به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 6 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 60
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 آذر 98 [ 23:02]
    تاریخ عضویت
    1394-1-24
    نوشته ها
    762
    امتیاز
    26,356
    سطح
    97
    Points: 26,356, Level: 97
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 994
    Overall activity: 57.0%
    دستاوردها:
    OverdriveRecommendation Second ClassTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,761

    تشکرشده 2,595 در 691 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    215
    Array

    دودلی در صبر یا فراموشی

    سلام
    دوستان در پست هاي پيشين، اندكي با خصوصيات من آشنا شدند. و مي دانيد كه آمادگي ازدواج دارم و يه سري موانع جلو راهم بود كه به لطف حضور در اين سايت تقريبا موفق شدم با اونها كنار بيام. و هم اينك با شرايطي مواجه شدم كه دوست دارم نظر شما رو در اين باره بدونم، چرا كه مطمين هستم براي من گره گشا خواهد بود.

    چندی پیش بواسطه ای، با خانم محترم و با شخصيت كه 4 سال از من كوچكتر بودند ( ايده آل من ) آشنا شدم که بسیار به معیار های من نزدیک بودند، و شرايط اوليه ايشان نظير اعتقاد، حجاب، سن، سطح خانواده، شخصيت ، فهم و شعور، تحصيلات و ... بسيار مطلوب من بودند. و از اونجايي كه تمایل شروع رابطه رو هم در ایشون میدیدم، اقدام به صحبت كرديم كه در ابتدا از جانب ايشان مقاومت به عمل آمد و پس از مشاهده خصوصيات اوليه من، ايشان هم براي شروع رابطه تمايل نشان داد ولی همیشه یه حس دافعه و نگران کننده ای در ایشون بود. صحبت ها بسيار كلي بود و لي بعد از گذشت چندر روز كه من تقريبا نسبت به حس خود درباره ايشان مطمين شدم اقدام به شرح مفصلي از خود نمودم تا جلب اعتمادي صورت بگيرد و اين حس دافعه از جانب ايشان از بين برود. ولي متاسفانه با اين جمله مواجه شدم كه " من قصد ازدواج ندارم " در ابتدا بسيار شوكه شدم چون اگر قصدي براي ازدواج نداشتن چرا به شروع صحبت در زمينه ازدواج اقدام كردند. ولی چون فکر میکردم از اون دروغ های مصلحتی دخترانه است که این خانم می خواهد بیشتر مرا بشناسد ادامه دادم و ايشان هم نسبت به ادامه تمايل نشان داد و همین طور هم شد علاقه زیادی داشتند تا مرا به خوبی بشناسند. ایشان دارای خصوصیات بارز و نافذی بودند که مرا جذب خودشان کرده بودند. از لحاظ اعتقادی به شدت سطح بالایی داشتند به طوریکه مرا چنان برانگیختند که از افتضاح ترین دوران اعتقادی عمر خود به نقطه اوج که تا به حال نداشتم میل کردم. به همین علت بسیار به ایشان بدهکار شدم. هر روز با شناخت بیشتر از ایشان علاقه مندتر می شدم. طوری که حدود 80 درصد ملاک های بنده رو داشتند ولی چند مورد اختلافاتی داشتيم كه مرا نگران ميكرد، مهمترين آن عدم تمايل به ازدواج بود. پيش خودم فكر ميكردم شايد ايشان نسبت به من علاقه اي ندارند كه مي فرمايند قصد ازدواج ندارند ولي بعدا متوجه شدم چندان هم نسبت به من بي ميل نيستند. هميشه ايشان نسبت به نفرت از مردان، از سادات ( چون من سادات هستم) و اينكه مردان همه سر و ته يه كرباس هستند صحبت ميكردند كه به شدت من نگران شدم. ولي متوجه شدم اين صحبت بسيار كلي است و به من مربوط نمي شود چون در جايي عنوان كردند آرزو داشتند اسم بچه ايشان محمدرضا ( اسم من ) باشد براي همين سعي كردم قبول كنم حس دافعه ايشان نسبت به عموميت مردان است و بعد ها عنوان كردن كه با شناخت شما ( يعني من ) نظرشان درباره مردان و علي الخصوص سادات تغيير كرده است.

    متاسفانه یا خوشبختانه بعد از گذشت 3 هفته رابطه به درخواست ایشان مبنی بر اینکه قصد ازدواج ندارند و داشتن رابطه دوستی از جانب هردو طرف ناهنجار به شمار می آمد ، با ذکر خوشبختی و آرزوی خیر از هم خدا حافظی کردیم. ولی در نهایت ایشان رازی را که در دل داشت و همیشه مرا برای رفتار متزلزل خود که اگر قصد ازدواج نداشت، چرا به آغاز آشنایی به جهت ازدواج اقدام نمود، نگران کرده بود. زبان گشودند. همانطور كه حدس آنرا مي زدم، به طور خلاصه گفتند که قبلا نامزدی داشتند که به دلیل نداشتن تفاهم، از هم جدا شدند. و بنده با وجودی که برایم دلیل جدایی خیلی مهم بود صرفا به ابراز همدردی اکتفا کردم و صداقت ايشان را تحسين كردم ( از اعماق وجودم). در انتها نيز كه دليل تزلزل ايشان را متوجه شدم، و گفتند كه به مدتي زمان براي فراموشي ارتباط قبلي نياز دارند تا خود را پيدا كنند و از اشتباهات قبلي درس بگيرند. و بنده نيز عنوان كردم اگر مطمين بودم در دل شما نشسته ام، قطعا منتظرتان مي ماندم كه ايشان پاسخ دادن شما رفتار و شخصيت دل نشيني داريد ولي من جوري شكست خورده ام كه حالا حالا به زمان نياز دارم تا خودم را پيدا كنم.

    حال باتوجه به شرايط فوق به نظرتان 1) ايشان نسبت به من حس مثبتي دارند كه من منتظرشان بمانم؟
    2) روحيه و اتفاق گذشته ايشان ممكن است در زندگي زناشويي آينده شان تاثير بگذارد؟

    3) با توجه به موارد بالا و اختلافاتي كه در ذيل بدان اشاره ميكنم به نظرتان من منتظر ايشان بمانم يا كلا به فراموشي بسپارم ؟ ( لازم به ذكر است كه اهم خصوصيات ايشان جز آرزو هاي من براي همسر آينده ام مي باشد و هم اكنون پس از گذشت مدت زياد هنوز نتوانسته ام ايشان را فراموش كنم .)



    1- ایشان بسیار برونگرا و معاشرتی و من بسیار درونگرا و منزوی ( البته چند سالی هست که دوست دارم از این حس بیرون بیام ولی تا حدی موفق بودم. ولی ایشان دقیقا نقطه مقابل بنده بودند
    2- ایشان ادعا داشتند آدم ولخرجی هستند، و بنده آدمی هستم که با حساب کتاب خرج میکنم.
    3- ایشان در خانه پدری به لطف الطاف پدرشان کمبودی نداشتند ولی احتمالا با ورود به زندگی بنده از آن شرایط آرمانی دور خواهند ماند. به طور مثال ایشان هر شب با خانواده در بیرون از منزل شام میل می کنند و لی بنده هم به لحاظ سلامتی و هم به لحاظ صرفه جویی نهایتا ماهی 2 بار بیرون شام بخوریم. یا مسافرت که ماهی یکبار حداقل برای 3 الی چهار روز مسافرت می روند.
    4- موقعیت اجتماعی فامیل های اطرافشان بالاتر از فامیل های ما می باشد و لی خودشان تقریبا با خانواده ما در یک سطح هستند.
    5- زیبایی همیشه جز مطالبی بود که ایشان در مورداش صحبت میکردند البته در مورد خودشان و خانواده اش ولی در مورد من می گفتند زیاد برایش مهم نیست. برای همین نگران میشدم که شخصی که اینقدر برایش اهمیت دارد چرا زیبایی من مهم نیست. که با خودم میگفتم شاید خصوصیات دیگرم بر زیبایی من می چربد ( بنده دچار ریزش مو هستم) حتی یکبار از دهانشان پرید اگر دستی به ابروهایتان بکشید بهتر می شوید.

    6- تزلزل در تصمیم گیری: ایشان در ابتدای رابطه تمایل به ادامه تحصیل در رشته روانشانسی داشتند و لی بعد از گذشت 2 هفته تغییر دیدگاه دادن و با ذکر یک دلیل منطقی تمایل خود را برای ادامه تحصیل در رشته خودشان اعلام کردند.

    7- ایشان در خانواده خودشان بسیار محدود شده بودند از جانب خانواده و چون فردی پر انرژی و با طراوت بودند نگران شدم نکند که رفتار های آزادی جویانه و فرار از بند محدودیت ها را به دوران تاهل انتقال دهد!

    از اينكه پست مرا خوانيد بسيار سپاسگذارم.

  2. 2 کاربر از پست مفید mohamad.reza164 تشکرکرده اند .

    فدایی یار (پنجشنبه 26 شهریور 94), باغبان (سه شنبه 24 شهریور 94)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 07 مرداد 96 [ 10:17]
    تاریخ عضویت
    1393-9-18
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    2,783
    سطح
    32
    Points: 2,783, Level: 32
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2

    تشکرشده 125 در 37 پست

    Rep Power
    0
    Array
    محمد رضا خان سلام.
    بسیار خوشحالم که اینقدر زیبا مسائل رو موشکافی کردین و از طرز بیانت هم لذت بردم.
    چیزی که از شواهد امر پیداست اینکه شما و ایشون تو برخی موارد با هم تفاوتهای تقریبا ریشه ای دارین.
    به نظر من شخصیت این خانم به خاطر شرایط خاصی که دارن کمی عجیبه(برونگرا بودن با وجود محدود شدن از جانب خانواده).همین بحث نامزد داشتن هم خودش یه بحثه.اینکه واقعا دلیل جدایی ایشون چی میتونسته باشه و شما تفاهم نداشتن ایشون با نامزد سابقشون رو چی تعبیر می کنید؟

    ترس شما طبیعیه و اینکه هنوز شما به شناخت دقیقی از ایشون نرسیدین.

    به خودتان و انتخابتان احترام بگذارید و به نظر من اگر واقعا تمایل دارین که رابطه رو ادامه بدین سعی کنین که با کمی رسمیت دادن به رابطتون,بهتر و بیشتر همدیگه رو بشناسین.حداقل یک ماه وقت بزارین.

  4. 3 کاربر از پست مفید کوهنورد تشکرکرده اند .

    mohamad.reza164 (دوشنبه 23 شهریور 94), باغبان (سه شنبه 24 شهریور 94), شیدا. (دوشنبه 23 شهریور 94)

  5. #3
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mohamad.reza164 نمایش پست ها

    حتی یکبار از دهانشان پرید اگر دستی به ابروهایتان بکشید بهتر می شوید.
    یعنی ابروهاتون را بردارید؟ مثل خانمها؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  6. 4 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 23 شهریور 94), mohamad.reza164 (دوشنبه 23 شهریور 94), Mr DaNi (چهارشنبه 25 شهریور 94), باغبان (سه شنبه 24 شهریور 94)

  7. #4
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 آذر 98 [ 23:02]
    تاریخ عضویت
    1394-1-24
    نوشته ها
    762
    امتیاز
    26,356
    سطح
    97
    Points: 26,356, Level: 97
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 994
    Overall activity: 57.0%
    دستاوردها:
    OverdriveRecommendation Second ClassTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,761

    تشکرشده 2,595 در 691 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    215
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط کوهنورد نمایش پست ها
    محمد رضا خان سلام.
    بسیار خوشحالم که اینقدر زیبا مسائل رو موشکافی کردین و از طرز بیانت هم لذت بردم.
    چیزی که از شواهد امر پیداست اینکه شما و ایشون تو برخی موارد با هم تفاوتهای تقریبا ریشه ای دارین.
    به نظر من شخصیت این خانم به خاطر شرایط خاصی که دارن کمی عجیبه(برونگرا بودن با وجود محدود شدن از جانب خانواده).همین بحث نامزد داشتن هم خودش یه بحثه.اینکه واقعا دلیل جدایی ایشون چی میتونسته باشه و شما تفاهم نداشتن ایشون با نامزد سابقشون رو چی تعبیر می کنید؟

    ترس شما طبیعیه و اینکه هنوز شما به شناخت دقیقی از ایشون نرسیدین.

    به خودتان و انتخابتان احترام بگذارید و به نظر من اگر واقعا تمایل دارین که رابطه رو ادامه بدین سعی کنین که با کمی رسمیت دادن به رابطتون,بهتر و بیشتر همدیگه رو بشناسین.حداقل یک ماه وقت بزارین.
    ممنون از پاسخگویی شم. من برای مبحث نامزدی قبلی ایشان خطوط قرمزی دارم. برام حقیقت اش مهم نیست که نامزد داشته، چون هستند دختر هایی که رابطه های مخفی دارند و کتمان میکنند. برام مهم دلیل جدایی و اینکه از طرف کدومشون بوده خیلی مهمه. به نظرم دختری که بتونه چنین تصمیمی بگیره ارزشمنده. درسته یه اشتباهی تو انتخابش کرده ولی اگر.مطمین شم به عنوان تجربه تو زندگی اش استفاده میکنه، قابل ستایش هست.

    متاسفانه من هنوز نفهمیدم که ته دل این خانم چی بوده، اگر قصد ازدواج نداشت چرا اقدام به صحبت کردن کردند. چرا سوال و جوابهایشان به مانند دختری دم بخت بود؟


    حق با شماست نگرانی من بعد از مسیله نامزدی اشون بحث برونگرایی ایشون هست. ایشون بسیار پر انرژی هستند و چون خانواده کوچک و دلسوزی دارند، همیشه ازشون محافظت میشده ، مثلا تا دانشگاه حتما باید مشایعت میشدند. که از این موضوع بسیار ناراحت بودند که مثل بچه با ایشان رفتار میشه ولی بدلیل احترام به بزرگتر، سکوت میکردند. جایی از این بابت نگران شدم که ایشان برای سفری یک روزه مشکل اجازه از خانواده داشتند، و ناخواسته من از دهانم پرید اگر خودتون دوست دارید برید به این سفر و فکر میکنید براتون مفیده نباید با شما مخالفت شه. که از این جمله من بسیار استقبال کردند.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    یعنی ابروهاتون را بردارید؟ مثل خانمها؟
    ایشون از لحاظ زیبایی چیزی کم نداشتند. صرفا از لحاظ مقوله زیبایی شناسی و عدم تناسب ابرو های پیوندی، با چهره من، این پیشنهاد رو دادند .

  8. کاربر روبرو از پست مفید mohamad.reza164 تشکرکرده است .

    باغبان (سه شنبه 24 شهریور 94)

  9. #5
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود

    از لحاظ اعتقادی به شدت سطح بالایی داشتند به طوریکه مرا چنان برانگیختند که از افتضاح ترین دوران اعتقادی عمر خود به نقطه اوج که تا به حال نداشتم میل کردم. به همین علت بسیار به ایشان بدهکار شدم.
    این موضوع و مسائلی که مطرح کردید در مورد اینکه با ایشون هرچند کوتاه ولی رابطه ای برای آشنایی برقرار شده و ایشون تمایل نشان دادند و پیشنهادی که به شما دادند در مورد ابرویتان تناقض داره یا حداقل اینه همخوانی نداره.اینکه خانواده شان ایشون را میرسانند به دانشگاه یا اینکه در مورد مسافرت یکروزه و پیشنهادی که دادی و جواب ایشون دادند باعث میشه حداقل توصیه ای که به شما دارم اینه که مقداری صبور باشید بدبین نباش ولی همیشه یادتب اشه اعتدال داشته باش با احتیاط قدم بردار متاسفانه مقداری احساسی جلو رفتی مقداری از سرعت خودت کم کن یه استپ بده بخودت و به وضعیتی که ردش قرار گرفتی فکر کن شما تازه از ایشون شناخت پیدا کردی بنظرم دورادور حواست بهش باشه رابطه را ادامه نده نزار احساسات وارد بشه که باعث میشه شناختی که از ایشون پیدا میکنی ناقص باشه.

    در مورد دوستهایی که داره چجوری هستند؟
    در مورد حجابی که داری ایشون چادری هستند؟در مورد حجاب چادری که دارند چگونه است؟
    منظورم اینه که طریقه گرفتن چادرشان یا صحبت کردن با همکلاسی های جنس مخالف

    ببخشید دیر شده من باید برم نهار مغازه رو ببندم
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  10. 2 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    mohamad.reza164 (دوشنبه 23 شهریور 94), باغبان (سه شنبه 24 شهریور 94)

  11. #6
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 آذر 98 [ 23:02]
    تاریخ عضویت
    1394-1-24
    نوشته ها
    762
    امتیاز
    26,356
    سطح
    97
    Points: 26,356, Level: 97
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 994
    Overall activity: 57.0%
    دستاوردها:
    OverdriveRecommendation Second ClassTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,761

    تشکرشده 2,595 در 691 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    215
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط khaleghezey نمایش پست ها
    درود



    این موضوع و مسائلی که مطرح کردید در مورد اینکه با ایشون هرچند کوتاه ولی رابطه ای برای آشنایی برقرار شده و ایشون تمایل نشان دادند و پیشنهادی که به شما دادند در مورد ابرویتان تناقض داره یا حداقل اینه همخوانی نداره.
    سلام اقای خاله قزی ( ببخشید اسم واقعی شما رو نمیدونم) ممنون که پاسخ دادین. من قبلا هم در پست خواستگاری فدایی عزیز از راهنمایی های شما استفاده کرده بودم.

    ایشون بسیار ادم مذهبی بودند. یکی از دلایلی که من جذب ایشون شدم همین موضوع بود. مثلا در خانواده ای بزرگ شدن که هیچ کدام از اعضای خانواده چادر سر نمی کنند ولی ایشان علا رقم اصرار اطرافیان ، از سن 17 سالگی تا کنون با افتخار پوشش چادر رو انتخاب کردند. بسیار نسبت به حجاب اشون هم مقیدد هستند. اینکه میگم از لحاظ اعتقادی مرا برانگیخت، مثلا من نماز صبح تک و توک بلند میشدم، ولی با صحبت هایی که از ایشان شندیم تمایل پیدا کردم هر روز سر اذان بلند شم. ایشان به من در این زمینه حرفی نزدن، از مزایا و حسنات این کار گفتند و من انتخاب کردم. شاید اگر به من میگفتن هروز باید نماز صبح بخونی به من بر میخورد و امجام نمیدادم.


    در مورد ابرو که مثل اینکه قضیه مهمی شده، واقعا خیلی خجالت کشیدند تا به اصرار من که حرفتان را بزنید ، سربسته عنوان کردند. البته خودم هم جا خوردم، ولی بعد از اینکه با خودم فکر کردم، دیدم خانواده کمال گرایی هستند که به مقوله زیبایی اهمیت میدهند. ( اگر کمک میکنه باید بگم رگ گیلانی هم داشتند) . البته کمی رک گو بودن و صراحت لهجه داشتند.
    ولی واقعا سه هفته بود رابطه امون ، غلظت اش زیاد بود چون اکثرا با تلگرام غیر حضوری صحبت میکردیم.

    در ارتباط با دوستاشون باید بگم که اونجور که شناختم، همشون به مانند خود خانم مذهبی و چادری بودند ولی در مورد رفتارشون چیزی نفهمیدم.




    رابطه امون رو با هم قطع کردیم، چون هردو به این نتیجه رسیدیم کار درستی دیگه نیست . و من اگر بخوام ادامه بدم از طریق خانواده اقدام میکنم. ولی خانواده انتظار داره وقتی من شخصی رو معرفی میکنم همه جوانبو سنجیده باشم.


    در ضمن ایشون هم مثل من رابطه ای با جنس مخالف نداشته ( البته به جز نامزدی) و با هم کلاسی هاش هم گرم نمیگرفته و دوری میکرده،

    حالا میخوام قبل از اینکه اقدامی کنم، با همین شناختی که پیدا کردم ارزش ادامه رو داره یا نه؟ اصلا ایشان از من خوشش امده یا نه؟ قضیه برونگرایی ایشان و درونگرایی من خیلی نگرانم کرده!

  12. کاربر روبرو از پست مفید mohamad.reza164 تشکرکرده است .

    باغبان (سه شنبه 24 شهریور 94)

  13. #7
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خوب شما روی خودت کار کن کلاس ورزش ثبت نام کن توی گروههای دانشگاه عضو شو دوست های جدید پیدا کن سعی کن ارتباط خودت را قویتر کنی شما فقط داری از این زاویه نگاه میکنی.
    شما به ایشون بعنوان یه گزینه نگاه کن همین اینکه رابطه را قطع کردید بسیار کار خوبی انجام دادید این باعث میشه منطقی تصمیم بگیرید.
    شما فرد احساساتی هستید که زود تحت تاثیر قرار میگیری البته هنوز به پختگی لازم نرسیدی ایشون تاثیر مثبت روی شما گذاشتند که نماز بخوانید این خیلی هم خوبه نماز صبح قضا نشه ولی دین که فقط نماز خواندن نیست دوست عزیز بزار یه مثالی برات بزنم بهتر متوجه بشی در مورد تعارض این خانوم بین گفته ها و رفتاری که دارند.
    خود من مشتر یداشتم روحانی بود دودفعه ایشون از من خرید کرد دفعه اول قرار بود جنس را بردن پول را نهایت یکماه پرداخت بکنند که این زمان شد بیش از 4تا 5ماه!! دفعه دوم اومد گفتم نقدیه گفتش چک میدمب رای پسرمه پیش خودم گفتم خوب چکه و پاس میشه تاریخش برای برج 4بودش ولی پول توی حسابش نبود چکش برگشت خورد تازه امروز اومد پول را پرداخت کرد تازه اونم چی مجبور شده بود چون چک پسرش برگشت خورده بود بانک مجبورش کرده بود برای گرفتن دسته چک باید حساب های قبلی خودش را صاف بکند!!شما قشنگ به این موضوع دقت کن ایشون یه فرد عادی نبودند بلکه روحانی بودند و مبلغ دین

    خوب این یک تضاده که اصلا جالب نیست صحبت های دختر خانوم و برقراری رابطه و صحبت هایی کهب یان کردند هم به همین صورته این برداشت بنده هستش از نوشته های شما.به رفتارها و گفتار ایشون در برخورد با دیگران دقت کنید در مورد رابطه قبلیشان پرس و جو کنید اینکه کی رابطه داشتند علت جدایی چه بوده این مسئله بسیار مهمیه که باید مشخص بشه.از روی ظاهر دیگران در موردشان قضاوت نکن.سخن زیبا گفتن خیلی خوبه ولی آدم ها آنگونه که زیبا حرف میزنند عمل نمیکنند.
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  14. 3 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    mohamad.reza164 (دوشنبه 23 شهریور 94), فدایی یار (پنجشنبه 26 شهریور 94), باغبان (سه شنبه 24 شهریور 94)

  15. #8
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 آذر 98 [ 23:02]
    تاریخ عضویت
    1394-1-24
    نوشته ها
    762
    امتیاز
    26,356
    سطح
    97
    Points: 26,356, Level: 97
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 994
    Overall activity: 57.0%
    دستاوردها:
    OverdriveRecommendation Second ClassTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,761

    تشکرشده 2,595 در 691 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    215
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط khaleghezey نمایش پست ها
    خوب شما روی خودت کار کن کلاس ورزش ثبت نام کن توی گروههای دانشگاه عضو شو دوست های جدید پیدا کن سعی کن ارتباط خودت را قویتر کنی شما فقط داری از این زاویه نگاه میکنی.
    شما به ایشون بعنوان یه گزینه نگاه کن همین اینکه رابطه را قطع کردید بسیار کار خوبی انجام دادید این باعث میشه منطقی تصمیم بگیرید.
    شما فرد احساساتی هستید که زود تحت تاثیر قرار میگیری البته هنوز به پختگی لازم نرسیدی ایشون تاثیر مثبت روی شما گذاشتند که نماز بخوانید این خیلی هم خوبه نماز صبح قضا نشه ولی دین که فقط نماز خواندن نیست دوست عزیز بزار یه مثالی برات بزنم بهتر متوجه بشی در مورد تعارض این خانوم بین گفته ها و رفتاری که دارند.
    خود من مشتر یداشتم روحانی بود دودفعه ایشون از من خرید کرد دفعه اول قرار بود جنس را بردن پول را نهایت یکماه پرداخت بکنند که این زمان شد بیش از 4تا 5ماه!! دفعه دوم اومد گفتم نقدیه گفتش چک میدمب رای پسرمه پیش خودم گفتم خوب چکه و پاس میشه تاریخش برای برج 4بودش ولی پول توی حسابش نبود چکش برگشت خورد تازه امروز اومد پول را پرداخت کرد تازه اونم چی مجبور شده بود چون چک پسرش برگشت خورده بود بانک مجبورش کرده بود برای گرفتن دسته چک باید حساب های قبلی خودش را صاف بکند!!شما قشنگ به این موضوع دقت کن ایشون یه فرد عادی نبودند بلکه روحانی بودند و مبلغ دین

    خوب این یک تضاده که اصلا جالب نیست صحبت های دختر خانوم و برقراری رابطه و صحبت هایی کهب یان کردند هم به همین صورته این برداشت بنده هستش از نوشته های شما.به رفتارها و گفتار ایشون در برخورد با دیگران دقت کنید در مورد رابطه قبلیشان پرس و جو کنید اینکه کی رابطه داشتند علت جدایی چه بوده این مسئله بسیار مهمیه که باید مشخص بشه.از روی ظاهر دیگران در موردشان قضاوت نکن.سخن زیبا گفتن خیلی خوبه ولی آدم ها آنگونه که زیبا حرف میزنند عمل نمیکنند.
    سلام آقاي خاله قزي شرمنده ام ميكني كه مي آي و مطالب رو مي خوني و از اون بالاتر پاسخ هم ميديد.

    تو همين چند تا نوشته منو خوب شناختي .
    براي گريز از درونگرايي چند سالي هست دام رو خودم كار ميكنم و پيشرفت هاي خوبي هم داشتم. ولي خيلي جاي كار داردم.
    در ارتباط با احساسي عمل كردن خودم متوجه قضيه شدم و يكي از دلايل كه رابطه رو تموم كردم همين موضوع بود كه عقل ام جانشين احساس ام بشه. نمي دونم در اين مورد بايد به خودم حق بدم يا نه ؟! ولي خوب اين خانم اولين بانويي بود كه وارد رابطه غير كاري و درسي با هاش شدم.
    در ارتباط با شناخت انسان ها خيلي رو خودم كار ميكنم. حدود 10 سالي ميشه تو جامعه، بازار ، دانشگاه و محيط كارم با انسان هاي مختلفي برخورد مي كنم. معمولا همشون رو آناليز ميكنم. مثلا وقتي مشتري مياد تو مغازه قطعا بررسي اش مي كنم. چه به لحاظ اينكه ممكنه از من روال خريد كنه و چك يا ضمانتي كه ميده قايل استناد هست يا نه؟! و چه به لحاظ خودم مثلا تو مغازه ما زوج هاي جوون زيادي ميان و دوست دارم اون هارو براي زندگي شخصي و آگاهي هاي خودم رفتارشون رو زيرنظر داشته باشم.
    يه توضيح بدم كه من الان 27 سالمه و هم كار آزاد دارم و هم شركت كار ميكنم. تحصيلات من ارشد هست. موقعيت مالي بدي ندارم. ( به لطف خدا) . اون خانم هم 23 سالشونه تازه از اول مهر قرار معلم شن. يك ترم ديگه ليسانس اشون رو ميگيرن.

    لازم به ذكر هست كه تو عمر 27 ساله ام، تا حالا با وجود اينكه بانواني زيادي در اطرافم بودند تا حالا شخصي مثل ايشون توجه ام رو جلب نكرده بوده.

    حقيقت امر اين خانم اينقدر اخلاق ساده اي داشتند كه من هيچ وقت به ذهنم خطور نكرد كه ممكنه نقش بازي كنند. ( البته حق با شماست كه من بايد همه جوانب رو بررسي كنم) ولي بدليل ترسي كه از مردان و سادات ( به خاطر رابطه ناموفق قبلي اش كه مرده دو رو از آب در اومده بوده و شانس منم سادات بوده ) داشتند به من خيلي دير اعتماد كردند و تا منو دقيق بررسي نكردند و از جانب خودشون اطلاعات ندادند. در انتها رابطه هم به من گفت در مورد آقايون اشتباه ميكرده كه همه ارو به يه چشم ميديده و شما ( يعني من) نظرشو در مورد آقايون عوض كرده كه اشتباهات نامزد قبلي اش رو به پاي همه ننويسه. و در انتها گفتند كه شما يكي از اتفاقات خوب زندگي من بوديد كه كمك كرد ديدم نسبت به جامعه آقايون عوض شه و همه رو به چشم نامزد سابقم نبينم.


    من خودم نسبت به تعارضات رفتار اين خانم نگرانم ولي نميدونم بايد ربط اش بدم به شكستي كه از رابطه قبلي اش خورده بود يا نه؟ چون با بررسي هايي كه بعد از اتمام رابطه انجام دادم متوجه شدم اينجور شكست ها براي خانم ها اونم تو سنين 22 سالگي خيلي سخت تموم ميشه.

    خيلي دوست دارم خانم ها هم كه رفتار اين بانو رو خوندن باين و نظرشون رو بدند. شايد از ديد اونها بتونم بهتر شناخت پيدا كنم.

    دوستان راه حل، مصباح، سرشار، باغبان ، محمد 93، فدايي و ... كه اين مطلب منو خوندن خيلي دوست دارم مثل دوست خوبم آقاي خاله قزي بيان نظر بدند.

  16. 2 کاربر از پست مفید mohamad.reza164 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 26 شهریور 94), فدایی یار (چهارشنبه 25 شهریور 94)

  17. #9
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,821 در 2,406 پست

    Rep Power
    0
    Array


    سلام به همه دوستان

    محمد رضا عزیز ، خوب هستی ؟

    کار و بار خوب پیش میره ؟

    خوشحال شدم وقتی مقاله شما را خوندم – فرد موفقی هستید – ان شالله موفق تر باشید .



    ویژگیهایی که شما را به تفکر وا داشته در مورد اون خانم :



    1. حس تنفر از مردان – به خاطر اتفاقات گذشته
    2. برونگرا
    3. علاقه به هزینه زیاد
    4. ناز پرورده

    و .....
    .................................................. .................


    1 ) به نظرم ، اون خانم باید ، اول از همه بداند که برای شما اتفاقات گذشته اش مهم نیست ( نامزدی اون خانم )

    سعی کنید با آرامش بیشتری باهاش صحبت کنید ( خواستگاری رفتی ) – و اون این حس را بفهمد - البته باید از درون باهاش حرف بزنید .

    بستگی به خودتان داره – اگر خوب عمل کنید – می تونید حتی منجی او باشید ! ( به نظرم مشکل خاصی نیست در این زمینه )

    چیزی که شاید مهم باشه به قول خودتان این است که علت بهم خوردن نامزدی چی بوده – البته باید با سیاست بپرسید و مستقیم مطرح نکنید


    باید بهش بگی هدف من خوشبخت کردن شماست – چه چیزی در اون مرد نبوده و لیاقت شما را نداشته




    2 ) بحث برون گرا بودن را باید بیشتر بررسی کنی – شما باید خودتان باشید !

    ما معمولا وقتی لازم بشه ، الگوهای قبلی خودمان را تغییر می دهیم - مثلا در این جا شما دوست دارید به خاطر اون خانوم الگوی درون گرا بودن خودتان را تغییر بدید . باید از خودتان سئوال کنید : این تغییر چه سودی برایم دارد ؟

    با پاسخ دادن به این سئوال می تونی در این زمینه پیشرفت داشته باشی – یه بازاری موفق باید ترکیبی از درون گرا و برون گرا باشه ! - یعنی با مردم شاد و سرزنده باشه و از طرفی تا حدودی سر سنگین هم باشه !

    محمد رضای عزیز ، من شما را در این زمینه موفق می بینم .

    ( احساس می کنم شما وسط این قضیه هستی – چون اگر زیاد خجالتی بودی – بازاری نبودی و دو کار نداشتی )

    از طرفی ، باز هم باید ، این اخلاق دختر بیشتر دستتون بیاد - که شدت این برون گرا بودن چقدر است ! ( بیشتر تحقیق کن عزیز دلم )




    3 و 4 ) علاقه به هزینه ی زیاد – ناز پرورده بودن :

    باید ببینی تعریفش از ولخرجی چیه

    در کل ، به نظرم هر چی تعادلش خوبه - زندگی مانند یه اره می مونه

    یه اره وقتی بخواد چیزی را ببره گاهی جلوه میره و گاهی عقب !

    اگر واقعا اخلاق ایشون این جوری هست ( ولخرجی زیاد و عدم مدیریت زندگی ) ، باید در انتخابت بیشتر تفکر کنی .

    چون کبوتر با کبوتر ، باز با باز !



    نظرت چیه ؟


    ویرایش توسط باغبان : سه شنبه 24 شهریور 94 در ساعت 17:14

  18. کاربر روبرو از پست مفید باغبان تشکرکرده است .

    mohamad.reza164 (سه شنبه 24 شهریور 94)

  19. #10
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 آذر 98 [ 23:02]
    تاریخ عضویت
    1394-1-24
    نوشته ها
    762
    امتیاز
    26,356
    سطح
    97
    Points: 26,356, Level: 97
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 994
    Overall activity: 57.0%
    دستاوردها:
    OverdriveRecommendation Second ClassTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,761

    تشکرشده 2,595 در 691 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    215
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط باغبان نمایش پست ها


    سلام به همه دوستان

    محمد رضا عزیز ، خوب هستی ؟

    کار و بار خوب پیش میره ؟

    خوشحال شدم وقتی مقاله شما را خوندم – فرد موفقی هستید – ان شالله موفق تر باشید .



    ویژگیهایی که شما را به تفکر وا داشته در مورد اون خانم :



    1. حس تنفر از مردان – به خاطر اتفاقات گذشته
    2. برونگرا
    3. علاقه به هزینه زیاد
    4. ناز پرورده

    و .....
    .................................................. .................


    1 ) به نظرم ، اون خانم باید ، اول از همه بداند که برای شما اتفاقات گذشته اش مهم نیست ( نامزدی اون خانم )

    سعی کنید با آرامش بیشتری باهاش صحبت کنید ( خواستگاری رفتی ) – و اون این حس را بفهمد - البته باید از درون باهاش حرف بزنید .

    بستگی به خودتان داره – اگر خوب عمل کنید – می تونید حتی منجی او باشید ! ( به نظرم مشکل خاصی نیست در این زمینه )

    چیزی که شاید مهم باشه به قول خودتان این است که علت بهم خوردن نامزدی چی بوده – البته باید با سیاست بپرسید و مستقیم مطرح نکنید


    باید بهش بگی هدف من خوشبخت کردن شماست – چه چیزی در اون مرد نبوده و لیاقت شما را نداشته




    2 ) بحث برون گرا بودن را باید بیشتر بررسی کنی – شما باید خودتان باشید !

    ما معمولا وقتی لازم بشه ، الگوهای قبلی خودمان را تغییر می دهیم - مثلا در این جا شما دوست دارید به خاطر اون خانوم الگوی درون گرا بودن خودتان را تغییر بدید . باید از خودتان سئوال کنید : این تغییر چه سودی برایم دارد ؟

    با پاسخ دادن به این سئوال می تونی در این زمینه پیشرفت داشته باشی – یه بازاری موفق باید ترکیبی از درون گرا و برون گرا باشه ! - یعنی با مردم شاد و سرزنده باشه و از طرفی تا حدودی سر سنگین هم باشه !

    محمد رضای عزیز ، من شما را در این زمینه موفق می بینم .

    ( احساس می کنم شما وسط این قضیه هستی – چون اگر زیاد خجالتی بودی – بازاری نبودی و دو کار نداشتی )

    از طرفی ، باز هم باید ، این اخلاق دختر بیشتر دستتون بیاد - که شدت این برون گرا بودن چقدر است ! ( بیشتر تحقیق کن عزیز دلم )




    3 و 4 ) علاقه به هزینه ی زیاد – ناز پرورده بودن :

    باید ببینی تعریفش از ولخرجی چیه

    در کل ، به نظرم هر چی تعادلش خوبه - زندگی مانند یه اره می مونه

    یه اره وقتی بخواد چیزی را ببره گاهی جلوه میره و گاهی عقب !

    اگر واقعا اخلاق ایشون این جوری هست ( ولخرجی زیاد و عدم مدیریت زندگی ) ، باید در انتخابت بیشتر تفکر کنی .

    چون کبوتر با کبوتر ، باز با باز !



    نظرت چیه ؟
    سلام دوست خوبم آقای باغبان. خیلی خوشحال شدم که به مانند خاله قزی عزیز و کوهنورد بزرگوار، اومدی و پست من رو خوندی و از همه مهمتر نظرت رو دادی.
    قبل از هر چیز بدون تعارف، از الطافی که نسبت به من داری ازت تشکر می کنم.

    در ارتباط با نفرت از آقایون و سادات که خانم مطرح نمودند، فکر میکنم زود قضاوت نکردم و سعی کردم تو این زمینه نماینده خوبی برای مردان باشم. که همون طور که گفتم نتیجه اش رو در آخرین روز به من انعکاس دادن و از بودن مردهایی مثل من تو جامعه تشکر کردند. از طرفی خوشحال شدم که تونستم ذهنیت منفی ایشون رو تغییر بدم و از طرفی ناراحتم که چرا بعضی از هم نوعان من باعث بروز ایجاد جریانات منفی و رفتار های نابخردانه می شوند که ذهن اکثر دختر ها رو عوض کرده است. هر روز با واقعه ای روبرو میشم که مرد داستان بر اساس سناریو منحصر به فرد خودش باعث ایجاد کدورت و رنجش خاطر در طرف خانم اش شده و متاسفانه در بعضی موارد هم منتج به طلاق گردیده. برای همین به ایشان حق دادم و سعی کردم درکشان کنم ( هر چند که غلظت تفکرات منفی ایشان بسیار بالا بود و اگر ظرفیت به خرج نداده بودم قطعا همان ابتدا با هم به مشکل می خوردیم. چون دو مورد تنفر از سادات و تنفر از روز 28 شهریور رو اعلام کردند که فکر کردم مستقیم منظورشون با منه چون تولدم 28 شهریور هست و تو شناسنامه ام قید شده سید محمدرضا، ولی بعد از اینکه صبر کردم متوجه شدم تاریخ عقدشون 28 شهریور بوده و نامزدشون سید و حق دارند متنفر باشند).

    در ارتباط با تغییر پذیری بواسطه ازدواج من یک سری خط و خطوطی دارم. و دوست دارم طرفم کسی باشه که منو همین جوری بخواد ، نه اینکه دوست داشته باشه منو تغییر بدهد. ولی مورد درونگرایی من تو زندگی ام مفید نبوده و سعی کردم تغییر کنم تو این زمینه تا موفق تر بشوم. مثلا یادمه 8 یا 9 سال پیش وقتی با خانواده به مغازه ای برای خرید مراجعه میکردیم روم نمیشد جلوی خانواده از مغازه دار تخفیف بگیرم. چون میترسیدم تخفیف ندهد و من جلو همه ضایع شم. ولی از وقتی به جامعه راه پیدا کردم و علی الخصوص بواسطه شغل آزاد ، خیلی بهبود پیدا کردم ولی هنوز آثارش در وجودم خود نمایی میکنه. شاید به خاطر اعتماد به نفس پایین باشه و یا شاید درونگرا ها کلا همین مدلی هستند. ولی دوست ندارم واژه درونگرایی برام محدودیت ایجاد کنه.

    صحبت های مشاور ها رو که خوندم، همشون بدون استثنا می گویند که ازدواج درونگرا و برونگرا صحیح نیست. ولی اگر کار به جایی رسید که هم دیگر رو انتخاب کردند، انتخابشون آگاهانه باشه و اینکه قبل ازدواج با هم تعامل کنند. حالا دوست دارم بدونم که زوج هایی که ازدواج کردند و دورنگرا و برونگرا بودند، ازدواج شون موفق بوده یا نه؟ اگر موفق بوده چه راهکار هایی رو در پیش گرفتند؟


    در ارتباط با مورد هزینه زایی ، اصولا من معتقدم اگر همسر ( خانم) مقتصد نباشه، زندگی پایه ی استواری نخواهد داشت. برای همین خودم این مهم رو جز اولویت ها قرار دادم. شناختم در مورد این خانم فقط به علاقه وافر به خرید لباس بدون احتساب نیاز به داشتن لباس، و اینکه هر شب با خانواده محترمشون شام بیرون میل می کنند، محدود شده که فکر میکنم شناختم ناقص است.
    اینجا دو تاسوال دارم: ممکنه این خانم تحت تاثیر حمایت و دوست داشتن های خانواده به این روز افتاده و شاید قلبا به این کار علاقه ندارد، چه طور میتونم تشخیص بدم که مقتصد هستند یا خیر؟ و سوال بعدی اینکه ایشون در رفاه و آسایش خوبی زندگی میکنند و احتمالا با ورود به زندگی من، از رفاه مادی ایشان کاسته خواهد شد، آیا این تغییرات ممکنه باعث بروز مشکل بشود ( با علم به اینکه من قلبا رفاه و آسایش خانواده ام اولویت داره و لی خوب یه پسر 27 ساله مثل من هم تو این جامعه قطعا درآمد بالایی نداره)

    در ارتباط با حمایت های خانواده ایشان، یکبار صراحتا پرسیدم که خانواده که نمی گذارد شما تا دانشگاه هم تنهایی بروی، فکر نمیکنید که به مشکل بر بخورید؟ که پاسخ گفتند خانواده از من محافظت می کنه، من توانایی مدیرت بحران رو دارم و محافظت ایشان منافاتی با استقلال من ندارد.
    چه جوری می تونم بفهمم که این خانم تو کارهاش و تصمیم گیری هاش به خانواده وابسته نیست؟ و اینکه محدودیت هایی که خانواده براش ایجاد کرده، یکجا خودشو بیرون نمیریزه؟


    مهم​ترین دغدغه من نامزی ایشان و وقایع پیشامد شده هست که بتونم ایشان رو دقیقا بشناسم. که به نظر این مورد رو فقط خود خانم می تونه به من کمک کنه.

    و شناخت من در مورد تزلزل در تصمیم گیری ایشان که از دو مورد تغییر نظر در مورد تغییر رشته ارشد در کمتر از دو هفته و اگر قصد ازدواج ندشتند چرا وارد رابطه شدند و ادامه دادن، نشات گرفته است. آیا شناخت عمیقی هست یا باید بیشتر بررسی کنم؟ و راه های بررسی اش چی هستند؟


    و یک سوال مهم اینه که من دارم این همه یه طرفه به قاضی می روم و در مورد ایشان بررسی می کنم، در حالی که به درخواست ایشان از هم خداحافظی کردیم. به نظرتان آیا این خام تمایلی نسبت به من با توجه به موارد کوتاه گفته شده ، دارد که من در صورت شناخت قدم بگذارم یا اصلا از فکر ایشان بیرون بیایم؟ و اینکه به نظرتان این خانم با توجه به روحیه ای که دارند بواسطه شکست، چه پیشنهادی برای شروع رابطه و زمان آن دارید؟
    مثلا من فکر کردم یه صحبت کوتاه دو نفره چند ماه دیگر داشته باشیم، اگر همه چیز خوب پیش رفت خانواده رو یک جلسه بفرستم برای صحبت کردن . بعد از آن برای این خانم صبر کنم تا شرایطشان برگردد.

    در آخر هر توصیه، پیشنهاد و انتقادی رو پذیرا هستم.
    ویرایش توسط mohamad.reza164 : سه شنبه 24 شهریور 94 در ساعت 20:41

  20. کاربر روبرو از پست مفید mohamad.reza164 تشکرکرده است .

    باغبان (سه شنبه 24 شهریور 94)


 
صفحه 1 از 6 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:06 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.