به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 دی 95 [ 12:53]
    تاریخ عضویت
    1389-12-26
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    4,701
    سطح
    43
    Points: 4,701, Level: 43
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 17.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    28

    تشکرشده 35 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array

    احساس حسادت شدید به یکی از اقوام

    سلام دوستان،

    من نسبت به یکی از اقوام که دختر و هم سن و سال خودم هم هست و در گذشته رقابت شدیدی توی همه چیز (درس ، کار و ... ) بین ما بوده احساس حسادت و شاید بشه گفت رقابت شدیدی می کنم و این حس خیلی آزارم میده. چند بار تصمیم گرفتم به هیچ وجه با ایشون و خانوادشون رابطه نداشته باشم و از خانوادمم بخوام از ایشون و خانوادشون اصلا با من صحبت نکن اما از اقوام نزدیک هستن و امکان پذیر و منطقی نبود.
    حالا دیروز باز با مادرم صحبت می کردم و ایشون عنوان کردن که فلانی فلان کار رو انجام داده و ... باز حس حسادت من تحریک شد طوریکه بعد از اتمام تلفن همسرم فورا فهمید که من ناراحتم و چندین بار پرسید که چیزی شده ؟ در گذشته هم مادرم برای اینکه من درس بخوانم و ... ما را شدیدا مقایسه و گاهی حتی اظهار می کرد که فلانی در فلان چیز از تو خیلی بهتر عمل می کنه و سعی کن یادبگیری ازش ... و شاید همین زمینه ساز این حساسیت شد. این رو هم بگم که حس می کنم این امر دو طرفه هست و ایشون هم همین حس رقابت رو به من داره.
    توی فامیل و دوستان به هیچ کس به قدر این شخص توجه و حسادت ندارم. اگر احساس کنم در کوچکترین زمینه ای از من بهتر هست کلا بهم می ریزم.
    خودم کاملا اگاهی دارم که این حس چقدر بد و منفیه . این رو هم بگم که از بچگی ایشون توی یک خانواده ی فوق العاده پولدار بدون هیچ دغدغه ای بزرگ شد و خیلی چیزهایی داشت که من توی عالم بچگی آرزوی داشتنشون رو داشتم. به هر حال با گذشت زمان من خودم تلاش کردم و به خیلی از چیزهایی که ایشون داشت رسیدم و الان هم خودم هم شوهرم موقعیت خیلی خوبی از همه لحاظ داریم اما نمی دانم چرا هنوز این حس حسادت و رقابت وجود دارد و شدیدا آزارم می دهد.

    علتش عدم اعتماد به نفس من نیست ؟
    چرا من در مقابل خیلی آدمها اینهمه اعتماد به نفس دارم و در مقابل ایشون اینطوریم ؟

    ممنون می شم راهنماییم کنین

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 28 اسفند 94 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-5-13
    نوشته ها
    333
    امتیاز
    8,314
    سطح
    61
    Points: 8,314, Level: 61
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 29.0%
    دستاوردها:
    Social5000 Experience PointsTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    1,080

    تشکرشده 814 در 264 پست

    Rep Power
    82
    Array
    سلام....


    کلمه حسادت منو همیشه یاد مثل " حسود هرگز نیاسود " میندازه !! و این پرسش که حسادت چرا ؟برای چی ؟ تو خودت چی ؟می ارزه ؟


    احساس حسادت با رقابت تفاوت داره ....ممکنه مسئله هیچ کدوم از اینا نباشه ...


    هردو ظاهرا ممکنه از مقایسه کردن و مقایسه شدن پیش بیاد اما دو تاثیر متفاوت بجا میزارن...


    تاثیر اون حس ها تو زندگیتون چی بوده ؟
    مثبت و سازنده بوده ؟یا فقط احساسات مخرب براتون داشته و در عمل هیچ کار خاصی نکردین برا خودتون . و بجاش مثلا خواسته های منفی برای اون شخص داشتین ..؟!

    هدف از مقایسه چی بوده بنظرتون ؟

    آیا مقایسه توانایی و قابلیت های یک موچه رو با توانایی و قابلیت های ماهی مقایسه درستی است ؟! مثلا بگیم مورچه تو چقدرناتوانی، ببین ماهی رو میتونه شنا کنه ولی تو نمیتونی !! مورچه چی بگه ؟

    آدم ها استعدادهای مختلف دارن و مسیرهای مختلف برای رسیدن به یک زندگی خوب و رو به تکامل ...
    مسیری که من برای زندگیم طی میکنم متفاوته با مسیر شما ... استعدادهای من در اثر عوامل متعددی به گونه ای خاص بروز پیدا میکنه و استعدادهای شما به گونه ای دیگر...و استعدادهای اون فرد مورد اشاره در اثر عوامل متعدد دیگر به گونه متفاوت دیگر...

    آیا قراره همه شبیه هم بشن ؟!

    این سوال رو حتما از خودت بپرس موفق باشی

  3. 3 کاربر از پست مفید یاس پاییزی تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 26 شهریور 94), mohsenazizi (پنجشنبه 26 شهریور 94), مدیرهمدردی (پنجشنبه 26 شهریور 94)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 دی 95 [ 12:53]
    تاریخ عضویت
    1389-12-26
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    4,701
    سطح
    43
    Points: 4,701, Level: 43
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 17.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    28

    تشکرشده 35 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون یاس پاییزی عزیز،

    نمی دونم تاثیر مقایسه کردنهای دایمی مادرم بود یا تلاش خودم که بلخره به چیزهایی که آرزوشونو داشتم مرحله به مرحله رسیدم. فوق لیسانس خوندم و مهاجرت کردم به خارج از کشور و الان اینجا توی شرکت بین المللی کار می کنم و در آمد خیلی خوبی دارم و همه جور سفر کاری و تفریحی و ... می رم و خلاصه به چیزهایی که زمانی میخواستم رسیدم.
    نمی تونم ببینم که ایشون به ضرب و زور پول پدرش پیشرفت کنه و به جاهایی که من با سختی رسیدم با یه اشاره برسه. احساس خطر می کنم و باور کنین دست خودم نیست. از بچگی ما رو با هم مقایسه کردن و معمولا من تو هر امری پیروز میدان بودم مگر در مورد داشتن پدر مایه دار که اونم دست خودم نبوده. انگار بین من و ایشون یه مسابقه هست، تا چندی پیش خودم رو برنده 100% این مسابقه می دیدم و کاملا آرامش داشتم اما الان حس می کنم انگار داره بردم به خطر می افته و ممکنه رقیب ازم بالا بزنه. باور کنین صدها بار خودم رو سرزنش کردم و تمام این چیزها رو به خودم گفتم و کاملا می دونم که این حس چقدر بده و منفیه و به ضرر خودمه و آرامشمو بهم می زنه ، سعی کردم منطقی از بین ببرمش اما نشد. وسواس عجیبی دارم به این موضوع و برای همین متنفرم از اینکه خبری از ایشون بشنوم و ترجیح می دم در بی خبری به سر ببرم چون اونوقت مثل الان ذهنم درگیر میشه.

    بازم ممنون از راهنماییتون

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 دی 95 [ 12:53]
    تاریخ عضویت
    1389-12-26
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    4,701
    سطح
    43
    Points: 4,701, Level: 43
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 17.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    28

    تشکرشده 35 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array
    از امروز تصمیم گرفتم بجای حسادت به اون شخص کردن سعی کنم روی خودم کار کنم ودر زمینه هایی که می خوام پیشرفت کنم. با مامانم هم صحبت کردم و اونو در جریان این حساسیت گذاشتم تا کمتر اخبار رو بگوشم برسونه و بزاره آرامش داشته باشم. شوهرم هم کلی باهام حرف زد که بهتره روی خودم کار کنم این حسادت رو از بین ببرم چون بعدها اسباب دردسرم می شه.

    یکی از عوامل ناراحتی من هم بی اعتنایی اون شخص به من و صمیمیت بیش از اندازه اون با برادرم هست. خیلی بهم برمیخوره وقتی برادرم رو در جریان کوچکترین ریز کارهاش قرار می ده اما با من سلام و احوالپرسی هم حتی نمی کنه !

    کسی هست که راهنماییم کنه ؟

  6. کاربر روبرو از پست مفید melisazand تشکرکرده است .

    مدیرهمدردی (پنجشنبه 26 شهریور 94)

  7. #5
    روانشناس تربیتی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 17 تیر 95 [ 12:21]
    تاریخ عضویت
    1389-5-26
    نوشته ها
    117
    امتیاز
    5,221
    سطح
    46
    Points: 5,221, Level: 46
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    404

    تشکرشده 451 در 101 پست

    Rep Power
    26
    Array
    سلام

    امیدوارم حالتون خوب باشه

    پیش نیاز حلّ مساله، درک درست و تعریف صحیح از مشکل هست. خوشبختانه شما بدون انکار، مساله را پذیرفته اید و در صدد درمان و حل آن برآمده اید.

    نخستین قتل تاریخ بشریت، به دلیل همین حسادت بود. حسی که کمابیش بسیاری از ما به درجات مختلف آن را تجربه کرده ایم و انصاف باید بدهیم که به درستی مطابق با روایات معصومین(ع)، اول کسی که از حسادت ضربه می خورد خود ما هستیم.

    حسادت یک نوع دوقطبی ایجاد می کند که در آن فرد خود را فقط با طرف مورد حسادت واقع شده مشاهده و مقایسه می نماید. دیگر ویژگی حسادت این است که فرد خواستار رسیدن به آنچه طرف مقابل بدان دست یافته هست، اما بیش از آن خواستار این است که فرد مقابل داشته هایش از دست برود. بنابراین، شما هر چقدر هم موفق باشید، هر چقدر پیشرفت کنید، و هر چقدر انرژی صرف نمایید، باز هم جوابگو نیست؛ چرا که با صرف وقت و انرژی و پیشرفت می توان به مواردی که مطلوب است دست یافت(البته نه همیشه!)، اما نمی توان کامیابی دیگران را از آنها ربود. احساس اطمینان دادن اطرافیان در این خصوص که شما بهتر از او هستید نیز صرفا نقش مسکّن را دارد و درمان مساله نخواهد بود.

    بنابراین برای حل مشکل چه باید کرد؟

    1. ذهن خود را وسعت بخشید. بنگرید که من، شما و او در کجای این عالم هستیم؟ چقدر از این فضا را اشغال کرده ایم و هدفمان از زندگی چیست؟ اشاره کردم که حسادت یک نوع دوقطبی ایجاد می کند که فرد فقط خود و طرف مقابل را در آن می بیند. آیا دیگران هم همین را نظاره می کنند؟ اندکی از بالا به این رابطه نگاه کنید. به تدریج متوجه خواهید شد که ارزش زندگی بسیار فراتر از این است که خود را درگیر و محصور در فضایی تنگ قرار دهید.

    2. بدون اینکه فرار کنید، با کسانی که احساس می کنید به این مشکل دامن می زنند، با ارامش صحبت کنید. به طور مثال، به مادر محترمان بگویید که «من می دانم شما دوست دارید دخترتان پیشرفت و رشد داشته باشد، اما این نوع مقایسه ها بیش از آنکه برای من سازنده باشد، مخرب است و مرا آزار می دهد.»

    3. به طرف مقابلتان نیکی کنید. همه به خوبی می دانیم که این نسخه، واقعا سخت به نظر می رسد، اما بدانید که سریعترین و بهترین راه برای رسیدن تان به آرامش، شاید همین راه باشد. کمتر حساسیت نشان دهید، به او موفقیت هایش را تبریک بگویید، به او کمک کنید تا موفق تر شود، و از او کمک بخواهید تا خودتان بیشتر رشد کنید. با وجود دشواری، به امتحان کردنش می ارزد، حتی اگر طرف مقابلتان در ابتدا روی خوش نشان ندهد. در واقع این نسخه بیشتر برای حفظ آرامش خود شماست و نه تاثیرگذاری مستقیم بر او

    4. تفکّر کنید. به این فکر کنید که اهداف شما در زندگی چه هستند و بررسی نمایید که به کدامین اهداف دست یافته اید و چرا این اهداف برایتان مهم بوده اند؟ پاسخ هایی که می یابید، می تواند بینش و بصیرت خوبی به شما بدهد. آیا واقعا ارزش دارد برای رقابت با فردی اینهمه به آب و آتش بزنیم، یا در پسِ کارهایمان نیات بزرگتری در سر می پرورانیم؟

    5. حسادت را تبدیل به غبطه کنید. ملااحمد نراقی می نویسد: «غبطه به معنی آرزو کردن دارا شدن مثل نعمتی است که به دیگری رسیده است بدون اینکه از رسیدن نعمت به آن شخص بدش بیاید و میل برطرف شدنش را داشته باشد، در صورتی که غبطه آرزوی دارا شدن مثل همان نعمت است حسد آرزوی برطرف شدن آن نعمت از صاحبش می باشد.»
    اگر آنچه ایشان دارد واقعا نعمت است، شما هم از خدا استمداد کنید و برای رسیدن به آن تلاش نمایید. این بسیار متفاوت از این است که بخواهیم نعمت از او گرفته شود.

    6. آگاه باشید خودتان نقطه ضعف دست دیگری ندهید. ممکن است به دلیل اینکه ایشان می داند شما نسبت به او حساس هستید، کارهایی می کند تا بیشتر برافروخته شوید. بنابراین، شما بهتر است بتوانید این زمینه ها را خنثی نمایید.

    7. عزّت نفس خود را به معنای حقیقی کلمه پرورش دهید. در همدردی تاپیک های مناسبی در خصوص رشد عزت نفس وجود دارد. تمرین و ممارست کنید تا حقیقتا عزت نفس خود را بازیابید؛ آنگاه خواهید دید که چقدر نگرشتان تغییر پیدا خواهد کرد، ان شاء الله

    موفق باشید.
    مثل ساحل آرام باش، تا دیگران مثل دریا بیقرارت باشند

  8. 4 کاربر از پست مفید mohsenazizi تشکرکرده اند .

    Aram_577 (جمعه 27 شهریور 94), khaleghezey (پنجشنبه 26 شهریور 94), فرشته مهربان (دوشنبه 13 مهر 94), مدیرهمدردی (پنجشنبه 26 شهریور 94)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 دی 95 [ 12:53]
    تاریخ عضویت
    1389-12-26
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    4,701
    سطح
    43
    Points: 4,701, Level: 43
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 17.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    28

    تشکرشده 35 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام و مرسی برای راهنمایی های خوبتون، الان که چند وقتی از ماجرا گذشته می تونم بگم که تونستم حساسیتم رو کم کنم و حتی به اون شخص کلی تبریک گفتم و خوب حالا حقیقتا براش خوشحالم و امیدوارم توی زندگیش موفق باشه چون داشتن یک فامیل موفق باعث اقتخار منم هست. به اون شخص هم گفتم که هر کاری از من برمیاد بهم بگه و تعارف نکنه اما از هم دوریم خیلی وتا الان که موردی پیش نیومده.
    حالا هم همانطور که اشاره کردید سعی می کنم روی اعتماد بنفس خودم کار کنم.
    چیزی که منو بیشتر از همه می ترسونه تاثیر این موارد توی زندگیمه.مثلا بعد این ماجرا بخودم می گم من باید فلان کار رو حتما انجام بدم و ثابت کنم که از اون شخص بهتر هستم، و خوب این می تونه کل زندگیمو تحت تاثیر قرار بده و بهم بریزه. فکر کنین که ادم هر روزه با اینجور مسایل سر و کار داره و اگه اینجور چیزها بخواد رومون تاثیر زیادی بگذاره طوری که راه زندگیمون رو بخواد عوض کنه چقدر می تونه بد باشه!


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:37 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.