به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 اردیبهشت 95 [ 17:00]
    تاریخ عضویت
    1392-9-05
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    2,146
    سطح
    27
    Points: 2,146, Level: 27
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 15 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    New 1 قهر های طولانی و خسته شدن من

    سلام
    4 ساله ازدواج کردم بچه ندارم. ببینید شوهر من چه حق با اون باشه چه من بعد از دعوا قهر های چند روزه میکنه . منم تو این شهر تنهام . هیچ فامیلی ندارم. اکثر مواقع چون خسته میشم پیشقدم میشم واسه اشتی ولی ایشون بازم اصرار دارن کشش بدن بعد هم انگ های جور وجور به من میزنه تا خوردم کنه بعدشم اشتی .ولی ایندفعه چون میدونم اگه بازم برم جلو برای خاتمه قهر اعصابم بهم میریزه. دارم تمرین رهایی از وابستگی میکنم. یعنی هر وقت خودش خواست بیاد اشتی کنه.
    اگر میخواهید بخندید به موضوع دعوا واستون بگم : شوهرم اول کار بساز بفروش هستن . یه روز واسه کارگراش غذا درست کردم وقتی دیگ غذا رو برگردوند خونه هنوز برنج کف قابلمه بود و گفت بریز بره ولی من بر خلاف شوهرم از دور ریختن غذای سالم عذاب وجدان دارم . با خودم گفتم فردا به عنوان ته دیگ ازش استفاده میکنم ولی یادم رفت . 3 روز بعد اومدم دیدم کپک زده اومدم بشورمش شوهرم اومد بالا سرم و دید . دیگه شروع کرد با عصبانیت که خونه مامانم هیچ وقت از این اتفاقا نمی افته و ما از این حرکات بدمون میاد و از این حرفا. ولی تو خونه ما همش غذا گند میکنه (باور کنید اصلا اینطور نیست) عین خونه مامانت و از این حرفا منم همینطور ساکت. وقتی از خونه رفت بیرون من عصبی شدم از حرفاش بش زنگ زدم که من همینم که هستم . قطع کرد و برگشت خونه میخواست درو باز کنه من درو محکم گرفته بودم که نیاد تو خونه و داد میزدم سرش واقعا عصبی شدم که خونه مامانشو با ما مقایسه کرد.همش کوچیکم میکنه . دیگه از اون روز 2 روزه که حرف نمیزنیم. همین . خودم که این ماجرا رو مینویسم و میخونم متاسف میشم که بچه بازی بیش نبوده ولی واقعیته. اون روز که داد میزدم به جای اینکه ارومم کنه به گفت دیوونه.

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 اردیبهشت 98 [ 15:58]
    تاریخ عضویت
    1393-11-09
    نوشته ها
    179
    امتیاز
    7,738
    سطح
    58
    Points: 7,738, Level: 58
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    132

    تشکرشده 652 در 153 پست

    Rep Power
    59
    Array
    خب این چیزی که برای شما اتفاق افتاده یه سوءتفاهم هست و هیچ کس بغیر از خودتون نمی تونه اون رو رفع کنه .
    درسته که کار همسرتون در مورد قیاس کردن کاری بس اشتباه بوده اما
    بهتر بود که شما اون روز آروم برخورد می کردید و بعداً در مورد این موضوع و در موقعیت بهتر و آرامتر اصل قضیه رو برای همسرتون بازگو می کردید و به صورت زیر پوستی دلخوری خودتون رو اعلام می کردید که مطمئناً جواب بهتری می گرفتید اما خب این هم تجربی شد برای آینده و برای اتفاقی که الان افتاده ، قبل از این که کهنه بشه و نشه کاری کرد به نظر من بهترین راهکار برای اینکه هم سوء تفاهم برطرف بشه و هم اینکه شما مقصر این موضوع نباشید، نوشتن یه نامه هست، توی اون نامه اول درباره اتفاقی که سر غذا افتاده اشاره کنید و بگید که به خاطر جلوگیری از اسراف این کارو کردید و در ادامه هم به صورت کاملاً نرم بهش بگید که قبول دارم که از کوره در رفتم اما دلیلش به این خاطر بوده که من کاری در راستای غناعت و جلوگیری از اسراف در زندگیمون انجام دادم و اما اتفاقی که افتاد این طور شد و خب این وسط به خاطر کاری که از نظر خودم درست بوده ، تشویق که نشدم مورد انتقاد هم قرار گرفتم و ...

    دل آرام گیرد به یاد خدا

  3. 3 کاربر از پست مفید به دنبال خوشبختی تشکرکرده اند .

    آخیش (یکشنبه 08 شهریور 94), ستاره زیبا (دوشنبه 09 شهریور 94), شیدا. (دوشنبه 09 شهریور 94)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 اردیبهشت 95 [ 17:00]
    تاریخ عضویت
    1392-9-05
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    2,146
    سطح
    27
    Points: 2,146, Level: 27
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 15 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون
    همیشه من محکوم میشم . به این خاطر هست که دیگه واسم مهم نیست . نامه زیاد نوشتم اوایل اما دیگه پیشقدم نمیشم بسه دیگه . بالاخره یه روز خسته میشه .

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    سلام عزیزم طبق نظر بالا اونروز میشد بهتر ازاینا بگذره پس بخودت اجازه نده تو دعواچیزی بگی که از شخصیتت مقابل شوهرت کم کنه و در شان خودت رفتار کن درسته همسرت حق رو به تو نمیده ولی واقعیت اینه که وقتی میبینه تو سکوت میکنی خودش شرمنده میشه و عصبی میشه پس چیزی میگه که شمارو هم عصبی کنه و وقتی شما هم عصبی شدی و جواب دادی دیگه تو خودش عذاب وجدان نمیگیره و این یه قانونه
    اونوقت شما که لطیفتری احساس شرمندگی بیشتری میکنی و میری عذر خاهی و ایشون کلی کیف میکنه وکشش میده تا بیشتر منتش رو بکشی و این سیکل هی ادامه داره
    پس برای بهم زدن این سیکل سعی کن اون لحظه بخودت بگی خونسرد باش نباید چیزی بگم که بعدا مجبورشم عذرخاهی و منت کشی کنم اون لحظه فقط سکوت بذار هرچی میخادبگه تا خالی شه بعد شما فقط سکوت کن ولی قهرنه یعنی خیلی اروم و محترمانه بهش وقت غذا بگو غذات کشیدم بیا بخور اگه اومد اومد نیومد خودت بخور سرسنگین ولی محترم به کارای خودت برس اصلا باهاش کاری نداشته باش ممکنهیکی دوروز طول بکشه ولی مهم نیست اگه هرروز چند بار بهش زنگ میزدی اون موقع یه بار زنگبزن حالش بپرس همین اروم و محترمانه یا از کار اومد مثل همیشه بهش سلام بدهشربت بیار ولی سرسنگین
    مطمین باش خودش کم کم میاد جلو ممکنه به لفظ معذرت خاهی نکنه اکثر مردا اینجورین ولی مطمین باش مثلا چند روز بعد یه پیشنهاد میده تا خوشحالت کنه
    بعد تو خوشیا بهش بگو اول از خوبیاش بگو بعد از چیزی که ناراحتت کرده بگو دوست داری منم این حرفا رو به خونوادت بگم تو چطوری میشی پس به منم حق بده ناراحت شم بگو من تو ذهنم خیلی تورو ادم مهربون و با اخلاق ....... کلی ازش تعریف کنبگو از تو توقع همچین حرفایی نداره شان تو در این حد نیست کلی خجالت زدش کن مطمین باش دفعه بعد خیلی بهتر میشه و در بحث بعدی حتا اگه کم خودش تغییر داد کلی تشویقش کنتا کم کم عادتش بشه

  6. کاربر روبرو از پست مفید ستاره زیبا تشکرکرده است .

    آخیش (دوشنبه 09 شهریور 94)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 اردیبهشت 95 [ 17:00]
    تاریخ عضویت
    1392-9-05
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    2,146
    سطح
    27
    Points: 2,146, Level: 27
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 15 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام ستاره زیبا ممنون
    حاااالا چی کار کنم /؟ این چیزایی که گفتی در صورتی بود که من جوش نمیاوردم . تو فکر میکنی بازم صدق میکنه .
    راست میگی تو بد سیکلی افتادم . فکر کنم باید صبر کنم تا خودش بیاد. راستی اینم بگم دهم تولدمه مامانم میخواد دور همی یه تولد بگیره واسم . بعد از اون همه دادو بیدادی که راه انداختم بش بگم اگه خواستی بیا خونمون مسخره به نظر میاد نه؟
    البته غذا میکشم میاد میخوره امروزم صبحونه درست کردم خورد

  8. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 شهریور 94 [ 12:20]
    تاریخ عضویت
    1394-5-10
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    208
    سطح
    4
    Points: 208, Level: 4
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    9

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اگه از اول بخوايم روند دعواتونو بررسي كنيم بايد بهت بگم كار شما اشتباه بود كه غذايي رو كه شوهرت ميگه بريز تو بخواي نگه داري ميدوني چرا؟ چون اون شرايط كارگرا رو بهتر ميدونه مطمعنا كارگرا بهداشتو درس و حسابي رعايت نميكنن و همسرت هم دوس نداره.پس در وهله اول وقتي ازت يه كاري رو ميخواد كه انجام بدي سعي كن انجامش بدي اما در خصوص بحث و مجادلتون بايد بگم اون اشتباه كرد شما رو مقايسه كرد شما هم بعد از چند روز كه خوب شدين چند تا از عيبهاي اونا رو بگو و بهش يادآوري كن كه 5 تا انگشت شبيه هم نيستن اگه اونا اين خصوصيت بد رو ندارن منم در عوض اين ويژگي رفتاري اونا رو كه بده ، ندارم پس دليل نميشه مقايسه كني .عزيزم امام علي ميگه در زمان عصبانيت تصميم نگيريد خيلي اشتباه كردي و بهش زنگ زدي و توپيدي بايد صبر ميكردي وقتي اومد خونه باهاش منطقي حرف ميزدي .اما الان هم دير نشده به قول دوستمون شد تجربه واست .يه نصيحت خواهرانه واست دارم هيچ وقت اجازه نده قهراتون طولاني بشه چون همسرت عادت ميكنه تو دوران خوشي با هم قرار بزارين هر وقت قهر كرديم هر كي زودتر واسه آشتي اقدام كرد طرف مقابل بايد واسش هديه بخره يا كاري رو كه ميگه انجام بده .هميشه قرار مداراي بعد از قهرتون تو دوران خوشي تعيين كنيد

  9. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 خرداد 01 [ 15:58]
    تاریخ عضویت
    1393-6-21
    نوشته ها
    88
    امتیاز
    6,971
    سطح
    55
    Points: 6,971, Level: 55
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 179
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 73 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mehrazar2 نمایش پست ها
    سلام ستاره زیبا ممنون
    حاااالا چی کار کنم /؟ این چیزایی که گفتی در صورتی بود که من جوش نمیاوردم . تو فکر میکنی بازم صدق میکنه .
    راست میگی تو بد سیکلی افتادم . فکر کنم باید صبر کنم تا خودش بیاد. راستی اینم بگم دهم تولدمه مامانم میخواد دور همی یه تولد بگیره واسم . بعد از اون همه دادو بیدادی که راه انداختم بش بگم اگه خواستی بیا خونمون مسخره به نظر میاد نه؟
    البته غذا میکشم میاد میخوره امروزم صبحونه درست کردم خورد
    ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    سلام. به خدا شوهر من هم اينطوري هست فكر نكن تنهايي و تمام درد و غم عالم براي تو هست.منم مثل تو وقتي شوهرم با جملات بد و صداي بلند به من حمله ميكنه از خودم دفاع مي كنم و اين باعث ميشه اوضاع خيلي خيلي وحشتناك بشه بعد از چند روز مجبور ميشم بگم ببخشيد و معذرت بخوام.حالا راه چاره چيه جالبه هم من هم تو ميدونيم چيه ولي عمل نمي كنيم بگم چيه؟همون معذرت رو همون لحظه بگيم كلا همه چي تمامه البته شوهر من ميگه اصلا معذرت هم نخواه فقط سكوت كن همين ولي نميشه و نمي تونم.در مورد مشكل الانت به خدا با جان و دل لمس مي كنم چي ميگي چون عين اين رو تو زندگيم ديدم.مطمنم شوهرت چندبار به صورت كاملا اتفاقي از تو يا خانوادت ديده كه غذا خراب ميشه شايد تو متوجه نشدي البته گناه كه نكردي ولي اين روش رو هم امتحان كن.ببين اگه همون لحظه مي گفتي راست ميگي چقدر حواس پرتم كلا يادم رفته بود تميزش كنم ببين چه معجزه اي ميشه ميدونم خيلي سخته.اونروز دست دختر من موند لاي در و من داشتم در رو ميبستم شوهرم خيلي خيلي عصباني شد همون لحظه هر چي از دهنش دراومد گفت بعدا كه ازش پرسيدم چرا اينكارو كردي . گفت ميدونم زياده روي كردم ولي خواستم ديگه بي دقتي نكني.آدمهايي مثل شوهر تو و من فكر مي كنن يعني اين توي ذهنشون هست كه ماها يعني زنشون نسبت به حرفها و خواسته هاي اونا بي دقت و بي توجهيم.يعني شوهر تو توي اون لحظه اصلا به كار تو و اينكه قصد خوب تو فكر نميكنه اون فقط به اين فكر ميكنه كه من گفتم بريز دور اولا گوش نكرد دوما راه خانواده اش رو رفت سوما و چهارما هم كه ادامه دعوا و عصباني شدن و غيره.پس حتي الان اگه باهاش آشتي هم بكني باز خودش رو مقصر نميدونه مثل شوهر من چون تو رو بيشتر مقصر ميدونه كه هم گوش نكردي هم جواب پس دادي.ميدونم تمام سعيت رو ميكني ولي تو مواردي كه شوهرت حساسه بيشتر دقت كن.ديگه اينكه الان به نظر من بدون معذرت خواهي تمامش كن مثلا يك موضوعي رو پيدا كن سعي كن از حالت قهر بيايين بيرون.شوهر من هم يكهفته قهر ميكنه بعدا هم اگه بپرسم ميگه من راه ديگه اي نداشتم ميخواستم اينطوري تنبيه بشي.در حالي كه توي ديدگاه من اصلا كوتاهي از طرف من نبوده و من ندانسته كاري رو انجام دادم.پس شما دوست عزيزم خودت اگه زودتر آشتي كني و كينه به دل نگيري اونم عادت ميكنه زودتر آشتي كنه.در مورد مهماني مادرت مطرح كن اگه نميتوني يه اس ام اس بزن و محترمانه بهش بگو يادت باشه مردها خيلي دنبال اين اس ام اس ها هستن اونها هم احساس تنهايي ميكنن ببين چي ميشه اينو بهت بگم تجربه 13 سال زندگيم نشون داده تمام اين قهر كردنها ضررش واسه زن هست يعني آخرش خانم متضرر ميشه.يك چيز هم بگم تقريبا يك هفته پيش براي منم اتفاقي افتاد كه حتي از شوهرم متنفر شدم ولي يك اتفاق ديگه برام افتاد كه توي دلم ميگفتم خدايا مشكلم حل بشه حاضرم به پاي شوهرم بيوفتم و ازش معذرت بخوام پس هميشه توكل به خدا يادت نره و سعي كن تو خوب باشي فقط به خاطر و رضايت خدا

  10. کاربر روبرو از پست مفید elsay تشکرکرده است .

    ستاره زیبا (دوشنبه 09 شهریور 94)

  11. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 تیر 95 [ 23:12]
    تاریخ عضویت
    1393-11-05
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    1,533
    سطح
    22
    Points: 1,533, Level: 22
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    66

    تشکرشده 43 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به نظرم تو این قضیه شما یکم مقصر بودی،جدا از داستان برنج اینکه زنگ زدی و بعد درو بستی و داد و بیداد...درست نبوده ،دعوا بین همه زن و شوهرا هست، شما با شوهرت حرف بزن و عادی رفتار کن.حالا این بار عذر خواهی نکن تا یکمی دلت خنک شه اما به تمرینت ادامه بده.هم وابستگی کمتر هم کنترل رفتار توی بحث و دعوا عزیزم.

  12. کاربر روبرو از پست مفید katayoun تشکرکرده است .

    شیدا. (دوشنبه 09 شهریور 94)

  13. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 اردیبهشت 95 [ 17:00]
    تاریخ عضویت
    1392-9-05
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    2,146
    سطح
    27
    Points: 2,146, Level: 27
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 15 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چشم کتایون خانم
    این خشمه باید مهار بشه

    - - - Updated - - -

    راستشو بخواین دیگه خسته نیستم از قهری .چسبیدم به اهدافم. یعنی وابستگی دیگه نیست فقط میخوام کاری که درسته رو انجام بدم خودم که فکر میکنم بیخیال شم هر وقت اومد اومد . واسه تولدمم بش میگم اومد اومد نیومد مهم نیست.
    شما چی میگین؟

    - - - Updated - - -

    اگر جناب مدیر همدردی راهنمایی میکردن خیلی خوب میشد

  14. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 اردیبهشت 95 [ 17:00]
    تاریخ عضویت
    1392-9-05
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    2,146
    سطح
    27
    Points: 2,146, Level: 27
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 15 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Icon88888

    دیدین گفتم خودش میاد اشتی میکن کیلیلیلیلیلیلیلیتازه گفت میخوام واست کیک سفارش بدم

  15. کاربر روبرو از پست مفید mehrazar2 تشکرکرده است .

    آخیش (چهارشنبه 11 شهریور 94)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:02 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.