد یکی دو ماه بیایید سایت و در مورد معیارهاتون مطالعه کنید و بعد هم ان شاالله بعد از 6 ماه تا یک سال خواستگاری رفتن را شروع کنید.
    پس اینهایی که دارم می گم برای الانتون نیست برای بعد از آرامش و فراموشی تلخی این تجربتون هست ان شاالله.ولی می گم چون ممکنه بعدا یه وقت نباشم.

    آقا رضا من مطمئنم خدا پشت کسی که مظلوم بوده می ایسته. من یه دوست خیلی خوب و نجیب داشتم که با یه خانواده سرشناس وصلت کرد ولی روی این دوستم یک ایرادهای بنی اسرائیلی گذاشتند که حد نداشت و حتی بهش تهمت هم زدند.خلاصه که تو عقد طلاق گرفتند. این دوستم واقعا بهش ظلم شد! واقعا! اون آقا زود رفت ازدواج کرد اما با یه دختری که اصلا یه ذره نجابت نداشت ولی خیلی خوشگل بود و اهل آرایش و... (البته این دوستم هم خیلی خوشگل بود نمی دونم خانوادش از سر بیکاری مخصوصا مادرشوهرش ایرادگیر بود!) خلاصه که اون آقا زود ازدواج کرد ولی مطمئنا لیاقت پاکی و معصومیت این دوستم را نداشت!

    حالا این دوستم الان ازدواج کرده! ببینید من هنوز ازدواج نکردم! با اینکه شرایطم مناسبه ولی او با وجود داشتن یک طلاق یک ازدواج فوق العاده عالی کرده!!! او خیلی خواستگار داشت که به خاطر عقد قبلیش قبولش نکردند ولی بالاخره ازدواج کرد! همین دو سال پیش م ازدواج کرد... شاید آدم با حساب دو دو تا چارتا حساب کنه من باید زود تر ازدواج می کردم ولی از اونجایی که وقتی خدا بخواد همه شرایط جور میشه و اثرهای منفی تبدیل به مثبت می شه او زودتر ازدواج کرد و مورد کاملا مناسب و مرد کاملا با اخلاق و متدین...

    هرچند شاید اون آقا شرایط مالی خوبی نداشت ولی مطمئنا الان او خوشبخته و شاید اگر این تجربه را نمی داشت اگر قبلش این آقا میامد خواستگاریش خانوادش قبول نمی کردند اما همین تجربه باعث شده که بتونه با همچین مردی ازدواج کنه و الان راضیه و قدرش را می دونه و می فهمه که ازدواج واقعا به اخلاقه نه پول و خوشگلی و سرشناسی که همسر قبلیش داشت!

    حالا بگم که این دوستم رفته بود مشاوره، بعد مشاوره بهش گفته بوده که جلسه اول و دوم در این مورد صحبتی نکن و اجازه بده آقا پسر خود تو را بشناسه و جلسه سوم در این مورد حرف بزنید.

    خب خیلی از خواستگارای دوستم بعد از دونستن این ماجرا پا پس کشیدن و دوستم واقعا خیلی سختی کشید و ولی خیلی هم توکل داشت و به امام رضا متوسل می شد. دیگه می گذره تا همین همسر فعلیشون میان خواستگاریش... جلسه اول و دوم می گذره. بعد قبل از جلسه سوم پدر دوستم می گن من با آقا پسر می خوام خصوصی حرف بزنم. بعد هم پدر دوستم یه جلسه خصوصی حرف می زنند و ماجرای دوستم را منطقی برای آقا تشریح می کنند و بعد هم خود آقا با دوستم حرف می زنه و چون واقعا می فهمه که تو اون ماجرا دوستم بی تقصیر بوده و کاملا هم می شده تشخیص بدن قبول می کنه و خیلی هم خدا را شکر الان خوشبختند!
    تازه این دوستم دختر بوده شما که پسر هستین!

    حالا یه دوست دیگری هم داشتم که از فامیلشون صحبت می کرد که آقا پسر بعد از عقد جدا شدند و دلیلشون این بوده که گویا به دل دختر ننشسته بودند و دختر خواهان طلاق بوده. بعد این پسر هم مشاوره بهش می گه جلسه سوم در این مورد صحبت کنید. خود این پسر جلسه سوم کاملا با صداقت می گه ماجرا را. می گه من به دل همسر قبلیم ننشسته بودم ولی او تو رو دربایستی منو قبول کرده بوده و دلیل این بوده.اینم بگم خانواده نامزد قبلیش گفته بودند اگر خواستگاری رفتی ما حاضریم راجع به این موضوع با خانواده دختر صحبت کنیم و ماجرا را بگیم. خلاصه این پسر آدرس و تلفن خانواده نامزد قبلی را می دهد و آنها هم میرن تحقیق می کنند و می فهمند که ماجرا دقیقا همین موضوع به دل نشستن بوده.که آقا پسر کاملا با صداقت بیان کرده. اون دختر هم قبول می کنه تازه دختر همه چی تمومی هم بوده و خیلی هم خوشبخت می شن.

    حالا من هم می گم شما همین روند را برید. یعنی خواستگاری برید و جلسه دوم یا سوم موضوعتون را مطرح کنید! کاملا صادقانه!چون همین صداقت و لحن صادقانه باعث میشه طرف مقابل حس امنیت بکنه و روی نظرش تاثیر مثبت بذاره. هرچی طرفتون سوال کرد خیلی باز جواب بدین. راحت باشید خدا را شکر اینجا شما هیچ تقصیری نداشتین که بخواهید چیزی نگید!
    ببیند من نظرم اینه که با یکی از همون مشاوره هایی که رفتین هم قبلش صحبت کنید و حتی ازش بخواهید که اگر شما خواستگای رفتین و بعدا دختر خواست تحقیق بکنه از همون مشاور که کاملا در جریان روند شما بوده تحقیق کنه!

    شما تو خواستگاری بگید که من متاسفانه تو انتخاب همسر اشتباه کردم و درس خوبی برام شد و متاسفانه با وجود اینکه متوجه شدم ایشون قبلا عقد کرده بودند اما درباره جداییشون تحقیق نکردم و حرفهای خود دختر را باور کردم و از اخلاقیات و روحیاتش زیاد با خبر نبودم. متاسفانه در تحقیق کردن اهمال کاری کردم که اگر تحقیق می کردم مطمئنا این اشتباه را نمی کردم.
    نامزد قبلیم روی ارتباطش با نامحرم اصلا خط قرمزی براش تعریف شده نبود! درصورتی که من پسر پاکی بودم و هیچ وقت دوست دختر نداشتم و با نامحرم خط قرمز مشخصی دارم و برام حیا مهمه. درسته پسری نیستم که حالا بخوام حتما خانمم چادری باشه.حتی با آرایش هم در حد معمولی مخالف نیستم. با حضور سالم انومم تو اجتماع خیلی هم موافقم و نرمالم.ولی برام مهمه همسرم بدون روسری جلوی نامحرم نباشه. با نامحرم دست نده و روابط نامتعارف و دوستی های نامتعارف نداشته باشه...

    که نامزدم در این مورد کاملا مخالف من بود و متاسفانه تغییر پذیر نبود و من هم برای ادامه زندگی به طور صحیح، مشاوره های مختلف رفتم. آقای فلانی ، آقای ایکس ... (اینجا اسم مشاوره ها را بگید) همشون معتقد بودند این ازدواج اشتباه بوده و اون دختر دیگه تغییر پذیر نیست و حیا نداره و بعدا زن زندگی نمیشه و الان طلاق ندین بعدا باهاش به مشکل برمی خورید!. اگر می خواهید می تونید در این مورد تحقیق کنید و من کاملا از تحقیق شدن استقبال می کنم و این را حق مسلم شما می دونم! اگر می خواهید شماره مشاوری که کاملا درجریان نامزدی من بوده را بهتون بدم تا ازش بپرسید. اگر هم خواستین آدرس محل زندگی نامزدم را بدم تا خودتون ببینید چه تیپ دختری هست.

    این استقبال از تحقیق خودش خیلی تو اطمینان دادن به دختر و خانوادش تاثیر داره و الهی هزار مرتبه شکر شما کاملا بی تقصیر بودین و به نظرم خود مشاورتون بتونه منبع درستی باشه و اطمینان بخش تر...

    بعد هم هرچی دختر خانم سوال پرسیدند صادقانه بگید.ولی بگید که درس بزرگی گرفتین و اون درس هم اینه که اخلاق و روحیات حرف اول را تو زندگی مشترک می زنه و واقعا اولین معیار همینه و اگر زنی خوشگل بود و اخلاق نداشت خیلی زود از چشم شوهرش میفته و این کاملا برای من اتفاق افتاد و اون خانم زود از چشمم افتاد! ( اینو بگید دختر خانم خیالش راحت می شه که شما دیگه محبتی از نامزد قبلیتون تو دلتون نمونده که بخواهید مقایسه اش کنید! چون این خیلی برای دخترا مهمه و این اطمینان را بدین بهش که اون ماجرا را کاملا منطقی پرونده اش را در ذهنتون بستین و به آینده فکر می کنید!)

    بعد هم وقتی دختر خودتون را پسندیده باشه و ببینه که شما هیچ تقصیری نداشتین و تازه باعث شده آدمی بشید که درس خوبی گرفتین و دارید به خاطر خصوصیات اخلاقی خوبش انتخابش می کنید چرا به شما جواب منفی بده؟
    به نظرم در این صورت خیلی احتمالش کم میشه.و این تاثیر منفی طلاقتون به حداقل می رسه.

    ولی به نظرم فعلا روی خواستگاری فکر نکنید و فقط استراحت کنید.اگر یکم به معنویات بیشتر بپردازید زودتر روحیتون خوب میشه. برید مشهد . به امام رضا توسل کنید. این قدر زود خوب می شید که حد نداره! توسل کنید. به خدا توکل کنید حتی بیشتر از قبل به واجباتتون برسید. به نمازتون! اگر خودتون هم همت کنید و خودتون هم حرفهای خدا را گوش بدین چرا که نه! حتما خداوند دعاتون را مستجاب می کنه و یه ازدواج خیلی خوب تو تقدیرتون قرار خواهد داد! یه ازدواج عالی که بیشتر از الان خدا را شکر کنید!

    ان شاالله یه روز میایید و همین جا تاپیک می زنید که خواستگاری رفتین و دارید دوران آشناییتون را می گذرونید.
    به امید آن روز
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه
    ویرایش توسط مصباح الهدی : سه شنبه 24 شهریور 94 در ساعت 23:56

  10. کاربر روبرو از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده است .

    فدایی یار (چهارشنبه 25 شهریور 94)

  11. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 آبان 94 [ 20:31]
    تاریخ عضویت
    1394-1-03
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    1,035
    سطح
    17
    Points: 1,035, Level: 17
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 65
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    44

    تشکرشده 20 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شما نوع نگاهتون به ازدواج و زن غلطه.اعتماد به نفستون کمه که میخواید دیگران حتما همسرتون رو از نظر زیبایی تحسین کنن و با وجود اون همه بلاای که که اون خانم سرتون اورد فقط به خاطر زیبایی اون ب ازم میخاستید که باهاش ازدواج کنید. این نوع نگاه به ازدواج باعث میشه هیچ وقت ازدواج خوبی نداشته ب

  12. کاربر روبرو از پست مفید مهدی سبز95 تشکرکرده است .

    فدایی یار (چهارشنبه 25 شهریور 94)

  13. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 24 تیر 95 [ 11:22]
    تاریخ عضویت
    1393-1-24
    نوشته ها
    157
    امتیاز
    3,642
    سطح
    37
    Points: 3,642, Level: 37
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    24

    تشکرشده 58 در 38 پست

    Rep Power
    28
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط آترین65 نمایش پست ها
    سلام آقا رضا
    به نظرم پست مصباح الهدی گرامی خیلی کامل و خوب هست .
    ببنید این رابطه چه خوب چه بد دیگه تموم شده و یادآوری هر خاطره از ایشون شمارو یک قدم از آرامش دور میکنه.
    بالاخره جدایی خیلی سخته .اولین قدم اینکه قبول کنید جدا شدید از ایشون.هر چیزی که باعث میشه به ایشون فکر کنید از بین ببرید
    بعد برای چند روز برید سفر به نظرم براتون لازمه حالا چه داخلی چه خارجی
    هر کاری که فکر میکنید شادتون میکنه انجام بدین.مثلا برید باشگاه.ورزش یوگاه هم خیلی برای آرامش کمک کننده هست.
    شما میخوای یک زندگی جدیدو شروع کنی پس باید یک آدم جدید با افکاری متفاوتر از قبل بشی.اینکه یک تجربه داشتی ولی تلخ ولی هنوز خداروشکر سالم هستی و این خودش خیلی مهمه.شما هر چقدر راجب ایشون صحبت کنید انرژی منفی از ایشون کسب میکنید و همین باعث میشه نتونید به آرامش برسید پس چه خاطرات خوب و چه خاطرات بدو اصلا یادآوری نکنید و در موردش صحبت هم نکنید.
    الان پستی که گذاشتید در مورد ایشون هست به نظرم درست نیست اینقده راجبش اینجا هم بگید.
    شما قرار یک زندگی جدیدو شروع بکنید و ایشون دیگه قرار نیست جایی توش داشته باشه.اگر چند وقته دیگه تصمیم گرفتید ازدواج کنید هیچکسو با ایشون مقایسه نکنید حتی اگر شخص مورد نظر خیلی بهتر از خانم سابقتون باشه.
    از این تجربه های تلخ میشه به درستی استفاده کرد به شرطی که تکرار نشن.
    بازهم تاکید میکنم یک سفر برید برای شروع تغیر گزینه خوبی میتونه باشه
    سلام خانوم اترین
    خیلی دلم میخواد برم باشگاه ولی حوصلم نمیکشه.هر وقت به ازدواج مجدد فکر میکنم یه ترسی میاد به دلم ما تو اشنا یا دوروبرمون دختری ک تو سن ازدواج باشه رو نداریم مجبوریم غریبه باشه ادم غریبه هم مثل هندونه است بعد عقد اخلاقش رو میشه.به نظراولین جلسه بکم ک طلاق داشتم یا نه؟جلسات دوم و سوم.بگم؟
    خیلی ممنون ک متو تنها نمیذارین

  14. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 دی 98 [ 10:41]
    تاریخ عضویت
    1394-3-12
    نوشته ها
    76
    امتیاز
    3,976
    سطح
    40
    Points: 3,976, Level: 40
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 174
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    11

    تشکرشده 58 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام آقا رضا خواهش میکنمدر مورد ازدواج مجدد شما به نظرم زوده شما اول باید خودتو بیشتر بشناسی.شما یک انتخاب اشتباه داشتی تحقیقات لازمو انجام ندادی ولی از همون اول میدونستی ایشون مطلقه هست.پس هر کسی که با شما آشنا میشه باید بدونه شما طلاق گرفتین.من به عنوان یک دختر میگم از همون اول بگید.چون برای خودم چند مورد اتفاق افتاد که طرفم بهم نگفته من بعد از چند جلسه گفت.من احساس میکردم گول خوردم و ارتباطمو قطع کردم.اگر هم از طرف خانواده مورد پیدا بشه اونا هم بگن.شما خدای نکرده که خلاف شرع انجام ندادید.نگران این هم نباشید که به خاطر این موضوع جواب منفی بدن.چون شما ثابت میکنی صداقت داری.من برای خودم صداقت حرف اولو میزنه.در ضمن من پیشنهاد میکنم اینبار حتی قبل از آشنایی و صحبت اولیه تحقیقات لازمو انجام بدین.
    ویرایش توسط آترین65 : پنجشنبه 26 شهریور 94 در ساعت 00:14

  15. کاربر روبرو از پست مفید آترین65 تشکرکرده است .

    مصباح الهدی (پنجشنبه 26 شهریور 94)

  16. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 24 تیر 95 [ 11:22]
    تاریخ عضویت
    1393-1-24
    نوشته ها
    157
    امتیاز
    3,642
    سطح
    37
    Points: 3,642, Level: 37
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    24

    تشکرشده 58 در 38 پست

    Rep Power
    28
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط مصباح الهدی نمایش پست ها
    سلام آقا رضا - ام

    الهی شکر آرامش نسبی به دست آوردین.و مطمئنا یه چند ماه هم بگذره آرامتر هم می شین و از این وضعیت خلاص می شید.
    دوستان تو تاپیک قبلیتون خیلی پیشنهادات خوبی دادند که چه طوری از این وضعیت زودتر بیایید بیرون. حتما آنها را انجام بدین.

    حتما یه مدتی را برای استراحت فکری و روحیتون قرار بدین و دیگه کلا پرونده این خانم را چه خوب و چه بد کاملا ببنیدین. دیگه همه چیز تمام شد و شما یه سری تجربیات با ارزش بدست آوردین. این خانم قسمت شما نبودند ولی ممکنه همین تجربیاتی که از این دختر خیلی خوشگل ولی بی اخلاق بدست آوردین باعث بشه بعدا ان شاالله از اخلاق و مهربونی همسرتون صد برابر بیشتر لذت ببرید!و قدرش را بدانید! پس تو این تجربه خیری بوده حتما.

    من جواب سوالتون که بعدا تو خواستگاری باید رعایت کنید را می گم اما فعلا شما ابدا ذهنتون را مشغول این جریانات نکنید.
    فعلا استراحت کنید. بعد یکی دو ماه بیایید سایت و در مورد معیارهاتون مطالعه کنید و بعد هم ان شاالله بعد از 6 ماه تا یک سال خواستگاری رفتن را شروع کنید.
    پس اینهایی که دارم می گم برای الانتون نیست برای بعد از آرامش و فراموشی تلخی این تجربتون هست ان شاالله.ولی می گم چون ممکنه بعدا یه وقت نباشم.

    آقا رضا من مطمئنم خدا پشت کسی که مظلوم بوده می ایسته. من یه دوست خیلی خوب و نجیب داشتم که با یه خانواده سرشناس وصلت کرد ولی روی این دوستم یک ایرادهای بنی اسرائیلی گذاشتند که حد نداشت و حتی بهش تهمت هم زدند.خلاصه که تو عقد طلاق گرفتند. این دوستم واقعا بهش ظلم شد! واقعا! اون آقا زود رفت ازدواج کرد اما با یه دختری که اصلا یه ذره نجابت نداشت ولی خیلی خوشگل بود و اهل آرایش و... (البته این دوستم هم خیلی خوشگل بود نمی دونم خانوادش از سر بیکاری مخصوصا مادرشوهرش ایرادگیر بود!) خلاصه که اون آقا زود ازدواج کرد ولی مطمئنا لیاقت پاکی و معصومیت این دوستم را نداشت!

    حالا این دوستم الان ازدواج کرده! ببینید من هنوز ازدواج نکردم! با اینکه شرایطم مناسبه ولی او با وجود داشتن یک طلاق یک ازدواج فوق العاده عالی کرده!!! او خیلی خواستگار داشت که به خاطر عقد قبلیش قبولش نکردند ولی بالاخره ازدواج کرد! همین دو سال پیش م ازدواج کرد... شاید آدم با حساب دو دو تا چارتا حساب کنه من باید زود تر ازدواج می کردم ولی از اونجایی که وقتی خدا بخواد همه شرایط جور میشه و اثرهای منفی تبدیل به مثبت می شه او زودتر ازدواج کرد و مورد کاملا مناسب و مرد کاملا با اخلاق و متدین...

    هرچند شاید اون آقا شرایط مالی خوبی نداشت ولی مطمئنا الان او خوشبخته و شاید اگر این تجربه را نمی داشت اگر قبلش این آقا میامد خواستگاریش خانوادش قبول نمی کردند اما همین تجربه باعث شده که بتونه با همچین مردی ازدواج کنه و الان راضیه و قدرش را می دونه و می فهمه که ازدواج واقعا به اخلاقه نه پول و خوشگلی و سرشناسی که همسر قبلیش داشت!

    حالا بگم که این دوستم رفته بود مشاوره، بعد مشاوره بهش گفته بوده که جلسه اول و دوم در این مورد صحبتی نکن و اجازه بده آقا پسر خود تو را بشناسه و جلسه سوم در این مورد حرف بزنید.

    خب خیلی از خواستگارای دوستم بعد از دونستن این ماجرا پا پس کشیدن و دوستم واقعا خیلی سختی کشید و ولی خیلی هم توکل داشت و به امام رضا متوسل می شد. دیگه می گذره تا همین همسر فعلیشون میان خواستگاریش... جلسه اول و دوم می گذره. بعد قبل از جلسه سوم پدر دوستم می گن من با آقا پسر می خوام خصوصی حرف بزنم. بعد هم پدر دوستم یه جلسه خصوصی حرف می زنند و ماجرای دوستم را منطقی برای آقا تشریح می کنند و بعد هم خود آقا با دوستم حرف می زنه و چون واقعا می فهمه که تو اون ماجرا دوستم بی تقصیر بوده و کاملا هم می شده تشخیص بدن قبول می کنه و خیلی هم خدا را شکر الان خوشبختند!
    تازه این دوستم دختر بوده شما که پسر هستین!

    حالا یه دوست دیگری هم داشتم که از فامیلشون صحبت می کرد که آقا پسر بعد از عقد جدا شدند و دلیلشون این بوده که گویا به دل دختر ننشسته بودند و دختر خواهان طلاق بوده. بعد این پسر هم مشاوره بهش می گه جلسه سوم در این مورد صحبت کنید. خود این پسر جلسه سوم کاملا با صداقت می گه ماجرا را. می گه من به دل همسر قبلیم ننشسته بودم ولی او تو رو دربایستی منو قبول کرده بوده و دلیل این بوده.اینم بگم خانواده نامزد قبلیش گفته بودند اگر خواستگاری رفتی ما حاضریم راجع به این موضوع با خانواده دختر صحبت کنیم و ماجرا را بگیم. خلاصه این پسر آدرس و تلفن خانواده نامزد قبلی را می دهد و آنها هم میرن تحقیق می کنند و می فهمند که ماجرا دقیقا همین موضوع به دل نشستن بوده.که آقا پسر کاملا با صداقت بیان کرده. اون دختر هم قبول می کنه تازه دختر همه چی تمومی هم بوده و خیلی هم خوشبخت می شن.

    حالا من هم می گم شما همین روند را برید. یعنی خواستگاری برید و جلسه دوم یا سوم موضوعتون را مطرح کنید! کاملا صادقانه!چون همین صداقت و لحن صادقانه باعث میشه طرف مقابل حس امنیت بکنه و روی نظرش تاثیر مثبت بذاره. هرچی طرفتون سوال کرد خیلی باز جواب بدین. راحت باشید خدا را شکر اینجا شما هیچ تقصیری نداشتین که بخواهید چیزی نگید!
    ببیند من نظرم اینه که با یکی از همون مشاوره هایی که رفتین هم قبلش صحبت کنید و حتی ازش بخواهید که اگر شما خواستگای رفتین و بعدا دختر خواست تحقیق بکنه از همون مشاور که کاملا در جریان روند شما بوده تحقیق کنه!

    شما تو خواستگاری بگید که من متاسفانه تو انتخاب همسر اشتباه کردم و درس خوبی برام شد و متاسفانه با وجود اینکه متوجه شدم ایشون قبلا عقد کرده بودند اما درباره جداییشون تحقیق نکردم و حرفهای خود دختر را باور کردم و از اخلاقیات و روحیاتش زیاد با خبر نبودم. متاسفانه در تحقیق کردن اهمال کاری کردم که اگر تحقیق می کردم مطمئنا این اشتباه را نمی کردم.
    نامزد قبلیم روی ارتباطش با نامحرم اصلا خط قرمزی براش تعریف شده نبود! درصورتی که من پسر پاکی بودم و هیچ وقت دوست دختر نداشتم و با نامحرم خط قرمز مشخصی دارم و برام حیا مهمه. درسته پسری نیستم که حالا بخوام حتما خانمم چادری باشه.حتی با آرایش هم در حد معمولی مخالف نیستم. با حضور سالم انومم تو اجتماع خیلی هم موافقم و نرمالم.ولی برام مهمه همسرم بدون روسری جلوی نامحرم نباشه. با نامحرم دست نده و روابط نامتعارف و دوستی های نامتعارف نداشته باشه...

    که نامزدم در این مورد کاملا مخالف من بود و متاسفانه تغییر پذیر نبود و من هم برای ادامه زندگی به طور صحیح، مشاوره های مختلف رفتم. آقای فلانی ، آقای ایکس ... (اینجا اسم مشاوره ها را بگید) همشون معتقد بودند این ازدواج اشتباه بوده و اون دختر دیگه تغییر پذیر نیست و حیا نداره و بعدا زن زندگی نمیشه و الان طلاق ندین بعدا باهاش به مشکل برمی خورید!. اگر می خواهید می تونید در این مورد تحقیق کنید و من کاملا از تحقیق شدن استقبال می کنم و این را حق مسلم شما می دونم! اگر می خواهید شماره مشاوری که کاملا درجریان نامزدی من بوده را بهتون بدم تا ازش بپرسید. اگر هم خواستین آدرس محل زندگی نامزدم را بدم تا خودتون ببینید چه تیپ دختری هست.

    این استقبال از تحقیق خودش خیلی تو اطمینان دادن به دختر و خانوادش تاثیر داره و الهی هزار مرتبه شکر شما کاملا بی تقصیر بودین و به نظرم خود مشاورتون بتونه منبع درستی باشه و اطمینان بخش تر...

    بعد هم هرچی دختر خانم سوال پرسیدند صادقانه بگید.ولی بگید که درس بزرگی گرفتین و اون درس هم اینه که اخلاق و روحیات حرف اول را تو زندگی مشترک می زنه و واقعا اولین معیار همینه و اگر زنی خوشگل بود و اخلاق نداشت خیلی زود از چشم شوهرش میفته و این کاملا برای من اتفاق افتاد و اون خانم زود از چشمم افتاد! ( اینو بگید دختر خانم خیالش راحت می شه که شما دیگه محبتی از نامزد قبلیتون تو دلتون نمونده که بخواهید مقایسه اش کنید! چون این خیلی برای دخترا مهمه و این اطمینان را بدین بهش که اون ماجرا را کاملا منطقی پرونده اش را در ذهنتون بستین و به آینده فکر می کنید!)

    بعد هم وقتی دختر خودتون را پسندیده باشه و ببینه که شما هیچ تقصیری نداشتین و تازه باعث شده آدمی بشید که درس خوبی گرفتین و دارید به خاطر خصوصیات اخلاقی خوبش انتخابش می کنید چرا به شما جواب منفی بده؟
    به نظرم در این صورت خیلی احتمالش کم میشه.و این تاثیر منفی طلاقتون به حداقل می رسه.

    ولی به نظرم فعلا روی خواستگاری فکر نکنید و فقط استراحت کنید.اگر یکم به معنویات بیشتر بپردازید زودتر روحیتون خوب میشه. برید مشهد . به امام رضا توسل کنید. این قدر زود خوب می شید که حد نداره! توسل کنید. به خدا توکل کنید حتی بیشتر از قبل به واجباتتون برسید. به نمازتون! اگر خودتون هم همت کنید و خودتون هم حرفهای خدا را گوش بدین چرا که نه! حتما خداوند دعاتون را مستجاب می کنه و یه ازدواج خیلی خوب تو تقدیرتون قرار خواهد داد! یه ازدواج عالی که بیشتر از الان خدا را شکر کنید!

    ان شاالله یه روز میایید و همین جا تاپیک می زنید که خواستگاری رفتین و دارید دوران آشناییتون را می گذرونید.
    به امید آن روز
    سلام خانوم مصباح الهدی خیلی ممنونم ازتون
    حرفای شما درسته ولی این ک من ادرس خونه این خانومو بدم بگم برین تحقیق کنین از اونا.مطمینم ک هزارتا دروغ سر هم میکنه میگه ک قلب مشکی هست و....چون خیلی زرنگه و طوری دروغ سر هم میکنه ک انگار راستگو تر از این نیست.
    راجع به گفتن موضوع طلافمو تو جلسه سوم فک میکنم طرف ناراحت میشه میگه اول میگفتی دیگه.چون اول گفتنش طرف میتونه خوب تصمیم بگیره .ک همون اولش گفتم. مامانم اینا میگن همون موقع ک میریم دخترو ببینیم بگیم .اگه قبول کردن بعد میریم.
    اینشالله شمام زود ازدواج میکنین با یه شخضی ک خودتون میخواین.

  17. کاربر روبرو از پست مفید reza-m تشکرکرده است .

    مصباح الهدی (شنبه 28 شهریور 94)

  18. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط reza-m نمایش پست ها
    سلام خانوم مصباح الهدی خیلی ممنونم ازتون
    حرفای شما درسته ولی این ک من ادرس خونه این خانومو بدم بگم برین تحقیق کنین از اونا.مطمینم ک هزارتا دروغ سر هم میکنه میگه ک قلب مشکی هست و....چون خیلی زرنگه و طوری دروغ سر هم میکنه ک انگار راستگو تر از این نیست.
    راجع به گفتن موضوع طلافمو تو جلسه سوم فک میکنم طرف ناراحت میشه میگه اول میگفتی دیگه.چون اول گفتنش طرف میتونه خوب تصمیم بگیره .ک همون اولش گفتم. مامانم اینا میگن همون موقع ک میریم دخترو ببینیم بگیم .اگه قبول کردن بعد میریم.
    اینشالله شمام زود ازدواج میکنین با یه شخضی ک خودتون میخواین.
    سلام آقا رضا ام
    خیلی ممنونم. ان شاالله شما هم همسر آیندتون را پیدا کنید. این خیلی خوبه که خانواده ای دارید که پشتتون هست.
    منظورم از اینکه آدرس همسرتون را بدین این نبود که برن از خود آنها بپرسند. معلومه که هرکی خودش را خوب نشون می ده و حتما خانواده دختر اینو می دونند که اگر برن تحقیق اینها لزوما راستش را که نمی گن.
    ببینید مثلا شما خواهرتون بعدا رفته بود از اون نامزد قبلی اون خانوم تحقیق کرده بود و تازه فهمیده بود که وضعشون بد نبوده و خوب بوده و اون خانوم الکی گفته وضعشون بد بوده.منظورم این بود این جوری تحقیق کنند.نه نظر خود دختر را بپرسند که!!! مثلا شما می گید دختر خانم وضع حجابش خیلی بد بوده! خب برن ببینند وضع حجاب و آرایشش خیلی بد بوده یا نه. برن بپرسند این خانم دو بار نامزد داشته یا نه...

    کاری که شما هم باید می کردین. باید از نامزد قبلیشون تحقیق می کردین( منظورم این نیست از نامزدشون سوال می کردین.منظورم اینه که از شخصیت و کار خود نامزدشون سوال می کردین. از بقیه که نامزد قبلیشون را می شناختند! نه اون آقا).مثلا باید از بقیه می پرسیدین که آیا واقعا اون آقا شغل نداشته؟ آیا اون آقا مثلا دست بزن داشته؟

    ببینید من اگر خواستگاری داشته باشم که دلایل شما را بیاره نمی رم از دختره بپرسم.می رم از کسانی که اون دختر را می شناسند می پرسم. یه دقیقه می رم محلشون می پرسم این خانم واقعا دو بار نامزد داشته؟ این خانم از نظر حجاب و آرایش چه جوریه؟

    نمی دونم متوجه منظورم شدین یا نه. منظورم تحقیق مستقیم از خود دختر اصلا نبود. بلکه تحقیق در این مورد بود که ببینند شما در مورد اون دختر راست می گفتین یا نه.که حتما خودشون عاقلند که چه جوری بررسی کنند


    در مورد گفتن موضوع طلاق هم درست می گید.با نظر آترین موافقم. بهتره همون اول گفته بشه. البته نمی دونم چرا اون مشاورها این جوری گفته بودند...شاید خوب باشه در این مورد با مشاور خودتون هم صحبت کنید.درسته الان که می بینم اگر همون جلسه اول گفته بشه راحت ترین.مثلا پایان جلسه اول توضیحش را هم بدین... یا خواهرتون تو آشنایی اولیه این موضوعات را درست توضیح بدن.

    البته بیشتر مد نظرم این است که شما که حق طلاق باهاتون بوده و تقصیری نداشتین با یه پسر دیگه که تو طلاقش مقصر بوده پیش دختر خانم مساوی نباشید که همون اول به دلیل ترس جواب منفی بدن.

    موفق و موید باشید.
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه
    ویرایش توسط مصباح الهدی : شنبه 28 شهریور 94 در ساعت 00:56


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: چهارشنبه 14 تیر 96, 19:57
  2. استفاده از سایت همسریابی برای آشنایی و ازدواج درست هست
    توسط شمیم بهار در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: پنجشنبه 14 فروردین 93, 17:30
  3. پاسخ ها: 37
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 فروردین 93, 16:14
  4. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 شهریور 91, 23:34
  5. پسری که دنبال تصاویر جنسی تو نت هست ممکنه مشکل درست کنه برای اطرافیانش؟
    توسط بهار.زندگی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 12 اسفند 90, 15:20

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:40 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.