سلام به همه دوستای همدردی خوبم.من26و نامزدم30ساله هستن.هردوپزشکی میخونیم.ویکساله عقدکردیم.ما ازهمون اوایل عقدمون باهم به مشکل خوردیم چون نامزدم بابت مهریه ای که پدرم تعیین کرده بود کینه بدل گرفته بود و بااینکه مهریه هم آخرسرحرف خودشون شد ولی میگفت اصلا مطرح کردنش برای آدمی مثل من اشتباه بوده.و6ماه اول تامیتونست به خانوادم بی احترامی کرد و بابهانه جوییاش منو اذیت میکردمثلا میگفت چراخانوادت سرعقدسکه ندادن.چرا دیرمنو پاگشا کردن چرابجای یک سکه نیم دادن چرافامیلت منو دیردعوت کردن و...درصورتیکه خانوادشون حتی خانواده منم دعوت نکرده بودن.و هیچ عیدی برای عروس کادونیاوردن.من هم که بهش میگفتم حداقل خودت برای من هدیه بگیر میگفت مگه خانواده تو برای من چیکارکردن؟!! وضع مالی پدرو مادرش خیلی خوبه البته چندسالی ازهم جداشدن وهردو ازدواج مجدد کردن. .مادرش مدیره.ومیگه بخاطر خسیس بودن پدرش ازش جداشده.خودش هم اهل خرج کردن نیست.من بیشتر شریک مالی خودش میدونه میگه الان حساب مشترک نمیزارم چون توپولی نزاشتی.خانواده من از نظر مالی متوسطن وحتی مستقیم بمن گفته فکرکردی دخترکارمندگرفتم اونوقت رو درآمد آینده تو حساب نکردم!؟ازنظر شخصیتی خودشیفته س خودش خیلی بالاتر ازهمه میدونه درصورتیکه من ازلحاظ ظاهری خیلییی بهترم حصیلاتمون هم یکی هست. اصلا بمن ابراز محبت نمیکنه بااینکه بارها باروش های مختلف ازش خواستم همش میگه نق نزن! خانوادگی بی محبت ن.باهربحثی زودقهرمیکنه اگه من نرم جلو تا10روزم سراغ من نمیگیره حتی بایه زنگ زدن.همش من توی همه چیز مقصرمیدونه. زمان عقد بین بزرگترها قرارگذاشتندسال دیگه عروسی بگیریم ولی الان خیلی راحت میگن آمادگیشو ندارم وخانوادشم انگار نه انگار... ولی من میدونم بهانه میکنه و هم سرد شده بعد یکسال هرجور خواست براش بودم وهم دلش نمیاد تا هردو درآمد دار نشدیم خرجی کنه. ازمسیولیت پذیرفتن میترسه. خیلی تواین یکسال اذیت شدم چون اصلا درکم نمیکنه ونه تنها هدیه ای هم نگرفته حداقل محبت وتوجهی هم نکرده دلم خوش باشه. خیلییی مسایل دیگه هم هست ببخشید طولانی شد فقط خواهش میکنم راهنماییم کنین.خانوادم میگن این آدم بدرد زندگی تونمیخوره و خودمم هم خیلی دلشکسته اخلاقای بدجنسانه و بدون محبتشم. شماهم لطفا نظراتتون بگین بهتر بتونم تصمیم بگیرم باچنین آدمی بمونم یانه؟؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)