به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 7 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 65
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array

    وسواس من به قد و ظاهر همسرم (2)

    با سلام خدمت دوستان عزیزم.. تاپیک قبلیم نظرات خوبی دادین و من مدتی صبر کردم و یه باره دگ هم رفتم سراغ روانشناس قبلی..
    و ایشون دوباره تاکید کردن که خوب میشی..یه مدت تحمل کن..
    بنده دگ نمیدونم واقعا باید چیکار کنم..واقعا نمیدونم یه دختر چقد باید مهربان و با درک باشه .. هر کاری میکنم بهش علاقمند نمیشم.. منظورم از علاقه اینه که صب که بیدار میشم وقتی یادم بیفته کیف کنم ..یا وقتی با هم هستیم یا جائی میریم واقعا از ته دل خوش بگذره.. یا افتخار کنم از اینکه مثلا چنین دختری نصیبم شده..از نظر اخلاقی و رفتاری بهش شدیدا افتخار میکنم ولی از نظر ظاهری و قد و اندامش اصلا ..

    به سختی تونستم تا الان مشکلاتی رو که داشتم اعم از اضطراب و استرس و تنگی سینه و نفس کشیدنهای بلندمو مداوا کنم ولی به هیچ وجه اون بی علاقگی تغییری نکرده..

    نمیتونم تصمیم بگیرم واقعا چیکار کنم وونمیدونم راه صحیح چیه.. طلاق بگیرم یا تحمل کنم یه مدت که علاقه ایجاد بشه .. از اخلاق و انسانیتی که داره نمیتونم بگذرم..از این طرف هم اصلا پیشش احساس شعف ندارم..

    بعضی روزا احساس خوبی بهش دارم ولی خیلی زود گذره..

    کاش یه نفر م اااطمیان قلبی میداد که واقعا خوب خواهی شد و من به هر طریقی این روزا رو پشت سر میذاشتم..
    چرا باید ظاهر و اندام انقد مهم باشه که این همه تفاهم به چشمم نیاد..؟؟
    ما رابطه سطحی جنسی داریم و در حد خودش خوبه ولی وقتی (عذر میخوام از دوستان) به خانم دیگه ای فک میکنم میبینم لذتش بیشتر تره و اینو به روانشناس گفتم و ایشون گفتن خیلی از مردها و زنه اینجورین ..و جنس مخالف بیشتر بهشون لذتمنده تو فکرشون..

    بازم از کارشناسهای عزیز تقاضا دارم بهم کمک کنن..من نسبت به هزینه مشاوره دادن خساست ندارم ولی میخوام واقعا جواب منطقی و درستی بشنوم.. نمیخوام بگین چون از اول علاقه ای نبود بعدا هم علاقه ایجاد نمیشه..
    چون خیلیا بودن که اصلا تنفر داشتن از همدیگه اما با کمک مشاور خوب الان رابطشون خوب شده..

    منتظر نظراتتون هستم..خیلی زیاد شد ببخشید

  2. 2 کاربر از پست مفید جوادیان تشکرکرده اند .

    میشل (چهارشنبه 29 مهر 94), باغبان (چهارشنبه 29 مهر 94)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 دی 94 [ 11:32]
    تاریخ عضویت
    1394-4-10
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    763
    سطح
    14
    Points: 763, Level: 14
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 26 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیز. نمیخوام ناامیدتون کنم ولی اگه چیزی اول باب میلتون نباشه تا آخرش همونه مگر اینکه مثلا همسر شما توی نوع تیپ و هیکل و ظاهر خودش تغییراتی ایجاد کنه که شما ایشون رو جور دیگه ای ببینید که البته باید این قابلیت رو داشته باشه
    در مورد کوتاهی قد برام جالبه چون میدونم اکثر آقایون با اینکه خودشون قد بلند هستن زن های ریزه رو بیشتر دوست دارن.
    من خودم مشکلم توی ازدواجم این بود که همسرم فقط چند سانت از من بلندتره که معمولا من از ایشون کشیده تر و بلند تر به نظر میام و این قضیه هیچ زمان برام حل نشده فقط تنها کاری که کردم سعی کردم همیشه وقتی باهاش بیرون میرم کفش تخت بپوشم یا مثلا این اواخر براش از این پد های افزایش قد که داخل کفش گذاشته میشه خریدم که اونم میدونم با اینکه بهش برخورده ولی چند تا جایی که من ازش خواستم اونا رو استفاده کرده.
    به هر حال خانوم شما چون زن هست به راحتی می تونه با صندل و کفش پاشنه بلند این تفاوت رو حداقل کنه و شما تشویقش کنی که باشگاه بره و به هیکلش برسه. از نظر تیپ و ظاهر هم وقتی خانوم ها یاد بگیرن چطور خودشون رو آراسته و آرایش کنن خیلی تغییراتشون بیشتر ازآقایون هست.
    چند تا کلاس خود آرایی اینا هم می تونه کمک کنه
    اینا در حالی هست که شما بخواید به زندگیتون ادامه بدید که مطمئنا راه سختی پیش رو دارید
    اما واقعا اگه این امکانات برای تغییر نیست هم خودتون رو و هم اون بنده خدا رو یه عمر ................

    گر تن بدهی - دل ندهی کار خراب است
    چون خوردن نوشابه که در جام شراب است
    گر دل بدهی- تن ندهی باز خراب است
    این بار نه جام است و نه نوشابه- سراب است
    اینجا به تو از عشق و وفا هیچ نگویند
    چون دغدقه ی مردم این شهر حجاب است
    تن را بدهی- دل ندهی فرق ندارد
    یک آیه بخوانند... گناه تو ثواب است
    ای کاش که دلقک شده بودم نه شاعر
    در کشور من ارزش انسان به نقاب است --- فروغ
    ویرایش توسط manima : چهارشنبه 18 شهریور 94 در ساعت 13:16

  4. 3 کاربر از پست مفید manima تشکرکرده اند .

    باغبان (چهارشنبه 29 مهر 94), دل آرا (چهارشنبه 29 مهر 94), دختر بیخیال (چهارشنبه 18 شهریور 94)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 28 اسفند 94 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-5-13
    نوشته ها
    333
    امتیاز
    8,314
    سطح
    61
    Points: 8,314, Level: 61
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 29.0%
    دستاوردها:
    Social5000 Experience PointsTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    1,080

    تشکرشده 814 در 264 پست

    Rep Power
    82
    Array
    شما تحمل کنید اما راههایی که به علاقه مند شدن میرسه بروی خودتون ببندین انوقت انتظار چه نتیجه ای رو دارین؟!

    شما میتونید این فکرهارو کنار بذارید اونوقت علاقه ایجاد میشه ... شما تا میاین با نامزتون باشین اون افکار فورا به ذهنتون میارید و همین ها مانع میشه...
    همچنین همسرتون رو همراه خودتون کنید تنهایی پیش برین ممکنه نتیجه دلخواه حاصل نشه - برای مدتی تردید جداشدن رو بذارید کنار...

    شعر پست قبلی هم جای تامل داره ...

  6. 3 کاربر از پست مفید یاس پاییزی تشکرکرده اند .

    میشل (چهارشنبه 29 مهر 94), مصباح الهدی (چهارشنبه 18 شهریور 94), باغبان (چهارشنبه 29 مهر 94)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 دی 96 [ 22:59]
    تاریخ عضویت
    1392-11-30
    نوشته ها
    297
    امتیاز
    6,423
    سطح
    52
    Points: 6,423, Level: 52
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 127
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    625

    تشکرشده 345 در 183 پست

    Rep Power
    51
    Array
    بفرستش بدنسازی واقعا برای خانما خیلی بیشتر از مردا معجزه میکنه البته قد رو که دیگه نمیشه تغییر داد

  8. 2 کاربر از پست مفید baitollah-abbaspour تشکرکرده اند .

    میشل (چهارشنبه 29 مهر 94), باغبان (جمعه 01 آبان 94)

  9. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 25 مهر 94 [ 20:51]
    تاریخ عضویت
    1394-1-26
    نوشته ها
    249
    امتیاز
    2,867
    سطح
    32
    Points: 2,867, Level: 32
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 327 در 165 پست

    Rep Power
    50
    Array
    وای واقعا احساس مرگ اوری من درک میکنم حتی میتونم بگم حسش میکنم حتی اون تنگی نفس رو وبیشترین دردش هم برای شماست فکرکنم بهترین کلمه که توضیفش کنه برزخ باشه
    شما تو این برزخ گیر افتادین و حس وحشتناکیه انسان میخواد قلبشو بکنه بندازه دور
    چون شما هم نمیخواین اینو از دست بدین میفهمین و درک میکنین که همچیش خوبه بقیه حسرتش میخورن خوشبختتون میکنه اما به دلتون ننشسته شاید خوشگل هم باشه اما به دلتون ننشسته و شما نه میخواید نگهش دارید نه از دستش بدید
    و از چیزی که از نوشته هاتون مشخصه ترس از ایندست بیشتر شما ایندتون باهاش نمیبینید یا بهتر بگم میترسید که ببینید اگه همین الان بگن یکسال با این دختر باش و بعد تموم میشه بدون حتی ذره ای احساس تحمل کردن از بودن در کنارش لذت میبرید خب این ترس کمیش خاصیت ازدواجه اما مورد شما فراتر از یه ترس معمولیه
    شما تو نوشته هاتون گفتید کسی به من اطمینان بده خوب میشم تا من این روزا رو بگذرونم

    شما مشکلی با اینکه این روزا میرید کنارش ندارید اما تا چون به دلتون نیست تا میاید کنارش باشید میگید وای یعنی همیشه تا ابد من فقط باید با این باشم یعنی از بین این همه دختر من تا اخر عمرم باید با این باشم و میترسید که برنامه های اینده رو با ایشون بچینید مثل بقیه نمیتونید فکر کنید وای یروز بچه بیاریم وای بریم
    ماه عسل وای باهم بریم گردش

    خب متاسفانه باید بگم اینچیزا رو نمیشه راحت گفت که حل میشه یا درمان اسونی نداره و این حس سردرگمی اگر برای کسی پیش بیاد ممکنه تا اخر عمر ازارش بده و مهمترین راهش اینه که از اول کسی نزاره وارد این احساس بشه همون جلسه اول
    خب مال شما که کار گذشته البته در این وسط نمیشه از اون سهم تقصیرات خانومتون گذشت
    درسته زن مهربونیه اما از اون خانم هایی که اعصاب منو خورد میکنه نباید انقدر احساس ذوقش از ازدواج با شمارو بهتون نشون میداد نباید میگفت وای بهترینی نباید انقدر خودشو اویزون وشوهری نشون میدادوفداکار ومهربون خودشو عین خانم ها سنتی وطالب اقا بالاسر نشون داده ارزش خودش پایین اورد شما دونفر عین کفه های ترازویید وقتی اون خودش سبک و بی ارزش کرده شما خودتون سنگین و عالی دیدن و احساس حیف شدن بهتون دست داده

    من اجازه دارم یه پیشنهاد مذهبی کنم؟ برید به کربلا حرم امام حسین
    امام های دیگه رو نمیدونم اما چند تا داستان و ماجرا عین شما خوندم و شنیدم که به اما حسین پناه بردند و مشکلشون حل شد نمیدونم چرا هرچی شنیدم فقط امام حسین بوده چند وقته دیگه هم که محرمه

    خب پیشنهاد بالا ربط به اعتقاداتتون داره چیزای دیگه که به ذهنم میرسه اینه که انقدر زندگی سخت نبینید بالاخره تموم میشه از اینده نترسید مثل الانه و مسلما حال شما خیلی بهتر خواهد شد من بهتون اطمینان میدم قسم میخورم

    دلتون راجب اینده قرص کنید باور کنید دخترای دیگه هم اشکالات خودشونو دارند وممکن بود با زرنگی زندگی شمارو نابود کنند نمیگم ممکنه زنای دیگه بد باشند پس قانع باشید نه اصلا هرکس خوبیه خودشو داره مهم اینکه کی برای شما خوبه

    من خیلی به قسمت متعقدم برای همین میگم از اینده نترسید شما مسیول برنامه ریزی دنیا نیستید یا این خانوم قسمت شماست که خداوند خودش بهتریتو انتخاب کرده و حتما خوشبخت میشید

    یا قسمت شما نیست که وقتش که برسه جدا میشید و جفت اصلیتون به شما میرسه و این میشه یه درس خوب
    حتی اگه قسمت هم نباشید شما لازم نیست کاریکنید خود خدا همچیز مرتب میکنه اصلا خوبی وجود خدا به اینا که گاهی میشه همه چیز رها کرد نشست با ارامش با لذت و به خدا گفت خدایا این قسمت تو برون تو ببر جلو هر چی تو صلاح میدونی
    پس از امروزتون استفاده کنید ممکنه فردا این دختر کنارتون نباشه امروز کیفشو ببرید
    نه لباس کهنه دیروز رو بپوشید نه لباس های تا خورده و مرتب فردا رو لباس امروز بپوشید
    اگه میتونید برید خونشون فقط نگاش کنید که چقدر زیبا میخنده چقدر شمارو دوست داره بغلش کنید حتی گریه کنید فقط امروز ببینیدش

    و اینکه صبر کنید اروم باشید بزارید زندگی بره جلو

  10. 9 کاربر از پست مفید دختر جوان تشکرکرده اند .

    alireza198 (شنبه 18 مهر 94), anisa (سه شنبه 28 مهر 94), donya. (پنجشنبه 19 شهریور 94), henma (چهارشنبه 02 دی 94), کمال (شنبه 18 مهر 94), یاس پاییزی (چهارشنبه 18 شهریور 94), میشل (چهارشنبه 29 مهر 94), مصباح الهدی (چهارشنبه 18 شهریور 94), باغبان (چهارشنبه 29 مهر 94)

  11. #6
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    با تشکر از نظرات 3 دوست عزیز..

    خانم دختر جوان خیلی حرفاتون به دلم نشست..واقعا زیبا بودن که انقد با درک من حرفاتونو نوشتین..ازتون ممنونم..

    از شعر و نظرات شمام ممنونم مانیما ... بازم منتظر نظراتتون هستم دوستان..میدونم تو تاپیک قبلیم نظر دادین..بازم اگر چیزی به ذهنتون اومد برام بنویسید..

    خانم دختر جوان میخواستیم ماه عسل بریم مشهد..حالا که اینطوری گفتین شاید نظرمون عوض شه بریم کربلا...

    اینم تاپیک قبلیمه که یادم رفته بود

    http://www.hamdardi.net/thread-39626.html

  12. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 21 فروردین 03 [ 06:52]
    تاریخ عضویت
    1393-12-14
    نوشته ها
    328
    امتیاز
    14,811
    سطح
    78
    Points: 14,811, Level: 78
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 27.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    947

    تشکرشده 652 در 230 پست

    Rep Power
    74
    Array
    اقای جوادیان
    یه عزیزی میگفت وقتی دو نفر میخوان باهم ازدواج کنن شیطان ار هر حربه ای استفاده میکنه که اون دونفربه هم نرسن

    فکر میکنم علتش اینه که با ازدواج نیمی از دین انسان کامل میشه و شیطان مخالف این

    دختر جوان واقعا خیلیییییییییی عالی به قضیه نگاه کردی و نوشتی بهت تبریک میگم دختر عاقلی هستی

  13. 2 کاربر از پست مفید dooo تشکرکرده اند .

    donya. (پنجشنبه 19 شهریور 94), باغبان (چهارشنبه 29 مهر 94)

  14. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 27 خرداد 99 [ 03:22]
    تاریخ عضویت
    1394-7-18
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    5,563
    سطح
    48
    Points: 5,563, Level: 48
    Level completed: 7%, Points required for next Level: 187
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 35 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام آقای جوادیان
    تمام تاپیک اولتونو خوندم, من هم چنین مشکلی در رابطه با نامزدم داشتم, قبل ازخاستگاری ایشون از من ظاهرشون اصلا برام توچشم نبود, یعنی اصلا توجه نمیکردم بهشون, همکلاسی بودیم وبرام هم مهم نبود, اما وقتی خاستگاری کردن اصلااز ظاهرش خوشم نیومد ولی خیلی اخلاقش خوب بود وخیلی هم عاشق من بود و منم دلم به حالش میسوخت و بااینکه دچار دلزدگی بودم ازش بهش اجازه دادم خودشو بهم بشناسونه, چون میگفت چندجلسه بهم فرصت بدید که باهاتون صحبت کنم, خلاصه من بهش اجازه دادم اصلاهم به روش نیاوردم که مشکل دارم باظاهرش, خیلی نکات مثبت اخلاقی و شخصیتی داشت همینم باعث عذاب وجدانم میشد, اما اصلادست خودم نبود از تیپ ولباساش وهیکلش وحتی قیافه خیلی سبزه اش خجالت میکشیدم, قدش بنظرم خیلی کوتاه میومد بااینکه۱۷۶بود اینطور بنظرم نمیرسید وهمش بابابام وعموهاوداییای قدبلندوخوش تیپم مقایسه اش میکردم, اصلا قدش برام واقعا مسیله بود, خیلی پاهاش بنظرم لاغر وبدقواره بود, حتی طرز راه رفتنشوبدم میومد, کلی باخودم کلنجار رفتم, من سفیدم وخیلی بیبی فیسم وبه عقیده خیلیا خوشگل وبه گفته همه قیافه معصومی دارم اما ایشون از ظاهرش میخورد ۶, ۷سال بزرگتر باشه, لباس پوشیدنشم خیلی بد بود, خیلی قدیمی و گل وگشاد میپوشید, البته چون لاغر بود لباساش به تنش اینطور میشد, واین واقعا تاثیر بدی روی علاقه من بهش داشت, از طرفی مث شما به خاطر اعتقاداتم نمیتونستم به خودم اجازه بدم بخاطر ظاهر ردش کنم, خلاصه اینکه تا کسی اطرافمون نبود و من مشغول گوش دادن به صحبتاش بودم ازش خوشم میومد ولی توجمع خجالت میکشیدم وعرق میریختم و استرس و تپش قلب وحرکتای بی فکر و تند و عجولانه برای بیرون رفتن از اون جمع انجام میدادم, کلا باخودم درگیر بودم, چون خاستگار خوب زیاد داشتم اما اخلاق و علاقه ایشون از همه بهتر و بیشتر بود ولی ظاهرش...
    حالا بقیه اش رو بگم
    تا یک سال ظاهرش برام هنوز ملاک بود هنوز تو جمع اضطراب میگرفتم وسرخ میشدم از خجالت, اما کمترشده بود غیرمستقیم به لباس و تیپش اشاره میکردم جوری که ناراحت نشه و براش کادو لباس میگرفتم, تاخودشم کم کم سلیقه من دستش اومدوچون نظرمن براش مهم بود سعی میکرد باب میلم بپوشه, بماند که بعضی موقع ها گند میزد و مثلا فکر میکرد من از این لباس خوشم میاد ولی خیلی بدترمیشد, اما من به روش نمیاوردم مستقیم, دوس داشتم لااقل یه بار پیرهن آستین کوتاه یاشلوار جین بپوشه که نمیپوشید, خیلی طول کشیدتا خریداش بشه باب میلم, تیپش بعد مدتی خیلی خوب شد, اون اوایل حتی خانوادم هم از تیپش ایراد گرفتن و بابام باراول که دیدش بابی میلی گفت این چیه بااین تیپ وقیافه!!همش باخودم میگفتم مثلا چاق هم بشه آیا تاثیری مثلا روی این بد قوارگی پاهاش داره! وناراحت میشدم!
    بعدمدتی کم کم چاق شد و اصلا زمین تا آسمون عوض شد! مدل موهاشو که عوض کرد اصلا گفتم چقد خوشگلم هستا! اتفاقا خیلی هم روش تاثیرگذاشت چاقی, الان حتی یه خورده باید لاغر کنه! الان برام عجیبه که چطور همش قدشو بابقیه مقایسه میکردم, اصلاالان هرچی میپوشه بهش میاد, یعنی به مرور خیلی خریدای من تو سلیقه اش تغییرایجاد کرد وحتی ازمنم خوش سلیقه تره الان وهیکلشم عالی شد, همه فکر میکنن ورزشکاره! کاش میشد عکسشو میذاشتم اونوقت باورتون نمیشه ایشون کسی بوده که من اینقدازکنارش بودن خجالت میکشیدم! قربونش برمd: باورتون نمیشه الان بعد ۶سال من پیشش احساس کم بودن میکنم, خیلی وقتا این حس بهم دست میده که بقیه میگن ازمن سرتره, وهمش مراقب اینم تیپوظاهرم خراب نشه!
    اماهمه اینارو اخلاق خوبش امکان پذیر کرد
    ازاینم خوشحالم که باصبروغیرمستقیم ودورکردن پالسای منفی از خودم الان دارمش باهمون اخلاق خوب وبایه ظاهروتیپ عالی, تازهشلوار جین وتیشرت آستین کوتاه هم میپوشه دیگه, خخخخخخ
    تا یکی دوسال برام تحمل ظاهرش سخت بود بعد هم اون خیلی عوض شد و هم من ظاهر از نظرم رفت,
    اینم بدونید بعضی خانما تا قبل از ازدواج چون بدنشون برای کسی پیدانیست زیاد بهش اهمیت نمیدن وبیشتر به صورت توجه میکنن اما بعدش که مجبور میشن لباسای باز بپوشن پیش همسرشون خودشون به فکر بهتر کردنش میفتن, شماهم تشویقش کنید, درکل بنظرم موردشماکاملاقابل حله چون مشکل تو تناسب اندامه که باورزش حل میشه بنظرم عمرا اگه اینقد اخلاقش باهاتون هماهنگه ولش نکن,.

  15. 7 کاربر از پست مفید razieh181 تشکرکرده اند .

    alireza198 (شنبه 18 مهر 94), anisa (سه شنبه 28 مهر 94), fahimeh.a (پنجشنبه 27 خرداد 95), فدایی یار (چهارشنبه 29 مهر 94), میشل (چهارشنبه 29 مهر 94), باران بهاری11 (سه شنبه 28 مهر 94), باغبان (چهارشنبه 29 مهر 94)

  16. #9
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    با سلام و ممنون از شما راضیه خانم..انشالله منم مثل شما رفته رفته از خانمم خوشم بیاد و خدا رو به همین ماه محرم قسم میدم که کمکم کنه تا زود خوب بشم ولی نمیدونم مث شما دو سال دووم بیارم یا نه..
    ما دو هفته پیش عروسی کردیم و الان تو خونه خودمون ساکن هستیم.. ایراد هائی که اولا میگرفتم اصلا تو نظرم نمیاد بجز قد خانمم که اصلا از مغزم حذف نمیشه.. مشکل خاصی دارم که هیشکی نمیتونه حلش کنه جز طلاق ..و من اصلا نمیخوام این راه حلش باشه..
    هر دختری رو میبینم از خانمم سرد میشم..انگار یه دعائی خوندن که نمیتونم دوسش داشته باشم یا بهش محبت کنم..همه کار بهش میکنم ولی عشقی از طرف من نسبت بهش نیست..
    انقد مهربون و انسانیت داره که من در تعجبم ازش که مگه میشه آدم انقد با فهم و درک و مهربون باشه..ولی هر کاری میکنم بهش کشش ندارم..میدونم خیلیا میگن خوشی زده زیر دلت..قبول دارم ولی تقصیر من چیه..من دارم تلاش میکنم ولی به نتیجه نمیرسم..
    خدا یا کمکم کن بحق این شبها..من به کسی بدی نکردم ..من با آبروی کسی بازی نکردم..اگه امتحان الهیه دگ دارم کم میارم ..

  17. کاربر روبرو از پست مفید جوادیان تشکرکرده است .

    میشل (چهارشنبه 29 مهر 94)

  18. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 21 اردیبهشت 95 [ 22:01]
    تاریخ عضویت
    1392-9-28
    نوشته ها
    35
    امتیاز
    2,043
    سطح
    27
    Points: 2,043, Level: 27
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    58

    تشکرشده 38 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بر شما ...
    یه سوال داشتم ازتون ،یعنی شما تا روز عقد همسرتون رو ندیده بودین ؟ اگر پاشنه بلند میپوشیدن که مشخص میشه ،درباره اندامشون هم حتی اگر چادر میپوشیدن فرم کلی بدنشون مشخص میشد چون چادر بزرگتر هم نشون میده ،اگر هم مانتو میپوشیدن که خب معلوم بود ....
    من خودم چادر میپوشم و همیشه هم پاشنه بلند میپوشیدم تو مراسم خواستگاریم (چون دوست دارم یعنی به خاطر قدم نیست ) . بعد از جلسه 5-6 بود که میخواستیم برای اولین بار بریم بیرون و نامزدم قرار بود بیاد دنبالم .بدون چادر و حجاب رفتم بهشون سلام کردم و برگشتم تو اتاقم و حجابم رو کامل کردم و رفتم باهاشون بیرون . اینجوری حرف و حدیثی هم برای بعد باقی نمیمونه ....
    شاید برای آقایون قد کوتاهتر خیلی تو ذوق بزنه ،اما یه جایی میخوندم یه آقا هم مثل شما فکر میکرد اما وقتی به این فکر کرده بود که چقدر خوب میتونه خانومش رو در آغوش بگیره بعد از اون به همه دوستاش هم پیشنهاد میداد که به این مورد هم دقت کنن. نمیدونم یه سری چیزها بستگی داره به تفکر خود ما ،از چه زاویه ای نگاه کنیم ...
    شما همسرتون رو میشناسید .میگید دختر خوبیه .بقول شما حرف گوش کن هست !!! و احتمالا خیلی از خصیصه های دیگه که برای شما پوئن مثبت دارن .
    من یه پیشنهاد دارم .یه مدت مثلا یک ماهه بذارید برای مثبت فکر کردن .براشون لباس هایی که دوست دارید بخرید (همه چیز ) .کفش های پاشنه بلند برای خونه و بیرون . از لوازم آرایشی بهترین ها رو براش ببرید و یه جوری ذوق خودتون رو نشون بدین .مثلا بگین این کفش رو دیدم گفتم خیلی بهت میاد .یا مثلا این کرم رو تازه آوردم میگن خیلی خوبه برا تو هم گفتم بیارم . این رنگ رژ جدیده گفتم دوست داری برات بیارم . و تو آغوش بگیرینش .به این فکر کنید که اگر قد همسرتون بلندتر بود یا هیکلش درشت تر بود نمیشد به این خوبی حس حمایت بهتون بده ،که بتونید همه وجود همسرتون رو در آغوش بگیرید ....
    قد که فرق نمیکنه اما اندام رو میشه با چند تا کلاس ورزشی و دکتر تغذیه و .... فرم داد .هر چند خانومها و آقایون بعد ازدواج چاق تر میشن ...
    البته میتونید به همسرتون پیشنهاد بدین که وقتی بیرون میرین از کفش پاشنه بلند استفاده کنن ....

    به هر حال امیدوارم زندگی خوب و خوشی پیش رو داشته باشید ...

  19. 3 کاربر از پست مفید @hasti تشکرکرده اند .

    میشل (چهارشنبه 29 مهر 94), مصباح الهدی (سه شنبه 28 مهر 94), باغبان (چهارشنبه 29 مهر 94)


 
صفحه 1 از 7 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. درباره این شخص دچار وسواس فکری شده ام
    توسط nokte در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: دوشنبه 29 آذر 95, 18:59
  2. اختاپوس وسواس فکری- عملی (اختلال وسواس اجباری)
    توسط مدیرهمدردی در انجمن وسواس
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 26 فروردین 95, 08:31
  3. وسواس ظاهری دارم ، زندگیم داره تباه میشه
    توسط omidsss در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: چهارشنبه 10 دی 93, 21:36
  4. وسواس فکری دارم
    توسط Milad1 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: چهارشنبه 23 مرداد 92, 11:08
  5. وسواس روانیم کرده
    توسط اسناء در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: دوشنبه 13 خرداد 92, 17:29

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:51 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.